eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
27 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
بزودی در کانال حماسه جنوب، شهدا کتاب "پوکه های طلایی" با نویسندگی خانم طیبه دلقندی به بیان خاطرات آزاده جانباز آقای محمود شریعت می پردازد. خاطرات این آزاده و جانباز عزیز از دوران جبهه و جنگ شروع شده و دوران اسارات و همچنین نحوه جانبازی را بیان می کند که بسیار جذاب و خواندی می باشد. همراه باشید https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
بر خُلقِ خوش محمّدی صلوات اسفند ۱۳۶۵ دزفول اردوگاه شهید مدنی عکاس: حمیدرضا رهبر https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید سید محمد صادق مروج محل تولد : کاظمین تاریخ تولد : 1342 تاریخ شهادت : 1361/04/20 محل شهادت : شلمچه نحوه شهادت : عبور تانک دشمن شاخصه : جانشین فرماندهی گردان کربلا https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 💥🔰💥🔰💥🔰💥
حماسه جنوب،شهدا🚩
#بسم_رب_الشهدا شهید سید محمد صادق مروج محل تولد : کاظمین تاریخ تولد : 1342 تاریخ شهادت : 1361
🔸🌺🔸🌺🔸🌺🔸 👇 🔴شهید سید محمد صادق از سادات خوشنام شهر اهواز بود. با آغاز جنگ، از طریق پایگاه های اعزام نیرو در مساجد به جبهه رفت و با درایت و هوشمندی خاصی که از خود نشان داد، سلسله مراتب فرماندهی را طی کرد. شجاعت، اخلاص و تدین او زبانزد نیروهای رزمنده ای بود که در کنارش می جنگیدند. عملیات رمضان نقطه‌ی اوج و ایثار گردان بود و سلسله جنبان آن شهید مروج و عده ای دیگر از خط شکنان رزمنده بودند. پیکر مطهر ایشان هنوز در محور عملیاتی پتروشیمی عراق، جلوتر از پاسگاه زید در غربت برجای مانده است. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 🔸🌺🔸🌺🔸🌺🔸
سردارخستگی ناپذیر و معاون گردان شهیدسیدصادق مروج. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
اولین روز حضور در خط شوش و تحویل تدارکات... به ترتیب از راست 1ابوطالبی 2شهیدصادق مروج 3خسروی 4معینیان 5شهیدفرجوانی .نشسته6مرتضی شریفپور 7شهیددباغ 8هاشم مروج 9کاظمی. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 💥✅💥✅💥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰❣🔰❣🔰❣ نویسنده :خانم طیبه دلقندی 💥داشت ظهر می شد. بعد از یک روز کلاس و درس ، نمـی دانـستم چـرا ایـن قدر دلم گر فته است . دروس دانشگاه ، آن هم ترم یک آن قدر سنگین نبود که باعـث خستگی و ناراحتی ام شود . «پس چرا حالم بد است؟ » برنامۀ روزم را مرور کردم تا رسیدم به تاکسی . توي تاکـسی رادیـو روشـن بود. صادق آهنگران با حزن خاصی از جبهه و کربلا میخواند . از همان لحظه هوایی شدم یاد والفجـر مقـدماتی ؛ پـاك سـازي پیرا نـشهر و سنندج؛ یاد جاده پیرانشهر به سردشت و پاكسازي جنگل آلواتان؛ دلـم بـراي بـرو بچه های پاك جبهه به پرپر افتاده بود. ان روز تا شب ذهنم مشغول بود . وقت خواب هم مدت هـا شـانه بـه شـانه شدم . یک دلم می گفت «: جبهه به نیرو نیاز داره . به قول امـام ، جنـگ در رأ س همـه امور .». ولی دل دیگرم می گفت «: پزشک متعهد هم خیلی می تونـه بـه درد بخـوره .درس خوندن هم کم از تفنگ دست گرفتن نیست . تو هنوز هیجده سالته . فرصـت براي رفتن زیاده از همۀ اینها که بگذریم، حداقل تا آخر امتحانها صبر کن .». وسط امتحان ها بود و برگه اعزام توی دستم . اصلاً هم ناراحت نبـودم . دلـم غَنج می رفت. به برگه نگاه کردم آن . روز اصلاً فکرش را هم نمیکردم که این کاغذ پاي مرا به چه ماجراهایی باز میکند . بیست و چهارم آذر سال شصت و پنج، اعزام شدم . توي لشکر چهل و یک ثاراالله کرمان معاون گروهان بودم. میگفتند قـرار اسـت عملیات شـروع شـود . در گروهان از بچه هاي دانشگاه هم یکی آمده بـود . دانـشجوي فیزیـک بـود . هـر بـار میدیدمش، دلم گرم تر میشد. شاید به این خاطر که می دیدم فقط مـن نیـستم کـه امتحانات را نیمه کاره رها کرده ام _جنوب_شهدا https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 🔰❣🔰❣🔰