|⇦•ای آفتاب...
#روضه و توسل حضرت علی اکبر علیه السلام اجراشده#شب_هشتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج عباس حیدرزاده•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ای آفتاب روشن شب های کربلا
پیغمبر دوباره ی صحرای کربلا
ای از تمام آدمیان برگزیده تر
نوح و خلیل وآدم و موسای کربلا
یک کاروان به عشق نگاهت اسیر شد
گیسو کمند خوش قد و بالای کربلا
آب فرات و علقمه و گنبد حسین
یا تل زینبیه و هر جای کربلا
هر چند دیدنی است ولی دیدنی تر است
پایین پای مرقد آقای کربلا
*وقتی میرسی پایین پای کربلا دیگه قدمت حرکت نمیکنه. وقتی سرت رو روی ضریح ابی عبدالله میگذاری با گوش دلت صدای بابا رو میشنوی هی میگه "ولدی،ولدی"
گر چه علی اکبر سر نداره ولی سرش زیر قدمهای بابا*
نزدیک تر به محضر آقاست جای تو
پایین پایی و همه پایین پای تو
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوه ی طوری که داشتی
شب زنده دار بودی و ذوب خدا شدی
در بندگی گذشته حضوری که داشتی
ای سر به زیر و از همگان سربلند تر
تسکین عمه بود غروری که داشتی
خَلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود
در کوچه های شهر عبوری که داشتی
این آفتاب توست که خورشید مان شده
یا که پیمبر است دوباره جوان شده
یک لحظه ای کنار بزن این نقاب را
بیچاره کن به صبح دمی آفتاب را
اینک خودی نشان بده تا سجده ات کنم
از من مگیر فرصت این انتخاب را
نور جبین نیمه شب در تهجدت
در هم شکسته کوکبهٔ ماهتاب را
آباد باد خانه ات ای زلف پر گره
من از تو دارم این دل صاحب خراب را
دستار را ببند و کنارم قدم بزن
شاید کمی نظاره کنم بوتراب را
*علی اکبر جگر باباست همه ی هستی باباست. بچههای ما پاره های جگر ما هستن.پدر و مادری که داغ جوون میبینه جگرش میسوزه.خدا رحمت کنه مرحومحاج حسین کبیر و پدر شهید بود روضه خون بود وقتی می خواست روضه علی اکبر بخونه گریه می کرد داد میزد.یقه اش روپاره می کرد. یه جمله میگفت. میگفت: از موقعی که داغ پسر دیدم جگرم میسوزه.هر چی آب یخ میخورم جگرم خنک نمیشه بعد مدتی دیدن آرام داره گریه میکنه گفتن چی شد تو که داد میزدی بلند بلند گریه می کردی ؟گفت یه شب ارباب رو در خواب دیدم. امام حسین جمله ای گفت دیگه خجالت می کشم داد بزنم.حضرت فرمود: شیخ حسین چیه اینقدر داد میزنی گفتم آقا از موقعی که داغ جوون دیدم جگرم میسوزه هر چی آب یخ میخورم جگرم خنک نمیشه.حضرت یه نگاه به من کرد فرمود: شیخ حسین تو تازه بدن ارباً اربا ندیدی *
حرفی بزن اکبر من دیگه بریدم
تا کنار جسمت با زانو رسیدم
ریختن به هم ای وای کل بدنت رو
رو عبا میذارم اعضای تنت رو
خزونم کردن میبینی نصف جونم کردن
سر پیری عزادار جوونم کردن
خزونم کردن، خزونم کردن
*بلند،بلند داد میزد آخه کنار هر بدنی میرفت با اون حرف میزد.با حبیب حرف زد. اباالفضل جان دربدن داشت حرف زد. اما کنار بدن علی که رسید کار بدن علی تموم شده بود. هر چی صدا میزد ولدی هر چی داد میزد ولدی ،ولدی،ولدی.نوشتن"صاح الإمام سبع مرات" هفت بار داد زد ولدی،ولدی اونقدر بلند داد میزد صداش به خیمه ها رسید. یه مرتبه دیدن یه خانمی از تو خیمه بیرون دوید صدا میزنه وا اخیا وای برادرم،وای برادرم.دوید خودش رو رسوند تا رسید کنار بدن دید بدن اربا اربا است..چادرش رو کشید رو بدن علی اکبر حسین نبینه.امام حسین شانه های زینب رو گرفت بلندش کرد.
خیز از جا آبرویم را بخیر
عمه را از بین دشمنها ببر
*دو جا فقط زینب کبرای از خیمه بیرون آمده،مظهر حیاست. مازنی میگه سال همسایه زینب کبری بودم یه بار قد وبالاش رو ندیدم چی شد دوید ؟یه بار برا علی اکبر دوید ،یه بار دیگه هم میدون اومد اما بار دوم دیگه پا برهنه اومد هی زمین میخورد بلند میشد هی صدا میزد حسین *
لشکر کوفه دوره اش کردهاند
سنگ و تیرش زدن تا نیشد
آنقدر نیزه خورد بر جسمش
نیزه بر روی نیزه جا میشد
شمر وقتی که روی سینه نشست
کربلا تازه کربلا میشد
کاش میشد که زینبش نرسد
یا که از روی نیزه پا میشد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_عباس_حیدرزاده
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه بعد از ظهر روز هشتم 403.4.24.mp3
زمان:
حجم:
14.04M
|⇦•ای آفتاب....
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هشتم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج عباس حیدر زاده•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
علامه محقق محمدعلی عابدین: درترجمه علی اکبر(ع) مطالبی آورده که عصاره آن چنین ایت: علی اکبر(ع) یکی ازبزرگان هاشمی است که چون ستاره ای درافق کربلا درخشندگی دارد، او ادامه دهنده صراط نبوی وطریق محمدی است،درآسمان فکر واندیشه پرتو افشان بوده وامتیازاتی چون عزمی استوار ،دانش وجهاد در راه خدارا داراست.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زندگی_پس_از_زندگی
🔥همه مون به جز یک نفرمون حال و هوامون بد بود...😭
🔹 درخواست کمک برای تهیه ماشین لباسشویی برای یک توانخواه ضایعه نخاعی 🔹
سلام و احترام به همراهان عزیز و مهربان 💙
یکی از مددجویان عزیز ما دچار #ضایعه_نخاعی است و به دلیل شرایط خاص جسمانی، نیازمند #سنداژ است. همسر ایشان نیز با مشکلات جسمی مواجه است و شستن لباسها برایشان بسیار دشوار شده است. با توجه به وضعیت خاص توانخواه، داشتن یک ماشین لباسشویی تمام اتوماتیک نیاز ضروری این خانواده محسوب میشود، اما متأسفانه به دلیل مشکلات اقتصادی، امکان تهیه آن را ندارند.
با توجه به بازدید انجام شده و اعلام نیاز، ما میخواهیم با همراهی شما عزیزان، یک ماشین لباسشویی مناسب برای این توانخواه عزیز تهیه کنیم تا زندگی کمی برایشان آسانتر شود.
هر مقدار کمک، هرچند کوچک، میتواند به تحقق این هدف انساندوستانه کمک کند. لطفاً اگر امکان همراهی دارید، با ما در ارتباط باشید.
🙏 سپاس از لطف و بزرگواری شما 🌺
✘ مشارکت از طریقِ ↶
➠
6273817010150831(روی شماره کارت بزنید کپی میشه) به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•ای مشک آب...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*بلدی مثل ابا الفضل با مشک حرفی بزنی..*
ای مشک آب، دووم بیار، نوبت تو رسیده
ای مشک آب، گریه نکن، به دستای بریده
چیزی دیگه تا خیمه های بچه ها نمونده
صدای العطش دل هر دو مونو سوزونده
غرورمو شکونده...
شیرخواره داره میمیره
تشنه ی یک قطره شیره
گریه کنی، از دست میره
*امام حسین اومد بالای سرش، اصلا متحیر شد اباالفضل رو اینجور دید، اول چیزی که امام حسین گفت این بود:..*
پاشو بریم، پاشو داداش، پاشو برات بمیرم
پاشو بریم، زوده برام، دست به کمر بگیرم
*پاشو عباسم، پاشو دشمن شادم نکن داداش..*
پاشو بریم، که طاقت از دل سکینه بردی
وقتی میومدی، به کی خیمه ها رو سپردی
دخترها رو شمردی؟
*یه جمله بگم... خدا نیاره بابا ناراحت باشه بیاد سمت خونه، من اینو میگم اونی که اهل گریه باشه داد میزنه، این روضه رو میگم هر چقدر توان داری داد بزن،ابی عبدالله به حضرت زینب فرمود: خواهرم حواست باشه آروم گریه کنی، دشمن شاد نشیم، اما وقتی امام حسین از پیش اباالفضل برگشت خیمه، دید ابی عبدالله داره داد میزنه، گفت: داداش تو به ما میگی آروم گریه کن چرا خودت داد میزنی؟ گفت: زینب! اباالفضلم رو کشتن، برو گوشواره از گوش بچه ها دربیار، دیگه آماده ی اسیری بشید..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_تاسوعا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netSeyed Majid Banifatemeh - Muharram 1403 Shabe 9 - 3.mp3
زمان:
حجم:
13.98M
|⇦•ای مشک آب....
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
▪️مُحرم انسان را مؤدّب میکند
و ادب را به انسان میآموزد
روضههای کربلا خودبهخود انسان
را باادب و باحیا بار میآورد،
ادب ظرف حیا، تقوا و آورندۀ عبودیت
در روح انسان است، ادب انسان را
کنترل میکند و انسانِ مؤدّب بسیاری
از گناهان را مرتکب نمیشود
مظهر ادب در کربلا
"ابالفضل العباس(؏)" است ..
#استاد_پناهیان
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•تا عمو زود ...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو حرم بود، یه مرتبه متوجه شد دید مادری با چند نفر دیگه یه بچه ای رو آوردن، بچه رو آورد گذاشت تو حرم، گفت یا ابالفضل خودت این بچه رو به من دادی، حالا که دلبسته ی این پسر شدم، تو دنیا فقط همین یه بچه رو دارم، شما خودت عنایت کردی، حالا از دنیا رفته، دیگران هم دارن سرزنش میکنن میگن کسی که از دنیا رفته، اعتقاد رو، گفت من کاری ندارم این ابالفضله، این میتونه، بچه رو گذاشت، میخوام بدونی امشب شب چه آقائیه، چقدر آبرو داره، میگه به خواب رفتم، جریان رو دیدم در عالم مکاشفه، همچین که این مادر التماس میکرد میگفت: آقام ابالفضل میتونه، من کاری ندارم، اگه بچه ام رو زنده نکنه میرم همه جا میگم رفتم در خونه ی ابالفضل کاری برام نکرد. میگه یه مرتبه دیدم منبری از نور، پیغمبر بالای منبر، یه پله پایین تر امیرالمؤمنین و صدیقه ی کبری فاطمه ی زهرا، اینور و اونور منبر آقا امام حسن و امام حسین ایستادن. یه مرتبه دیدن آقا ابالفضل وارد شد.عرض کرد به برادرش ابی عبدالله، زنی اومده بچه ش از دنیا رفته، از من میخواد بچه اش رو برگردونم، همین سلسله مراتب، ابی عبدالله گفتن به گوش پیغمبر رسید، پیغمبر فرمود: دیگه عمرش همینقدر بوده، کاری نمیشه کرد، اما اباالفضله، از همونجا صدا زد پس بگید یا اسم باب الحوائجی رو از رو من بردارن یا این بچه رو به مادر برگردونن، یه وقت پیغمبر صدا زد خدا ندا داده اباالفضل اگه بخواد همه ی مرده ها رو زنده میکنم، اباالفضل باب الحوائجه، بابُ الحسینه، امشب بگو اباالفضل جان مادرت ام البنین یه نگاه به من بکن، امشب بلدی با چشمت اشک بریزی یا نه؟ آی اباالفضل، از شب اول میدونستم میخوام چی بگم ولی الان دست و پامو گم کردم، آخه چطور بگم آقایی که همه ی عالم بهش تکیه دارن زمین خورد... بچه ها اومدن گفتن غصه نخورین عمو قول بده قولش ردخور نداره، مشک رو دادن عمو رفت، اباالفضل تو کی هستی که ابی عبدالله پشت مرکبت قدم زد گفت: بابی انت و امّی. الهی قربون قد و بالات برم، انقدر همه ی بچه ها خوشحال شدن عمو رفته آب بیاره. اما هر چی صبر کردن دیدن عمو نمیاد، یه وقت شنید صدای تکبیر میاد*
تا عمو زود زود برگردد
دختری دست بر دعا شده بود
مشک بر دوش خیمه های حسین
زخمی اشک بچه ها شده بود
روی قولش حساب میکردند
مثل تیر از حرم رها شده بود
ورق روزگار او برگشت
محشری بین کربلا شده بود
دست او زیر دست و پا افتاد
بین چشمش سه شعبه جا شده بود
او زمین خورد، لیک با صورت
بدنش غرق ردّ پا شده بود
با عمودی که خورد بر سر او
سر او روی خاک وا شده بود
غارت پیکرش چه آسان بود
دستهایش ز تن جدا شده بود
همه در خیمه ناامید شدند
کمری بین غصه تا شده بود
*اول کاری که تو روضه میکنن کافیه یه بچه بگه آب میخوام، همه بچه ها گفتن عمو تشنه ایم، عمو علی اصغر داره بال بال میزنه، عمو یه کاری کن. مشک آب رو پر کرد، همچین که دستشو بریدن با دست دیگه مشک رو گرفت، دست دیگه اش هم زدن، بدنی که دست نداره تعادل نداره، تو این گرد و خاک ها یه مرتبه دیدن مشک رو به دندونش گرفت، هی به خودش میگفت بچه ها منتظرن، اباالفضل، یادته مادرت بهت گفت شیرم رو حلالت نمیکنم؟ اگه خوب نوکریِ حسینو نکنی، ای مردم هنوز امید داشت، میدونی کجا امیدش قطع شد؟ اونوقت که تیر به مشک زدن، حس کرد دیگه داره این مشک سبک میشه، همچین که افتاده بود، بدن پر از تیر بود، مشک پاره بود، یه وقت لابلای این شلوغیا حس کرد صدای پا میاد، اومد جلو پاشو گذاشت رو پای اباالفضل، گفت اباالفضل تویی؟ تو بودی که خواب رو از چشم ما گرفته بودی؟ حالا بلند شو، گفت: نامرد! وقتی اومدی که دیگه دست ندارم، گفت: تو دست نداری اما من دست دارم، چنان با عمود زد، یه جوری به فرق عباس زد، وقتی سرها رو بالا نیزه زدن، تنها سری که بالا نیزه بند نشد سر عباس بود، دست بیاد بالا، حسین*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_تاسوعا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netSeyed Majid Banifatemeh - Muharram 1403 Shabe 9 - 2.mp3
زمان:
حجم:
34.65M
|⇦•تا عمو زود....
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
با عمودی که خورد بر سر او
سر او روی خاک وا شده بود
غارت پیکرش چه آسان بود
دستهایش ز تن جدا شده بود
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•ما را شکار تیر ...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ما را شکار تیر مژگان کرد اباالفضل
ما را دو تا چشمش مسلمان کرد اباالفضل
فوراً برای مادرش خیرات دادم
درد مرا هر بار درمان کرد اباالفضل
*هر وقت میری حرم ابالفضل میگی جان مادرت ام البنین، عراقیا به ما یه چیزی یاد دادن، گفتن گرفتار شدی نذر ام البنین کن..*
بانی زوّار الحسین ام البنین است
مادر سفارش کرد و مهمان کرد اباالفضل
کاری برای روضه اش یک بار کردم
یک کار را صد بار جبران کرد اباالفضل
در تنگدستی تا صدا کردم اباالفضل
رزق کم من را فراوان کرد اباالفضل
*قربون اسمت، چقدر دلمون تنگ شده بود دور هم بگیم اباالفضل، مثل بچه ها تو خیمه ها بگو، اباالفضل، همیشه میگم وقتی حسین میگی دستتو بالا بیار اما امشب وقتی میگی اباالفضل دستتو نشون نده، فقط صداش بزن، قربونت برم که دست نداشتی. وقتی ابی عبدالله اومد بالا سرش خواست بلند شه، هی این بازوهای بریده ش رو رو این خاکا میزد..*
دستِ بریده دستگیر گریه کن هاست
سختیِ محشر را چه آسان کرد اباالفضل
*فردای محشر صدیقه ی کبری فاطمه ی زهرا وقتی وارد محشر میشه همه سرها رو پایین انداختن، پیغمبر صدا میزنه فاطمه جان! برا شفاعت این دوستان و عاشقان حسین چی آوردی؟ برا محبین علی، یه مرتبه میبینن، صاحب محشر فاطمه، اولیا و انبیا و همه ی ملائکه منتظرن، گوشه ی چادرشو مریم و هاجر گرفتن، یه مرتبه میبینن از زیر چادرش دستای بریده ی اباالفضل رو بیرون میاره... خیال کردی فقط ما دوسش داریم؟ نه...*
هم ارمنی ها هم مسیحی ها مریدش
غوغا میان کل ادیان کرد اباالفضل
تیغ غضب برداشت و با چشم هایش
در علقمه جنگ نمایان کرد اباالفضل
رزم اباالفضلی اگر کرده است بی شک
چون رزم استادش حسن جان کرد اباالفضل
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_تاسوعا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netSeyed Majid Banifatemeh - Muharram 1403 Shabe 9 - 1.mp3
زمان:
حجم:
18.63M
|⇦•ما را شکار تیر...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هم ارمنی ها هم مسیحی ها مریدش
غوغا میان کل ادیان کرد اباالفضل
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•آنکه تقدیر مرا...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آنکه تقدیر مرا یک عمر پُشتِ در نوشت
نام من را بین نوکرهای تو، آخر نوشت
دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشمِ تَر نوشت
به منِ بیآبرو چه آبرویی داده است
من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت
*گفت محضر حضرت رسید، حال و احوال، عشقشُ کرد، تهِ کار یهو بغض کرد گفت : دوباره میبینمت؟ آقا فرمود : آره.گفت :کجا میبینمت؟ فرمود : بیا عرفه، مِنا، اونجا دوباره میبینمت. گفت : آقا گرفتی ما رو؟! اون همه جمعیت؟! آقا گریان شد فرمود: بیا هرجا دیدی روضهی عَموم رو میخونن من اونجام... ایشالا یه روز بری، میبینی بچه شیعهها دمِ هر چادر، همه دارن علی العباس واویلا حسین تنهاست ...*
امشب دمِ دَریها حواستون باشه، صاحب عزا دمِ در وایمیسته من یه چیز عجیبی رو دیدم، تو حرمِ قمربنی هاشم که مشرف میشی دم در که وارد میشی نوشته السلام علیکَ یا ناصرَ الحسین، بعد میای تو حرمِ ابی عبدالله السلام علیکَ یا مظلوم بلا ناصر
من نمیدونم یعنی چی؟ سلام به اون آقایی که یه یاور نداشت، از این ور میری سلام به یاور حسین ... این معنی داره ها یعنی قبلِ عباس و بعدِ عباس...*
ما مسلمانیم امّا ما مسلمانِ نجف
جانِ کعبه صد هزاران بار قربانِ نجف
روز اول که زمین را چون نگینی خلق کرد
گفت در گوشِ خدا جانِ تو و جانِ نجف
در نجف مدحِ علی میچسبد اما بعدِ آن
نام عباس است غوغا زیرِ ایوانِ نجف
کار ما مدحِ علی، نه! مدحِ قنبر گفتن است
مدح عباس است امّا کارِ طوفانِ نجف
بر علی سوگند فریادِ علی عباس اوست
باب حاجات است، پس نادِ علی عباس اوست
کیست این مرد؟ این تمامِ اقتدار زینب است
کیست این شیر که تیغِ کارزارِ زینب است
سایهی زینب نمیدیدند، اصلاً میشود
دید خانم را که کوهی در کنارِ زینب است
شانههایش را نوشتند کوهسارِ کربلا
گیسوانش را نوشتند آبشارِ زینب است
دستمالِ زردِ بابایش به عباسش رسید
بعد از این او مرتضی، او ذوالفقارِ زینب است
*اومد شبونه از خیمه بیرون، صدای نَفَسِ کسی میومد، عباس حافظِ خیمهها بود، یهو صدا بالا رفت، جُنبندهای مگر میتونه کنارِ خیمههای حسین...؟یهو صدا خانوم اومد : عباس آرام باش زینبم. آخ ... دستِ ادب به سینه، خانم این وقتِ شب بیرون؟ گفت : اومدم باهات حرف بزنم نِشست، گفت بشین، گفت اصلاً مادرم بفهمه! بچههای زهرا بشینن عباس ...گفت : بشین عباس، ببین روزگار، ما رو به کجا رسونده ؟! بشین برادر، خبر داری تو بچهها چی پیچیده؟ امان نامه برات آوردند..آه یادم نرفته بابام دستِ حسینو تو دستت گذاشت
عباسو میگی؟ گفت : زینب عباسو اینجوری شناختی ؟! تا حالا چهار بار رفتم فرات، لب به آب نزدم، امان نامه آورده ؟ باشه، زینب صبر کن، یه عباسی نشان بدم!حرفشم دو تا نشد..*
گرچه از داغِ پسر سوزد جِگرها بیشتر
میزند داغِ برادر بر کمرها بیشتر
تا صدایِ یا أخا آمد، تمامیِ حرم
روی سینه میزدند امّا به سرها بیشتر
*شاید کمتر این روضه رو شنیدی، اومد بره، گفت : میخوای بری میدان برو امّا سر زدی به خیمههای بچهها؟ اومد یه نگاه کرد، دید دختره همه رو جمع کرده، گفت عَموم الآن برای همه آب میاره.غیرت قبول نکرد این صحنه رو، گفت الآن میرم..اینو همه بشنوید، خیلیا شاید نشنیدن تا اومد بره، صداش زد، گفت : سلاح با خودت نمیبری ها, سِپر ببر..هر یه دونهای که بزنی،ده تاشو به بچهها میزنن لذا نه شمشیر بُرد نه نیزه، فقط مَشک و سپر بُرد..امام زمان کمک بده ...*
تا صدایِ یا أَخا آمد تمامیِ حرم
روی سینه میزدند اما به سرها بیشتر
زود آمد بر سرش، چون خوب میداند حسین
بعد صدها تیر، میآید تبرها بیشتر
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حیدر_خمسه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اما آقا جان! دیر اومد حسین علقمه وقتی انداختنش، یه سِریا میترسیدن بیان نزدیکش با نیزه اومدن، نوکِ نیزه رو میزدن به زخم پاش ببینن بلند میشه یا نه ؟! تا دیدن نمیتونه بلند شه، داد زدن هرکی فرار کرده بیاد، هر کی ازش خورده بیاد..ریختن بالا سرش اینو همه شنیدن، یکی گفت : عباس تویی؟ عباس عباس که میگن تویی ؟گفت : یه وقتی اومدی دست ندارم.میدونی چی شد ؟ گفت : من دست دارم عمودُ بالا برد، یه جوری زد سر وا شد...*
هلهله می آمد و بر سینه، مادرها زدند
زود خانمها گرهها را به مَعجرها زدند
*تیرِ خلاص این شد، آخرِ کارِ روضهی من اینه ...*
گفت : عباس !
بی شک بر این قَدَر این پشتِ زخمی تا نشد
آمدم مادر حرم، نزدیک دخترها نشد
این طرف زینب زمین میخورد، در آن سو حسین
بعد از این بابا برای بچهها بابا نشد
وای دیگر این ربابه آن ربابِ قبل نیست
خواست خانم پیش اصغر پا شود اما نشد
آنقدر محکم گره زد که حرامی تا کشید
رویِ دختر شد سیاه امّا گرهها وا نشد
*یا الله ! امام زمان !*
شد غروب و بچهها از درد، زانو میزدند
عمداً این سر را نوک نیزه به پهلو می زدند
*سر روی نِی واینمیستاد.سر رو برگردوندن، از بغل رو نیزه زدن... حسین ... حسین ... حسین ...*
هو میکنند مرا که زمین خوردهام حسین
با من بگو که آبرویت بردهام حسین
*گفت : داداش !..*
سوگند به مویِ مادرمان فاطمه نشد
شرمندهام که آب نیاوردهام حسین
هر کس که داشت در دلِ خود بغض مادرت
با چکمهاش لگد زده بر صورتم حسین
لطفی کن و مرا به سویِ خیمهها مَبر
خِجْلت زده زِ غنچهی پژمردهام حسین
دمِ دروازهی ساعات چه غوغا کردند
گرهِ روسریِ دخترکان وا کردند
با من و عمه سرِ پوشیه دعوا کردند
*یهو براش سوال پیش اومد گفت: نوه فاطمه دنبال جواب از عموم آخه جای ما در وسط بزمه؟..بزم هیئتی ها سینه زنی داره منبر داره روضه داره اما بزم شراب ، شراب خوری داره قمار داره خرید و فروش کنیز داره..*
راهمان از گذر برده فروشان افتاد
این همه چشم خریدار خدا رحم کند.
دامن کِشان رفتی، دلم زیر و رو شد
چشمِ حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کَس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید، فدایِ سرت ...
حسین قامتش خمید فدای سرت
*بعدِ سه روز اومدن بدنها رو خاک کنند، هرکدوم رو امامِ سجاد شناسایی کرد. یه چند تا اومدن گفتن : آقا بچهای سمتِ علقمه بوده ؟علقمه بچه نبوده !!گفتن : یه تیکه بدن اونجا افتاده ... تقسیمش کردن، چیزی از بدنش نَمونده انقدر ازش کَندن، بُردن ...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حیدر_خمسه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net