4_419251128065067096.mp3
2.58M
💎تفسیر صوتی قرآن کریم
💠حجت الاسلام قرائتی
#سوره_مبارکه_البقره آیه ۲۴۹
بقره ۲۴۹
♦️انقلابی ماندن مهم _ از بیت المال نخورید
فَلَمّٰا فَصَلَ طٰالُوتُ بِالْجُنُودِ قٰالَ إِنَّ اَللّٰهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاّٰ مَنِ اِغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاّٰ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَلَمّٰا جٰاوَزَهُ هُوَ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قٰالُوا لاٰ طٰاقَةَ لَنَا اَلْيَوْمَ بِجٰالُوتَ وَ جُنُودِهِ قٰالَ اَلَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاٰقُوا اَللّٰهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اَللّٰهِ وَ اَللّٰهُ مَعَ اَلصّٰابِرِينَ ﴿۲۴۹﴾
و چون طالوت با لشکریان [خود] بیرون شد، گفت: «خداوند شما را به وسیلهء رودخانه اى خواهد آزمود. پس هر کس از آن بنوشد از[پیروان ] من نیست، و هر کس از آن نخورد، قطعا او از[پیروان ] من است، مگر کسى که با دستش کفى برگیرد. پس [همگى ] جز اندکى از آنها، از آن نوشیدند. و هنگامى که [طالوت ] با کسانى که همراه وى ایمان آورده بودند، از آن [نهر] گذشتند، گفتند: «امروز ما را یاراى [مقابله با] جالوت و سپاهیانش نیست.» کسانى که به دیدار خداوند یقین داشتند، گفتند: «بسا گروهى اندک که بر گروهى بسیار، به اذن خدا پیروز شدند، و خداوند با شکیبایان است.» (۲۴۹) بقره 249
درسهایی از این آیه با کلام استادقرائتی
@boe_atre_khodaa
🦋هر وقت شما ذکر میگویید
هر ذکری چه ذکر خدا
چه ذکر اهل بیت یا صلواتی بفرستید
ابتدا از جانب خداوند این ذکر صورت گرفته و به شما اجازه ذکر داده شده و الا هزاران آدم هستند که درگیر زندگی و سریال و کار هستند و از اول روز هزاران حرف میزنند اما برای ذکر خدا وقت ندارند.
🌺🌿پس ذکر اول اذن و #اجازه ای هست که خداوند، به یاد خودش به قلب ما میدهد.
همان طور که امام صادق(ع) فرمود: ذکر یک مراسم زبانی و #لسانی نیست و یک امری نیست که ما با فکرمان هم حتی بتوانیم آن را ایجادش کنیم بلکه #ذکراول از مذکور شروع میشود.
🦋مذکور یعنی آنی که ما یادش میکنیم یعنی خداوند تبارک و تعالی و بعد ذاکر میتواند ذکر بگوید.
این حول و قوه و توان از ناحیه خداوند تبارک و تعالی است😍
#پای_درس_استادمحمدشجاعی
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@boe_atre_khodaa
بهترین و بدترین آدمها را در بین دینداران دیدم.
بهترین آنها کسانی بودند که
میخواستند خودشان به بهشت بروند
و چقدر بی آلایش و پاک بودند،
سرشان به کار خودشان بود،
بی آزار بودند و بهترین مشوق من
به دین بودند.
و بدترین آنها کسانی بودند که
میخواستند غیر از خودشان
بقیه را هم به بهشت ببرند.
چقدر وحشتناک بود برخورد با آنها
تظاهر و ریا !!!
خشونت وتوحش در بین آنها موج میزد...
👤گاندی
@boe_atre_khodaa
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
ﺭﻭﺯی ﻣﺮﺩی ﻓﻘﻴﺮ، ﺑﺎ ﻇﺮفی ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﻮﺭ، ﻧﺰﺩ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ، ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻥ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﺮ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﺗﺒﺴﻤﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﻴﻜﺮﺩ،
ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻨﺎﺑﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺮﻳﻚ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻌﺎﺭﻓﻲ ﻧﻜﺮﺩ .
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﻴﺮ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﻓﺖ .
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎیی ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻳﺪ !!
ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﺯﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﺩﻳﺪﻳﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎلی ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻡ؟
ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺗﻠﺦ ﺑﻮﺩ،
ﻛﻪ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺗﻠﺨﻲ واکنشی ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﻲ ﻣﺒﺪﻝ ﺷﻮﺩ .
" ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺯﯾﻦ ﺃﺧﻼﻗﻨﺎ ﺑﺎ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﺑﺤﻖ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻟﻪ "
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺩﻝ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﺸﮑنیم.
@boe_atre_khodaa
🔴 تلخی ها رو هم شیرین کنید
💟 اگر به فرض با همسر خود #قهر کرده اید سعی کنید از این مدل جملات استفاده کنید :
👈 میدونم بعضیا میخوان امروز برن بیرون، مواظب خودشون باشن
یا
👈 چه غذایی درست کرده یه بنده خدایی دستش درد نکنه حیف که قهریم 😉
✅ اونوقت تاثیر محبت و #دلجویی رو توی زندگی خودتون میبینید.
#آشتی #دعوا #قهر
@boe_atre_khodaa
#داستانک
بزرگترین درسی که تو زندگیم گرفتم
برای زمانیه که دوازده سالم بود
هم نیمکتیم بر عکس من از زنگ انشاء
فراری بود، معلم بهش گفته بود
اگه از هفته دیگه بدون انشاء بیاد
دیگه حق نداره سر کلاس بشینه
یه روز قبل از زنگ انشاء وقتی حرفهای
معلم رو بهش یادآوری کردم بهم گفت
مریض بودم و نتونستم بنویسم
میشه تو به جای من بنویسی؟!
رفیقم بود میخواستم کمکش کنم
دفترش رو گرفتم و بهترین انشائی که
میتونستم براش نوشتم
وقتی انشاش رو خوند گفت لطفت رو
هیچ وقت فراموش نمیکنم
خوشحال شدم از اینکه تونسته بودم
کمکش کنم
اما چند روز بعد وقتی معلم موضوع انشاء
رو گفت رفیقم رو کرد به منو گفت
زحمتش با خودت تو خیلی خوب انشاء
مینویسی!
جا خورده بودم دیگه مریض نبود که بخوام
کمکش کنم، خودش میتونست کارش رو
انجام بده
اولش گفتم نه ولی انقدر اصرار کرد که
قبول کردم، این داستان هر هفته تکرار میشد
اما من دیگه از کمک کردن حس خوبی نداشتم
چون دیگه به خواست خودم بهش کمک نمیکردم
پشیمون شده بودم از اینکه چرا از همون
اول کمکش کردم، دفعه آخر دلمو زدم به دریا
و گفتم نمینویسم انقدر ناراحت شد
که رفاقت چند سالمون بهم خورد
هستند آدمهایی که پشیمون میکنن یک عدهای را از اینکه توی سختی و شرایط بد به دادشون رسیدی
چه خوبه پرتوقع نشیم
و ظرفیت "نه" شنیدن را هم پیدا کنیم
کاری که یگران برامون انجام میدن را لطف بدونیم، نه ظیفهای که باید بی چون و چرا انجامش بدن
هیچ وقت کاری نکنیم که لطف دیگران
تبدیل به وظیفهشون برامون بشه...
✨کانال بوی عطرخدا ✨
💟@boe_atre_khodaa