eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88.2هزار دنبال‌کننده
818 عکس
496 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•ای مشک آب... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بلدی مثل ابا الفضل با مشک حرفی بزنی..* ای مشک آب، دووم بیار، نوبت تو رسیده ای مشک آب، گریه نکن، به دستای بریده چیزی دیگه تا خیمه های بچه ها نمونده صدای العطش دل هر دو مونو سوزونده غرورمو شکونده... شیرخواره داره میمیره تشنه ی یک قطره شیره گریه کنی، از دست میره *امام حسین اومد بالای سرش، اصلا متحیر شد اباالفضل رو اینجور دید، اول چیزی که امام حسین گفت این بود:..* پاشو بریم، پاشو داداش، پاشو برات بمیرم پاشو بریم، زوده برام، دست به کمر بگیرم *پاشو عباسم، پاشو دشمن شادم نکن داداش..* پاشو بریم، که طاقت از دل سکینه بردی وقتی میومدی، به کی خیمه ها رو سپردی دخترها رو شمردی؟ *یه جمله بگم... خدا نیاره بابا ناراحت باشه بیاد سمت خونه، من اینو میگم اونی که اهل گریه باشه داد میزنه، این روضه رو میگم هر چقدر توان داری داد بزن،ابی عبدالله به حضرت زینب فرمود: خواهرم حواست باشه آروم گریه کنی، دشمن شاد نشیم، اما وقتی امام حسین از پیش اباالفضل برگشت خیمه، دید ابی عبدالله داره داد میزنه، گفت: داداش تو به ما میگی آروم گریه کن چرا خودت داد میزنی؟ گفت: زینب! اباالفضلم رو کشتن، برو گوشواره از گوش بچه ها دربیار، دیگه آماده ی اسیری بشید..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netSeyed Majid Banifatemeh - Muharram 1403 Shabe 9 - 3.mp3
زمان: حجم: 13.98M
|⇦•ای مشک آب.... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ▪️مُحرم انسان را مؤدّب می‌کند و ادب را به انسان می‌آموزد روضه‌های کربلا خودبه‌خود انسان را باادب و باحیا بار می‌آورد، ادب ظرف حیا، تقوا و آورندۀ عبودیت در روح انسان است، ادب انسان را کنترل می‌کند و انسانِ مؤدّب بسیاری از گناهان را مرتکب نمی‌شود مظهر ادب در کربلا "ابالفضل العباس(؏)" است .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•تا عمو زود ... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تو حرم بود، یه مرتبه متوجه شد دید مادری با چند نفر دیگه یه بچه ای رو آوردن، بچه رو آورد گذاشت تو حرم، گفت یا ابالفضل خودت این بچه رو به من دادی، حالا که دلبسته ی این پسر شدم، تو دنیا فقط همین یه بچه رو دارم، شما خودت عنایت کردی، حالا از دنیا رفته، دیگران هم دارن سرزنش میکنن میگن کسی که از دنیا رفته، اعتقاد رو، گفت من کاری ندارم این ابالفضله، این میتونه، بچه رو گذاشت، میخوام بدونی امشب شب چه آقائیه، چقدر آبرو داره، میگه به خواب رفتم، جریان رو دیدم در عالم مکاشفه، همچین که این مادر التماس میکرد میگفت: آقام ابالفضل میتونه، من کاری ندارم، اگه بچه ام رو زنده نکنه میرم همه جا میگم رفتم در خونه ی ابالفضل کاری برام نکرد. میگه یه مرتبه دیدم منبری از نور، پیغمبر بالای منبر، یه پله پایین تر امیرالمؤمنین و صدیقه ی کبری فاطمه ی زهرا، اینور و اونور منبر آقا امام حسن و امام حسین ایستادن. یه مرتبه دیدن آقا ابالفضل وارد شد.عرض کرد به برادرش ابی عبدالله، زنی اومده بچه ش از دنیا رفته، از من میخواد بچه اش رو برگردونم، همین سلسله مراتب، ابی عبدالله گفتن به گوش پیغمبر رسید، پیغمبر فرمود: دیگه عمرش همینقدر بوده، کاری نمیشه کرد، اما اباالفضله، از همونجا صدا زد پس بگید یا اسم باب الحوائجی رو از رو من بردارن یا این بچه رو به مادر برگردونن، یه وقت پیغمبر صدا زد خدا ندا داده اباالفضل اگه بخواد همه ی مرده ها رو زنده میکنم، اباالفضل باب الحوائجه، بابُ الحسینه، امشب بگو اباالفضل جان مادرت ام البنین یه نگاه به من بکن، امشب بلدی با چشمت اشک بریزی یا نه؟ آی اباالفضل، از شب اول میدونستم میخوام چی بگم ولی الان دست و پامو گم کردم، آخه چطور بگم آقایی که همه ی عالم بهش تکیه دارن زمین خورد... بچه ها اومدن گفتن غصه نخورین عمو قول بده قولش ردخور نداره، مشک رو دادن عمو رفت، اباالفضل تو کی هستی که ابی عبدالله پشت مرکبت قدم زد گفت: بابی انت و امّی. الهی قربون قد و بالات برم، انقدر همه ی بچه ها خوشحال شدن عمو رفته آب بیاره. اما هر چی صبر کردن دیدن عمو نمیاد، یه وقت شنید صدای تکبیر میاد* تا عمو زود زود برگردد دختری دست بر دعا شده بود مشک بر دوش خیمه های حسین زخمی اشک بچه ها شده بود روی قولش حساب می‌کردند مثل تیر از حرم رها شده بود ورق روزگار او برگشت محشری بین کربلا شده بود دست او زیر دست و پا افتاد بین چشمش سه شعبه جا شده بود او زمین خورد، لیک با صورت بدنش غرق ردّ پا شده بود با عمودی که خورد بر سر او سر او روی خاک وا شده بود غارت پیکرش چه آسان بود دستهایش ز تن جدا شده بود همه در خیمه ناامید شدند کمری بین غصه تا شده بود *اول کاری که تو روضه میکنن کافیه یه بچه بگه آب میخوام، همه بچه ها گفتن عمو تشنه ایم، عمو علی اصغر داره بال بال میزنه، عمو یه کاری کن. مشک آب رو پر کرد، همچین که دستشو بریدن با دست دیگه مشک رو گرفت، دست دیگه اش هم زدن، بدنی که دست نداره تعادل نداره، تو این گرد و خاک ها یه مرتبه دیدن مشک رو به دندونش گرفت، هی به خودش میگفت بچه ها منتظرن، اباالفضل، یادته مادرت بهت گفت شیرم رو حلالت نمیکنم؟ اگه خوب نوکریِ حسینو نکنی، ای مردم هنوز امید داشت، میدونی کجا امیدش قطع شد؟ اونوقت که تیر به مشک زدن، حس کرد دیگه داره این مشک سبک میشه، همچین که افتاده بود، بدن پر از تیر بود، مشک پاره بود، یه وقت لابلای این شلوغیا حس کرد صدای پا میاد، اومد جلو پاشو گذاشت رو پای اباالفضل، گفت اباالفضل تویی؟ تو بودی که خواب رو از چشم ما گرفته بودی؟ حالا بلند شو، گفت: نامرد! وقتی اومدی که دیگه دست ندارم، گفت: تو دست نداری اما من دست دارم، چنان با عمود زد، یه جوری به فرق عباس زد، وقتی سرها رو بالا نیزه زدن، تنها سری که بالا نیزه بند نشد سر عباس بود، دست بیاد بالا، حسین* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netSeyed Majid Banifatemeh - Muharram 1403 Shabe 9 - 2.mp3
زمان: حجم: 34.65M
|⇦•تا عمو زود.... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ با عمودی که خورد بر سر او سر او روی خاک وا شده بود غارت پیکرش چه آسان بود دستهایش ز تن جدا شده بود 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•ما را شکار تیر ... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ما را شکار تیر مژگان کرد اباالفضل ما را دو تا چشمش مسلمان کرد اباالفضل فوراً برای مادرش خیرات دادم درد مرا هر بار درمان کرد اباالفضل *هر وقت میری حرم ابالفضل میگی جان مادرت ام البنین، عراقیا به ما یه چیزی یاد دادن، گفتن گرفتار شدی نذر ام البنین کن..* بانی زوّار الحسین ام البنین است مادر سفارش کرد و مهمان کرد اباالفضل کاری برای روضه اش یک بار کردم یک کار را صد بار جبران کرد اباالفضل در تنگدستی تا صدا کردم اباالفضل رزق کم من را فراوان کرد اباالفضل *قربون اسمت، چقدر دلمون تنگ شده بود دور هم بگیم اباالفضل، مثل بچه ها تو خیمه ها بگو، اباالفضل، همیشه میگم وقتی حسین میگی دستتو بالا بیار اما امشب وقتی میگی اباالفضل دستتو نشون نده، فقط صداش بزن، قربونت برم که دست نداشتی. وقتی ابی عبدالله اومد بالا سرش خواست بلند شه، هی این بازوهای بریده ش رو رو این خاکا میزد..* دستِ بریده دستگیر گریه کن هاست سختیِ محشر را چه آسان کرد اباالفضل *فردای محشر صدیقه ی کبری فاطمه ی زهرا وقتی وارد محشر میشه همه سرها رو پایین انداختن، پیغمبر صدا میزنه فاطمه جان! برا شفاعت این دوستان و عاشقان حسین چی آوردی؟ برا محبین علی، یه مرتبه میبینن، صاحب محشر فاطمه، اولیا و انبیا و همه ی ملائکه منتظرن، گوشه ی چادرشو مریم و هاجر گرفتن، یه مرتبه میبینن از زیر چادرش دستای بریده ی اباالفضل رو بیرون میاره... خیال کردی فقط ما دوسش داریم؟ نه...* هم ارمنی ها هم مسیحی ها مریدش غوغا میان کل ادیان کرد اباالفضل تیغ غضب برداشت و با چشم هایش در علقمه جنگ نمایان کرد اباالفضل رزم اباالفضلی اگر کرده است بی شک چون رزم استادش حسن جان کرد اباالفضل ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netSeyed Majid Banifatemeh - Muharram 1403 Shabe 9 - 1.mp3
زمان: حجم: 18.63M
|⇦•ما را شکار تیر... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هم ارمنی ها هم مسیحی ها مریدش غوغا میان کل ادیان کرد اباالفضل 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•آنکه تقدیر مرا... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آنکه تقدیر مرا یک عمر پُشتِ در نوشت نام من را بین نوکرهای تو، آخر نوشت دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت دعوت من را برای این دو چشمِ تَر نوشت به منِ بی‌آبرو چه آبرویی داده است من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت *گفت محضر حضرت رسید، حال و احوال، عشقشُ کرد، تهِ کار یهو بغض کرد گفت : دوباره می‌بینمت؟ آقا فرمود : آره.گفت :کجا می‌بینمت؟ فرمود : بیا عرفه، مِنا، اونجا دوباره می‌بینمت. گفت : آقا گرفتی ما رو؟! اون همه جمعیت؟! آقا گریان شد فرمود: بیا هرجا دیدی روضه‌ی عَموم رو میخونن من اونجام... ایشالا یه روز بری، می‌بینی بچه شیعه‌ها دمِ هر چادر، همه دارن علی العباس واویلا حسین تنهاست ...* امشب دمِ دَری‌ها حواستون باشه، صاحب عزا دمِ در وایمیسته من یه چیز عجیبی رو دیدم، تو حرمِ قمربنی هاشم که مشرف میشی دم در که وارد میشی نوشته السلام علیکَ یا ناصرَ الحسین، بعد میای تو حرمِ ابی عبدالله السلام علیکَ یا مظلوم بلا ناصر من نمی‌دونم یعنی چی؟ سلام به اون آقایی که یه یاور نداشت، از این ور میری سلام به یاور حسین ... این معنی داره ها یعنی قبلِ عباس و بعدِ عباس...* ما مسلمانیم امّا ما مسلمانِ نجف جانِ کعبه صد هزاران بار قربانِ نجف روز اول که زمین را چون نگینی خلق کرد گفت در گوشِ خدا جانِ تو و جانِ نجف در نجف مدحِ علی می‌چسبد اما بعدِ آن نام عباس است غوغا زیرِ ایوانِ نجف کار ما مدحِ علی، نه! مدحِ قنبر گفتن است مدح عباس است امّا کارِ طوفانِ نجف بر علی سوگند فریادِ علی عباس اوست باب حاجات است، پس نادِ علی عباس اوست کیست این مرد؟ این تمامِ اقتدار زینب است کیست این شیر که تیغِ کارزارِ زینب است سایه‌ی زینب نمی‌دیدند، اصلاً می‌شود دید خانم را که کوهی در کنارِ زینب است شانه‌هایش را نوشتند کوهسارِ کربلا گیسوانش را نوشتند آبشارِ زینب است دستمالِ زردِ بابایش به عباسش رسید بعد از این او مرتضی، او ذوالفقارِ زینب است *اومد شبونه از خیمه بیرون، صدای نَفَسِ کسی میومد، عباس حافظِ خیمه‌ها بود، یهو صدا بالا رفت، جُنبنده‌ای مگر می‌تونه کنارِ خیمه‌های حسین...؟یهو صدا خانوم اومد : عباس آرام باش زینبم. آخ ... دستِ ادب به سینه، خانم این وقتِ شب بیرون؟ گفت : اومدم باهات حرف بزنم نِشست، گفت بشین، گفت اصلاً مادرم بفهمه! بچه‌های زهرا بشینن عباس ...گفت : بشین عباس، ببین روزگار، ما رو به کجا رسونده ؟! بشین برادر، خبر داری تو بچه‌ها چی پیچیده؟ امان نامه برات آوردند..آه یادم نرفته بابام دستِ حسینو تو دستت گذاشت عباسو میگی؟ گفت : زینب عباسو اینجوری شناختی ؟! تا حالا چهار بار رفتم فرات، لب به آب نزدم، امان نامه آورده ؟ باشه، زینب صبر کن، یه عباسی نشان بدم!حرفشم دو تا نشد..* گرچه از داغِ پسر سوزد جِگرها بیشتر می‌زند داغِ برادر بر کمرها بیشتر تا صدایِ یا أخا آمد، تمامیِ حرم روی سینه می‌زدند امّا به سرها بیشتر *شاید کمتر این روضه رو شنیدی، اومد بره، گفت : می‌خوای بری میدان برو امّا سر زدی به خیمه‌های بچه‌ها؟ اومد یه نگاه کرد، دید دختره همه رو جمع کرده، گفت عَموم الآن برای همه آب میاره.غیرت قبول نکرد این صحنه رو، گفت الآن میرم..اینو همه بشنوید، خیلیا شاید نشنیدن تا اومد بره، صداش زد، گفت : سلاح با خودت نمی‌بری ها, سِپر ببر..هر یه دونه‌ای که بزنی،ده تاشو به بچه‌ها می‌زنن لذا نه شمشیر بُرد نه نیزه، فقط مَشک و سپر بُرد..امام زمان کمک بده ...* تا صدایِ یا أَخا آمد تمامیِ حرم روی سینه می‌زدند اما به سرها بیشتر زود آمد بر سرش، چون خوب می‌داند حسین بعد صدها تیر، می‌آید تبرها بیشتر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اما آقا جان! دیر اومد حسین علقمه وقتی انداختنش، یه سِریا می‌ترسیدن بیان نزدیکش با نیزه اومدن، نوکِ نیزه رو می‌زدن به زخم پاش ببینن بلند می‌شه یا نه ؟! تا دیدن نمی‌تونه بلند شه، داد زدن هرکی فرار کرده بیاد، هر کی ازش خورده بیاد..ریختن بالا سرش اینو همه شنیدن، یکی گفت : عباس تویی؟ عباس عباس که میگن تویی ؟گفت : یه وقتی اومدی دست ندارم.می‌دونی چی شد ؟ گفت : من دست دارم عمودُ بالا برد، یه جوری زد سر وا شد...* هلهله می آمد و بر سینه، مادرها زدند زود خانم‌ها گره‌ها را به مَعجرها زدند *تیرِ خلاص این شد، آخرِ کارِ روضه‌ی من اینه ...* گفت : عباس ! بی شک بر این قَدَر این پشتِ زخمی تا نشد آمدم مادر حرم، نزدیک دخترها نشد این طرف زینب زمین می‌خورد، در آن سو حسین بعد از این بابا برای بچه‌ها بابا نشد وای دیگر این ربابه آن ربابِ قبل نیست خواست خانم پیش اصغر پا شود اما نشد آنقدر محکم گره زد که حرامی تا کشید رویِ دختر شد سیاه امّا گره‌ها وا نشد *یا الله ! امام زمان !* شد غروب و بچه‌ها از درد، زانو می‌زدند عمداً این سر را نوک نیزه به پهلو می زدند *سر روی نِی واینمیستاد.سر رو برگردوندن، از بغل رو نیزه زدن... حسین ... حسین ... حسین ...* هو می‌کنند مرا که زمین خورده‌ام حسین با من بگو که آبرویت برده‌ام حسین *گفت : داداش !..* سوگند به مویِ مادرمان فاطمه نشد شرمنده‌ام که آب نیاورده‌ام حسین هر کس که داشت در دلِ خود بغض مادرت با چکمه‌اش لگد زده بر صورتم حسین لطفی کن و مرا به سویِ خیمه‌ها مَبر خِجْلت زده زِ غنچه‌ی پژمرده‌ام حسین دمِ دروازه‌ی ساعات چه غوغا کردند گرهِ روسریِ دخترکان وا کردند با من و عمه سرِ پوشیه دعوا کردند *یهو براش سوال پیش اومد گفت: نوه فاطمه دنبال جواب از عموم آخه جای ما در وسط بزمه؟..بزم هیئتی ها سینه زنی داره منبر داره روضه داره اما بزم شراب ، شراب خوری داره قمار داره خرید و فروش کنیز داره..* ‌‌ راهمان از گذر برده فروشان افتاد این همه چشم‌ خریدار خدا رحم کند. دامن کِشان رفتی، دلم زیر و رو شد چشمِ حرامی با حرم روبرو شد بیا برگرد خیمه ای کَس و کارم منو تنها نگذار ای علمدارم آب به خیمه نرسید، فدایِ سرت ... حسین قامتش خمید فدای سرت *بعدِ سه روز اومدن بدن‌ها رو خاک کنند، هرکدوم رو امامِ سجاد شناسایی کرد. یه چند تا اومدن گفتن : آقا بچه‌ای سمتِ علقمه بوده ؟علقمه بچه نبوده !!گفتن : یه تیکه بدن اونجا افتاده ... تقسیمش کردن، چیزی از بدنش نَمونده انقدر ازش کَندن، بُردن ...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه_-_شب_تاسوعا_۱۴۰۳_-_مسجد_حضرت_امیر_(ع)_-_حاج_حیدر_خمسه.mp3
زمان: حجم: 25.68M
|⇦•آنکه تقدیر مرا... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آنکه تقدیر مرا یک عمر پُشتِ در نوشت نام من را بین نوکرهای تو، آخر نوشت 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•به یمن اشک... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَرِيعَ الْعَبْرَةِ السَّاكِبَةِ وَ قَرِينَ الْمُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة وَ یَا بابَ النجاةُ الامّة" به یُمن اشک پر و بال من کجا ها رفت شبیه رود به آغوش دریا رفت دم حسینیه، لالی بلند گفت حسین شنید معجزه ات را دل مسیحا رفت کنار منبر تو لات کوچه گرد نشست زمان رفتن از روضه کوه تقوا رفت می بهشتی من چای بعد هیئت توست خوش آن لبی که پی این می طهورا رفت حیاط خانهٔ ما سهمی از حرم شده است همین که سر در آن پرچم تو بالا رفت *قدیما رسم بر این بود اول هر ماه روضه خون میومد تو خونه ولو یکنفر باشه روضه اش و میخوند و میرفت. تو هر خونه ای معمولا رسم بود سالیانه چند تا روضه باشه بعضیا فاطمیه بعضیا محرم. الان خیلی کمرنگ شده آخه بعضیامون سخت میگیریم میگیم روضه بخوایم بگیریم خیلی هزینه و...گاهی با زن و بچه ات بشین روضه بخون گاهی یک سلامی خانوادگی رو به کربلای امام حسین. گاهی یک روضه خون بیاد یه چند نفر رفقای خانواده دعوت بشن همون مقدار بسه رفیق .* حیاط خانه ما سهمی از حرم شده است همین که سر در آن پرچم تو بالا رفت برای نذر عزای تو خرج میکرده چه سودها که به دخل دکان بابا رفت هنوز رفتن مادربزرگ یادم هست سلام داد به سمت حرم ز دنیا رفت * کتاب فضیلت های گمشده رو بخونید. خدا رحمت کنه ملاعباس تربتی رحمت الله علیه و از اولیا خدا این آخرای عمرش یک هفته تو کما بود چشماشو وا کرد دیدن با احترام و با زحمت البته نشست شروع کرد چهارده بار سلام دادن و خوش اومدید خوش اومدید خوش اومدید یبار بعد سلام آخر شروع کرد گریه کردن گفت بی بی زینب خوش اومدی. یکوقت صدا زد بی بی من برات خیلی گریه کردم تو عمرم* عنان نوکر تو دست سلطان است غلام تو به رضا جان سپرد خود را رفت *امشب شب تاسوعاست اومدی گریه کنی بسم الله * خبر رسید علمدار در کمین افتاد خبر رسید به خیمه توان زن‌ها رفت برای شرح تنش گفته اند این را که چقدر نیزه به تشییع جسم سقا رفت رشید علقمه را نیزه قد اصغر کرد ببین چه بر سر آن پهلوان رعنا رفت *شب تاسوعاست نقل از انام زمانه فرمود: هر جا روضه ی عموم باشه منم میام. امشب همه جا روضه اباالفضله آقا یه نگام به ما بنداز ..امشب اومدیم برا عموجانت گریه کنیم یا ابوالفضل* بگیر علمتو پهلوون نزار که بخنده دشمن که رفتن خیمه با تو جواب رقیه با من سقای دشت کربلا بمون زینب ببینه روی پا بمون فقط به جون بچه‌ها بمون * سادات مجلس دعا کنید دعا کنید شب اباالفضل یه جوری گریه کنیم امام زمان از ما راضی باشه همون اولم بگم همه ی این گریه ها و ناله ها تهش هرچی بخوان به ما بدن صدر هر حاجتی که داری فرج امام زمان باشه یا علی مدد * من بمیرم که زمین خوردی با صورت ای خوش غیرت رسیدم و شده تن تو غارت ای خوش غیرت دوخته شد به سینه ی تو مشک پاره ات ای خوش غیرت ای خوش غیرت *همون اول یه سر بریم مدینه برگردیم اینجا عباس با صورت به زمین افتاد اما قبلش یجا تا خبر شهادت فاطمه زهرا رو برا علی آوردن نوشتن "فوقع علیُ "آقا با صورت به زمین افتاد* صدا زدی منو یا اخا خدا میدونه دلم ریخت چجور به سرت خورد عمود که صورتتم به هم ریخت خدا نگهدار ای آب آورم من دیگه باید از اینجا برم دلشوره دارم واسه حرم کاش میشد بیای بریم که خیمه تنهاس جانم عباس به رقیه چی بگم وقتی عمو خواست جانم عباس می‌شنوی دور و بر حرم چه غوغاس جانم عباس ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *اومد محضر سید الشهدا ایستاد صدا زد داداش بذار منم برم. آقا فرمود: "انت صاحب الوائی" تو علمدار منی. شب حضرت قاسم یادتونه گفتم قاسم مستقیم علمدار و زد لشگر شیرازه اش پاشید اینجام همینطور ولو یه نفر مونده باشه اون علمدار باشه هنوز لشگر سرپاست. تو‌پرچمدار منی تو بری چیزی از این لشگر نمیمونه .صدا زد.." ضَاقَ صَدْرِي"دیگه سینه ام تنگ شده داداش. تا ایی عبدالله این جمله رو شنید. این آخرین امتحان قمربنی هاشمه مردم.. عباس برا زور بازوش باب الحوائج نیست، مال زیباییش نیست، حتی برا فرزند امیرالمومنین بودنش نیست، عباس به اون اطاعتش از امام معصومه مه باب الحوائجه. اینجا آماده جنگه، آماده رزمه، اما ابی عبدالله صدا زد عباس برو آب بیار. ابی عبدالله اینجا یک بار دیگه به دوش عباس گذاشت نگفت برو بجنگ برو دمار از روزگارشون درار، عباس هم نگفت داداش من مگه ذُخرُ الحسین نیستم ذخیره حسین نیستم منو برا امروز بابام تربیت کرده. یک جمله نگفت این آخرین امتحانه بزنگاه زندگی اینجاست تا اینجا اباالفضل اطاعت محض بود اینجام اطاعت محض کرد.صدا زد "سمعاً و طاعتا" آماده است. یکوقت دیدن یه خانمی دست عمو رو گرفت. عمو بیاین دم خیمه یک چیزی نشونتون بدم. عباس و آورد کنار خیمه این پرده خیمه رو کنار زد دیدن باز عباس از سر خجالت سرش و انداخته پایین داره گریه میکنه. دید یک گوشه ی خیمه که جای مشک آب بود یه مقدار نمناکه بچه ها اومدن این لباس و دادن بالا هی شکمها رو به خاک میکشن میگن العطش.. عباس اومد زانو زد بچه ها نکنید اینکار و من که نمردم میرن براتون آب میارم. بچه ها اینجا عباس قول آب و داد. انقد این بچه های تشنه این لبهای عطشناک خوشحال شد. گفتن عمو رفته آب بیاره قول عمو نشد نداره. حالا میخواد بره خیلی ابی عبدالله دل نگران بود دیدید برای علی اکبر گفتم دیگه رمقی برا ابی عبدالله نموند. نوشتن اباالفضل رشیده بلند قامته نوشتن اباالفضل پیشونیه ابی عبدالله رو بوسید آرام آرام راه افتاد سمت علقمه اول که راه افتاد "و رفع راسه الی السماء" سرش و به آسمان بلند کرد. صدا زد خدا میخوام برا بچه ها آب بیارم. رفت به سمت شریعه مشک و پر آب کرد اینجا نوشتن"فَذَکَرَ عَطَشَ الحُسَینِ"یه کف دست آب بالا آورد بعضیا گفتن میخواست بنوشه بعضیا گفتن نه میخواست وانمود کنه داره آب‌ میخوره که اسب عباس ادب کرد آب نخورد.اینجا یاد تشنگی حسین و بچه های حسین بود حالا آب پرشده.میخواد راه بیفته سمت خیمه ها بچه ها این رجز اباالفضل العباس قبل بریده شدن دستشه" یا نَفسُ مِن بَعد الحسین هُونی"یعنی بعد حسین زندگی فایده نداره.رفیق! به هرجا رسیدی بدون حسین رسیدی بریزش دور فایده نداره. هر چی از دنیا بدست آوردی بی حسین بدست آوردی ارزنی نمیارزه. خدا نیاره من بی حسین سرکنم. دست راست عباس و زدن اومد جلوتر هی رجز میخوند یکوقت دست چپش هم زدن مشک و به دندان گرفت اباالفضل آرام آرام داره میاد جلو به هر نحوی که بود تلاشش و کرد خودش و برسونه به خیمه. یکوقت دیدن چهار هزار تیرانداز تیر باران کردن .نوشتن ابالقَربه پدر مشک، یعنی چی ؟ مشک و که به دندان گرفت خودشو خم کرد این تیرها به سر اباالفضل به تن اباالفضل بیاد به مشک نخوره. اما یکوقت نوشتن تیر به مشک خورد آب ریخت دیدن دیگه این عباسی که اینجوری دست راست و چپش و زدن چشمش و زدن تلاش میکنه همچین که آب ریخت دیگه تلاش نمیکنه بیاد سمت خیمه ها "فوقف متحیرا "عباس متحیر ایستاد.یعنی بیاید کار منو تمام کنید من بی آب به خیمه نمیرم من به بچه ها قول دادم.مقتله.. تیر به مشک خورد آب ریخت تیر بعدی اومد خورد به سینه اباالفضل اما از این به بعد..تیر به چشم عباس خورد. اینجا بود دیدن یک نامردی با عمود آهن به فرق اباالفضل زد عباس از اسب با صورت به زمین افتاد. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net