eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88.1هزار دنبال‌کننده
818 عکس
497 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج حسن شالبافانروضه.mp3
زمان: حجم: 54.65M
|⇦•ارث مظلومیت از غربت.. و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن مادرم افکند مرا در یَم احسان حسن روزی از دست علی خوردمو از خوان حسن بر جبینم بنویسید مسلمانِ حسن 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•زمین‌ گدای ... و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل و نعم المولی و نعم النصیر..." میخوایم جلسه رو با استغفار شروع کنیم..عرضم اینه، بگم..آقا به حق اون لحظه ای که عمه جان امام زمان رفت تو گودال قتلگاه. هرچی نگاه کرد بدن برادرو پیدا نمیکنه...* آخ گلی گم کرده ام می جویم او را... *ما دلمون برا کربلا تنگ شده آقا. یه وقت دید از گوشه ی گودال یه صدایی میگه اِلَیَّ... اومد جلو نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها رو کنار زد، دست برد زیر این بدن خواهر. میخوام دستامونو بلندکنیم. خودم بیچاره ام دستم خالیه. هرکی مثل من کوله بارش سنگینه این دستامونو از سر بیاریم بالاتر. به اون ساعتی که صدازد "اللهم تقبل هذا القلیله..." چه کرده خانم با این عبارت. صدازد خدا این کم رو از ما قبول کن! اینجا هم مناجات کرد هم روضه خوند. به ناله های دل زینب کبری زن و مرد، جوونا، پدران مادران. صدا بزنید: الهی العفو الهی العفو الهی العفو...* زمین گدای علی الدّوام حسن زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن بهشت مست کرامات ناتمام حسن بنام باب نجات بشر بنام حسن «حسن امام من هست و منم غلام حسن» بنام او که به ما اعتبار بخشیده به پای هر یک ما صد هزار بخشیده تمام هستی خود را سه بار بخشیده فدای جود و جوانمردی و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن کریم، حسن مهربان، حسن دلخواه حسن مُعزُّالائمه، حسن عزیزالله حسین شمس دل فاطمه، حسن هم ماه پیمبران همه درحسرت مقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن فدای او که فراوان غم و بلا دیده از آشنا و غریبه فقط جفا دیده شنیده های مرا بین کوچه ها دیده نگه نداشت کسی شأن و احترام حسن *امشب مادرش یه سری هم مدینه میزنه آخه گفت حسنم گریه کن نداره. لذا پیغمبر خدا فرمود: هرکسی برا امام حسن یه قطره اشک بریزه، امشب به چشمت التماس کن؛ برا امام حسن یه قطره اشک بریزی. پیغمبر فرمود: خودم دستشو میگیرم. برا ابی عبدالله نفرمود. فرمود: نمیذارم کور وارد محشر بشه. ان شاءالله امشب این اشک بر امام حسنو از ما قبول کنه آقا. آخه لحظه ی آخر، وقتی خبر آوردن برا ابی عبدالله یه جمله میگم، زهر رو که داد امام حسن تو حجره افتاد، دید این بار دیگه کارتمامه، به غلام فرمود: برو به داداشم، حسین بگو که امام حسن می فرماید اگه دیر برسی دیدار به قیامت میفته. حواست هست چی میگم؟ لذا راوی میگه من هیچ‌ موقع ابی عبدالله رو در این حالت ندیدم! میگه دیدم تو کوچه ها داره می دوئه عمامه به سر می بنده. رسید دید امام حسن تو حجره افتاده، داره این دستاشو به زمین می کشه برش گردوند، دید خونابه ها از رو لب امام حسن... داداش کی این بلا روسرت آورده؟ یه وقت دیدن یکی داره محکم در میزنه، در و باز کردند چیه چی شده گفت آقا خواهرتون زینب داره میاد. حضرت فرمود: سریع این تشت رو بردارید. فرمودند: زود این خون ها رو از لب من پاک‌کنید زینبم نبینه. بگم آقاجان! اینجا شما نخواستی پاره های جگر رو داخل تشت زینب ببینه، اما چیزی نمونده یه وقت نگاه کرد دید سر بریده حسین تو‌ تشته... همه مراقب زینب بودند رفقا، گریه کنا! من نمی دونم چه سرّی بود. امیرالمؤمنین قربونش برم، شب نوزدهم با اون‌ وضعیت وقتی رسیدند پشت در، فرمود امامه. امام که نعوذ بالله با کسی تعارف نمیکنه. فرمود: منو رها کنید بذارید خودم راه بیام. امام حسن عرض کرد پدرجان! شما حالتون مساعد نیست، اینهمه خون از شما رفته. فرمود:حسن جان! زینبم پشت دره. امام حسن اینجوری حواسش بود میخوام بگم هرچی رو مدینه ندید، هر چیو کوفه ندید، همه رو کربلا یکجا دید. اینجا بود که گفت: آمد به سرم از آن چه می ترسیدم... شکر میکنیم پروردگار رو که به ما اجازه دادن بنام امام حسن برا ابی عبدالله روضه بگیریم. آخه الان هیچکی بقیع نیست...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید *فک نکنی فقط اینکه دو تا آقازاده هاشو فرستاد، نه نه لحظه ی آخر دید ابی عبدالله گریه میکنه. حسین گریه میکرد زمین و زمان می لرزید. آروم این دستشو آورد بالا اشک چشمای حسینو پاک کرد. فرمود: داداش تو گریه نکن! گفت چه جور گریه نکنم دارم برادری مثه تو رو از دست میدم. گفت داداش! من الان دارم میرم تو کنارمی، عباسه، زینبه، دارم روضه گودال میخونم ها! صدا زد حسین جان" لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ" یه روزی میاد تو گودال با گونه راست زمین می خوری. یه طرف نگاه می کنی شمرِ، یه طرف حرمله ست. اجازه بدین روضه قاسم ابن الحسن بخوانم. شب عاشورا همه اصحاب تو خیمه جمع شدن دور امام نشستند. حضرت فرمود: هرکی میخواد بره آزاده. از این تاریکی شب استفاده کنید. همه اصحاب نشستند. امام فرمود، شما باشید یا نباشید فردا مثه این ساعت حسینو کشتند. هرکی میخواد بره آزاده، یه وقت دیدند حبیب بلند شد اون جملات معروف رو... زهیر بلند شد، عباس بلند شد، علی اکبر، همه اصحاب دونه دونه آقا کجا بریم اگه صدها بار ما رو بکشند، ما رو بسوزونند، خاکستر ما رو بر باد بدن، باز ما جونمون رو فدات میکنیم. صحنه رو تجسم کنید آقایون! در این میدانه ای که حبیب رجز میخونه زهیر، بریر، عباس، افرادی مثه اینا یه وقت دیدن از لابلای این جمع یکی هی دستشو میبره بالا. ابی عبدالله نگاه کرد دید قاسم ابن الحسنه...عمو اجازه هست؟ جانم قاسم! بلند شد ایستاد دست ادب گذاشت. عموجان منم فردا در رکاب شما شهید میشم یا نه؟ امام یه نگاه بهش کرد تو دلش گفت جانم این این پسر حسنمه! صدا زد قاسمم مرگ در نظر تو چگونه ست؟ یه نگاه کرد با تمام ذوق صدا زد "احلی من العسل..."شیرین تر از عسله عموجان! أبی عبدالله فرمود: بشین قاسمم، آری! فردا تو هم شهید می شی. بگم این جمله رو. فردا تو به بلای عظیم کربلا گرفتار میشی. عاشورا شروع شد روضه منم شروع شد. بسم الله الرحمن الرحیم... قاسم میخواد به میدان بره. هی میومد کنار ابی عبدالله عمو اجازه هست برم؟ یه دستی رو سرش می کشید می فرمود: نه قاسمم برگرد تو خیمه. هی میومد دوباره می رفت عمو اجازه بده برم. می رفت تو خیمه دار الحرب یه نگاه به بدن علی اکبر میکرد. عمو اجازه بده من برم میدان؛ برگرد قاسمم! رفت تو خیمه مادرش نگاه کرد ای جانم به این مادر، مادرای شهدا امشب سرفراز اند‌.. روضه من تقدیم به همه شهدا و سیزده ساله های خمینی و، همه ی اونایی که رفتند. حواسمون باشه اونا جون دادن، اونا رفتن که من و تو راحت دست زن و بچمون بگیریم اینجا برا حسین گریه کنیم. یه وقت مادرش دید یه گوشه نشسته زانوی غم بغل گرفته. اومد گفت چیه پسرم؟ گفت: مادر! هرچی اصرار میکنم عمو‌ اجازه نمیده. میگن رفت درِ صندوقچه رو باز کرد یه دست‌ نوشته از امام حسن داد دستش. گفت: اینو بده عمو دیگه ردخور نداره. میگن قاسم خوشحال دوید عموجان! عموجان! برگشت نگاه کرد چی شده قاسمم؟ عمو برات یه امانتی آوردم. میگن تا دستخط امام حسنو دید بغلش کرد. عبارت نوشته "فَغُشی علیهما..." اون قدر این عمو و برادرزاده گریه کردند. گفت باشه قاسمم برو مادرت بگو لباس رزم تنت کنه. برگشت، مادر زود باش الآن دیر میشه. دیدند نجمه هی از این خیمه به اون خیمه می دوئه. هی می رفت تو خیمه زنها میگفت نگاه کنید ببینید کلاه خود اندازه قاسم هست یا نه؟ زره اندازه پسرم هست؟ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ببین شوق این مادر شهید رو. چجور میخواد بچشو آماده کنه. هرچی گشتند دیدند نه خود اندازه سرِ قاسم هست نه زره اندازه اش بود. دیدند این مادر شهید یه لباس سفید تنش کرد عمامه امام حسنو آورد. ای جان! تو رو قرآن امشب یتیم نوازی کنید. ابی عبدالله فرمود: خودم براش عمامه رو می بندم. عمامه امام حسنو بست رو سرش. تحت الحنک عمامه رو باز کرد. دیدی امام جماعت یه بخشی از عمامه رو باز میکنه موقع نماز. به اون میگن تحت الحنک عمامه. یه وقت مادرش دید این تحت الحنک رو بست رو صورت قاسم. از خانم زینب سوال کرد چرا صورتشو می پوشونه؟ گفت: می ترسه چشمش بزنند. آخه این خونواده ازچشم زخم خیر ندیدن. زندگی باباشونم چشم زدند. زندگی روبراهی داشتم، چشمم زدند...* * آماده شد یه وقت دیدند عباس داره میاد مرکب قاسمو آورد. دل تو دل علمدار نیست. این نوجوان میخواد بره میدان. دیدند نجمه ایستاده، یه وقت حسین قاسمو بغل گرفت. تا بلندش کرد، سینه ی قاسمو به سینه چسبوند نجمه نگاه کرد دید پاهای بچه از زمین اومد بالا! گفت مادر قربون قد و بالات بشم. عباس بغلش کرد گذاشتش رو اسب، یه نگاه به عمو کرد عموجان اجازه هست؟ برو قاسمم. اومد وسط لشکر یه دور، دور لشکر زد. روضه قاسم همه اش حماسه است. چند نفر رو به درک واصل کرد. پیرمردا گفتند این کیه؟ نه زره داره، نه کلاه خود داره، اینجوری می جنگه. یه وقت دیدن دستشو برد بالا صدا زد" ان تنکرونی فأنا ابن الحسن..."*تا گفت من پسر امام حسنم، یه نگاه کرد عمر سعد، گفت به أزرق شامی بگید بیاد. أزرق اومد جلو بله امیر؟ گفت برو کارشو تموم کن. به قول ما بهش برخورد. من برم ؟ پسراشو صدا زد. گفت یکی از پسرا بره کارشو تمام کنه. تاریخ میگه چهار تا پسر أزرق رو قاسم به درک واصل کرد. میگن أزرق شامی خشم برش داشت. گفت الان داغشو به دل مادرش میذارم. اومد وسط میدان. قاسم ابن الحسن یه نگاه بهش کرد، گفت أزرق شامی که میگن تویی؟ تو اگه سواره ای چرا هنوز پات تو رکاب نیست؟ میگن نانجیب سرشو برد پایین، قاسم ابن الحسن چنان یه شمشیر یه فرقش زد. منو نگاه کن. دیدن عباس تو بلندی داره نگاه میکنه. هی میگه الله اکبر... الله اکبر... أزرق رو به درک واصل کرد. دور لشکر می چرخید، آخه شاگرد رزم عباسه. یه وقت یه نامردی گفت پسر امام حسنه... گفت: باباشو تو مدینه تیر بارون کردیم. مگه نمی بینید زره نداره. سنگ بارونش کنید.... انقدر سنگ زدند، یه وقت از رو اسب افتاد زمین. صدا زد عمو به فریادم برس! این عبارت مقتل هیچ کجا دیگه بکار نرفته. اینکه مثل باز شکاری آمد. خاصیت باز شکاری اینه؛ وقتی برسه سریع طعمه اشو پیدا میکنه. اما ابی عبدالله رسید، دید یه جا اسبا دارن می دوند. صدای قاسم میاد، اما هرچی نگاه میکرد قاسمو نمی دید. گفت: عمو! عمو سخته منو صدا بزنی، نتونم کمکت کنم.کجا رفت دلت؟ آخه مدینه، باباش علی! گفت فاطمه جان! سخته بین در و دیوار گیر افتادی. یه وقت نگاه کرد، دید یه نانجیب کاکل قاسمو تو دست گرفته. ابی عبدالله یه نهیب زد، همه فرار کردند. یکی از اون بدن هایی که امام پیاده برگردوند بدون قاسمه. وقتی قاسمو بغل گرفت، من نمیدونم چه جوری برگشت. چی گفت موقع میدان رفتن؟ ابی عبدالله سینه اشو به سینه چسبوند، دید پاهاش داره به زمین کشیده میشه. می دونی چرا؟ اینقدر این اسبا رو بدنش رفتند. همه استخوانهای قاسم خرد شده.. خوب شد این بدنو برگردوند. آخه یه ساعتی همین بدن تو گودال گیر افتاد. ده نفر اسباشونو نعل تازه زدند. کاری با بدن حسین کردند، میگن یه بار که رفتند، برگشتند بدنو، دوباره از رو بدن حسین... گل طوفان سواری وای بر من تمام عشق یاری وای بر من علی اکبر که جوشن داشت آن شد تو که جوشن نداری وای برمن *امان امان امان...! خوب شد قاسم رفت، ندید یه نامردی میخواد دستای عمه رو ببنده.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه(4).mp3
زمان: حجم: 46.93M
|⇦•زمین گدای.. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گل طوفان سواری وای بر من تمام عشق یاری وای بر من علی اکبر که جوشن داشت آن شد تو که جوشن نداری وای برمن 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•حرم وقتی حرم شد... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر..." شب هشتم ماه محرم، امام رضا جانم فرمود: با استغفار خودتونو خوشبو کنید بوی بد گناه ملائک مقرب رو از شما دور میکنه. زن و مرد همه با هم "استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال و الاکرام و أتوب الیه"به مقام علی اکبر امام حسین الهی العفو...* خوش بحال شهدا که پر کشیدند خوش بحال شهدا بهشتو دیدند خوش بحالشون که از دنیا بریدند تو نمازاشون خدا خدا می کردند شب حمله برا هم دعا می کردند یه توسل به امام رضا می کردند یاد شما دلامونو خدایی کرده یاد شما ماها رو کربلایی کرده شهدا شبای جمعه همه زائر حسین اند دیگه چی بهتر از این که مجاور حسین اند *حالا دست راستت بیاد بالا؛ سلام بر شهدا، همه احترام کنید. سلام بر شهدا... "السلام علیکم یا انصار رسول الله..."* جهان ملکی ست بی پایان که سلطانش علی باشد صراط الله آنجایی ست که پایانش علی باشد علی عین کتاب اله، آیاتش شروع او ولایت را کسی فهمد که قرآنش علی باشد حدیث من یَمُت فرمود، جان دادند عشاقش خوشا آن خانهٔ قبری که مهمانش علی باشد به مقداد و به سلمان و ابوذر می خورم سوگند کسی که پای حیدر ماند تاوانش علی باشد به قربان علی زهراست، از اول یقینا هم به قربانش به قربانش به قربانش علی باشد پیمبر گفت در دوزخ نمی سوزد هر آن کس که فقط یک ذره از ذرات ایمانش علی باشد بهشت ماست آن جایی که نامش را نجف گفتند حرم باشد دلی که نقش ایوانش علی باشد قیامت، نامه اعمال ما را زود می پیچند خوشا آن نامه ای که جای عنوانش علی باشد حرم وقتی حرم شد که دلارامش حسین است و نگهدارش علمدار و، نگهبانش علی باشد حرم وقتی خیالش تخت می باشد که می بیند سلحشورش علی باشد رجز خوانش علی باشد حسین از عُمر میخواهد فقط دور علی گردد به دامانش علی باشد به دستانش علی باشد من از حال پدر دنبال اکبر خوب دانستم فقط جانش علی باشد فقط جانش علی باشد *همه چی بخاطر نام امیرالمؤمنین بود. همه چی از غدیر شروع شد. حواسمون باشه، اینا رو برا بچه هامون بگیم. اونایی که غدیر رو فراموش کردند عاشورا رو رقم زدند. اونایی که برا نفرات اول دست تو دست علی گذاشتند، تا امیرالمؤمنین با پیغمبر آمدند پایین، بعد از اینکه رسول خدا فرمود:" من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله..." اون اولی و دومی ملعون اومدند دست تو دست علی گذاشتند "بَخِّن بَخِّن "گفتن. اونا گفتند علی برات جبران کنیم. می دونی کجا جبران کرد؟ وقتی اومد پشت در صدای فاطمه رو شنید. اینا رو باید بگیم بچه ها بدونن. نانجیب خودش نوشته برای معاویه. گفت اول اومدم برگردم یاد کینه ای که از علی داشتم افتادم. لذا کاش اون چند قدم رو هم نرفته بود این حرامزاده. این فاصله ای که گرفت باعث شد هرچی زور داشت تو لگدش جمع کرد. لذا اینقدر فاطمه رو بین در و دیوار... عاشورا هم وقتی ابی عبدالله اومد شروع کرد خطبه خوندن، یه حرامزاده ای بلند شد گفت حسین اینایی که اینجا جمع شدند "بُغضا لِأبیک" بذا کار دارم با این جمله امشب تو روضه. گفت اینا همه بخاطر بابات علی اینجا جمع شدن. حالا امشب میخواد علی اکبرو بفرسته میدان.. یه موقع به مرحوم سراج تو حرم ابی عبدالله گفتند پاشو روضه بخوان. گفت چی بخونم؟ گفتند علی اکبر بخون. گفت به یه شرط علی اکبر میخوانم؛ شرط داره مگه؟ چه شرطی؟ گفت چند نفر برن زیر بغل های باباشو بگیرن، باباشو از حرم ببرند بیرون، من جلو ابی عبدالله روضه علی اکبر نمیخونم. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت علی اکبر عایه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *یه موقع دیدی از جلو یه خونه رد میشی یه پارچه مشکی زدند. صدای گریه نمیاد. سوال می کنی آیا کسی که از این خونه رفته سنی ازش گذشته به قول ما دیگه زندگیشو انجام داده، بچه هاشو به سرانجام رسونده...اما یه موقعی از جلو خونه ای رد می شی. هرکی داغ جوون دیده منو ببخشه. بعد چند وقت می بینی هنوز صدای گریه داره میاد. میگی چه خبره؟ میگن اینا داغ جوون دیدن. لذا اوج مصیبت جایی بود...* اشک چشم امام را دیدن گل باغ امام را چیدن آی مردم بلند گریه کنید که‌ به آقای ما بلند خندیدن *آقاجان! اصحاب وعده کردند تا ما زنده ایم، نفری از بنی هاشم نباید بره سمت میدان. لذا پا قولشون هم وایسادن. اصحاب همشون رفتن. اولین نفری که از بنی هاشم میخواد بره میدان علی اکبره. همچین که اومد گفت بابا من برم؟ بدون تعلل گفت برو علی جان. قاسم رو گفتم برات پریشب. انقدر اصرار می کرد اجازه نمیداد. امشب روضه، روضه ی مرگ حسینه. فقط یه نگاه کرد گفت بابا برو با خواهرات وداع کن. برو با عمه هات وداع کن. سخت ترین وداع بعد از وداع ابی عبدالله، عاشورا وداع علی اکبر بود. لذا رفت تو خیمه مخدرات همه محارم دور علی اکبرو گرفتن. یه وقت دیدن یکی هی دامن علی رو میکشه. نگاه کرد دید رقیه ست. گفت داداش! میشه بغلم کنی؟ تا بغلش کرد، یه جمله ای داره این دختر، علی اکبرو بهم ریخت. گفت داداش داری میری "إرحم به غربتنا علی اکبر" رحم کن به غربت ما داداش...*همه اومدن دورشو گرفتن. ابی عبدالله دید نمیذارن از خیمه بیاد بیرون. میگن ارباب ما اومد دست علی رو گرفت، عجب جمله ای می فرماید امام! فرمود علی رو رها کنید، "ممسوس فی ذات الله" علی غرق در خدا و غرق در شهادته. روضه رو باید تجسم کنی من میخونم. علی اکبر اومد بیرون لباس رزم پوشیده. شخصی که خَلقا، خُلقا، منطقا، اشبه الناس به رسول اللهه... یه وقت دیدند عباس داره عقاب رو میاره. اسب جناب علی اکبر اسمش عقاب بود. اسبی که خیلی باهوش بود، میگم برات. علی اکبر سوار شد. تا اومد حرکت کنه، برگشت دید امام دست به محاسن گرفته.یه نگاه بهش کرد گفت بابا پیاده شو یکم دیگه جلوم راه برو. لذا سوار شد گفت برو بابا. علی اکبر اومد وسط میدان، شروع کرد به جنگیدن، نوشتند تعداد زیادی رو به درک واصل کرد، اما دید انگار هنوز شهادتش امضا نشده. برگشت نگاه کرد دید ارباب ایستاده داره نگاش میکنه. یه جمله ای داره، که میگن جناب علی اکبر برگشت گفت: بابا من تشنمه. ببخشید! جناب علی اکبر مقامش در مقام امامت بود، در کنار امام سجاد علیه السلام. لذا این آقازاده می دونست آب تو خیمه ها نیست. اما دقت کن چی میخوام بگم. جوونا! بین شماها و ماها و باباها مون از یه سنی به بعد، یه پرده حیایی میاد. دیگه بابا نمیتونه جوونشو بغل کنه ببوسه. همه اش دنبال یه بهانه اس. یا بری کربلا برگردی بغلت کنه یا شب دومادی بغلت کنه ببوسدت. لذا علی اکبر دید باباش دل نمی کَنه، برگشت گفت: بابا تشنمه. این آقازاده باباشو بغل کرد. ارباب ما زبان در دهان علی گذاشت. اینجا بود دیگه امام دل کَند از علی، برگشت وسط میدان. چه جنگ نمایانی داره. دیدن حریفش نمیشن، گفتند دوره اش کنیم. یه جایی یه نامردی از پشت یه شمشیر زد به فرق علی اکبر. اسب حیوان نجیب و باهوشیه. تعلیم دیده بود اگه سوار بیفته رو گردن اسب، یعنی باید برگرده عقب. اینجا علی اکبر خودشو انداخت رو گردن عقاب. اما خون فرق علی جلو چشمای اسبو گرفت. دیدند اسب مسیر رو اشتباه داره میره وسط لشکر دشمن. یه نانجیبی گفت یه کوچه باز کنید، خودش داره میاد. یه حرامزاده ای گفت: اسمش علیه! یه نیزه زد تو پهلوی علی اکبر. یا الله! دیدند علی از رو اسب خورد زمین. اینجا بود صداش بلند شد، بابا! "علیک منی السلام"اینجا رو خانم سکینه نقل میکنه...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ میگه تا صدای علی اکبر اومد دیدم بابام رکاب اسبو گم کرده، نمی تونه سوار بشه. عباس کمکش کرد. دیدند حسین اومد وسط لشکر. یه جمله ای بگم! تنها بدنی که امام، عاشورا براش حریم قائل شد، بدن علی اکبر بود. هفت قدمی بدن علی اکبر، ذوالجناح رو نگه داشت؛ اما من نمی دونم چی دید امام؟ که اینجا شیخ حر عاملی، عبارت مقتل عوض میشه. هرجا رسیده نوشتن؛ "و نَزَلَ فَرَس مِن الفَرس" یعنی حسین از اسب پیاده شد، اما اینجا نوشتند"و سَقَطَ من الفَرَس" همه دیدند حسین از اسب خورد زمین. داره با دو زانو میاد جلو یا الله... یا الله! یاصاحب الزمان...!* پاشو بابا جون، شده دلم خون بگو به من چرا شده، موهات پریشون پاشیدی از هم، مُردم از این غم پیکر تو عزیز من، شده چه دَرهم *رسید بالاسرِ علی اکبر دو زانو خودشو رسوند. یا صاحب الزمان! اینجاس که میگن روضه، روضه مرگ حسینه. کنار هر شهیدی رسید، باهاش چند جمله حرف زده، اما شیخ عباس میگه جان از بدن علی مفارقت کرده بود. هرچی بهش گفت بابا یه بار دیگه لباتو تکون بده. یه بار دیگه منو صدا بزن، دید فایده نداره. می دونی ارباً اربا یعنی چی...؟* اینجا که سر علی رو برداشت، شونه های علی افتاد رو زمین. پاهای علی رو برداشت، پهلوهاش افتاد رو زمین. می دونی چکار کرد؟ دیدند سرِ علی رو گذاشت رو خاک، یه دست گذاشت اینطرف صورتش، یه دست گذاشت اون طرف صورت، دیدند پیرمرد کربلا خم شد صورت گذاشت رو صورت علی، هی میگفت: ولدی. هی داد می زد وَلَدی، وَلَدی پسرم. اینجا بود همه دور حسین جمع شدند.گفت...* ریشهٔ نخل امیدم کندن آه اِستاده به من می خندن ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت علی اکبر عایه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *یه وقت دید یه دست آروم اومد رو شانه حسین. برگشت نگاه کرد دید زینب اومده. بعضیا نوشتن اگه خانم نمی اومد، أبی عبدالله رو بدن علی جون میداد. اینجا امام حسین به چه کنم چه کنم افتاد! می دونی یاد کجا افتاد؟ یاد اون شبی که باباش بدن مادرو گذاشت رو زمین. دیدن علی هی میره تو قبر بیرون میاد. یه وقت دید دوتا دست شبیه دستای پیغمبر، هی میگه "اِلَیَّ..." اینجا هم زینب آمد. وای وای وای... یا صاحب الزمان! روضه امشب من با عباست.. عبای اباعبدالله سِبقه داره. این عبا از اُحُد شروع شد. از اون موقعی که پیغمبر عبارو انداخت رو بدن جناب حمزه. گفتند خواهرش داره میاد، دید وضعیت این بدن نامناسبه صورت رو مُثله کرده بودن، گفت نباید این خواهر ببینه. عبارو انداخت رو بدن حمزه سیدالشهداء. سادات منو ببخشند، یه جای دیگه این عبا بکار آمد. یا صاحب الزمان! میدونی برا کجا بود؟ وقتی دستای علی رو بستند؛ داشتند آقا رو می بردند از خونه بیرون، دید خانمش افتاده زیر دست و پا. دیدند علی عبا رو انداخت رو ناموسش. وای وای وای...علی اصغرم زیر عبا برد. اما کنار علی اکبر، دیدند حسین، اومد این عبارو پهن کرد زمین.یا صاحب الزمان! دید نمی تونه بدنو جمع کنه، صدا زد جوونای بنی هاشم بیایید. میدونی چه جور علی رو برد؟ صدا زد عباسم چهار گوشه عبا رو بگیرید. عبارو بردند زیر بدن علی اکبر. بدن رو چیدند تو عبا. یه وقت خواهرش نگاه کرد دید دارند بر می گردند. همه چهار گوشه عبارو گرفتند رقیه دید از زیر عبا داره خون می چکه. امان امان امان...گفت شما علی رو ببرید من خواهرمو برگردونم. بگم آقاجان! این جا هنوز شما بودید، عباس بود، هنوز قاسم و جوونای بنی هاشم بودن. امان از اون ساعتی که زینب صدا زد...* از سر نیزه ببین خواهر تو زار شده تو کس و کار منی شمر جلودار شده *حالا دست راستتو بیار بالا، زن و مرد به قصد فرج... حسین... مظلوم حسین ،عطشان حسین، بی کس حسین...* به مقام علی اکبر که بارها ایشون در عالم مکاشفه فرمودن. چرا شیعیان ما از منه علی اکبر چیزی نمیخوان؟ فرمودن: فقط کافیه من یه اشاره به بابام حسبن کنم. امشب هرکی اومده جوونا برا پدر مادراتون دعا کنید. پدر مادرا برا جووناشون دعا کنن. امشب از جناب علی اکبر بخوایم. نمیدونی داغ علی اکبر با حسین چه کرد! میگن تو مجلس نامحرما، اون حرامزاده با چوب دستیش، لابه لای موهای ابی عبدالله. یه نهیب زد، این چوبشو بین موهای ابی عبدالله. گفت حسین چقد پیر شدی همه موهات سفید شده .یه وقت دیدن خواهرش زینب بلند شد، صدا زد نانجیب می دونی کجا داداشم پیر شد؟ حسین رو بدن علی اکبر پیرشد...* نمک زندگی من پسرم بود نمک زندگی ام را به زمین پاشیدند *دیدن یه دست به کمر گرفته، پشت عبایی که دارن علی رو می برن میان. گفت بابا...!* ریز ریزی ولی عزیزی تو چه کنم از عبا نریزی پسرم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه(3).mp3
زمان: حجم: 58.17M
|⇦•حرم وقتی حرم شد.. و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اشک چشم امام را دیدن گل باغ امام را چیدن آی مردم بلند گریه کنید که‌ به آقای ما بلند خندیدن 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•رسیده رزق عالم... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ به اون ساعتی که مادرش ام البنین، مادر حیا، مادر ادب، مادر وفا، قنداقه رو داد دست خانم‌ زینب عرض کرد بی بی جان بچه رو نزد امیرالمؤمنین ببرید. ،یه مادر بعد نُه ماه بارداری بچه اش بدنیا میاد همه آرزوش اینه وقتی قنداقه رو دست باباش میدن لبخند رضایت به بچه بزنه. میگن ام البنین یه گوشه ایستاده بود. قربون ادبت برم بی بی، عباس بعد باباش امیرالمؤمنین هرچی داره از مادرش ام البنین داره، ادب کرد یه گوشه ایستاده بود امیرالمؤمنین اول از همه دستای بچه رو از قنذاقه در آورد هی دستاشو می بوسید گریه میکرد. خانم ام البنین اومد جلو آقا جان یه سؤال دارم خدای نکرده دستای بچه ام ایرادی داره ؟مولا فرمود: نه،یه روز میاد حسینم این دستا رو از زمین بر میداره،"هذا ذخر الحسین" این ذخیره حسینمه..بی دست کربلا دست منم بگیر. شب تاسوعاست. تاسوعا مهمونای خودشو داره بعضیا توی طول سال کاری با این دم و دستگاه ندارند اماbحساب عباس جداست. یه شب و روز تاسوعا میاد ارمنیا میان دست رد بر نمی گردند،گرفتارا میان، مریض دارا میان، لذا وقتی شنید مولا فرمودند "هذا ذخرالحسین" یه روز دیگه ام زینب یه صحنه ای دید بچه رو برداشته دور سر حسین می گردونه. یه بارهم وقتی مولا مشرف شدن خانه دیدن خانم یه گوشه نشسته زانوی غم بغل کرده چی شده؟ آقاجان یه خواهشی دارم چی شده؟ اگه میشه تو این خونه منو دیگه فاطمه صدا نزنید. ببینید ادب رو..گفت: چرا ؟بهترین اسم عالم فاطمه است.گفت آقا جان می دونم اما هر موقع میگید فاطمه می بینم زینبت به در نگاه میکنه. خیلی ادب داره این خانم.. میگن شب عروسی وقتی خانوم رو از طایفه بنی کلاب بود. جلال و جبروتی وارد خانه شدن دیدن یه جایی خانم دستشو بلند کرد ایستاد. گفتند چی شده؟ گفت اینجا کوچه بنی هاشمه، شنیدم اینجا فاطمه زمین خورده، شنیدم اینجا صدای ناله های فاطمه بلند شده، شنیدم اینجا محکم می زدند،چهل نفر با هم می زدند، هرچی داره مولا ازمادرش داره..سائل از عاشورا خبر نداشت هر سال میومد در خونه ی اباالفضل رزق یکسالشو میگرفت میرفت. اومد در زد کنیز اومد دم در گفت برو بگو آقام بیاد. گفت آقات کیه؟گفت آقام اباالفضل، هر سال میومدم روزیم و میگرفتم میرفتم‌. کنیز یه نگاه بهش کرد گفت دیر اومدی آقاتو کربلا شهیدش کردند، میگن کنیز در رو بست اومد داخل، خانم ام‌البنین پرسید کی بود دم‌در؟ گفت خانم جان یه گدایی بود گفت هر سال میومد، خب چی بهش گفتی گفتم عباس نیست شهید شده. میگن این خانم بلند شد چرا بهش گفتی بره؟ اومد تو کوچه ها گدا رو پیداش کرد. تو بودی گدای عباس؟آره خانم شما کی هستی؟ گفت بیا بریم هرچی میخوای بهت بدم. عباس نیست مادرش که هست. بذار بگم مادرجان مادرجان مادرجان،می دونید کیا به این خانم میگفتند مادرجان ؟ ابی عبدالله میگفت مادر جان.. خانم زینب وقتی که از کربلا برگشتند بغلش کرد گفت مادرجان... کاروان برگشت یه وقت دیدند خانم زینب نگاهش افتاد دستاشو باز کرد رفت بغل این خانوم.. اول خانم گریه نمیکرد این خانوم میگفت:زینب جان! گریه کن مادر.. عزیزم.. چی شده زینب جان؟گفت مادرجان نبودی کربلا دستای عباسو زدن هی میگفت از حسینم چه خبر؟ حسینم کجاست؟ میرفت قبرستان بقیع چهارصورت قبر درست میکرد هی میزد تو سینه میگفت وای حسینم.. گفتند تو مادر چهار شهیدی چرا هی میگی حسین ؟گفت بچه های من مادر دارند براشون‌گریه میکنه.* مسلمانان حسین مادر ندارد غریب است و کسی بر سر ندارد حالا به خانوم ام البنین دستامون رو بلندکنیم ،خدایا به این مادر ادب امشب به ما نگاه کن. ما شب تاسوعامون رسید..شروع با استغفار ریشه داره.. امام وقت گرفت برا استغفارو برا نماز و قرائت قرآن واستغفار،این دستتو بیار بالا به بی دست کربلا الهی العفو الهی العفو...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net