eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88.2هزار دنبال‌کننده
818 عکس
496 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
@babolharam_netSeyed Majid Banifatemeh - Muharram 1403 Shabe 10 - 1.mp3
زمان: حجم: 20.2M
|⇦•تویی دریای بی پهنای.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چه کوتاه است فاصله میان بالا رفتن دست علی (ع) و بالا رفتن سر حسین (ع) …. فاصله‌ای از ظهر غدیر تا ظهر عاشورا … 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•سایه ات بر سر من... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امشب وقتی نگاه کرد، پاسبان خیام ابالفضله، یه مرتبه دید از دور یه سیاهی هی میشینه بلند میشه، اومدم جلو دیدم صدای مناجات میاد، نگاه کردم دیدم ابی عبدالله داره زیر لب مناجات میکنه، برا چی هی میشینه بلند میشه؟ میگه نگاه کردم دیدم بوته ها رو داره از رو زمین جمع میکنه، اومدم جلو، آقاجان چه میکنی؟ حضرت دست منو گرفت، فرمود: فردا همه ی ما رو میکشن، زن و بچه م رو اسیر میکنن.گفتم آقاجان این بوته ها رو چرا جمع میکنی؟ فرمود: فردا خیمه ها رو آتیش میزنن، این زن و بچه ها پابرهنه تو این بیابونا میدون، میخوام این خارها پاهای بچه هام رو اذیت نکنه....* سایه ات بر سر من هست ولی فردا نه احترام پَر من هست ولی فردا نه مشک خالی ست، ولی شکر که سقا داریم دست آب آور من هست ولی فردا نه چشم بد دور ز قدّ من و زن های حرم دور من اکبر من هست ولی فردا نه تاکنون پای غریبه به حرم وا نشده حرمت محضر من هست ولی فردا نه بقچه ی کهنه ی ما هست لباست هم هست هدیه ی مادر من هست ولی فردا نه بنشین خوب ببین چادر من را حالا چادرم بر سر من هست ولی فردا نه ترسم این است که تو دق بکنی از حرفم به سرم معجر من هست ولی فردا نه *امام رضا یه نگاه به ما کن، یابن الحسن شب عاشوراست جان مادرت یه نگاه به ما کن، یه سری به ما بزن..* گوشواری که خودت داده ای الان دارم مَحرمم! زیور من هست ولی فردا نه *یا اباعبدالله، مادرش فاطمه وقتی گریه کرد گفت: بابا پس کی حسین منو یاری میکنه؟ صدا زد غصه نخور یه عده ای میان آخرالزمان مردهاشون برا حسینت مث زن جوون مرده داد میزنن..محتشم وقتی شروع کرد شعر خواندن، در عالم مکاشفه مُقبِل کاشانی دید پیغمبر هست، اولیا، انبیا، همه هستن، روضه برپاست، پیغمبر فرمود: بگید محتشم کاشانی بیاد، تا اومد، پیغمبر فرمود: پله رو برو بالا، مقام داد پیغمبر بهش، رفت بالا ایستاد، فرمود: شعرتو بخون..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ «بسم الله الرحمن الرحیم باذن الله و باذن رسول الله و باذن امیرالمؤمنین و باذن فاطمه الزهرا..» باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است *تا رسید به "سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است"، پیغمبر گریه کرد فرمود: یه پله بالاتر برو، بهش مقام داد، دوباره اومد بالاتر، شروع کرد خوندن.* کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا در خاک و خون تپیده به میدان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا *همه گریه کردن، پیغمبر گریه کرد، گفتن آقا میگه باز هم بالاتر برو، رفت پله ی آخر ایستاد، شروع کرد خوندن..* این کشته ی فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست * یه وقت دیدن ناله ی پیغمبر بلند شد فرمود: دیگه بسه، از منبر پایین اومد، پیغمبر عبای خودشو رو دوش محتشم انداخت، دل مُقبل شکست، هرچی منتظر شد دید خبری نیست، اومد بره به خودش می‌گفت: پیغمبر محتشم رو صدا زد براش روضه خوند من هم چند خط شعر داشتم، یه وقت دلت گرفت همین کار رو بکن ها، با حضرت زهرا حرف بزن، یه مرتبه گفتم مُقبل کاشانی کیه؟ گفتم منم، گفت برگرد صدیقه ی طاهره فرموده به مقبل بگید بیاد برا حسینم شعر بخونه، پیغمبر پله پله محتشم رو فرستاد بالا، اما مادر اینه ها، فرمود برو بالا، رفت بالای منبر ایستاد..* روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد *یه وقت گفتن مقبل بس کن بخدا فاطمه ی زهرا غش کرد، آی روضه ای ها اگه شب عاشورا نبود اشاره نمیکردم، آی مردم مواظب باشید خوب بشنوید، کِی خوب میشنوی؟ که حلال بخوری، حلال ببینی، الهی من بمیرم، هرچی گفت من نوه ی پیغمبرم، روضه بگم؟ ابی عبدالله عزیزاش رو کشتن، لب تشنه، زن و بچه نگران، همچین که حضرت داره حرف میزنه، یه وقت دیدن یه ملعونی خم شد، یه سنگی رو برداشت، پرت کرد، خورد به پیشونی آقا، خون صورتو گرفت. تاریخ میگه دامن عربی رو بالا زد، خواست خون ها رو از جلوی چشمش پاک کنه، یه مرتبه دیدن حرمله نشست، یه تیر به سینه ی حسین زد، هر چه کرد تیر از جلو درنیومد، عاقبت تیر رو از پشت سر درآورد، با صورت افتاد تو گودال، یه چیزی بگم غیرتیا داد بزنن، الان میگی زن و بچه ام بیرونن امنیت دارن، یه چیزی میشه میگی حواست به زن و بچه ام باشه، اما حسین افتاد دیدن نیزه رو زمین زد، یعنی تا زنده ام به خیمه ها حمله نکنید..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netSeyed Majid Banifatemeh - Muharram 1403 Shabe 10 - 2.mp3
زمان: حجم: 35.68M
|⇦•سایه ات بر سر من .. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حسین علیه السلام ثابت کرد که پیروزی به زنده ماندن در میدان نبرد نیست. پیروزی به زنده ماندن قرن‌ها پس از صحنه و میدان نبرد است. زنده‌تر و محبوب‌تر از امام حسین علیه السلام چه کسی را می‌توان نام برد … 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•با گریه دستم را... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ با گریه دستم را به ساغر می رسانی ایام هجران را به آخر می رسانی بیزارم از آن سفره که دورش نباشی رزق مرا در روضه بهتر می رسانی وقتی که خانه خانه ی جد تو باشد شخصاً گدا را تا دم در می رسانی امروز که داغ همه داغ حسین است تسلیت ما را به مادر می رسانی وقتی که روضه روضهٔ گودال باشد خود را به سختی تا دم منبر رسانی آقای ما هم تشته بود و هم گرسنه ما را به روی زخم خنجر می رسانی ساعت حوالی سه شمر آمد مقتل نبض زمان را پای خنجر می رسانی ده اسب اعضای تنش را برده بودن گوشت از استخوان جدا شده بود *اسب میخواست نعل با سمش چفت بشه محکم میکوبید .نه که رو بدن حسین باشه ها میخواست این چفت بشه..* ده اسب اعضای تنش را برده بودن مارا به یک نه به چند پیکر می رسانی بالای نیزه بود و زینب داد میزد تو مطمئناً پاره معجر می رسانی *ما چرا توی این روضه ها نمیمیریم؟بابا رباب هشت ماه دوام آورد.زینب یک سال نیم دوام آورد چرا ما نمیمیریم؟!* با خدا در حرمت از چه نیایش نکنم چقدر حرف تلمبار شده روی دلم *هی دست میزد روی چونه اش میگفت سرتو بیار بالا بذار ببینمت هی سر برادر میاورد بالا میگفت به من نگاه کن..* تو بگو میشود از چشم تو خواهش نکنم حرفهایی زده مادر که بهم ریخته ام میشود موی تو را باز نوازش بکنم وقتی که شود معجر من دست به دست التماس دو سه تا قلدر سرکش نکنم تو به من دل بده تا این همه منت نکشم بغلم کن که در این معرکه حسرت نکشم *دستاشو وا کرد گفت بغلم کن.خودت میدونی فردا این موقع من دارم چیکار میکنم بغلم کن...* من اگر رو به برادر نکنم پس چه کنم پیش تو چارهٔ معجر نکنم پس چه کنم نور چشمم شب آخر چه بهم ریخته ای دیده بر غربت تو تر نکنم پس چه کنم تا که خود پیش منی محرم من کاری کن چاره ی بردن زیور نکنم پس چه کنم خواهری فلسفه اش خرج برادر شدن است کار من کرب و بلا نائب مادر شدن است *یهو گفت بیا گلوتو ببینم..زخمی نبود یکم چروک شده بود.تشنگی پوستو جمع میکنه تا حالا شده بگی آقا کاش نمیبوسیدی با همون یه دونه کار تموم میشدجای بوسه نمیبرید....* چه کنم تا در ازای ری و گندم نروی چه کنم تا که تو زیر لگد و سم نروی چه کنم نیزه و شمشیر به جسمت نخورد چه کنم دست به دست همه مردم نشوی سنگها مال منو پیکر من تا که دهی تک و تنها وسط سیل تهاجم نروی من خودم یک تنه دنبال سرت می آیم که تو در گودی گودال تلاطم نخوری حنجر تو ببُرد حنجر من میسوزد. خیمه آتش که بگیرد پر من میسوزد. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *سیدا عمه اتون به این حرامی ها رو زد اگه یه زن الان تو این خیابون بیاد به یه مردی رو بزنه غیرت ما بر نمیداره.سادات عمه تون رو زد روش نگرفت.از بالای تل غلت خورد.چادر گرفت از زیر پاش غلت زنان اومد، با صورت اومد....اومد دم گودال گفت عمر سعد بگو بس کنه ..تو ما رو میشناسی بگو نزننش.روشو کرد اونور گفت به شمر رو میزنم...شمر! چکمه تو درآر....روش راه نرو....گوش کرد."و شمرٌ جالسٌ" راه نرفت.نشست دو زانو علی صدرک، شکست.نفسش خس خس افتاد.امام زمان برا شما روضه میخونم.... ان شاءالله دروغ باشه. فشار میداد زانوشو. گفت: اگه همین الان پاشی ازت میگذرم. گفت: یه قطره آب...گفت: مگه بابات ساقی کوثر نیست.بگو بابات بهت آب بده.تا حالا دست و پا زدن دیدین؟دست و پا میزد. مقتل نوشته:شمرو خسته کرد آروم بگیر خنجرش کند بود.نمیبرید....* خانم فرمودن: ما دیگه مرد نداریم امان بدین.امان ندادن رجاله ها دنبالش کردن از دستشون فرار میکرد.اومد دم گودال گفت: برین به داداشم میگم برید.حرومی میخندید. میگفت صداش کن اگه جوابتو داد...فرار میکرد از دست رجاله ها...* «ای وای حسین ای وای حسین» پر زخم و تاول همه تنت خودتو اینقدر رو خاکها نکشون با سر و وضعی که داری لااقل پای مادر و به اینجا نکشون یادت که آروم آروم موهاتو شونه میزدم یه دونه کم نشه ببینید وحشی چطور با پنجه هاش هی موهاتو میگیره هی میکشه زیر این بارون تیر و نیزه ها ذکر لبهای تو یارب یارب تو ولی رحمتی ولی اونا شکماشون از حروم لبالبه سر کشتنت چه دعوایی شده خولی گفت اینکه دیگه جر نداره هر کسی یه گوشه کارو بگیره کاشکی ذبح سرو شمر بر نداره تا دیدن خنجرشو تیز میکنه از رو تل تا ته گودال دویدم اومدم بگم که شمر تو رو خدا گفت دیر اومدی سرش رو بریدم قطعه قطعه تر از این مگه میشه شب دیگه شرتونو کم کنید السلام یا ملائک مقیم پیکر برادرم رو جمع کنید *دست راست بیاد بالا مدد با ابی عبدالله ... حسین....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه_-_شب_عاشورا_۱۴۰۳_-_مسجد_حضرت_امیر_(ع)_-_حاج_حیدر_خمسه.mp3
زمان: حجم: 26.86M
|⇦•با گریه دستم را.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حیدر خمسه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کربلا نشان داد که با شکیبایی در عطشی کوتاه؛ می‌توان همیشه تاریخ را سیراب کرد … السلام علیک یا أباعبدالله الحسین 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•خداحافظ برادر خواهریها... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نمانده فرصت آن دلبریها خداحافظ برادر خواهریها گرفتارم نکن مشکل گشایم حلالم کن مرا این آخری ها بیا بیا دستی بکش بر روی قلبم به جای زحمت آن مادری‌ها داداش در و میخ و لگد یادت که مانده پریشانم از این یادآوری ها لباس کهنه‌ای مادر فرستاد مراقب باش دارد مشتری‌ها داداش کمی از تشنگیت گفته بودی نگفته بودی از غارتگری ها برای زینب انگشتت مهم است برای ساربان انگشتری ها خیالت جمع قبل رفتن تو گره خورده تمام روسری ها مصیبت میشود با شمر و خولی تحمل کردن دربه دری ها حسین من! خودت رخت اسارت بر تنم کن گذشت آن روزها آن سروری ها *رو به رو لشگر ایستاد نوشتن ابی عبدالله به شمشیرش تکیه داد. رو به‌ رو لشگر ایستاد میخواست حرف بزنه همه هلهله میکردن ابی عبدالله فرمود: لااقل صبر کنید ببینید چی میگم. همین جمله آقا همه رو به سکوت واداشت همه ساکت شدند. اقا فرمود: میدونید هل تعرفونی ایا منو میشناسید یا نه گفتن نعم انت ابن رسول الله و سبطه تو نوه پیغمبری تو فرزند پیغمبری.. مولا شروع کرد با همه صحبت کردن و نصیحت کردن اما کم کم صدای هلهله ها بلند شد یه وقت صدا کردن حسین میشناسیمت اما میخوایم کاری کنیم تو تشنه جان بدی ابی عبدالله تا این جمله رو شنید جملاتی فرمود: حاکی از این بود که خدا بر همه شما غضب کرده دیگه حرف نصیحت تاثیر نداره دیگه کار به جایی رسید یاری هم برا آقا نمونده حتی علی اصغر جون داد. شروع کرد دونه دونه یارانش و صدا زدن باد تو محاسن حسین افتاده بود به نیزه ی غریبی تکیه داد. "یا مسلم بن عقیل! یا هانی بن عروه! یا حبیب بن مظاهر یا مسلم بن عوسجه ما ینادی کم فلا تجیبونی" چتون شده حسین صداتون میزنه جواب من و نمیدید. انقدر صدا زد.. ارباب مقاتل نوشتن بدن شهدای کربلا میلرزید با این جملات ابی عبدالله.. میفرمون چتون شده حسین صداتون میزنه جواب نمی دید از خواب بیدار شید بلند شید میخوان دست ناموسم و ببندن میخوان به خیمه های بی دفاع من حمله کنن کجایید؟ «امشب هر چی گریه کردید تهش بگو خدایا آقامون و برسون برا فرج امام زمان دعا کن همه ی این گریه ها نذر فرج..»نوشتن بدن این شهدا شروع کرد به لرزیدن یعنی یا حسین اگه اراده کنی تو بخوای میایم مگه شب عاشورا اینا نبودن گفتن حاضریم هزار بار تو مسیر تو جان بدیم آقا من اماده ان .. استغاثه ابا عبدالله تمام شد حالا اومد تو خیمه من از وداع های ابی عبدالله چند نمونه بگم وداع ها مختلفه امشب مقتل میخوندم تا چهارده تا وداع نوشتن دوسه تاشو برات بگم اومد تو خیمه ی امام سجاد تا امام سجاد متوجّه حضور پدر شد صدا زدن عمه کمکم کن من بهت تکیه بدم پاهاش و جمع کرد صدا زد عمه مگه حجت خدا رو نمیبینی اومده تو خیمه ابی عبدالله گریان، عمه سادات گریان، امام سجاد گریان یکوقت صدا زد این عمی العباس بابا عمو کجاس ؟ صدازد عموتو کشتن. این بن عمی قاسم صدا زد قاسمم کشتن. صدا زد عین اخی علی اکبر داداشم علی اکبر کجاس اقا صدا زد علی اکبر م کشتن یکوقت دیگه اقا نذاشت ادامه بده اومدم همینقد بگم دیگه غیر من و تو مردی نمونده. امام سجاد رمق حرکت کردن نداشت دختر ابی عبدالله میگه یک صحنه رو یادمون نمیره .دختر ابی عبدالله فاطمه میگه دیدم برادرم امام سجاد به رو تو خیمه افتاده توان نداره بشینه ما برا اون گریه میکردیم اون ما رو میدید برا ما گریه میکرد. امام سجادی که اینگونه بی رمق بود یکوقت صدا زد عمه حجت خدا تنها مانده برو شمشیر منو بیار.عصامو بیار. حضرت صدازد خواهر دریاب برادر زاده تو زمین نباید از حجت خدا خالی باشه . ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اینجا ابی عبدالله تنگ پسرش و‌ در آغوش گرفت. یکجا دیگه ام امام حسین بین جنگ اومد با پسرش وداع مجددی داشت و اون زمانی بود که اومد تو خیمه و از حضرت زینب پارچه میخواست که زیر زره رو زخماش بذاره. اینجا اومد تو خیمه ی امام سجاد حضرت میگه دیدم خون میجوشید از لابلای زره بابام. اینجام حضرت تنگ پسرش و‌ در آغوش گرفت گریه کردن دو تا بزرگوار پدر و‌ پسر ناله زدن بعد درِ گوشش فرمود: پسرم دعاییست به تو آموزش میدم اون دعا رو یادت باشه تو سختیها بخون دعایی است پنج شش خطه تو مقاتل هم اومده: "بِحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا (دعوات، قطب‌الدین راوندی، ص54)" حالا اینجا وداع با امام سجاد تموم شد وداع بعدی کجاست؟ آرام آرام اومد تو خیمه زنا با زنا وداع کنه اومد تو خیمه کنیزا دید اینا هر کدوم شمشیر شکسته ای، نیزه شکسته ای به دست گرفتن چادر به کمر بسته گویا نقاب زدن فقط چشما معلومه که بتونن ببینن.ابی عبدالله صدا زد زینب اینا چرا اینجوری آماده رزمن..؟ صدا زد آقا اینا صدای غریبیتو شنیدن اینا فهمیدن هیچ مردی برات نمونده. آی بمیرم برات زنها برا یاریت اومدن حسین..حضرت دعاشون کرد آرامشون کرد. حالا اومد تو خیمه ی اهل بیت میخواد با اینا وداع کنه دور ابی عبدالله و گرفتن "ارحم غربتنا حسین" به غریبی ما رحم کن. بعد یکی یکی آرامشان میکرد. همه که آمدن یه وقت دیدن دختر ابا عبدالله یک‌ گوشه خیمه زانو غم بغل کرده جلو نمیاد گریه میکنه. ابی عبدالله اومد سمتش سکینه جان چرا نیوندی سمت بابا با بابا وداع کنی؟ گریه میکرد میگفت" یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟" تسلیم مرگ شدی ؟کنایه از اینکه دیگه راهی برا بابات نمونده. یک جمله گفت زنا جیغ میزدن با این جمله سکینه صدا زد "ردنا الی حرم جدنا" ما رو به مدینه برگردون بعد برو آقا هی میفرمود: آتیشم زدی سکینه جان .. همه رو آقا آرام کرد حالا آرام آرام داره میره. ابی عبدالله داره میره بسمت خیمه همچین که راه افتاد صدای گریه زینب بلند شد مهلاً مهلا یابن الزهرا. گفت داداش همه رو آروم کردی پس زینب چی داداش؟ داری میری سکینه آرام شد این زنا آرام شدن. شیخ جعفر شوشتری میفرمود: وقتی یک مردی بخواد بره سفر به زن و‌بچه میگه سفارشتون و به فلانی کردم فلانی هستش برید بهش بگید کارتون و انجام بده..ابی عبدالله دید کسی نمونده اینام دارن میرن اسارت سر به آسمان کرد گفت: بچه ها شما رو به خدا سپردم. بیخود نگفت " قتلت و‌ مکروبا "فرمود: منو غصه دار کشتن..* چشمی به تیغ قانل و چشمی به قتلگاه ناموس دوستان نگران کشته شد حسین *به هر نحوی که بود زینب و آرام کرد زد به دل لشگر رجز میخواند به میمنه میزد از میسره، میمنه میزد از میمنه به میسره. کاری کرد ابی عبدالله مثل شیری که میزنه به دل روبهان حیله گر اینهارو میپاشه اینها رو متفرق میکنه کاری کرد ابی عبدالله سی هزار لشگر آه و ضجه و‌ ناله شون بلند شد تا روز عاشورا مثال شجاعت در عرب شجاعت امیرالمومنین بود اما از روز عاشورا به بعد ارباب من و شما مَثل عرب رو عوض کرد بعد عاشورا میخواستن شجاعت و مثال بزنن حسین و مثال میزدن. این سی هزار نفرو که ابی عبدالله نمیتونه همشون و از بین ببره بالاخره جنگ دیگه مگر اراده خدا باشه. اما کاری کرد این کسریه تعداد و در این لشگر عظیم به جلوه انداخت. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اما کم کم زخمهای بدن انقد زیاد شد هر جا میخواست این زن و بچه رو آروم کنه روی بلندی می‌ایستاد میفرمود" لا حول و لا قوه الا بالله" زنا بچه ها آرام میشدند. ابی عبدالله هنوز زنده اس آرام آرام زخمهای بدن ابی عبدالله زیاد شد ""فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً" آقا ایستاد کمی استراحت کنه، آقا خسته شد از جنگیدن. اما اینجا نوشتن ارباب رو مرکب نشسته بود سنگی به پیشانی ابی عبدالله خورد. حضرت این لباس عربی رو بالا گرفت خون رو از پیشانی پاک کنه نوشتن یک تیر سه شعبه خورد به سینه ابا عبدالله تا تیر به سینه ابی عبدالله خورد صدا زد ."بسم الله و بالله علی ملة رسول الله"حضرت انتهای تیر و شکست تیر و از پشت درآورد نوشتن مثل ناودان خون از پشت و سینه ی ابی عبدالله سرازیر شد. اینجا بزرگان فرمودن همین ضربه کار حسین و تموم میکرد. اما مگه اینا به یک ضربه راضین نوشتن خدا لعنت کنه صالح بن وهب ملعون رو حضرت روی مرکب بود از سمت چپ نیزه به پهلوی ارباب فرو‌ کرد "فَسَقط عن فَرسه علی خده الاَیمن "آقا با صورت به زمین افتاد. آقا با گونه ی راست زمین افتاد.این ضربه اونقد شدید بود بازم اینجا اقا فرمود "بسم الله و بالله علی ملة رسول الله "این دومین ضربه ی شدیدی بود که به آقا زدن. ضربه ی بعدی نوشتن سنان با نیزه وارد شد. اول نیزه به گودی گلو زد. این نامرد وحشی شده بود سنان از گلو میاورد بیرون به سینه میزد. نیزه رو به سینه زد اما همینقدر برات بگم دیگه تفریحی میزدن آقا رو... اما یا بقیه الله امان از آن ضربه ای که زرعة بن شریک به کتف ابی عبدالله زد. آخه بعد این ضربه دیدن حسین رو‌ی پنجه انگشت هی میاد بالا میفته پایین هی داره تلاش میکنه بیاد بالا میفته چقد آقا با صورت خورد به زمین .از اونطرف اسب بی صاحب رسید به خیمه..اسب همه رو برد سمت گودال زنا لطمه زنان موی کنان ناله زنان رسیدن بالا گودال یکوقت زینب صدا زد عمر سعد برادرم و‌ میکشن تو داری نگاه میکنی؟ ببین زینب چقد برا حیا ارزش قائله دارن میکشن برادرش رو یکوقت صدا زد از پستی دنیا همین بس تو داری صدا زینب و‌ میشنوی. یکوقت عمر سعد صدا زد برین راحتش کنین...* او میدوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می‌نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل او می برید و‌من می بریدم او از حسین سر من از حسین دل *یکوقت دیدن محاسن حسین و به دست گرفت هر چی میبره نمیشه نمیشه با پا حسین بر گردوند بزانو پشت ابی عبدالله نشست..* «حسین جان .......... حسین جان.....یا مظلوم» والشمر و‌جالس نفس مادرش گرفت سر را برید و روبه روی خواهرش گرفت «حسین جان.......... حسین جان..........یا مظلوم » من خودم یک تنه از کرببلا میبرمت چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو‌ ذره ای فکر کنی پیر شدم مدیونی به سرم هست همان شوق علی اکبر تو «حسین وای ......» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه - حاج محمدرضا بذری.mp3
زمان: حجم: 43.48M
|⇦•خداحافظ برادر خواهریها.... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حسین علیه السلام همچون خورشیدی، قرن‌هاست که هر روز می‌درخشد و تازگی دارد … افسوس از چشم‌هایی که تنها ده روز از سال، از نورش بهره می‌برند … صلی الله علیک یا ابا عبدالله … 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•دیدم‌ که نیزه ها... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج عباس حیدرزاده•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *روضه از زبان خواهرش بگم..* دیدم که نیزه در دهانت جا گرفته شمر سیه دل روی سینه پا گرفته *هی دستهاش رو سرش گذاشته بود هی مینشست هی بلند میشه هی فریاد میزد حسین،حسین...* دیدم سرت را ناگهان بالا گرفته ای وای بغضم راه حرفم را گرفته میخواست آن ملعون درآرد اشک من را حنجر نمی‌برید برگرداند چقدر رد پاست روی تنت چقدر وحشیانه میزدنت قاری من چرا نمیخوانی نکند نیزه خورده بر دهنت *گفت زینبم برگرد تو طاقت دیدن نداری دارن سرحسین رو میبرن طاقت دیدن نداری. نمیدونم چه سنتی بوده تو اهلبیت نمی‌گذاشتند زینب ببینه. مادرش زهرای اطهر وقتی میخواست از دنیا بره حسنین رو فرستاد بیرون زینبین رو فرستاد خونه ی هاشمیات نباشن جون دادن مادر رو نبینن. شب نوزدهم وقتی داشتن امیرالمومنین رو با فرق شکافته می آوردن خونه دم در خونه که رسید حضرت فرمود: من رو زمین بگذارید بذارید با پای خودم برم ، گفتن آقا نمیتونی راه بری ..فرمود: آخه اگه زینبم ببینه دخترم طاقت نداره ببینه . تشییع جنازه امام‌ حسن دختر ها و زنها زینب کبری نیومدن تیر باران شدن بدن رو ندیدن ابی عبدالله هم نمیخواست زینب ببینه اشاره کرد خواهر برگرد..* حسین به من نگو برو به من نگو برو از دور قتلگاه به من نگو سوی خیمه گاه برو *مگه زینب میتونه تو رو با شمر تنها بگذاره حسین ..* بگو چکار کنم تا تو را خلاص کند به شمر رو بزنم یا که التماس کنم *گفت باشه داداش..زینب مطیع ولایته، مطیع امامشه، مثل مادرش فاطمه ی زهرا وقتی اومد مسجد نفرین کنه با اون حالت پهلوی شکسته، دست شکسته،هنوز نفرین نکرده بود ستونهای مسجد شروع کرد به لرزیدن ،امیرالمومنین فرمود:سلمان پاشو فاطمه رو دریاب ،اگه فاطمه نفرین کنه زمین اهلش رو در خودش فرو میبره سلمان میگه دویدم سمت بی بی گفتم: بی بی جان نفرین نکنی تا گفتم نفرین نگنی،بی بی یه نگاه به من کرد فرمود: سلمان تو هم میگه نفرین نکن؟ مگه نمیبینی میخوان علی رو بکشن.گفتم: بی بی جان من نمیگم آقا امیرالمومنین فرمودن به شما بگم نفرین نکن. ادب رو ببینید.. تا گفتم علی میگن دیدم بی بی سرش رو پایین انداخت گفت: سلمان چشم حالا که علی میگه چشم ...علی جان به فاطمه گفتی نفرین نکن ،گفت:چشم اما تا علی رو رها نکردن نرفت. دستهای امیرالمومنین رو که باز کردن حضرت از جا بلند شد اول یه نگاه طرف فاطمه کرد دید چادرش خاک آلوده اومد مقابل فاطمه ی زهرا ،همینکه مقابل بی بی رسید سرش رو شونه ی علی گذاشت گریه کرد.دو جمله گفت :گفت:" یا علی‌ نفسی لنفسک الوقاء روحی لروحک الفداء" علی دورت بگردم، علی فدات میشه فاطمه ،یا علی همه جا باهات هستم یا علی . پشتیبانت هستم. زینب هم اینجا تا اشاره ابی عبدالله رو دید برگشت اما هنوز به خیمه نرسیده بود دید زمین داره میلرزه هوا تیره و تار شده دوید تو خیمه ی زین العابدین عزیز برادرم چی شده هوا تیره و تار شده؟ زمين داره میلرزه چه کنم؟ فرمود: عمه جان پرده ی خیمه رو بالا بزن.تا پرده رو کنار زد زین العابدین دید سر بریده ی بابا ..صدا زد عمه جان بچه ها رو جمع کن عمه جان زنها رو جمع کن.عمه جان بابام و کشتن به همین راحتی این خبر رو نداد،تا گفت عمه جان سر بابام و بریدن حضرت با صورت زمین خورد ..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net