#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اینجا ابی عبدالله تنگ پسرش و در آغوش گرفت. یکجا دیگه ام امام حسین بین جنگ اومد با پسرش وداع مجددی داشت و اون زمانی بود که اومد تو خیمه و از حضرت زینب پارچه میخواست که زیر زره رو زخماش بذاره. اینجا اومد تو خیمه ی امام سجاد حضرت میگه دیدم خون میجوشید از لابلای زره بابام. اینجام حضرت تنگ پسرش و در آغوش گرفت گریه کردن دو تا بزرگوار پدر و پسر ناله زدن بعد درِ گوشش فرمود: پسرم دعاییست به تو آموزش میدم اون دعا رو یادت باشه تو سختیها بخون دعایی است پنج شش خطه تو مقاتل هم اومده:
"بِحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا (دعوات، قطبالدین راوندی، ص54)"
حالا اینجا وداع با امام سجاد تموم شد وداع بعدی کجاست؟ آرام آرام اومد تو خیمه زنا با زنا وداع کنه اومد تو خیمه کنیزا دید اینا هر کدوم شمشیر شکسته ای، نیزه شکسته ای به دست گرفتن چادر به کمر بسته گویا نقاب زدن فقط چشما معلومه که بتونن ببینن.ابی عبدالله صدا زد زینب اینا چرا اینجوری آماده رزمن..؟ صدا زد آقا اینا صدای غریبیتو شنیدن اینا فهمیدن هیچ مردی برات نمونده. آی بمیرم برات زنها برا یاریت اومدن حسین..حضرت دعاشون کرد آرامشون کرد. حالا اومد تو خیمه ی اهل بیت میخواد با اینا وداع کنه دور ابی عبدالله و گرفتن "ارحم غربتنا حسین" به غریبی ما رحم کن. بعد یکی یکی آرامشان میکرد. همه که آمدن یه وقت دیدن دختر ابا عبدالله یک گوشه خیمه زانو غم بغل کرده جلو نمیاد گریه میکنه. ابی عبدالله اومد سمتش سکینه جان چرا نیوندی سمت بابا با بابا وداع کنی؟ گریه میکرد میگفت" یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟" تسلیم مرگ شدی ؟کنایه از اینکه دیگه راهی برا بابات نمونده. یک جمله گفت زنا جیغ میزدن با این جمله سکینه صدا زد "ردنا الی حرم جدنا" ما رو به مدینه برگردون بعد برو آقا هی میفرمود: آتیشم زدی سکینه جان .. همه رو آقا آرام کرد حالا آرام آرام داره میره. ابی عبدالله داره میره بسمت خیمه همچین که راه افتاد صدای گریه زینب بلند شد مهلاً مهلا یابن الزهرا. گفت داداش همه رو آروم کردی پس زینب چی داداش؟ داری میری سکینه آرام شد این زنا آرام شدن. شیخ جعفر شوشتری میفرمود: وقتی یک مردی بخواد بره سفر به زن وبچه میگه سفارشتون و به فلانی کردم فلانی هستش برید بهش بگید کارتون و انجام بده..ابی عبدالله دید کسی نمونده اینام دارن میرن اسارت سر به آسمان کرد گفت: بچه ها شما رو به خدا سپردم. بیخود نگفت " قتلت و مکروبا "فرمود: منو غصه دار کشتن..*
چشمی به تیغ قانل و چشمی به قتلگاه
ناموس دوستان نگران کشته شد حسین
*به هر نحوی که بود زینب و آرام کرد زد به دل لشگر رجز میخواند به میمنه میزد از میسره، میمنه میزد از میمنه به میسره. کاری کرد ابی عبدالله مثل شیری که میزنه به دل روبهان حیله گر اینهارو میپاشه اینها رو متفرق میکنه کاری کرد ابی عبدالله سی هزار لشگر آه و ضجه و ناله شون بلند شد تا روز عاشورا مثال شجاعت در عرب شجاعت امیرالمومنین بود اما از روز عاشورا به بعد ارباب من و شما مَثل عرب رو عوض کرد بعد عاشورا میخواستن شجاعت و مثال بزنن حسین و مثال میزدن. این سی هزار نفرو که ابی عبدالله نمیتونه همشون و از بین ببره بالاخره جنگ دیگه مگر اراده خدا باشه. اما کاری کرد این کسریه تعداد و در این لشگر عظیم به جلوه انداخت.
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_عاشورا
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اما کم کم زخمهای بدن انقد زیاد شد هر جا میخواست این زن و بچه رو آروم کنه روی بلندی میایستاد میفرمود" لا حول و لا قوه الا بالله" زنا بچه ها آرام میشدند.
ابی عبدالله هنوز زنده اس آرام آرام زخمهای بدن ابی عبدالله زیاد شد ""فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً" آقا ایستاد کمی استراحت کنه، آقا خسته شد از جنگیدن. اما اینجا نوشتن ارباب رو مرکب نشسته بود سنگی به پیشانی ابی عبدالله خورد. حضرت این لباس عربی رو بالا گرفت خون رو از پیشانی پاک کنه نوشتن یک تیر سه شعبه خورد به سینه ابا عبدالله تا تیر به سینه ابی عبدالله خورد صدا زد ."بسم الله و بالله علی ملة رسول الله"حضرت انتهای تیر و شکست تیر و از پشت درآورد نوشتن مثل ناودان خون از پشت و سینه ی ابی عبدالله سرازیر شد.
اینجا بزرگان فرمودن همین ضربه کار حسین و تموم میکرد. اما مگه اینا به یک ضربه راضین نوشتن خدا لعنت کنه صالح بن وهب ملعون رو حضرت روی مرکب بود از سمت چپ نیزه به پهلوی ارباب فرو کرد "فَسَقط عن فَرسه علی خده الاَیمن "آقا با صورت به زمین افتاد. آقا با گونه ی راست زمین افتاد.این ضربه اونقد شدید بود بازم اینجا اقا فرمود "بسم الله و بالله علی ملة رسول الله "این دومین ضربه ی شدیدی بود که به آقا زدن. ضربه ی بعدی نوشتن سنان با نیزه وارد شد. اول نیزه به گودی گلو زد. این نامرد وحشی شده بود سنان از گلو میاورد بیرون به سینه میزد. نیزه رو به سینه زد اما همینقدر برات بگم دیگه تفریحی میزدن آقا رو... اما یا بقیه الله امان از آن ضربه ای که زرعة بن شریک به کتف ابی عبدالله زد. آخه بعد این ضربه دیدن حسین روی پنجه انگشت هی میاد بالا میفته پایین هی داره تلاش میکنه بیاد بالا میفته چقد آقا با صورت خورد به زمین .از اونطرف اسب بی صاحب رسید به خیمه..اسب همه رو برد سمت گودال زنا لطمه زنان موی کنان ناله زنان رسیدن بالا گودال یکوقت زینب صدا زد عمر سعد برادرم و میکشن تو داری نگاه میکنی؟ ببین زینب چقد برا حیا ارزش قائله دارن میکشن برادرش رو یکوقت صدا زد از پستی دنیا همین بس تو داری صدا زینب و میشنوی. یکوقت عمر سعد صدا زد برین راحتش کنین...*
او میدوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او مینشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
او می برید ومن می بریدم
او از حسین سر من از حسین دل
*یکوقت دیدن محاسن حسین و به دست گرفت هر چی میبره نمیشه نمیشه با پا حسین بر گردوند بزانو پشت ابی عبدالله نشست..*
«حسین جان ..........
حسین جان.....یا مظلوم»
والشمر وجالس نفس مادرش گرفت
سر را برید و روبه روی خواهرش گرفت
«حسین جان..........
حسین جان..........یا مظلوم »
من خودم یک تنه از کرببلا میبرمت
چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو
ذره ای فکر کنی پیر شدم مدیونی
به سرم هست همان شوق علی اکبر تو
«حسین وای ......»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_عاشورا
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه - حاج محمدرضا بذری.mp3
زمان:
حجم:
43.48M
|⇦•خداحافظ برادر خواهریها....
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_دهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حسین علیه السلام همچون خورشیدی، قرنهاست که هر روز میدرخشد و تازگی دارد …
افسوس از چشمهایی که تنها ده روز از سال، از نورش بهره میبرند …
صلی الله علیک یا ابا عبدالله …
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•دیدم که نیزه ها...
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج عباس حیدرزاده•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*روضه از زبان خواهرش بگم..*
دیدم که نیزه در دهانت جا گرفته
شمر سیه دل روی سینه پا گرفته
*هی دستهاش رو سرش گذاشته بود هی مینشست هی بلند میشه هی فریاد میزد حسین،حسین...*
دیدم سرت را ناگهان بالا گرفته
ای وای بغضم راه حرفم را گرفته
میخواست آن ملعون درآرد
اشک من را حنجر نمیبرید برگرداند
چقدر رد پاست روی تنت
چقدر وحشیانه میزدنت
قاری من چرا نمیخوانی
نکند نیزه خورده بر دهنت
*گفت زینبم برگرد تو طاقت دیدن نداری دارن سرحسین رو میبرن طاقت دیدن نداری. نمیدونم چه سنتی بوده تو اهلبیت نمیگذاشتند زینب ببینه. مادرش زهرای اطهر وقتی میخواست از دنیا بره حسنین رو فرستاد بیرون زینبین رو فرستاد خونه ی هاشمیات نباشن جون دادن مادر رو نبینن. شب نوزدهم وقتی داشتن امیرالمومنین رو با فرق شکافته می آوردن خونه دم در خونه که رسید حضرت فرمود: من رو زمین بگذارید بذارید با پای خودم برم ، گفتن آقا نمیتونی راه بری ..فرمود: آخه اگه زینبم ببینه دخترم طاقت نداره ببینه . تشییع جنازه امام حسن دختر ها و زنها زینب کبری نیومدن تیر باران شدن بدن رو ندیدن ابی عبدالله هم نمیخواست زینب ببینه اشاره کرد خواهر برگرد..*
حسین به من نگو برو
به من نگو برو از دور قتلگاه
به من نگو سوی خیمه گاه برو
*مگه زینب میتونه تو رو با شمر تنها بگذاره
حسین ..*
بگو چکار کنم تا تو را خلاص کند
به شمر رو بزنم یا که التماس کنم
*گفت باشه داداش..زینب مطیع ولایته، مطیع امامشه، مثل مادرش فاطمه ی زهرا وقتی اومد مسجد نفرین کنه با اون حالت پهلوی شکسته، دست شکسته،هنوز نفرین نکرده بود ستونهای مسجد شروع کرد به لرزیدن ،امیرالمومنین فرمود:سلمان پاشو فاطمه رو دریاب ،اگه فاطمه نفرین کنه زمین اهلش رو در خودش فرو میبره سلمان میگه دویدم سمت بی بی گفتم: بی بی جان نفرین نکنی تا گفتم نفرین نگنی،بی بی یه نگاه به من کرد فرمود: سلمان تو هم میگه نفرین نکن؟ مگه نمیبینی میخوان علی رو بکشن.گفتم: بی بی جان من نمیگم آقا امیرالمومنین فرمودن به شما بگم نفرین نکن. ادب رو ببینید.. تا گفتم علی میگن دیدم بی بی سرش رو پایین انداخت گفت: سلمان چشم حالا که علی میگه چشم ...علی جان به فاطمه گفتی نفرین نکن ،گفت:چشم اما تا علی رو رها نکردن نرفت. دستهای امیرالمومنین رو که باز کردن حضرت از جا بلند شد اول یه نگاه طرف فاطمه کرد دید چادرش خاک آلوده اومد مقابل فاطمه ی زهرا ،همینکه مقابل بی بی رسید سرش رو شونه ی علی گذاشت گریه کرد.دو جمله گفت :گفت:" یا علی نفسی لنفسک الوقاء روحی لروحک الفداء" علی دورت بگردم، علی فدات میشه فاطمه ،یا علی همه جا باهات هستم یا علی . پشتیبانت هستم. زینب هم اینجا تا اشاره ابی عبدالله رو دید برگشت اما هنوز به خیمه نرسیده بود دید زمین داره میلرزه هوا تیره و تار شده دوید تو خیمه ی زین العابدین عزیز برادرم چی شده هوا تیره و تار شده؟ زمين داره میلرزه چه کنم؟ فرمود: عمه جان پرده ی خیمه رو بالا بزن.تا پرده رو کنار زد زین العابدین دید سر بریده ی بابا ..صدا زد عمه جان بچه ها رو جمع کن عمه جان زنها رو جمع کن.عمه جان بابام و کشتن به همین راحتی این خبر رو نداد،تا گفت عمه جان سر بابام و بریدن حضرت با صورت زمین خورد ..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_عاشورا
#حاج_عباس_حیدرزاده
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه بعد از ظهر روز دهم 403.4.26.mp3
زمان:
حجم:
9.76M
|⇦•دیدم که نیزه ها..
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاجعباس حیدر زاده•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دلمگرفتہبود نامترازمزمہڪردموسبڪشدم راستگفتشاعرکہ: یاحـسیننامِتوبردم،نہغمیماندونہهَمّی بابیاَنتواُمّی💔:)️
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
9.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اميرالمؤمنين عليه السلام:
از جمله #کفاره_گناهان_کبیره، به فریاد بیچاره و مظلوم رسیدن و تسلّى دادن به افراد غمگین است»; (مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ، وَالتَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ)...
🔹 درخواست کمک برای تهیه ماشین لباسشویی برای یک توانخواه ضایعه نخاعی 🔹
سلام و احترام به همراهان عزیز و مهربان 💙
یکی از مددجویان عزیز ما دچار #ضایعه_نخاعی است و به دلیل شرایط خاص جسمانی، نیازمند #سنداژ است. همسر ایشان نیز با مشکلات جسمی مواجه است و شستن لباسها برایشان بسیار دشوار شده است. با توجه به وضعیت خاص توانخواه، داشتن یک ماشین لباسشویی نیاز ضروری این خانواده محسوب میشود، اما متأسفانه به دلیل مشکلات اقتصادی، امکان تهیه آن را ندارند.
با توجه به بازدید انجام شده و اعلام نیاز، ما میخواهیم با همراهی شما عزیزان، یک ماشین لباسشویی مناسب برای این توانخواه عزیز تهیه کنیم تا زندگی کمی برایشان آسانتر شود.
هر مقدار کمک، هرچند کوچک، میتواند به تحقق این هدف انساندوستانه کمک کند. لطفاً اگر امکان همراهی دارید، با ما در ارتباط باشید.
🙏 سپاس از لطف و بزرگواری شما 🌺
✘ مشارکت از طریقِ ↶
➠
6273817010150831(روی شماره کارت بزنید کپی میشه) به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
کانال متن روضه
اميرالمؤمنين عليه السلام: از جمله #کفاره_گناهان_کبیره، به فریاد بیچاره و مظلوم رسیدن و تسلّى دادن به
|⇦•اشک علی الدوام حسین...
#مناجات و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
به استعانت اشک علی الدوام حسین
شروع می کنم این ماه را به نام حسین
دوباره چشمه ی خونی ز عرش جوشیده
تمام عالمِ امکان سیاه پوشیده
هزار شکر، عجینیم با غم تو حسین
رسیده ایم به ماه محرم تو حسین
دوباره مهر نمای محرمت شده ایم
هزار شکر که درگیر ماتمت شده ایم
قبای بندگی خویش را کفن کردیم
لباس نوکری شاه را به تن کردیم
اجازه داده خدا تا ثواب کسب کنیم
سیاهه های عزا را دوباره نصب کنیم
میان سینه ی ما آهِ تازه، دم شده است
بساط چایی و اسپند هم علم شده است
*دوباره همه اومدن دیگه، خادما، میوندارا، کفش جفتکناو...*
حسین جان!
چقدر فرشِ حسینیه جابجا کردیم
چقدر پادویی روضه ی تو را کردیم
*چقدر دویدی این شبا که خودتو برسونی؟حالا کی ما رو آورده؟ کی ما رو دعا کرده که ما الان اینجاییم..*
بقای نوکری از ربنای فاطمه است
با همون دستای شکسته اش، برا هممون دعا کرد
بقای نوکری از ربنای فاطمه است
به روضه آمدن ما دعای فاطمه است
در این حسینیه تحت لوای مولاییم
به زیر سایه ی چادر نماز زهراییم
خوشا بحال دو چشمی که غرق دریا شد
کسی که گریه کنت شد عزیز زهرا شد
قسم به کوثر و زمزم شفاست گریه ی تو
برای هر چه مریضی دواست گریه ی تو
قسم به تذکره ی قدسی خدای جهان
حسین! راه علاج است آی بیماران
اسیر معصیت ممتدم نکن ارباب
تو را به جان رقیه ردم نکن ارباب
مرا فقیر نگاهت بدانیم خوب است
گدای شاه خراسان بخوانیم خوب است
رکوع اشک شدمگریه ی نماز شدم
به جان دختر تو کربلا نیاز شدم
چه می شود که به سمتت قدم قدم برسد
چه می شود که دم اربعین، حرم برسد
*شب اول محرمه ، فرمود: شب اول محرم که میشه، خدا پیراهن خونی ابی عبدالله تو عرش آویزان می کنه، همه ی ملائک، ماها نمیبینیم ملائکه میبینن، همه ی ملائک نگاه به پیرهن خونی حسین میکنن،آخی ، چی کار باهات کردن آقا.. آخه این پیراهن که فقط خونی نیست، جای نیزه و شمشیرم درش هست، این پیراهن جای نعل اسبم درش هست..*
حسین جان !
چه می شود که به سمتت قدم قدم برسم
چه می شود که دم اربعین، حرم برسم
چراغ سرخ دم قتلگاه روشن بود
هزار نیزه ی خونین درون یک تن بود
نفس نفس زدن او، به آه بند شده
صدای چکمه ی یک بد دهن بلند شده
به خشکی لب آقا، لگد نزن، ای شمر
به پیش مادر او حرف بد نزن، ای شمر
سنان کشانده عقب جمع نیزه داران را
خدا به خیر کند حلق شاه عطشان را
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_net4_5784921880825698585.mp3
زمان:
حجم:
36.61M
|⇦•اشکعلی الدوام..
#مناجات و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حسین جان !
چه می شود که به سمتت قدم قدم برسم
چه می شود که دم اربعین، حرم برسم
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•میخوام اشک نریزم..
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
می خوام اشکم نریزه این دم آخر نمیتونم
خودم نامه نوشتم که بیای حالا پشیمونم
نترسیدم من از شرمندگی چشمامو میبندم
میدونم که صدامو میشنوی از دور شرمنده ام
*حسین جان!نکنه یه وقت فکر کنی من ترسیدم چشمامو بستم ها، نه.*
خجالت می کشم وقتی می دونم زیر گرمایی
ببخش از اینکه راه افتادی و نزدیک اینجایی
حسین!
این شهر معروفه به بد عهدی و نامردی
اگه با خونواده اومدی ای کاش برگردی
خبر داری که کسب و کار مردم، غارته اینجا
زبونم لال شه،اما جسارت عادته اینجا
خبر دارم که مرداشون چقدر سنگینه دستاشون
میبینم نعل تازه میزنن کم کم به اسباشون
همین لحظه که اصغر روی دست مادرش خوابه
میون شهر حرف آفتاب و بستن آبه
تموم باغهای کوفه بی بار و پژمردن
تموم دخترا از دست باباها کتک خوردن
لبام خشکه دم آخر ولی چشمام گریونه
برای تو دلم تنگه، برای تو دلم خونه
*هی نگاه می کرد از دور، هی زیر لبش میگه،: آقا کوفه نیا، از بالای دارالعماره، رو زمینش انداختن، سر از بدنش بریدن
قصابی رفتی دیدی گوشت رو چجوری به قصابی آویزان می کنند یه قلابو میگه بدن این آقا رو به قلابی آویزون کردن.آی مردم شهر کوفه،هر کی با حسین باشه وضعش اینجوری میشه ها،همون اول همه رو ترسوندن،همون اول،میخواستن کسی دور ولی نباشه،همون اول میخواستن با ترس مردم رو از ولایت دور کنن،به نتیجه هم رسیدن،مردم رو از دور حسین روندند.دیگه کسی دور حسین نموند.خیلی از زنا اومدن شوهراشون رو بردن، گفتن چه به تو که میخوای بری بجنگی با حسین، انقدر مرد جنگی هست تونمی خواد بری، زنا دستای مرداشون رو گرفتن بردنشون خونه، بعضی وفتا زنا مردا رو کمک میکنن، تو مدافعان حرم، دیدید، چجوری زنها،مادرها، خواهرا، بچه هاشونو برادراشونو فرزنداشونو راهی میکردن برن، کوفه کار برعکس شد، هر کی میخواست بره کربلا، این قدر کار فرهنگی کردن در کوفه علیه ولی خدا و امام حسین یه وقت فریب نخورید.یه جمله بربم کربلا ببینیم چه خبره*
گریون گریونم،دلخون دلخونم
میخوام بیام پیشت اما نمیتونم
به روی من درای کوفه بسته شد
تموم عهد مَردمش شکسته شد
خدا میدونه زیر قولشون زدن
بیعت نه، برای کشتن اومدن
آقای من، آقای من
دیگه نمیرسه به تو صدای من
آقای من آقای من
فدای دختر تو دخترای من
*شب اول یه جای دیگه بریم*
کوفه پر از درد و کوفه پر از نامرد
این آخرین حرفه آقای من برگرد
تو کوچه ها همین که من تنها شدم
روضه خونِ فاطمه ی زهرا شدم
تصورش سخته برام آقای من
کوچه و صحنه ای که دید امام حسن
من بمیرم که مادرت
سیلی خورد جلو چشِ برادرت
من بمیرم که شعله ها
آتیش زدن به قلب خونِ پدرت
این یاس پژمرده، مجروح و آزرده
هم بی کسی دیده هم خون دل خورده
از درد پهلو دیگه خیلی خسته بود
من بمیرم که دستشم شکسته بود
برای محسنش یه پیروهن ندوخت
عاطفه ی مادرونَش تو شعله سوخت
این دم آخری گرفته بود صداش
شب گریه هاش دست دعاش
این دم آخری گرفته بود صداش
دعا می کرد که زود بره
دعاهاش آتیش می زد به جون بچه هاش
*تو کوفه در خونه ی طوعه جمع شدن، یه نفر از پشت در صدا می زد مسلم، بیا بیرون از خونه، خونه محاصره ست. اگه نیای بیرون خونه رو آتیش میزنیم میریزیم تو خونه، مسلم دید زن داخل خونه ست اینها اگه خونه رو آتیش بزنن اگه بریزن تو خونه، چه بلایی سر اهل خونه میاد فلذا از خونه زد بیرون، مدینه هم همینجور شد یه نفر پشت در خونه داد می زد علی بیا بیرون علی اگه از خونه بیرون نیای خونه رو با اهلش آتیش می زنیم تا علی اومد بره، فاطمه جلو علی رو گرفت نه علی جان، اینا منو میشناسن، اینا اگه منو ببینن میرن اینا میدونن من دختر پیغمبرشونم، اینا میدونن من حامله ام، میدونن من بچه در شکم دارم. اینا اگه منو پشت در ببینن میرن، حیا می کنن، فلذا همچین که رفت پشت در، اون نامرد چنان با لگد به در زد ای حسین*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net