eitaa logo
دشت جنون
4.4هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 من از این دنیـا ... با همه زیبایی‌هایش می‌روم و همه آرزوهایم را رها می‌کنم، اما به و حقانیت علی‌ ابن‌ ابیطالب (؏) و خداوندی خدا یقه‌تان را می‌گیرم اگر را تنها بگذارید . خواهش آخر من این است که سلام مرا به برسانید و بگویید اگر دوباره زنده شوم از تکه‌تکه شدن در راه تو ابایی ندارم. شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشت جنون
.🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_آزادگان #آزاده_سرافراز #عباسعلی_راشکی #قسمت_هشتم بچه ها یکی یکی جلوی چشمانمان ا
.🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 آن طرف تر ایستاد و شروع کرد به صحبت با من، گفت: آن فردی را که شب گذشته همراهم بود شناختی؟ متعجب زده گفتم: نه چه طور؟! گفت: آن سرباز برادرم است. از ماجرای زخمی شدنش در منطقه برایم تعریف کرده و گفته تو او را در آن حال دیده ای، می توانستی او را بکشی ، ولی این کار را نکرده ای. حال این سوال ذهن مرا مشغول کرده است که چرا او را نکشتی؟ مگر ما دشمن شما نیستیم؟ یک لحظه یادم آمد آن زمان که عراقی ها فرار می کردند، سربازی در خاکریز زخمی افتاده بود و من او را نکشتم. به آن سرباز گفتم «برادرت زخمی بود و بدون اسلحه. این دستور رهبر ماست که آسیبی به اسیر و زخمی نرسانیم». او گفت« چه کاری از دستم بر می آید تا برایت انجام دهم»؟ گفتم «مقداری اب می خواهم و وسایل پانسمان». رفت و با یک بسته اب معدنی و مقداری وسایل پانسمان برگشت. بچه ها همگی آب نوشیدند. چند ساعت گذشت. برگشت و گفت «بیا برو...». نمی دانستم چه می گوید. بچه ها خندیدند و گفتند«از تو می خواهد بروی دستشویی». پشت سرش راه افتادم. جلوتر که رفتیم، دستم را باز کرد و گفت« تو آزادی، می توانی بروی بیرون قفس نزد دیگر اسرا گفتم«نمی روم». به همراه او و حاج عبدالرضا به اتاق نگهبانی رفتیم. آن جا حمام و دستشویی بود. حاج عبدالرضا گفت «من می روم تا وضو بگیرم». یک جعبه کمک های اولیه دیدم . خواستم آن را بردارم. اما آن سرباز نگذاشت و گفت «با جعبه نبر! چون ممکن است کسی متوجه بشود». 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🕊💐🌺🌴🌺💐🕊 نهم خط بطلانی شد بر پندارهای غلط و خیال های کسانی که تصور می کردند که از پشتوانه برخوردار نیست و با همین توهم تمام توان خود را در شکستن خیمه بکار بردند. اما زهی خیال ، امت یک بار دیگر اعلام کرد که همچنان بوده و در این راه کوچک ترین تردیدی به خود راه نخواهد داد. 9 دی حرکت عظیم ملت، تجلی دست قدرت ، اتمام حجتی برای همه و و حرکتی ماندگار در است و نظام را بیمه کرد. 🌼 @dashtejonoon1🌺💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 💠 قرار شبانه اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم براي تعجيل در ظهور من زياد دعا کنيد که خود ، فَرَج و نجات شما است. کمال‌الدين، جلد ٢، صفحه ٤٨٥ پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀