eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88.1هزار دنبال‌کننده
818 عکس
497 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ داداش! غریبی و اسیری چاره داره چاره داره چاره داره ولی آخر کُشد ما را غم یارغم یارغم یار *می دونی چکار کرد غم یار؟ابی عبدالله بیست و هشت ماه رجب از مدینه حرکت کرد،لذا تاریخ میگه عبدالله همسرزینب همراه نشد با کاروان، شعبان، رمضان، شوال، ذی القعده ذی الخجه محرم صفر کاروان برگشت ،زینب نزدیک شش هفت ماه ازمدینه اومده بود بیرون وقتی کاروان برگشت مدینه امام سجادعلیه السلام فرمود:همین جا خیمه بزنیم یک نفر بنام بشیر رفت صدا زد مردم بیایید کاروان از کربلا برگشته،میگن عبدالله همسر زینب اومد ایستاد هی نگاه میکرد اومد محضر امام سجاد، آقاجان سوال دارم ،امام معصومه فهمید چی میخواد بگه، فرمود: چی میخوای بدونی عبدالله؟آقا جان از بنی هاشم زنی هم به شهادت رسیده؟ فرمود: نه،گفت هرچی نگاه میکنم عقیله بنی هاشم رو نمی بینم .یه وقت دید یکی بریده بریده میگه عبدالله برگشت دید یه خانم قدخمیده عبدالله من زینبم حق داری نشناسی.. عبدالله خودم دیدم باچکمه برش گردوند،عبدالله خودم دیدم نشست روسینه اش،عبدالله خودم دیدم محاسنش روتو دست گرفت..«طرف مَرده دو تا داغ می بینه میگن فلانی پیرشد..»خانم زینب از صبح تا غروب هجده داغ محرم دیده ..عبدالله خودم اومدم بالا سر علی اکبر،خودم دیدم علی اصغرش رو، رو دست گرفت،عبدالله خودم تو خرابه با دستای خودم بچه اشو دفن کردم. خودم براش تلقین خوندم، خودم تکونش دادم، اسمی افهمی یارقیه.. خودم گفتم عمه نترسی ها، خودم گفتم این تاریکی دیگه زجر نذاره،،،ای حسین..* «به آبروی عمه جانمون زینب کبری پنح مرتبه اللهم عجل لولیک الفرج» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه(1).mp3
زمان: حجم: 35.21M
|⇦•بعد بسم الله.. و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ من که از آغاز عمربی تو نکردم سفر خیز و ببین یا اخا با که سفر میکنم سه غم اومد به جانم هر سه یکبار غریبی و اسیری و غم یار 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•شب ویرونه... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شب ویرونه که با گریه چراغونی میشه منکه هق هق میکنم خرابه بارونی میشه هی میخوام نشون بدم بابا که هیچیم نشده ولی سرفه ام میگیره کُنج لبم خونی میشه می می میشه که نفس مو موقع صحبت نگیره سر سرو پایین یتیمی از خجالت نگیره بچه ها بهم می‌خندیدن بابایی الهی دخترت یتیمی لکنت نگیره بو دل شبده بو ویرانه گلیپسن یارالی بو نه دنیادی بابا سن یارالی من یارالی بابا ! من که درگیر توأم غیر تو گیری ندارم اگه تو پیشم باشی درد اسیری ندارم من دیگه بزرگ شدم نشون به این نشونی که بعد تو چند روزه که دندون شیری ندارم بابا !وضع ما رو می بینه هرکی از اینجا رد میشه نمیخوام گریه کنم برای عمه بد بشه شنیدم زجر اومده حرفمو آروم بزنم نکنه نشونی خرابه رو بلد باشه نمیشه که پا بشم تا به سر و روت برسم عمه نشنوه باید به زخم بازو برسم نمیتونم که نفس پیش تو راحت بکشم نمیدونم‌ چطوری به داد پهلوم برسم مشکل ازچشمام که نیست نمی بینه نیمه شب من میخوام ببوسمت مشکل ما زخمه لبه معلومه کارِ فقط یکی نبوده باباجون چقده رگای حنجرت تو نامرتبه میشه که بگی دیگه موهامو شونه نزنند؟ میشه که دعام کنی با هر بهونه نزنند؟ میشه که بیای پیشم صحبت کلفته نکنن سر قیمت اسیرا دیگه چونه نزنن سنگینه دستشون موی من مونده لای انگشتشون همه می زدند منو زجر هم پشتشون سنگینه مثلا صورتم نیلی نیست شام شبم سیلی نیست مثلا موی تو درهم نیست بارون نم نمه اگه تشنه ای هنوز من هم تشنمه من به عمه هم نمیگم گشنمه زجر دنبال منه از همه فراریم، این حال منه بابا آغوش گرمت مال منه زجر دنبال منه مثلا در زدی در وا کردم و خوب شد این پهلو دردم *سخت ترین لحظه بر خانوم زینب میدونی کجا بود؟ وقتی اون زن غساله گفت: این بچه رو زود از اینجا ببرید این چه مریضی داره ؟زن غساله چه می گویی؟ خانم یه نگاه بهش کرد فرمود:این بچه مریض نبوده این دخترحسینه، فقط این بچه یه شب از ناقه افتاد تو بیابونا گم شد. وقتی دیدند نیزه ای که سر ابی عبدالله رو زمین فرو رفته هرکاری کردند نیزه از تو زمین در نیومد نانجیب اومد نگاه کرد دید چیزی به عقل ناقصش نمیرسه گفت: بگید امام سجاد بیاد حضرت رو با غل زنجیر آوردن آقا نگاه کرد دید سر مبارک روی نیزه برگشته داره عقب قافله رو نگاه میکنه .از گوشه چشم سر آروم آروم داره اشک میاد.* «طفل یتیمی ز حسین گم شده » حضرت فرمود:عمه جان یه بار دیگه بچه ها را شمارش کنید. خانم زینب نگاه کرد دید ای وای رقیه بین بچه ها نیست. هرچی اصرار کردند بذارید خودمون این بچه رو پیدا کنیم شمر صدا زد زجر بیا جلو زود این بچه رو پیداش می کنی. نانجیب سوار اسبش شد تازیانه اشو برداشت.این حرامزاده اومد وسط بیابون دید این بچه زیر یه بوته افتاده همچی که از اسبش پرید پایین اول یه لگد زد به پهلوش.. گفت: بلندشو یه قافله رو اسیر خودت کردی یه نگاه بهش کرد...* همونی که ازم پدرم رو گرفت اومدم فرار کنم موی سرم رو گرفت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *یه حرفی بگم اونایی که دختر دارند میدونند دختر با پسر فرق داره.«از مشغولین بهشت زهرای تهران پرسیدن خاطره داری روضه ای چیزی تو ذهنت مونده باشه؟ گفت خیلی زیاد..گفت: یک روز دیدم یه دختربچه ای رو دفن کردند مراسماش تموم شد دیدم از فردا دم دمای غروب بابای بچه میومد تا نزدیک طلوع آفتاب که هوا روشن میشه کنار قبر دختر می موند بعد میرفت. گفتم شاید تا چهلم دست برداره چند ماه گذشت یه روز رفتم جلو بهش سلام کردم گفتم: فلانی من اینجا خدمتگزارم یه سوال ازت دارم خدا صبرت بده، خدا بچه اتو رحمت کنه چرا هر روز غروب میای میگن خوبیت نداره؟ یه نگاه کرد گفت: دخترم خیلی از تاریکی می ترسه»همچین که از رو شتر افتاد یه نگاه کرد دید همه رفتند.تاریکی خیلی سخته اونم دختربچه تو بیابون گم‌ بشه بزرگش نمیتونه تحمل کنه اگه دختر بچه زمین بخوره یا خدای نکرده کسی بهش آسیبی برسونه دستشو میذاره رو همون جایی که آسیب دیده تا برسه به باباش میگه بابا فلانی منو زد. اما من نمیدونم این حرامزاده چه جور این بچه روزد تا اوردش داخل کاروان دیگه نرفت سراغباباش اول ازهمه خاک لباساشو تکوندیه نگاه کردرفت لابه لای نیزه هانیزه ای که سرعموعباسش رونیزه بودیه نگاه کرد..* عمو عباس گوشواره هامو یادت هست عمو عباس النگوها مو یادت هست عمو‌ به غارتش بردن صدای شمر میده منو عذاب أین عمی العباس ؟ جلو چشای ما میخوره آب أین عمی العباس؟ دستای عمه رو بسته با طناب أین عمی العباس ؟ عمو بیا دخترحرمله میگه مارو کوفه می برند عمو بیا من خجالت میکشم دورم پر از نامحرمه عمو بیا *بچه رو از زن غساله گرفت اومدند تو خرابه نشستند اصلا آیین و بنیان تشییع جنازه اینه رو شونه باید تشییع بشه،خانم زینب نشست رو زمین این بچه رو،رو دست گرفت، یه طرف رباب نشست، یه طرف امام سجاد، یه طرف خانم سکینه، یه طرف ام کلثوم نشست ،تا حالا تشییع جنازه نشسته دیده بودید؟ حضرت داره قبر رو آماده میکنه این بچه روگذاشتند رو دست همدیگه..به عزت وشرف لااله الاالله..* بیایید تشییع جنازهٔ یک بدنه بیایید بدن رقیه هم بی کفنه *بچه رو گذاشت تو قبرخانم یه نگاه کرد صدا زد رقیه جان؟ نترسی عمه این تاریکی دیگه زجر نداره. سخت ترین لحظه دفن این خانوم اونجا بود هی همه دارن بهم نگاه میکنند کی خاک رو بدن میریزه ؟آخه این امانت حسین بوده، این سوگلی داداشش بوده.. خانم زینب یه لحظه یاد نیمه شبی افتاد تو مدینه باباش امیرالمؤمنین هی می رفت داخل قبربیرون میومد. دیدن علی نشسته بالای قبر فاطمه ..* چه کنم! آتشی افتاده به جانم چه کنم؟ آتش از آب دو دیده ننشانم چه کنم؟ *انقدر بابا بابا کرد..وقتی باباشو بغل گرفت گفت عمه دیگه نمیخوابم میترسم دوباره بابام بره...میگن فردای شهادت این خانم دیدن بی بی ام کلثوم خیلی گریه میکنه.خانم زینب فرمود خواهرم چرا انقدر گریه میکنی؟ عرضه داشت خواهرم دیروز رقیه رو پای من خوابش برده بود. یه لحظه بیدار شد گفت عمه میتونم یه چیزی بگم؟ چیه عزیز دلم!عمه خیلی گرسنه ام شده.. زخانه ها همه بوی طعام می آید ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه.mp3
زمان: حجم: 26.95M
|⇦•شب ویرونه.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ همونی که ازم پدرم رو گرفت اومدم فرار کنم موی سرم رو گرفت 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•من از بچگی عاشقت... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "لاحول و لا قوةالا بالله العلی العظیم حسبناالله و نعم الوکیل نعم المولی ونعم النصیر"* همچی که داشت میومد سمت مولا هی میگفت: نعم المولی و نعم النصیر.." *وقتی خبر دادند حر داره میاد ابی عبدالله به علی اکبر فرمود: علی جان! شما برو استقبال حر. ای عهده دار مردم بی دست و پا، آقاجان امشب دست ما رو هم بگیر..لذا وقتی حر اومد حر تنها نیومد پسر بیست و پنج ساله اشو آورد. برادرش رو آورد غلامش رو آورد. حر کم کسی نبود.صاحب منسبه حر فاضل، ادیب، فرمانده لشکره اما یه جوری برگشت دیدندچکمه هاش و دور گردنش انداخته. میگن اباعبدالله دید سرش پایینه دستای مبارک رو گذاشت زیر محاسن حر صدا زد.."یاشیخ !ارفع راسک " سرتو بالا بگیرچه کرد با دل حر،هی میگفت من دل بچه هاشو لرزوندم امشب بگو آقا!* من از بچگی عاشقت بودم *امشب شب توبه اس شب گناهکاراس امشب اومدم بگم آقاجان چه عزتی به حر دادی.به اون لحظه ای که حر با صورت تو گودال خورد زمین..میگن وقتی صورتش رو خاک بود داشت با خودش حرف میزد.میگفت: نه حر تو که حبیب نیستی، تو که بُریر نیستی، تو که زُهیر نیستی، تو دل زینبو لرزوندی، نه!حسین بالا سرتو نمیاد.مشغول دعا بود دید یه نفر سرشو از زمین برداشت نگاه کرد دیدبه به "رحمة الله الواسعه"، اون دستمال معروف رو هم بست به سرحر، یه سرّیه هر شهیدی می افتاد زمین اباعبدالله سراسیمه خودشو میرسوند بالا سرش میدونی چرا؟ امام میدونست اینا زنده زنده سر از بدنشون جدا میکنند. هر شهیدی زمین افتاد خود حسین آمد بالا سرش.. اما امون ازاون ساعتی که بلندمرتبه شاهی با گونه راست تو گودال خورد زمین.. داشت مناجات میکرد صدا میزد.." الهی رضا برضاک تسلیما لامرک" یه وقت دید رو سینه اش سنگین شدچشم بی رمقشو باز کرد دید شمر نشسته ر وسینه اش ..اینجا بود لحن مناجاتش عوض شد هی میگفت:" یاغیاث المستغیثین " حالا تو دستاتو از سرت بیار بالا به ناله های زینب کبری بالای تل الهی العفو..* شیرین شود به بردن نام تو کام ما این یا حسین ما شراب مداوم ما تنها دو قطره اشک برای تو ریختیم زهرا به یاد خویش سپرده است نام ما *همچی که میگی حسین مادرش میگه اگه حسین خودتو میگی خدانگهش داره اما اگه داری حسین منو صدا میزنی بین دو نهرآب هی میگفت جگرم داره میسوزه..* خرد و کلان برای تو مجلس گرفته اند روضه است اجتماع خواص و عام ما هنگام مرگ همچو وهب بی سر جانم فدای لحظه ی حُسن ختام ما مثل حبیب عشق تو راجار می زنیم نامت شنیده می شود از پشت بام ما با جبر خود به بند کشیدی زُهیر را *چه عشقی داشت یه جوری بهش نگاه کرد.خانمش اومد گفت: پاشو برو، زهیر هی میرفت جایی خیمه میزدکه اباعبدالله رو نبینه،پیکش که اومد تو خیمه لم داده بود.خانمش گفت :پاشو برو می دونی این کیه؟ پسر فاطمه اس.. لذا وقتی اومدچه جوری بغل کردحسین رو مادرش اینجوری بغلش نکرده بود وقتی برگشت خانمش پرسید چی شد دیدی حسین رو؟ گفت: بله هرکه دارد هوس کرب وبلا بسم الله..* بهشت ارزانی خوبان عالم است بهشت من تماشای حسین است مثل حبیب عشق تو را جار می زنیم *برای حبیب نامه نوشت.«حبیب باش که دعوت به کربلات کنن..»من الغریب الی الحبیب..یه وقت دیدند این پیرمرد از جاش بلند شد نامه پسر زهرا رو داره میخونه.. سریع بارو بنه اش رو برداشت، شمشیرشم برداشت، اومد بازار تنهایی نیومد اومد رفیق قدیمیش رو تو کوچه ها و بازار گشت پیداکرد.رفیقش کیه ؟ جناب مسلم ابن عوسجه دوتا پیر عاشق از صفین با هم بودند بر چا علی شمشیر زدند.دید مسلم بن عوسجه داره میره گفت کجا ؟ گفت دارم میرم حنا بخرم محاسنم رو‌ خضاب کنم. گفت رفیق بیا بریم یه جایی ببرمت به عاقبت همه غبطه بخورن...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ رفیقشم برداشت با خودش آورد کربلا لبخندی با آمدن حبیب و مسلم ابن عوسجه رو لبهای خانم زینب و ابا عبدالله آمد* باید جناده وار پسر را فدات کرد در پیش پات سر ببرن از تمام گفتی به جونِ خویش که آزادی و برو او گفت زندگی پس از تو حرام ما *کجا برم حسین من بی تو می میرم تو خوشیا کنارت بودم الان که غریب گیر آوردنت می گی برو..نه آقا..بذار بمونم جونمو فدات کنم. گفت:آقا پوستم سیاهه بوی بد میده به من می گی برو؟من کجا برم ؟ من میگم شاید همین حرفش باعث شد کاری کرد اباعبدالله روز عاشورا که برا هیچکس انجام نداده بود. صورت به صورت کسی نذاشت غیر علی اکبر.لذا تاریخ میگه وقتی رسید بالا سر این غلامش دیدند صورت رو صورتش گذاشت.یه کاری کرد بعد عاشورا اومدند دیدند چه بوی عطری میاد.اومدن دیدند بوی عطر ازبدن این غلامه، آقا میشه زندگی ما رو هم رنگ و بوی حسینی کنی..* باید شبیه عابس تو خلق بشوند حب الحسین اجننی از هرکلام ما این حرف عابس به اصحاب کربلا نفعی نبود و نیست به جز با امام ما بر روی تیر نام خودش را نوشته است ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما ما را عقیله دور و برت جمع کرده است دخت علیست علت انسجام ما وقت غروب بود که زینب بلند گفت خولی قدم گذاشته بین خیام چادر سیاه خواهرت افتاد دست شمر در زیر پا لگد شده حد و مقام ما *اومد محضر آقا گفت: آقا چرا اینقدرگریه میکنید؟شما پیغمبر رو از دست دادید، پدرتون امیرالمؤمنین به شهادت رسید، مادرتون فاطمه زهرا و برادرتون امام حسن به شهادت رسیدند. حضرت یه نگاه کرد فرمود: شهادت کرامت ماست گوشت و پوست و استخوان ما با شهادت عجین شده. اما یه سوال دارم قبل ازکربلا زنی ازبنی هاشم به اسارت رفته؟ تا قبل از کربلا کسی قد و بالای عقیله رو ندیده بود ازجمع ما زنی به اسارت نرفته بود..‌* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کار یه جا اونقدر بالا گرفت میگن اون لحظه آخر امام حسین رفت تو خیمه امام سجاد وصایای امامت رو تحویل بده. یه وقت امام سجاد نگاه کرد دید بابا نفس می کشه از لابه لای جوشن خون بیرون می زنه.یه نگاه کرد گفت: بابا! مگه دیگه کسی دور و برت نیست؟ بابا عموم عباس کجاست؟ یه نگاه کرد صدا زد علی جان دیگه این خیام محرمی غیر من و تو نداره. امام رفت لحظاتی بعد یا ساعاتی بعد نمیدونم عقیله دید زمین کربلا داره می لرزه دوید تو خیمه امام سجاد چی شده عزیز برادرم! چرا هوا دگرگونه، چرا زمین داره می لرزه ؟صدا زد عمه جان همین الان کاربابام رو یکسره کردند. لذا پرده خیمه رو کنار زد..* سری به نیزه بلند است دربرابر زینب حسین ای تشنه لب حسین ای بی کفن حسین *ازامام سوال کردند آقا می فرماییدکربلا این اتفاق افتاد؟ آری.. اما دیدند حضرت هی میگه الشام! الشام! الشام.. آری اینا تو شام هفت تا بلا سر ما آوردند. اولیش این بود امام فرمود: ما رو پشت دروازه ساعات معطل کردند ما رو طلوع آفتاب وارد کردند دم دمای غروب ما رسیدیم‌ یه مسیر کوتاه رو یعنی اینقدر زینب رو تو این کوچه ها گردوندند. دومین بلایی که حضرت فرمود: ایناریسمان بلندی آوردند یه سر ریسمان رو به گردن من بستند، یه سر ریسمان رو به بازوی عمه جانم.. کی جرات کرده طناب به دست زینب ببنده؟ امام میفرماید:ما بین من وعمه جانم این ریسمان رو به بچه ها وصل کردند. هر موقع تازیانه می زدنند می دیدم این بچه ها باصورت زمین می خوردن. سومین بلا مه امام فرمود: اینا جایی ما رو اسکان دادندکه شبها بچه ها از سرما می لرزیدند. روزها از تابش آفتاب می سوختند.چهارمین بلا میدونی کجا بود؟ حضرت فرمود:یه جا مسیر رو شمر عوض کرد.. دهنه ی شتر رو گرفت گفت: ببرید محلهٔ یهودیا، زینب و وارد محله یهودیا کردند...* زینب و یه مشت حرامی زینب و مردای شامی *رفتن تو‌ محله ی یهودیا انقدر رقاصه ها دور این کاروان رقصیدند،مشروب خوردند. سهل ساعدی میگه اومدم سوال کردم شما عید دیگه ای داریدشما؟ گفتند برگرد نگاه کن سهل ساعدی میگه برگشتم دیدم سر بریده حسین رو نیزه اس. اومدم جلو خودمو به یکی از این دخترا معرفی کردم گفتم: خانم جان من سهلم از دوستان شمام یه نگاه کرد. فرمود: سهل! پول همراهت داری؟ گفتم: بله خانم جان،سهل برو بده به نیزه دار بگو سر بابامو از وسط زنها ببرند. اینا کمتر به نوامیس حسین نگاه کنند. یه وقت دیدم یه پیرزن عجوزه پنجره خونه اشو باز کرد. گفت: چه خبره؟ گفتن پیر زنیه عده خارجی آوردند. گفت کی ایتا، بزرگشون کیه؟گفت: بزرگشون حسینه. کدوم حسین؟ گفتند:حسین ابن علی ابن ابیطالب، تا گفت علی دیدند پیرزن بلند شد گفت ما از بابای اینا زخم خوردیم یه سنگ بزرگ برداشت رفت تو بالکن خونه اش به نیزه داری که سرحسین رو می برد اشاره میکرد سر رو بیاره جلو، خم شد سنگ‌ رو برداشت یه وقت خانم دیدچنان سنگ روزد تو صورت داداش..* من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم عشق زینب حسین حسین ای بی کفن حسین حسین *تازه از بازار برده فروشا رد شدند.* ما پرده نشینان حرم راچه به بازار دور از نگاه غیرت عباس روی نی بر روی قیمت اسرا چانه می زدند ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه(3).mp3
زمان: حجم: 35.25M
|⇦•من از بچگی عاشقت.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ باید شبیه عابس تو خلق بشوند حب الحسین اجننی از هرکلام ما این حرف عابس به اصحاب کربلا نفعی نبود و نیست به جز با امام ما 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• ارث مظلومیت از غربت.. و توسل به مریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ همه جا بروم به بهانه ی تو که مگربرسم درخانه ی تو که تویی درمان همه دردم همه جا دنبال تو می گردم «دستاتو بیاربالا.. یا اباصالح مددی مولا یااباصالح مددی مولا» چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن مادرم افکند مرا در یم احسان حسن *امشب شب امام حسنه انقدر آقای ما غریبه، مظلومه، وقتی میگی حسن شاید مادرش امشب بگه دستتون درد نکنه الان تو عالم همه دارن میگن حسین کسی حسنمو صدا نمی زنه...* چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن مادرم افکند مرا در یَم احسان حسن روزی از دست علی خوردمو از خوان حسن بر جبینم بنویسید مسلمانِ حسن دل خود را سر هر بام هوایی نکنم طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم رو به هر قبله و قبله نمایی نکنم پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم نان هر سفره حرام است بجز نان حسن *وقتی اومد وارد مدینه شد دید در اون گرمای طاقت فرسا یه آقایی مشغوله تو بیابونا بیل زدنه کار میکنه.. اومد سلام داد نشست تا اومد..آقا سفره رو باز کرد هر کار کرد دید نمی تونه همسفره بشه بلند شد، آقا فهمید صداش کرد گفت: وارد شهر که شدی از هر کی بپرسی خونه حسن ابن علی رو‌ میخوام نشونت میدن. اونجا سفره پهنه اومد از هر کی سوال کرد نشونش دادند.. اومد دید یه سفره ای پهن کردند یه غذای عالی یه آقایی هی میاده دور سفره میگرده کنار این میشینه کنار اون میشینه لقمه تو دهن جذامیا میذاره.. از همه پذیرایی میکنه.بهش راه دادن اومد نشست حضرت دید یه لقمه خودش میخوره یه لقمه تو کیسه اش می ذاره،امام نشست کنارش گفت: هرچی میخوای میل کن هر چقدم دوست داری میدم ببری. طرف به قول ما یه جوری شد. گفت: آقاجان من برای خودم نذاشتم .تو راه که می اومدم بیرون شهر یه آقایی تو نخلستان کار میکرد آدرس خونه شما رو هم اون بهم داد.بر اون میخوام ببرم، حضرت یه نگاه بهش کرد شروع کرد اشک ریختن.گفت: ای مرد این سفره برا همون آقاست. اون بابای غریبم امیرالمؤمنین علیه، لذا همه عالم سر سفره امیرالمؤمنین اند..* چه مقامی وچه نامی چه مرامی دارد چقدر لطف به بیمار جذامی دارد خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد همه اینها غزلی هست به دیوان حسن آن که نامش شده احلی من عسل کیست حسن آنکه بخشندگیش گشته مَثل کیست حسن معنی حی علی خیرالعمل کیست حسن مرد نام آور پیکار جمل کیست حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قدخم، سینهٔ پرخون، دیدهٔ دریا دارد جگری سوخته از زخم زبانها دارد گر بگوییم غریب الغربا جا دارد زهر آمد به سراغش جگرش ریخت به هم *اجازه بدین امشب از امام حسن بخونم وقتی خانمش زهر رو بهش داد...یه نگاه بهش کرد گفت: از در پشتی حجره برو بیرون ،چقدر مرام داره. الان داداشم حسین میاد، الان عباس میاد... یه روز امام حسن نتونست بره مسجد نماز، ابی عبدالله رفت مسجد. راوی اومد گفت:آقا زود خودتو برسون مسجد،چی شده؟ گفت دیر برسی ابی عبدالله مروان رو به درک واصل میکنه. امام حسن اومد دید ابی عبدالله مروان رو زده زمین نشسته رو سینه اش. اومد گفت: داداش بلند شد چی شده ؟صدا زد حسن جان! من اینجا نشسته بودم این نانجیب رفت بالا تخته چوب شروع کرد به بابا علی جسارت کردن. اونجایی که فضائل امیرالمؤمنین گفته نشه منبر نیست تخته چوبه، امام حسن یه نگاه بهش کرد. گفت: داداش حق داری ولی من هر روز اینجا می نشینم...امان ازغریبی اتون امام حسن جانم ..* زینبش آمد و چشمای ترش ریخت به هم همه ی خاطره ها در نظرش ریخت به هم دل پریشان شده از موی پریشان حسن ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل بهابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چقدر سخت گذشته اس به او درکوچه چه مراعات نظیری است حسن در کوچه باز هم خاطره ی گریه مادر در کوچه قاتل جانِ حسن می شود آخر در کوچه چشم نامرد به ناموس علی تا افتاد وای بر من زد و بر صورت گل جا افتاد ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد خواست تا پاشود باز هم اما افتاد *همه داغ امام حسن از این بود که تا صبح گریه میکرد، من دلیلیشو بهت میگم..وقتی مادر با حسن رفت حواله فدک گرفت..مادر ما را کشتند تو کوچه ها ..* محکم می زدند چهل نفر با هم می زدند *نانجیب یه جوری زهرا رو زد دیگه چشم مادر ما جایی رو نمی دید.همه اوج مصیبت امام حسن این بود اقا همیشه میگفت اگه من با مادرم نبودم نانجیب مادر ما رو نمی شناخت. آخه حرامزاده وقتی اومد تو کوچه نگاه کرد نمیتونست تشخیص بده که فاطمه کدومه یهو امام حسن رو دید کنار خانمی داره میره. دوید اول که رسید یه لگدزد به پهلوی مادر...امان امان امان امان* مثل یه صاعقه تکبیر حسن می آمد یازده ساله ترین شیر حسن می آمد بر تنش پیروهن خویش کفن ساخته است او حسینی از خشت حسن ساخته است یازده جرعهٔ ناب از یَم حیدر خورده است خوب پیداست که بر غیرت او بر خورده است او یتیمیست که نعلین ندارد حتی فکر صد زخم در آن بین ندارد حتی او نمی دیدکه خاری به کف پایش بود دامن پیروهنش زیر قدمهایش بود چند باری به زمین خورد ولی باز دوید تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید *دیدند عبدالله با عمه زینب اومد بالای تل، روضهٔ امشب روضهٔ مقتله، روضه ی عاشوراست. عبدالله آخرین شهید قبل از امام حسینه. بعضیا فکر میکنند علی اصغر آخرین شهیدِ قبل اباعبدالله هست.این بچه امانت دست خانم زینب بود.از مدینه که راه افتادند ابی عبدالله دست عبدالله روگذاشت تو دست زینب..وقتی امام حسن شهید شد این بچه یه سالش بود. لذا تو دامن ابی عبدالله بزرگ شد بعضی وقتا اباعبدالله رو صدا میزد بابا..خیلی ابی عبدالله مراقب یتیم امام حسن بود به خواهر سفارش کرد زینب جان دست عبدالله رو رها نکن این بچه خیلی شوق شهادت داره از موقعی که داداشش قاسم رفته دیگه نمی تونه رو پاش بند بشه..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خیره چشمان ترش روبه همان منظره بود دور گودال فقط دایره در دایره بود همه با خاطره بغض علی جمع شدند حلقه در حلقه به یک نقطه ولی جمع شدند باید از بین همه رد بشود می داند *خانوم دستشو گرفته منتظر فرصته..الان بهت میگم کی دوید.. یه وقت بی بی نگاه کرد دید یه نانجیب موهای ابا عبدالله رو گرفت..اینجا خانم دستاش اومد بالا گذاشت رو سرش صدا می زد.."اما فیکم مسلم"آیا بین شما یک مسلمان نیست ؟ یه وقت عبدالله نگاه کرد دید الان فرصت خوبیه دوید به سمت گودال..* رد شد از حلقه‌ی پیران عصازن و سپس از وسط جمعیتی، سنگ به دامن نه فقط سنگ، که چوب و شن و آهن بعد از آن سخت دوید از دو سه تا حلقه‌ی اسبان سواری و صدای نفس و شیحه و کوبیدن سم‌ها همه سو حول قدم‌ها و علم‌ها به خودش گفت کمی مانده برو از وسط این همه جامانده، برو پیش می‌رفت ولی، حلقه‌ی یک لشکر شد متراکم متراکم متراکم‌تر شد داشت از بین همین فاصله‌ها رد می‌شد از دل هلهله‌ها، هروله‌ها رد می‌شد رد شد از حلقه‌ی سر نیزه و از حلقه‌ی شمشیر و کمانگیر و کف پاش پر از خون و تن کوچک مجروح دوید و لب گودال رسید و ته گودال چه دید *همچین که رسید دید شمر عمو رو با پا برگردوند. محاسن عمو رو گرفت تو دست یه حرامزاده شمشیر رو برد بالا..عبدالله دستش رو برد جلو، چنان ضربه دست عبدالله...افتاد رو سینه ی حسین خوش بحالش، پسر امام حسن چه مقتلی داره. تا حالا بهش فکر کرده بودی افتاد روسینه ی عمو، بغلش کرد. عمو چرا اومدی؟ یاصاحب الزمان...من به بابام قول دادم عموم رو تنها نذارم، یه وقت دیدند یکی صدا میزنه حرمله این بچه مزاحمه. دیدند حرمله اومد جلو.. حرمله تیر زیاد زده هر تیری زده از فاصلهٔ دور بود. اگه به قلب حسین زد، اگه به علی اصغر زد، اگه چشم عباس رو زد، اینجا دیدند آستین هاشو زد بالا تیر رو درآورد و سرفرصت گذاشت تو چله کمان قدم برداشت اومد جلو یه وقت عبدالله برگشت نگاه کرد چنان تیرزد تو حلقوم عبدالله....* ناله ایی بین گلو بود که زهرا غش کرد او در آغوش عمو بود که زهرا غش کرد کاش جبریل جراحت دو تن را می بست کاش می شد که علی چشم حسن را میبست باز از خاک حسن مادر خود را برداشت شمر تا کندترین خنجر خود را برداشت «بگو حسین.. مظلوم حسین.. عطشان حسین بی کس حسین » *نانجیب غلاف رو از مغیره گرفت. گفت اینجوری نمی زنند..چرا بهش رحم میکنی؟ مگه نمی بینی نمیذاره علی رو ببرم. انقدر با غلاف به سر و صورت زهرا زد..* گریه کنید مادر ما بی گناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود «حسین ای تشنه لب حسین دور از وطن حسین..» «ان شاءالله نبینی مادرت جلو نامحرم زمین بخوره..ان شاءالله بچه ایی نبینه مادرش چادرش پاره میشه.. هی میگفت: مادر خونه امون این طرفه بیا مادر من..دو دستتو بیار بالا اللهم عجل لولیک الفرج» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net