eitaa logo
دشت جنون
4.6هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 من ۱۹ ساله بودم که اسیر شدم. آن زمان تعطیلی دانشگاه‌ها در کشور مطرح شده بود و سال اول این تعطیلی به زمان تحصیل من در دانشگاه خورد. از جبهه آبادان آمدم و بدون مطالعه کنکور شرکت کردم. در عملیات مطلع الفجر در گیلانغرب روی بلندی‌ها بودم که یکی از بچه‌ها روزنامه آورد و گفت اسم تو را در میان قبولی‌های کنکور نوشته‌اند. اول بهمن ۱۳۶۰ به تهران آمدم و در حوزه تربیت معلم شهیدین (رجایی و باهنر) حاضر شدم و ترم اول بودم که گفتند بعد از تعطیلات عید ۱۳۶۱ بیایید. روز دوم عید اعلام کردند عملیات فتح‌المبین در حال انجام است و من کیفم را برداشتم و حرکت کردم. در عملیات فتح‌المبین شرکت کردم و با پایان عملیات گفتند عملیات دیگری برای آزادی خرمشهر در پیش است. ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ در جریان عملیات بیت‌المقدس در حالی که تیر خورده و تشنه بودم به اسارت دشمن در آمدم. راوی : http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🌹🇮🇷🥀🕊🥀🇮🇷🌹
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌺 بسیجی مجتبی ناصحی 🌼(جواد) 🌼 پاسدار مهدی پورقاسمیان 🌺 (مانده علی) 🌺 پاسدار محمد نورمحمدی 🌼(علی) 🌼 جهادگر احمد صالحی 🌺(حسین) 💐 @dashtejonoon1🍀🌺
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 🌹 🌹 فرزند: حاجی آقا : 🗓 1345/05/02 🗓 محل تولد : نجف آباد ـ روستای هسنیجه وضعیت تاهل : متاهل شغل : آزاد : 🗓 1368/07/17 🗓 مسئولیت : سرباز محل : اصفهان نام عملیات : بر اثر عوارض شیمیایی مزار : 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 🌹 🌹 فرزند: عباس : 🗓 1343/04/27 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : متاهل شغل : پاسدار : 🗓 1373/07/17 🗓 مسئولیت : پاسدار محل : بانه نام عملیات : درگیری با ضد انقلاب مزار : 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
💐✉️🌺🌼🌺✉️💐 خواهر از سختی سال‌های انتظار و چشم انتظاری می‌گوید که تمام این سال‌ها منتظر خبری از بود. می‌گوید : این سال‌های انتظاری خیلی سخت گذشت. تا در می‌زدند در را به امید خبری از باز می‌کرد. که در محل ما نامه می‌آورد دیگر به کوچه ما نیامد ، چون هر بار که او می‌آمد به کوچه رفته و می‌گفت : « داخل نامه‌ها را ببینید شاید من نامه فرستاده باشد » هم نگاه می‌کرد و می‌گفت : « مادر من چیزی ندارم » آخر رفته بود از مأموریت در آن محل داده بود و گفته بود من را در کوچه این نفرستید، من طاقت ندارم . این می‌آید به امید خبری جلوی موتور من و از حال می‌رود و من هم حالم بد می‌شود . ✉️ روز جهانی پست گرامی باد http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🌹🇮🇷🥀🕊🥀🇮🇷🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 باید خیلی بلد باشی که تاب بیاوری این وداع را. باید خیلی بلد باشی که در نگاه دخترک نگران پدر وقتی کنار تابوت پدر زانو زده غرق نشوی. باید خیلی بلد باشی که بتوانی به فرزندش بگویی بابا رفت، بابا شد و رفت. بابا برای من و تو و برای وطن تا آخر ایستاد. شادی روح و و سلامتی سبز پوشان محافظ امنیت و مدافع وطن http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🌹🇮🇷🥀🕊🥀🇮🇷🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا