🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#مادرانه
#پنجشنبه_های_دلتنگی
کمر #مادر از کهولت سن خم نشده ...نه !
#پنجشنبه_هایی که نیامدی , از حد که گذشت ... #کمرش را شکست
#م_مثل_مادر
#مادری_چشم_انتظار
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🌴🌷
#جمعه_های_انتظار
#منتظران_ظهور_آقائیم
یا صاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی
آقا تو را قسم به #شهیدان ظهور کن
شرمنده به خون پاک #شهیدان ظهور کن
آقا به چهره غمناک ونگران مادران
توراقسم به مادر #شهیدان ظهور کن
آقا توراقسم به بغض های ترک خورده
به بهانه ی یتیمان بی پناه #شهیدان ظهور کن
آقا تورا قسم به مدافعین حرم
و یا به #گمنام_های بی حرم ظهور کن
آقا تو را قسم به چشمانِ تر وخیس
به شرم و حیای همسر #شهیدان
ظهور کن
آقا تو را قسم به سرِ بالایِ نیزه
به صوتِ قرآنِ #حسینت ظهور کن
آقاشرم دارم که بگویم ز #خرابه
برای گرفتن گوشواره ها ظهور کن
آقا تو را قسم به ناله های #زینبین
میان کوفیان و شامیان ظهور کن
آقا تو را قسم.......نمیخواستم بگویم ولی
تو را قسم به چادر #خاک_خورده
ظهور کن
آقا تو را قسم به دستان بسته ی مولا
به سینه ی سوخته و #قلب_شکسته
ظهور کن
آقا تو را قسم به صورت سیلی خورده
تو را قسم به بازو و پهلوی شکسته ی #مادر ظهور کن
چه بگویم که دگر بیتی نمانده است
آقا تو را قسم ....تو را قسم....تو را قسم
به #ولایت و ولی
برسان.....
خودت را به داد #علی
#سلامتی_و_تعجیل_در_ظهورش
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#ارسالی_از_کاربران
🌼 @dashtejonoon1💐🍀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#مادرانه
#مادر نبودهای که بدانی غم #پسر
آتش به جان #مادر دلتنگ میزند
با #اشکهای شعلهورش ، دست بر دعا
آتش به هر چه #فتنه و #نیرنگ میزند
#امان_از_دل_مادر
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🕊🌹🌷🥀🌷🌹🕊
#شهدا
#ولایت_فقیه
#شهید_والامقام
#مجید_محمودی
#مادر پیری دارم
یک #زن
سه #بچه قد و نیم قد
از #دنیا چیزی ندارم
جز یک #پیام
قیامت
یقه تان را می گیرم
اگر #ولی_فقیه را تنها بگذارید .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🌹🌴🕊🥀🕊🌴🌹
#شهید_والامقام
#محمدمهدی_کازرونی
دستهای کبودش را پشتش پنهان کرد و آمد پیش #مادر، از او خواست که فردا بیاید مدرسه ، #مادر هم با عصبانیت فرستادش پیش #پدر و گفت : این دفعه رو با #پدرت برو ، چقدر من بیام #ضمانت تو رو بکنم .
#پدر دستهای کبود #مهدی را در دستش گرفت و گفت : دوباره به معلمات گیر دادی ، مگه نگفتم که کاری به کارشون نداشته باش ، #بی_حجابند که باشند، تو دَرست رو بخون ، ببین چطوری کتکت زدند .
#مهدی که هشت سال بیشتر نداشت گفت : برای چی باید چیزی نگم؟ مگه اونها #مسلمون نیستند؟ مگه تو #قرآن نیومده باید #حجاب داشته باشند؟
در دوران اختناق ستمشاهی، عکس شاه و فرح را از اول تمام کتابهایش میکند و میگفت : دوست ندارم هر بار که کتابم رو باز میکنم، چشمم به اینها بیفته! زمانی که کسی جرأت نمیکرد اسمی از خاندان #سلطنت بیاورد، که در این صورت سروکارش به #ساواک و شهربانی میافتاد .
ایستاده بود کنار در #مسجد مردم میخواستند بعد از یک اعتراض آرام، از #مسجد خارج شوند ، ناگهان #مهدی عکس #امام را بالای سر گرفت و فریاد زد :
#یا_مرگ
#یا_خمینی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#مادرانـــــہ
#مادران_شهدا
#مادر ڪه میشوی
میوه #دلت که در برابر چشمانت #قد میکشد ...
#قد رشیدش را که میبینی و در دلت برایش «لاحول ولاقوة الابالله» میخوانی ...
باید برای عاقبت #بخیریش هم دعا کنی و عاقبت بخیری یعنی #شهادت ...
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#مادرانه
#مادر_شهید
کاش یکی بیاید و از واژهای بگوید که در قدوقواره نام #مادر باشد. کاش یکی بیاید و بگوید از انتظارهای #مادران چشمبهراه، از آنها که رفتند و ندیدن #پسر سهمشان شد، #مادرانی که رفتند و بعد از رفتن آنها پسرهایشان بازگشتند.
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#مادرانه
#مادر_شهید
خالهای قهوهای بزرگ و کوچک روی دستهایش مرتب کنار هم نشستهاند.
چروک روی دستهایش، حرفها روایت میکند. قدش خمیده شده است. دلتنگ که میشود، دلش را برمیدارد و به دیدن #پسر میرود، جایی کنج #بهشت. #مادر برای پسری که #مادر ندارد و گمنام است، #مادری میکند، برای پسرش #مادری میکند.
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#مادرانه
#مادر_شهید
#شهید_مفقودالاثر
#مجید_امیدی
#مادر_شهید هر وقت بارون میا ومد میرفت زیر بارون میایستاد و #چشمای ابریش بارونی میشد. وقتی ازش میپرسیدن آخه #مادر من چرا وایستادی زیر بارون؟ آروم زیر لب زمزمه میکرد، #گلی گم کردهام میبویم او را، آخه الان بدن #مجید من زیر بارونه... بدن #مجید من معلوم نیست کجاست... میخوام بگم #مادرم، عزیزم، من به #یادتم...
راوی:
علیرضا عابدی ـ «عکاس»
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#مادرانه
#مادر_شهید
#فرزندش راهی جبهه شده، قرار است از کشورش محافظت کند، قرار است از آرمان ها و ارزش هایی که #مادرش دارد محافظت کند، #فرزند قرار است از بزرگترین دارایی اش یعنی #مادرش محافظت کند. در همین بهبوئه اتفاقی ناگوار رخ میدهد، فرزند #شهید می شود. #مادر هنوز چشم به راه است، چشم به ساعت دوخته و به در می نگرد. پس چه شد؟ به من قول داده بود امروز می رسد؟ به من گفته بود فلان ساعت اینجاست؟ اکنون که مدتیست گذشته پس چرا صدای در را نمیشنوم؟ اندکی بعد صدای در می آید. #مادر خندان در را باز میکند اما نمی داند این خنده قرار است به #گریه_ای تلخ تبدیل شود. خبر #شهادت فرزندش، جگر گوشه اش را به او می دهند. حالا #مادر دیگر #فرزندی ندارد که منتظرش بماند، حالا او مانده و خاطراتی که از #فرزندش دارد. همین خاطرها تنها یادگاری #فرزندش برای او هستند. این ماجرایست تلخ که #مادران_شهدا آن را تجربه کرده اند.
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🕊🌹🥀🌴🥀🕊🌹
#مادرانه
#ته_تغاریهای_مادر
قبل از #عملیات همه دور هم نشسته بودیم .
#کمال به #مادر گفت :
#مادر ، #شش تا پسر داری ، سه تا #بزرگه برای خودت ، سه تا #کوچیکه را بده برای خدا ...
#مادر گفت:
#راضیم_به_رضای_خدا
#کمال_ظل_انوار ، مهندس مکانیک ، یکی از پنج شخص شاخص توپخانه سپاه
#مهدی_ظل_انوار ، مهندس شیمی ، فرمانده ستاد قرارگاه و لشکر فجر
#جمال_ظل_انوار ، مهندس دامپروری ، جهادگر و فرمانده گروهان ...
هر #سه_برادر در یک شب و
در یک ساعت #شهید شدند ...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🌴🥀
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#مادرانه
#مادر_شهید
باید #مادر باشی تا بدانی چرا باید چاییات همیشه تازهدم باشد و عصرها حیاط کوچک خانهات آبپاشی شود تا بوی خاک نمناک هوا را پر کند و اما دل #مادر به زیبایی گل رز باران خورده است. آب روشناییاش را از چشمهای #مادر گرفته. حرفهایش بوی یاس میدهد و مهربانیاش تمامی ندارد.
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹