eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88.1هزار دنبال‌کننده
818 عکس
497 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین اجرا شده ۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بریم ببینیم تو این لحظه ها و ساعتها کربلا چه خبره؟ کسی خبر داره؟ بچه بودم یادمه شام غریبان بعضیا با شمع میومدن تو‌روضه ، برام سوال بود،بعد فهمیدم آخه امشب این بچه ها نه جا داشتن نه سر پناه داشتن، همه جای صحرا تاریکه ، نه نور و چراغ داشتن فقط دو سه تا خیمه ی نیم سوخته بود که بی بی همه رو جمع کرد زیر این خیمه ها ، همه ی بچه ها رو بی بی یکی میخوابونه، دست سر همه میکشه همه رو نوازش می کنه، همه رو یکی یکی رو‌پاهاش می خوابونه، همچین که خوابیدند یه آماری گرفت دید یکی دو تا از این بچه ها کمند.صدا زد خواهرشو، ام کلثوم بیا خواهرم، ببین این بچه ها کم‌شدن یا چشمای من ضعیف شده میشه تو هم بشماری؟ آدم که داغدیده ست حواسش نیست.حواسم نیست همه ی حواسم به گوداله، ببینم کسی میره روی داداشم یه چیزی بندازه؟ بی بی هم شمرد دید یکی دو تا از بچه ها کمند. تازه با همه ی خستگیش، اینهمه از صبح تا حالا داغ دیده،اینطرف و اونطرف دویده، خسته شده، زنه.. زنها ضعیف تر از مردان، گرچه اگر مرد هم بود دیگه از پا می نشست ، تازه وقتی دید بچه ها کمند گفت بلند شو خواهرم بریم تو این صحرا بگردیم تو این تاریکیها؟ آره بریم ببینم این بچه ها کجا رفتن.تو این تاریکیا هی دارن صدا میزنن، بچه هارو نمیتونن پیدا کنن تا اومدن دیدن زیر بوته ها دوتا بچه دست گردن هم انداختن.همچین که یه تکونشون داد دید دوتایی با هم افتادن، هر جفتشون جون داده بودن، نمیدونم زیر دست و پای اسبها جون داده بودن،نمیدونم از ترس جون دادن، یا وقتی گوشوارشونو‌ کشیدن جون دادن. ولی یکی دیگه از بچه ها هنوز کمه تو تاریکیها دنبالش میگشتن یه مرتبه بی بی صدا زد خواهرم من میدونم این بچه کجا رفته، کجا رفته خواهرم؟ از صبج هی نگاهش به گودال بود. همچین که باباش لبهاش بهم میخورد هی میگفت جگرم، به من میگفت عمه کاش می شد یکم برا بابام آب میبردیم. اومدن تو تاریکیها با هزار مکافات گودالو پیدا کردن دیدن این بچه خودشو انداخته رو بدن بی جان باباش، دست گذاشت رو شونه ی این بچه، دخترم عزیز دلم! اینجا چی کار میکنی؟تو این دل شب گودالو از کجا یادگرفتی اومدی،صدا زد عمه خیلی دلم هوا بابامو کرد. خیلی دلم برا بابام تنگ شده، چجوری گودالو پیدا کردی؟ عمه جان! هی زیر لب میگفتم أبه، تو این صحرا هی صدا می زدم بابا، این طرف میرفتم میگفتم بابا، یه مرتبه دیدم یه صدای آشنایی میاد میگه داره میگه إلیّ ، دیدم صدای آشناست. دی م صدا، صدای بابامه بیا دخترم، تا اومدم جلو دیدم از حنجر بریده ی این بدن داره صدا میاد دخترم بیا تو بغل بابا. اما کار اینجا تموم نشد اینجا بهونه ی باباشو گرفت خودشو هرجوری بود رسوند به باباش، اما یه جای دیگم من سراغ دارم، اینجا دختر خودشو رسوند به باباش، یه جا هم تو‌ خرابه، هی صدا می زد بابا، بابا...یه مرتبه دیدن یه سربریده تو طبق گذاشتن جلوی دختر، این سر و مقابلش گرفت ...* نکنه روبرومی خودتی یا عمومی نشناختمت هنوزم خودت بگو‌ کدومی صورت نصف نیمه حال سرت وخیمه به همه گفتم این سر تموم‌ زندگیمه منو زدن، دشمنت سرم ریخت منو زدن، صورتم بهم ریخت تو‌رو زدن، نیزه ها و‌ خنجر تو رو‌ زدن، به پیش چشم مادر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netFadaeian_Shab11Moharam1403_01.mp3
زمان: حجم: 49.64M
|⇦•رو به هرکس زد.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ما محرم گرسنه ی اشکیم کاش چشمی کم اشتها نشود گریه کن همنشین معصومی است تا قیامت از او جدا نشود 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•ساربان خواست... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ساربان خواست که انگشتریت را ببَرد دید بایست که انگشت تو را هم ببُرد سارقی خواست که غارت بکند پیروهنت دست انداخت گریبان تو را هم بدرد دیگری داشت به سر نقشه ی عمامه ی تو گفت شال کمرت را ز چه با خود نبرد آن یکی گفت که در کوفه کسی حتما هست زره پاره و خونین تو را هم بخرد اخنس انگار مهیای سرت بود ولی شمر می خواست خودش از بدنت سربِبُرد گفت قاتل به سنان بن انس با وحشت چه کنم خنجر اگر حنجر او را نبرد *میدونم خیلی خسته ای، ولی هیچکدوم خسته تر از زینب نیستیم همه ی این صحنه ها رو بی بی داره میبینه..* آخرالامر به رزازی تو تن دادند گشت ده مرکب تازه نفس از روی تو رد خوب از حال که رفتی به روی سینه نشست گفت جز من چه کسی گندم ری را بخورد جرعه ای آب ندادند و بریدند سرت تشنه لب هیچ کسی سر ز غریبی نبرد ای وای پر از زخمه ای وای دلم خونه دنیا برام امشب، شام غریبونه باید برم ولی دلم جا می مونه پیش تن تو، توی صحرا میمونه باور نمی کنم ازت جدا میشم تنهاترین تنهای کربلا میشم برادرم برادرم چاره چیه بدون تو باید برم برادرم برادرم پاشو داداش قرآن بخون پشت سرم این لحظه ی آخر، خیلی نفس گیره دارن میگن پاشو دارن میگن دیره *یکی داره فریاد می زنه میگن بریم دیگه دیر شده* سرت تموم‌راه دور و برمه ای سایه ی سرم سایه ت رو سرمه دلواپس معجر دخترات نباش تو قافله خودم مراقبم داداش تو درد و‌ درمون منی آرامش دل پریشون منی تو درد و درمون منی بی کفن کرب و بلا جون منی *همچین که خیمه ها رو آتیش زدن، آقا دستور دادن "علیکنَّ بالفرار"همه ی این زن و بچه تو صحراها می دوند همه دارن فرار میکنن، به سمتی پناه میبرن.دومن یکی از این بچه ها آتیش گرفته ،میگه دیدم دنبالش کردم آتیش دومنشو خاموش کنم هر چی میدید من میدوم دنبالش ، این دخترم از ترس فرار می کرد یه جا نفسش گرفت، خسته شد ایستاد گفت: آقا! من چیزی ندارم هم گوشواره هامو بردن هم النگوهاموهم خلخال،چیزی ندارم دنبال من گذاشتی، گفت می خوام آتیشتو خاموش کنم گفت مگه آب داری؟ آری آب آزاد شده گفت: میشه یکم آب به من بدی؟ آبوریختم تو ظرف گرفتم جلوی بچه، دیدم ظرف آبو گرفت هی داره این طرفو اون طرفو‌ نگاه میکنه. دنبال چیزی می گردی؟ گفت شما می دونی گودال قتلگاه مقتل بابام‌ کدوم طرفه؟چی کار داری؟ آخه دیدم‌اون لحظه ی آخر که شمر نشسته بود رو سینه ش، این لبهاش مثل دو تا چوب خشک بهم میخوره، هی صدا میزنه جگرم..ای حسین....* داداش! جلوی نامحرما معذبم من زینبم خواهر تو جلوی نامحرما معذبم، چی بگم از حنجرِ تو * از قدیم رسم بوده شب آخر می رفتن درخونه ی مادر و میزدن، منم دنبال راه گریزی میگردم بریم مدینه، امشب خیلی این بچه ها رو زدن، خیلی عمه ی ما رو زدن، از بس کتک خورده بودن خوابشون نمی برد یکی میومد می گفت عمه، پهلوم درد می کنه، یکی میگفت عمه صورتم خیلی میسوزه، یکی میومد میگفت عمه بازوم خیلی درد می کنه، تو کوچه هم همینجور شد در خونه ی مادر مون همینجور شد. امام صادق فرمودند: خدا رحمت کنه اونایی که برا مادر ما فاطمه بلند بلند گریه می کنند. همچین که مادر اومد پشت در، مادر ما هجده ساله بوده، جوون بوده، پا به ماه بوده، همچین که اومد پشت در، اون نامرد چنان با لگد به در زد کار به اینجا ختم نشد تازیانه رو گرفت انقدر به این بازو زد..* صدای در، دری که تو شعله سوخت دری که یه میخو توی سینه دوخت صدای جیغ توی خاکستر و دود کی میدونه چی تو دست فضه بود بابام با اشک داره فریاد می زنه این زنی که میزنید زن منه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netFadaeian_Shab11Moharam1403_02.mp3
زمان: حجم: 38.23M
|⇦•ساربان‌خواست.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تو درد و‌ درمون منی آرامش دل پریشون منی تو درد و درمون منی بی کفن کرب و بلا جون منی 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 امام رضا علیه السلام: 🌸کسی که را گرامی بدارد در زمره شهدا خواهد بود🌸 نیت خیر کنید، هرکی به قدر وسعش یه نمکی بپاشه و خودش رو به این جریان عظیم وصل کنه .. ✘ مشارکت از طریقِ ↶ ➠
6273817010150831
(روی شماره کارت بزنید کپی میشه) به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•تا گریه بر حسین... و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر" *چشم برهم زدیم اول ماه محرم رسید جا مونده های شبهای قدر و شبهای رمضان چشم امیدشون به این شبهاست..آقا! چقدر دلم برای سیاهی های مُحرمت تنگ شده بود. از شام غریبان سال قبل لحظه شماری میکنم. لذا همیشه عرض کردند مجلس رو با استغفار شروع کنید.امام رضا جانمون فرمود:خودتون رو خوشبو و معطر کنید با ذکر استغفار که بوی بد گناه رو ملائکه از شما دور میکنه.امشب شب اول ماه محرمه جان اون امام رضایی که فرمود:"یابن الشبیب ان کنت باکیا یابن الشبیب گریه فقط بهرکربلا کن ،به مادرشون زهرای مرضیه زن ومرد گوشه و کنارهمه دستهارو ازسر بالا بیارید بالاتر هیچ دستی پایین نمونه بالحجة الهی العفو تا گریه برحسین تمنای خلقت است بین من و تمام ملائک رقابت است نزدیک‌ می کنددل ما را به هم حسین این اشک روضه نیست که عقد اخوت است مقبول اگر شدست نمازی که خوانده ایم مُهر قبولش به خدا مُهر تربت است ما از غدیر سینه زن کربلا شدیم *همه چی از غدیر شروع شد. از زمانیکه غدیرخم‌ رو فراموش کردند عاشورا شروع شد.عاشورا رو رقم زدند.همونایی که وقتی پیغمبر دست علی رو برد بالا"مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ" تا اومدند پایین دست رو دست علی گذاشتند اومدند و گفتند ان شاءالله برات جبران میکنیم می دونید کجا برا علی جبران کردند؟خودش نوشت به معاویه اومدم پشت در تا صدای فاطمه رو شنیدم، اول اومدم برگردم یاد کینه هایی که ازعلی داشتم افتادم چنان با لگد به در زد.. صدای شکستن استخوان های سینه فاطمه بلند شد ،آی مادر مادر مادر..* ما از غدیر سینه زن کربلا شدیم این دستهای رو به خدا دست بیعت است پیدا شدیم هرچه در این ره گم شدیم یعنی فقط حسین چراغ هدایت است از دخل آبروی حسین است خرج ما نوکر برای صاحبش اسباب زحمت است قرآن و منبر و دو سه خط روضه ی عطش ساعات خوب هفته همین چند ساعت است حالا که بغض بسته به من حرف را بگو مقتل بخوان که موقع ذکر مصیبت است *شب اول بگم...* نه ذوالجناح دگرتاب استقامت داشت نه سیدالشهداء برجدال طاقت داشت هوا ز جور مخالف چو نیلگون گردید عزیز فاطمه ازاسب سرنگون گردید دلواپسم آقا خیلی هراسونم گفتم بیا اما حالا پشیمونم چند روزه بازارِ کوفه شلوغه آقا نیا نامه هاشون دروغه خورشید این شهر هنوز بی فروغه نیا حسین این مردم جوابتو نمیدن نیا حسین نقشه واسهٔ سرت کشیدن نیا حسین تیر و نیزه وسنان خریدن *دیدین که یه موقع برای رفیقت خیلی احترام قائلی می گی فلانی بیا شهر و دیار ما، زنگ میزنی دعوتش میکنی میگی آب و هوای شهر ما خوبه برای زن وبچه ات عالیه هی تاکیدمی کنی زن و بچه اتم بیار....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *دیدند مسلم سربه دیوار گذاشته گفت نامه نوشتم آقاعلی اصغرتم بیار درختاشون میوه داده جوی آبشون روانه.... * نیا حسین این مردم جوابتو نمیدن نیا حسین نقشه واسهٔ سرت کشیدن نیا حسین تیر و نیزه و سنان خریدن دیدم که تو بازار یه کوفی نامرد سه شعبه می سازه اینجا که رحم و مروت محاله خون علی اصغر تو حلاله نیا حسین واسه حنجره ات یه قطره آب ؟ اینجا جای همسرت رباب ؟ نیا حسین زینب جاش تومجلس شراب؟ شکرخدا آقا ناموسم اینجانیست مثل تو مظلومی هیچکی تو دنیانیست *نوشتند وقتی بدن بی سرمسلم رو انداختند پایین مردم دور بدن مسلم جمع شدند یه وقت دیدن یه پیرزن داره همه روعقب میزنه برید کنارمن می شناسمش گفتند سر نداره از کجا می شناسی گفت از لباساش آخه یه شب مهمان من بوده اما بگم "لایوم میومک یا اباعبدالله" کاری بابدن حسین کردندنه پیراهنی نه انگشتی نه انگشتری زینب اومد تو قتلگاه ...* گلی گم کرده ام می جویم او را به هر گل می رسم می بویم او را *یه وقت دید از گوشه گودال یه صدای بریده بریده هی میگه... الیٌ ..امام صادق علیه السلام میفرمایندکاری باجدما کردندکه به اندازه یک نگین انگشترهم جای سالم دراین بدن نبودبی بی زینب لباروگذاشت رو رگهای بریده داداش! گفتم که فراغ را نبینم. دیدم امد به سرم از آنچه می ترسیدم *مسلم نگران ناموسش نبود اخه زن وبچه اشو دست اباعبدالله سپرده لذا بودتاخبرشهادت روشنید فرمودبگید حمیده بیاد،دایی این دخترهست محرمش هست این دخترروبغل کرددست برسرش کشید ابی عبدالله،دخترصدازددایی جان امروزیه جوردیگه دست روسرم کشیدی گفت آره عزیزم ازامروز من بابای توام اونایی که دخترداریدمی دونید این دختررونوازش کرد دخترخودش گوشه ایی داره می بینه لذا تو‌وداع آخر وقتی دیدذوالجناح حرکت نمیکنه یه نگاه کرددیددخترجلو اسب روگرفته بابا یادته دخترمسلم روبغل کردی یکم بغلم کن..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه (4).mp3
زمان: حجم: 23.83M
|⇦•تا گریه بر حسین.. و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نیا حسین این مردم جوابتو نمیدن نیا حسین نقشه واسهٔ سرت کشیدن نیا حسین تیر و نیزه و سنان خریدن 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بعد بسم الله... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *شب دوم ماه محرم شروع دلشوره های زینب کبری.. بحق اون لحظه ای که یه وقت دید داداشش دست به محاسن مبارک زد و گفت: "انالله واناالیه راجعون.".میگن مثل فردا، وقتی رسیدند تا ابی عبدالله فرمود:" انالله واناالیه راجعون" هوا دگرگون شد غبار کربلا رو محاسن حسین نشست. یه وقت زینب نگاه کرد همه ی غمهای عالم رو دل زینب نشست.. چیزی طول نکشید چند روز دیگه این محاسن خونین شد اون موقعه ای که دیدند بلند مرتبه شاهی ..ارباب ما با گونه راست تو گودال خوابید.."السلام علی الخدالتریب.." به صورت خاک آلود ارباب دستامونوبلندکنیم زن و مردصدا بزن الهی العفو الهی العفو* بعد بسم الله ما هست تعالی زینب آیةُ الله علی، آیت عظمی زینب هاجر و آسیه نه، مریم و حوا هرگز بنویسید فقط حضرت زهرا زینب خرج یک صفحه از اوصاف بلندش شده است که‌ فقط نقش کند جوهر دریا زینب زینتی داشت اگر نام علی نامش بود خوب گفته اند که ای ام ابیها زینب هرچه گفتیم از او در خور شأنش، هیهات هرچه‌ خواندیم خدا گفت حاشا زینب کربلا کرب و بلا نیست فقط بی زینب کربلا کرب و بلا هست فقط با زینب ذوالفقار علوی پیش دَمَش کم دارد آنکه زد ریشه هرکاخ ستم را زینب مرتضی گفت تویی فاطمه یا اینکه منی نفست گرم به هرخطبه ی غرّا زینب فکر کردند زینب دست بسته است دست بسته است ولی دست بسته نیست زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست *میگن وقتی تو‌ کوفه نانجیبا زینب رو دوره کردند خانم صدا زد،اُسکتوا. روایت میگه زنگ شتران از حرکت ایستاد نفس ها در سینه حبس شد. پیرمردها گفتند:یاللعجب! این صدای علیه ،یه کاری کرد نوشتند زن های کوفه آنقدر گریه کردند. تازه فهمیدند این زن کیه.. از گریه زن هامردها شیون می کردند یه نفر دوید به عبیدالله گفت: امیرگفت چی شده بهم ریختی ؟ امیر اگه دختر علی همین جور ادامه بده الان کاخ رور وی سرت خراب میکنه. نانجیب گفت: برید ساکتش کنید سنگش بزنید..گفتند فایده ای نداره. یه بی مروت اونجا بود گفت من می دونم چه جوری ساکت میشه.. گفت چکارکنیم ؟ امیر چند روزه حسینشو ندیده.. بگید نیزه ای که سرحسین رو اون نیزه اس رو بیارند.داشت خطبه می خوند یهو نگاش افتاد به صورت داداش،صدا زد یا هلال زینب!..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ذوالفقارعلوی پیش دَمَش کم آرَد آنکه زد ریشه هر کاخ ستم را زینب مرتضی گفت تویی فاطمه یا اینکه ‌منی نفست گرم به هر خطبه ی غرٔا زینب نور که سایه ندارد که به آن دیده شود چشم محجور کجا نور معلی زینب ظلمتی هم اگر آمد که شما جلوه کنید که ببینند چه کرده است به دنیا زینب قدم اول خود را سر دنیا زدی و قدم بعد روی زانوی سقا *یه وقت دید دیگه ذوالجناح قدم از قدم بر نمیداره نوشتند تا هفت مرکب عوض کرد، امامه،معصومه ،میخواد بقیه بفهمند، فرمود:بگید اون پیرمرد بادیه نشین بیاد، اومد جلو آقا فرمود:پیرمرد اهل این سرزمینی؟بله آقا، بگو ببینم اینجا را چه نامیده اند؟ عرض کرد آقاجان اینجا رو غاضریه میگن،شط فرات میگن،نینوا میگن،حضرت یه نگاه کرد پیرمرد اسم دیگه ای هم داره؟ سرش رو انداخت پایین بله آقا به اینجا کربلا هم میگن. تا گفت کربلا ابی عبدالله فرمود: "اعوذبالله من الکرب والبلا "تا دیدند ابی عبدالله فرمود: کربلا آروم آروم خانم پرده محمل رو کنار زد..شاید یه نفر صدا زد گفت خوبه نزدیکی ما آب هم هست، یه لحظه رباب خیالش راحت شد، یه جمال و جبروتی با یه فضای دلنشینی خانم زینب رو از ناقه پیاده کردند ابی عبدالله فرمود: علی اکبر اومد قمر منیر بنی هاشم اومد دو طرف این ناقه را گرفتندکه وقتی شتر میخواد زانو بزنه مباد خانم توو محمل تکون بخوره. لذا وقتی خواستن قدم رو زانوی اباالفضل بگذارند جناب علی اکبر فرمود: چشمها رو پایین بندازید.. ابی عبدالله دست زینب رو گرفت پیاده کرد. فرمود: یک خیمه ی بزرگی بپا کردن همه زنها و مخدرات تو این خیمه جمع کردند. لذا ابی عبدالله نشست وسط خیمه یه نگاه به زینب کرد یه نگاه به رباب.. گاهی اوقات رقیه رو بغل میکرد همه خیمه ها رو برپا کردند. اولین خیمه ،خیمه اباالفضله فرمود:عباسم! خیمه اتو رو بلندی بنا کن. اینا دلیل داره،میخواست هر موقع عباس از خیمه میاد بیرون لشکر دشمن قد و بالای عباس رو ببینه .خیمه ها رو بناکردند فرمود:خیمه زینب رو کنارخیمه حسین بزنید..* جانِ زینب به لبم آمده جانم چه کنم نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم داداش ! خاک این دشت چرا قوت پایم را بُرد قدمی تا که زدم رفت توانم چه کنم دور تا دور فقط خنجر و تیر است بند آورده تماشایش زبانم چه کنم نگرانم تو و زانو زدنت پیش علی وای دلواپس آن نیزه زنانم چه کنم برگرد مدینه که نگویم در راه بعد تو همسفر شمر و سنانم چه کنم برگرد که در شام نگویند به سرم بین یک شهر پر از زخم زبانم چه کنم مادرم گفته به حلقت دو سه تا بوسه زنم جان زهرا نتوانم نتوانم چه کنم امان ازاین چه کنم چه کنم ها... می دونی زینب کجا به چه کنم چه کنم افتاد؟؟ عصر روز یازدهم همه رو سوار محمل ها کرد یه وقت یه نگاه کرد دید دور و برش هیچ محرمی برا زینب نمونده. یه وقت شمر اومد جلو خانوم دستاش شروع کردبه لرزیدن، دستارو گذاشت رو سرش اول یه نگاه به علقمه کرد یه نگاه کرد توو گودال، شمر میگه دیدم بدن حسین داره می لرزه هی صدا میزنه "اُخیه اُخیه" خانم صدا زد نانجیب عقب برو.یا صاحب الزمان اینجا خودش سوار مرکب شد. حسین جان کجا بودی اون ساعتی که زینب رو وارد محله یهودیا کردن.. * «ای تشنه لب حسین» از پیش تو با رخ کبودم رفتم با داغ نشسته بر وجودم رفتم چشم تو براد رعزیزم روشن با شمر سفر نرفته بودم رفتم داداش! از سر نیزه ببین خواهر تو زار شده تو کس و کار منی شمر جلودار شده دستا رو بالا بیارید مظلوم حسین، عطشان حسین بی کس حسین تشنه حسین عریان حسین زخمی حسین من که از آغاز عمربی تو نکردم سفر خیز و ببین یا اخا با که سفر میکنم سه غم اومد به جانم هر سه یکبار غریبی و اسیری و غم یار ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net