eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88هزار دنبال‌کننده
818 عکس
497 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
@babolharam_netشب چهارم . روضه . کربلایی مهدی رعنایی.mp3
زمان: حجم: 46.86M
|⇦•شده ام سخت گرفتا ... وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هر کی ازت پرسید ایران چه شکلیه؟! بگين: کشوری به زیبایی یوسف، با غم و اندوه پدرش . . . و به خیانتکاری برادرانش... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•داد زد بر سر مادرم... و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ * امشب اول اینجوری سلام بدیم.. * "یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه" * امشب در خانه خوب آقا زاده ای اومدی داری نوکری می‌کنی. خیلیا جون دادن برای ابی عبدالله.. چرا امشب این حرفو می‌زنی آخه بابای این آقازاده به کرم معروفه میگن امام مجتبی کریم مدینه است اما بگم قبلش غریب مدینه‌ام هست. اول می‌خوام با همدیگه یه سر بریم مدینه میخوام بگم چرا این آقا غریبه مدینه است.. دستش تو دست مادرش بود. از مسجد به سمت خانه میامدن اون نانجیب جلو راهشونو گرفت.* مردک پست که عمری نمک حیدرخورد داد زد بر سر مادر به غرورم برخورد *امام مجتبی میگه جلومونو سد کرد صدا زد زهرا کجا بودی ؟ بی بی فرمود:مسجد بودم.چیه تو دستت؟ فرمود: قباله‌ی فدک نانجیب گفت این حق شما نیست بده قباله ی فدکو.. فرمود: از بابام پیغمبر به ما رسیده چرا حق ما نیست؟ امتناع کرد بی‌بی از دادن قباله فدک .. فقط همینقدر بگم تا زهراقباله فدکو نداد این نانجیب یه نگاه کرد اینور کوچه یه نگاه اونور کوچه کسی نباشه امام مجتبی که طفلی بیش نیست دستشو برد بالا آنچنان با سیلی تو صورت مادر سادات زد.. امام مجتبی میگه دست مادرمو گرفتم از رو خاک بلند کردم عوض این که راه خونه را از این طرف بره راه خونه رو اشتباه از اون طرف میرفت چرا ؟ چون یه جوری ضربه سیلی به صورت خورده بود مادرتون راه خونه رو گم کرده بود. خونمون این طرفه از اون طرف میری کجا دیگه داری می‌رسیم جونه بابا تو راه بیا * امام مجتبی می‌گه دستشو گرفتم آوردمش تو راه کمک کنم بریم سمت.. عین مقتله.. امام مجتبی میگه دست مادرمو که گرفتم طرف خونه ببرم نگاه کردم دیدم متصل از زیر چادرش داره خون رو زمین می‌چکه یا زهرا یا زهرا ..سخته بچه کتک خوردن مادر ببینه.. هم سخته بچه کتک خوردن مادرو ببینه هم برای پدر مادر سخته زمین خوردن بچه‌اشو ببینن.. چی می‌خوای بگی می‌خوام بگم خوب شد کربلا امام حسن نبود بدن له شده قاسم سینه‌ اشو چسبوند به سینه قاسم داره بدنو می‌کشه طرف خیمه‌ها این پاها هی داره رو خاک می‌کشه بدنو آورد تو خیمه‌ی دارالحرب منو نگاه کن گذاشت کنار جنازه‌ی علی‌اکبر خودش نشست وسط این دو تا جنازه یه نگاه به قد و بالای علی اکبر می‌کرد گریه می‌کرد یه نگاه به قد و بالای قاسم می‌کرد گریه می‌کرد..* * دستتو بیار بالای سر خجالتو بزار کنار گدایی بلد باش به خدا قسم که هر چی قراره بده امام حسن الان میده هر کی به کرم امام مجتبی امید واره پیر و جوون کوچیک و بزرگ ، زن و مرد دریاب کرم امام مجتبی را بدون خجالت دستت تا هرجایی میاد بالا بلندش کن اول سه مرتبه صدا بزن یا حسن... دستت بالا باشه سه مرتبه فریاد بزن یا حسین حسین حسین* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netشب پنجم . روضه . کربلایی مهدی رعنایی.mp3
زمان: حجم: 32.14M
|⇦•داد زد بر سر مادرم... و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ در کمتر از ۲۴ ساعت افکار عمومی را مدیریت کرد فرماندهان جدید را انتخاب و به اسرائیل حمله کرد... او آقای ماست🫀🌱 [اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای بحق مولانا امیرالمومنین]🤲🏻 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@Babolharam_nethathis-kasa-salahshor_0.mp3
زمان: حجم: 14.98M
🔻 آیت الله بهاءالدینی رحمةالله عليه برای دفع حملات هوايي در زمان جنگ به خواندن زیاد امر فرموده اند. ♻️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•من شیر خواره ی ... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "السلام علیک ایها الطفل الرضیع یا باب الحوائج یا مولای یا اباعبدالله یا علیٍ الاصغر" من شیرخواره‌ی فرزند حیدرم هرچند اصغرم به صف حش اکبرم در حشر بر شفاعت خلق خدا بس است یک قطره خون که می‌چکد از زخم حنجرم شد سینهٔ حسین مرا مقتل و مزار گشتم جدا اگرچه ز آغوش مادرم *طفل نوزاد و شیرخواره به مادر و بوی مادر علقه خاصی داره.. بعضاً اینجوریه بچه‌ها رو جدا که می‌کنن از تو بغل مادر بچه‌ها شروع می‌کنن گریه کردن مادر این طفل نوزاد شیرخواره رو به سینه ولو شیر نداشته باشه بچه آرام میگیره.. شب باب الحوائج وقتی خدا دعوتت می‌کنه می‌خواد بگه گره کارتو می‌خوام باز کنم. می‌خواد بگه اگه مشکلی داری می‌خوام برطرف کنم. فقط کافیه امشب بدونی چه جوری سیم دلتو باهاش وصل کنی این مهمه که چه شکلی امشب وصل بشی در خانه ابی عبدالله به این چشمات التماس کن بگو آی چشم یه قطره اشک برا شیرخواره‌ی امام حسین بریز من آبروم جلو مادرش حفظ بشه...* نقش حسین مانده به لبخنده آخرم هفتاد گل به کرب و بلا چیده شد ولی من غنچه بوده‌ام که عدو کردپرپرم تیر سه شعبه و گلوی طفل شیرخوار حق دارد ار جدا شود از پیکرم سرم امروز جای من به روی سینه ی حسین فردا به روی شانه‌ی زهرا اطهر *مختار قیام کرد قتله کربلا رو گرفت یکی یکی به سزای اعمالشون رسوند. نوبت حرمله که شد گفت بگو بدونم چه کردی کربلا بی‌حیا؟ گفت امیر! اگه بگم تخفیفی تو مجازاتم میدی؟ مختار گفت: نه والله بگی یا نگی می‌کشمت به بدترین نحو هم می‌کشمت. تاریخم نوشته همینجور شد مختار به بدترین نحو حرمله رو کشت حالا اونایی که تو فیلما نشون دادن یه چیزه یه سری روایت داریم که مختار اول دست راستشو برید،بعد دست چپشو، بعد پای راستو برید، بعد پای چپش رو قطع می‌کرد تو دیگ روغن جوشیده بدن این‌ها رو میذاشت بعدم مینداخت بیرون رو خاک اینقدر غلط بزنن تا جون از بدنشون خارج بشه بریم سراغ روضه ..گفت مختار! تا فهمیدم حسین اومده کربلا و ما قراره راهی کربلا بشیم رفتم بازار ده تا دونه تیر سه شعبه گرفتم. سه تا از این تیرها رو زهرآلود کردم. گذاشتم تو مواقع حساس تو کربلا بزنم.. مختار! تیرهامو کربلا زدم اما اون سه تایی که زهرآلود کرده بودن گذاشتم تو مواقع حساس کربلا بزنم‌.گفت بگو بدونم کجا زدی؟ گفت اولیشو زدم تو چشم اباالفضل.. دومیشو زدم به گلوی شیرخوار حسین..سومیشو زدم به قلب خود حسین وقتی تو گودال قتلگاه پیراهن عربی بالا کرد خون پیشانی رو پاک کنه تا سفیدی قلب حسینو دیدم تیر سه شعبه ام رو اونجا زدم. مختار گفت: حرمله شد جایی تو این سه تا تیری که زدی دلتم بسوزه؟ گفت نه دلم نسوخت فقط یه جا آتیش گرفتم کجا ؟ گفت وقتی تیرو زدم به حلقوم نازک‌تر از گل علی دیدم حسین این قنداقه خونی رو زیر عبا مخفی کرد.هی دو قدم میره طرف خیمه‌ها دوباره برمی‌گرده خدا هیچ مردی رو به چه کنم چه کنم نندازه..خدا هیچ مردی رو جلو زن و بچه ا ش خجالت زده نکنه گفت: من شرمندگی حسینو که دیدم دلم آتیش گرفت همچی که دیدم هی میره طرف خیمه‌ها دوباره برمی‌گرده آتیش گرفتم. اما بدنو آورد از پشت نخلستونا رسوند پشت خیمه شروع کرد با نوک شمشیر یه گودال به صورت قبر کند..همچین که اومد قنداقه‌ی خونی رو بذاره تو خاک دید صدای مادری از پشت سر میاد حسین! بذار یه بار دیگه صورت عزیزمو ببینم.این پدر و مادر کنار این قبر کوچیک شروع کردن گریه کردن رباب و ابی عبدالله..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ صدای گریه بلند شد صدای گریه رسید به خیمه‌ی کی؟ رسید به خیمه‌ی زینب.. زینب از خیمه دوید بیرون اومد پشت خیمه‌ها زد سر شونه ابی عبدالله گفت: داداش داری چه می کنی؟ حسین این بچه رو خاکش کن اگه خاکش نکنی مادرشم الان می‌میره یه جمله بگم.. صدا زد زینب خواهرم می‌خوام خاکش کنم ولی دلم نمیاد چطور مگه؟ آخه هرچی نگاه می‌کنم بین چشماش هنوز بازه انگار داره هنوز منو تماشا می‌کنه "رحم الله و غفر الله من۸ نادا"دستتو بیار بالا یاحسین ...* گفت هر کس که دید رأس تو را نیزه ها آهی کشید و گفت که بیچاره مادرت آخ دو دستم را میان آب بردم حلالم کن نبودی آب خوردم پسرم گلایه از کمان و تیر دارم بیا از نیزه پایین شیر دارم *وسط این خانوما زینب دید یه مخدره‌ای یه خانومی داره بلند بلند گریه می‌کنه شب یازدهم محرم الله اکبر اومد یکی یکی این زن و بچه رو کنار زد اومد بالا سرش ببینه کیه داره بلند گریه می‌کنه دید مادر علی اصغر ربابه گفت خانوم بچه‌ها رو به زور خوابوندم به سختی خوابوندم چرا داری اینجور بلند بلند گریه می‌کنی؟ صدا زد بی‌بی جان زینب! آتشم نزن چطور مگه رباب؟ تا دیروز علی داشتم شیر نداشتم اما عصری یه مقداری آب بهمون دادن آب خوردم احساس می‌کنم تو سینه‌ شیر دارم اما هرچی دور و ورمو نگاه می‌کنم علی ندارم..* «هرکی باباب الحوائج کار داره دستشو بیاره بالای سرش امشب از اون شباس ها هرجور می‌دونی بگیر با نفس کشیده بگو ای غریب آقام حسین.....» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netشب ششم . روضه . کربلایی مهدی رعنایی.mp3
زمان: حجم: 44.87M
|⇦•من شیر خواره ی... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ رسیدیم به اون روزی که میگفتیم اگر تو سوریه و لبنان نجنگیم باید تو تهران بجنگیم چقد این جمله رو گفتیم و بهمون خندیدین… 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•گم شدم ... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده نفسِ کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *امشب شب نازدانه ابی عبدالله ست نه فقط علی اصغر این سه ساله‌ ام باب الحوائج ها گره های بزرگ با دستای کوچکش باز می کنه ..الهی امشب هرکی برا رقیه‌ی امام حسین خوب گریه کرد. جواز کربلا شو و سوریه اشو همین امشب از دست بی بی امضاشو بگیره.. * آی گم شدم زجر در پی ام آمد *خدا نکنه دختر گم بشه پسرم خدا نکنه ولی دختر یه چیزی دیگه س .. شاعر خیلی قشنگ گفته...* صد پسر در خون بغلتد گم نگردد دختری *دختر عزیز دردونه باباشه .. دختر بخوره زمین پدرم باش می‌خوره زمین .. وقتی این بچه گم شد تو دل بیابون تاریخ نوشته سه نفر مامور شدن برن بچه رو پیدا کنن به قافله برگردونن..اسماشونو که بگم قلب شما میلرزه .اولی حرمله بود همچین که مامورش کردن این بچه هایی که تو قافله بودن گفتن خدا کاشکی هرکی بره حرمله نره ..چرا من دلیلشو بگم ..آخه این به بچه شیرخواره‌م رحم نمی‌کنه نمی‌کنم دیگه چه برسه دختر سه ساله ..یکیشون هم شمر بود.. هی به همدیگه نگاه می‌کردن می‌گفتن این می‌خواد بره رقیه رو پیدا کنه این همونیه که تو گودال سر بابامونو به حالت تشنه برید..خدایا هر کی میره این نره..یکی از اون سه نفر زجره به قول قوی‌تر زجر رفت این بچه رو پیدا کرد که کاش نمی‌رفت.. تو تاریخ نوشتن زجرقصی‌القلب بود اصلاً دلش برای هیشکی نمی‌سوخت.. اصلا دلش رحم نبود. کاروان معطله هرچی می‌کنن این سر بریده با این نیزه از تو خاک در بیاد بیرون نیومد یه نگاه کردن دیدن هر کاری می کنن چند نفری دور نیزه جمع شدن این نیزه رو از تو خاک تکون بدن دیدن نیزه در نمیاد. اومدن پیش امام سجاد چیه حکمت این نیزه‌ای که از تو دل خاک بیرون نمیاد کاروان معطله باید حرکت کنیم ای دهانتان بشکنه امیر یزید معطل ماست یه نگاه به سر بریده‌ کرد امام سجاد دید سر بریده برگشته داره عقب کاروانو نگاه می‌کنه فرمود: یکی از نازدانه‌ها تو بیابون افتاده برش گردونید به کاروان ملحق کنید این نیزه هم از تو خاک در میاد. زجر رفت تو بیابونا تاریکه به هر بوته‌ی خاری می‌رسید یه لگد می‌زد. چرا ؟اگه بچه پشت این بوته خاره خودش بیرون بپره.. یا به یه بوته‌ی خاری رسید یه لگد زد دید صدای دختر بچه‌ای اومد آخ کمرم..نمیگم بچه رو چه جوری به کاروان ملحق کرد... فقط همینقدر برات بگم موهای دخترو دور دستش پیچید هی رو خاک می‌کشید.. یا زهرا.. آورد جلو زینب دخترو انداخت پرتش کرد زینب دوید طرف این سه ساله گفت عمه تو اینقدر غصه داری بسته نمیگم با من چه کرد. فقط عمه جون بابا حسینم دیگه منو تو بیابون جا نذار اینا حیا ندارن ...ای حسین ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده نفسِ کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تو خرابه شمعم توش روشن نبود از نور مهتاب استفاده می‌کردن. زینب دونه دونه خارها رو از کف پای این بچه در می‌آورد.. طاهر دمشقی شبا سر یزیدو می‌ذاشت روزانوش براش شعر می‌خوند تا خوابش ببره میگه یه شب نگاه کردم دیدم سر بریده تو تشت از گوشه چشمش داره اشک می‌ریزه میگه از این صحنه خیلی وحشت کردم در همین حین دیدم از تو خرابه کنار کاخ صدای گریه بلنده این زن و بچه ریختن به هم چی شده ؟یزید از خواب یه لحظه پریدگفت طاهر چی شده چرا سر صدا میاد؟چرا نمیزارن ما بخوابیم؟ صدا زد امیر!بچه ی حسینه بهانه بابا گرفته باباشو براش ببرین..گفت: همین سر بریده رو براش ببرید ..یا اباعبدالله.. یه بزرگی می‌گفت کی گفته سرو تو طبق براش بردن اینا بی‌حیاتر از این حرفا بودن.. موهای حسینو تو دستش گرفت دادهمینجور آورد تو خرابه پرت کرد جلوی این دختر بیا اینم بابات..دختر یه نگاه کرد دید جای هفده زخم کاری رو سر و صورت ابی عبدالله است یه دونه شو که همتون بلدید بگم آخه دیروز تو مجلس یزید یه دست کشید رو سر و صورت گفت:بابا کجا بودی؟ یه کلمه است ولی یه دنیا روضه پشتش خوابیده..گفت بابا کجا بودی سرت بوی شراب میده. خیال کردی نمی‌دونم شراب می‌خورد صاحب مقتل الحسین اینجوری نوشته..گاهی یزید شراب می‌خورد گاهی اضافه‌هاشو کنار تشتی می‌ریخته که سر بریده ابی عبدالله توشه..گاهی موقع‌ها این جام شرابو می‌آورد بالا می‌گفت حسین نمی‌خوری خوب مزه‌ای میده ها تعارف می‌کرد به حسین بی حیا.* برا دستات طناب آورد جلو رباب رفت آب آورد بازم حیا نکرد کنار سرت شراب آورد عموم رو نی خیلی غم خورد به ما چشم نامحرم خورد یه تازیون چند باری به جای من به عمه ام خورد بچگونه داره حرف می‌زنه دیگه وایساد جلو اون بی حیا چی گفت خیلی بدی یادت باشه منو زدی یادت باشه " رحم الله و غفر الله من نادا یا حسین" ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netشب هفتم . روضه . کربلایی مهدی رعنایی.mp3
زمان: حجم: 45.8M
|⇦•گم شدم... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ فتح خواهند کرد و قلعه‌ها و دژهای شما رو همانگونه که مولای ما امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) قلعه اجداد شما را در خیبر فتح کرد! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•عدو‌ خنجر به قلب ... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "السلام علیک یا ابن اباعبدالله یا علی بن الحسین" روضه امشب مال جووناست نه اینکه پیرمردا گریه نکنن نه.. اتفاقاً امشب باید پیرمردا زیر بغلای ابی عبدالله رو بگیرن اونا باید کمک امام حسین کنن پیرمردا کمک پیر کنند جوونا کمک جوون کنن ایشالا کربلا پایین پای ابی عبدالله به زودی عرض ارادت کنیم.. عدو خنجر به قلب پاره می زد غمت آتش به سنگ خاره می زد به چشم خویش دیدم جان بابا که از فرق تو خون فواره می‌زد آهت بروی لب عالم آهست هنگام وداع سخته مهر و ماهست این اشک حسین بر علی اکبر نیست بر پیکر صد چاک رسول الله است دنبال صدای دلبرم افتادم با سر به کنار اکبرم افتادم تا پهلوی نیزه خورده‌اش را دیدم یک لحظه به یاد مادرم افتادم *روضه امشب مدینه کربلاستا.. یه جوونه هجده ساله من سراغ دارم نه سال تو خونه‌ی علی سرد و گرم روزگار چشیدچهار تا بچه‌ی قد و نیم قد بزرگ کرد. اما یک روز علی بین در و دیوار صدای این هجده ساله رو شنید.. یا زهرا ..چی می گفت ؟"یا فضه تُ خذینی" فضه بیا به خدا پهلومو شکستن فضه بیا بخدا محسنمو سقط کردن..اینجا علی صدای زهرا رو شنید یه روزم کربلا یه هجده ساله صدا زد بابا یا حسین اگه می خوای بیای بیا منم رفتم خداحافظ چند قدم مونده به بدن علی خودش رو از رو ذوالجناح انداخت روی خاک. باباست دیگه طاقت نداره .. با دو کنده‌ٔ زانو خودشو رسوند بالای سر علی چه بدنی هر تیکه یه جا افتاده یا زهرا مدد کن بی‌بی جان.. اول کاری که حسین کرد دید می‌خواد جوونش حرف بزنه اما نمی‌تونه دست کرد تو حلقوم علی اکبر لخته های خون و بیرون کشید گفت: پسرم حالا بگو بابا یبار دیگه منو صدا بزن حسین.. صورتو گذاشت رو صورت جوونش .. «یه پرانتز باز کنم یه اشکی ازت بگیرم ها آی نوکرای حسین امیدوار باشید لحظه‌ی آخر امام حسین بیاد سر ما رو به دامن بگیره از کجا این حرفو می زنی یه غلام سیاه داشت کربلا همون کاری که با علی اکبر کرد همون کارو با غلام سیاش کرد صورتشو گذاشت رو صورت غلام سیاهش..»برگردیم بالای پیمر علی اکبر.. مردم داغ جوون سخته..گفتن مگه میشه مرده بلند شه راه بره؟ گفتن: بله.. در یه صورت مرده راه میره گفتن در چه صورت؟ گفت: اون پدری که جوونش جلوش دست و پا بزنه داغ جوون ببینه اون مرده‌ایست که داره راه میره مگه داغ جوون زنده می‌گذاره آدمو نه والله.. اینقدر این صورت به صورت گذاشتن طول کشید همه شروع کردن هلهله کردن همه شروع کردن تکبیر کشیدن گفتن حسین هم بالا سر جوونش جان داد خدا رحمت کنه قدیمیا رو برسه به روح همشون هدیه میکنم...* لشکر کوفه و شام اِساده به تماشای شه و شهزاده شه روی نعش پسر افتاده همه گفتن حسین جان داده * یهو دید یکی داره شونه‌هاشو تکون میده حسین با خودت داری چه می‌کنی داداش.. برگشت دید زینبه دوباره رو کرد به علی اکبر گفت علی جان!..* خیز از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ببر *یه عبا پهن کردن رو زمین تیکه‌های بدن جوونشو گذاشت تو عبا عباس و جوونای بنی هاشم اومدن سر عبا رو گرفتن مقاتل نوشته: جوونا می‌رفتن حسین پشت سر این جوونا هی زانوهاش می‌لرزید می خورد رو زمین عباس زیر بغلاشو می گرفت بلندش می کرد..سیدی و مولای.. یا حسین* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net