📝اگر تاریخ ستمدیدگان دنیا را مطالعه کنید می‌بینید که غلبه همیشه بامظلوم است.معاویه با آن قدرت و عظمتی که داشت از بین رفت و امروز در شام که مرکز سلطنت او بود حتی از قبر او خبری نیست. #امام_خمینی 📚صحیفه‌نور، جلد ۱ صفحه ۱۸۳ @defae_moghadas2 ❣

❣اثر تربیت حسینی گفتم چطور شد که به جبهه آمدی و حاضر شدی جونت رو در راه دین و ایمانت فدا کنی؟ گفت جبهه آمدنم را مدیون پدر و مادرم هستم!! گفتم یعنی پدر و مادرت باعث شدند که تو به جبهه بیایی؟ گفت آری، مادرم همان موقع بدنیا آمدنم برای رفتن به جبهه ثبت‌نامم کرد!! گفتم من که متوجه حرفت نشدم؛ میشه بیشتر توضیح بدی؟ گفت همان موقعی که بدنیا آمدم و مادرم کامم را با تربت حضرت سیدالشهدا باز کرد برای جبهه ثبت‌نامم کرد!! همان موقعی که بجای لالایی روضه حضرت علی اصغر را در گوشم زمزمه کرد اجازه آمدن به جبهه را به من داد!! همان موقعی که در مجلس روضه امام حسین به من شیر می‌داد غیرت را در رگ‌هایم جاری ساخت!! همان موقعی که زبان باز کردم و یاحسین گفتن را یادم داد درس مردانگی را به من داد!! همان موقعی که ماه محرم رخت سیاه بر تنم می‌کرد درس جهاد را به من داد!! همان موقعی که پدرم دستم را می‌گرفت و با خودش به مجلس عزا و سینه‌زنی می‌برد این راه را نشانم داد!! همان موقعی که پدرم حماسه حضرت قاسم و احلی من العسل را برایم گفت شیرینی شهادت را در کامم ریخت!! همان موقعی که پدرم فریاد هل من ناصر حسین را در قلبم حک کرد سلاح مبارزه با ظلم را دستم داد!! گفتم اینایی که گفتی در باره امام معصوم بود، ولی امروز که امام معصوم نیست که ندای هل من ناصر سر داده باشد!! گفت امام معصوم نیست؛ مسلم که هست؛ نباید مسلم را برای آمدن امام معصوم یاری کنیم؟ گفتم مسلم کیست؟ از که سخن می‌گویی؟ گفت از مسلمی می‌گویم که امروز رهبری انقلاب اسلامی را بر دوش گرفته است!! امام خمینی را می‌گویم؛ مگر نشنیدی که گفت: امروز پر کردن جبهه‌ها از اعم واجبات است؟ گفتم یعنی تو امام خمینی را مسلم امروز میدانی؟ گفت آری مگر غیراز این است؟ مگر مسلم قبل از امام معصوم برای دعوت مردم نیامد؟ گفتم اما چون مردم کوفه نامه نوشتند و امام را برای رفتن به کوفه دعوت کردند مسلم را فرستاد، امروز که کسی برای امام نامه ننوشته است!! گفت آیا فریاد اللهم عجل لولیک الفرج مردم دعوت از امام نیست؟ گفتم یعنی تو امام خمینی را سفیر امام زمان می‌دانی؟ گفت آری؛ مگر پیامش غیراز پیام امام زمان است؟ گفتم اگر رهبر امروز از دنیا رفت و امام معصوم نیامد چه؟ گفت مگر مسلم که شهید شد امام معصوم نیامد؟ لابد قبل از آمدنش مسلم دیگری علم را بر دوش می‌گیرد!! گفتم یعنی قبل از آمدن امام معصوم باید گوش به فرمان رهبری دین باشیم؟ گفت آری؛ اگر می‌خواهی به رستگاری و سعادت برسی و عاقبت بخیر شوی و دین خدا را یاری کنی!! گفتم به خدا همین کنم که گفتی؛ هرگز مانند مردم کوفه مسلم را تنها نگذارم!! گفت اگر چنین کنی حتماً عاقبت بخیر خواهی شد!! گفتم ان شاالله ✍حسن تقی‌زاده بهبهانی @defae_moghadas2 ❣

✍ #خاطرات_افلاکیان او نوجوان بود که راهی جبهه جنگ شد. حدود چهار سال را در جبهه گذراند. آخرین باری که به خانه آمد. به او گفتم: «داداش این بار رو به جبهه نرو. ببین ما وضع مالی خوبی نداریم؛ بمان و به ما کمک کن.» گفت: «داداش وضع مالی دلیلی برای عدم حضور ما در #جبهه نیست. ما برای دفاع از #ناموس و #میهن_اسلامی به جبهه می رویم...» تمام سفارش او این بود که در راه امام باشیم. چند روز پس از آخرین اعزام در عالم رویا امام خمینی(ره) را دیدم که به منزل ما آمد. کنارم نشست و دست در زیر عبایش برد و از جیب سمت راستش نامه ای به من داد و گفت اگر باز هر چیزی خواستی به من بگو تا برایت بیاورم. روز بعد در حال خواندن #نماز_ظهر بودم که پستچی نامه براتعلی را آورد و گفت: «برادرت زخمی شده و در بیمارستان تهران است.» با شتاب بلیتی را تهیه کردم و به تهران رفتم ولی با پیکر به خون نشسته او مواجه شدم. ترکشی پهلوی سمت راستش را شکافته بود. همان لحظه به یاد خوابی که دیدم افتادم «دقیقا همان جایی که امام نشان داد و دست در جیب مبارکش برد... 🌷 #شهید_علی_برات_سیفی🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•   شادےروح شهدا #صلوات @defae_moghadas2 ❣

#شهیدی_که_جان_رهبر_معظم_انقلاب_را_نجات_داد ( #از_خاطرات_شهید_حمید_تقوی ) تلویزیون، صبحت های #حضرت_آقا را پخش می‌کرد که ایشان در حال ذکر #خاطره‌ای بودند. آقا فرمودند در زمان جنگ در یک مهلکه‌ای گیر افتاده بودیم که بعد از مدتی یک #بنده_خدایی آمد و ما را نجات داد. مرادی افزود: همان طور که حاج حمید در حال کتاب خواندن بود، گفت که آن بنده خدا، من بودم. اما عادت نداشت بیشتر از این در مورد اقداماتش توضیح دهد.🌷 ✍ #راوی:همسر شهید •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•   شادےروح شهدا #صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @defae_moghadas2 ❣

زیر بیرق ابوالفضل... @defae_moghadas2 ❣

🔴 امام خامنه ای خطاب به آمریکایی ها: سرتان به سنگ خورد... @defae_moghadas2 ❣

✍ #خاطرات_افلاکیان وقتی من سرباز بودم برادرم جبار خیلی برای رفتن به جبهه بی قراری می کرد و چند بار هم اقدام کرد اما به دلیل سن کم موفق نشد عازم میدان نبرد شود، تا به سن قانونی خدمت رسید و به جبهه قلاویزان مهران اعزام شد. همرزمان شهید می گفتند وی بسیار #شجاع #کاری و #با_محبت بود هم در میدان نبرد و هم در انجام کارهای شخصی همرزمان، همیشه ظرف غذای بچه ها را می شست و پوتین های آنها را واکس می زد، روز آخر به همه سنگرها سر زد و از همه خداحافظی کرد انگار می دانست می خواهد به #آرزویش برسد.  یکی از بچه های هم سنگرش را ندیده بود که به دوستانش گفته بود از طرف من از وی #حلالیت بطلبید و حیف شد ندیدمش. وقتی ترکش به بدنش اصابت کرد و به شدت زخمی شد لحظه آخر همان همرزمش که موفق به دیدارش نشده بود به بالینش آمد خوشحال شد و گفت: بیا تا ببوسمت تنها از تو خداحافظی نکرده بودم و بعد از چند دقیقه دیدار با وی به دیدار معبودش شتافت. ✍ #راوی:برادر شهید 🌷 #شهید_جبار_تاری🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•   شادےروح شهدا #صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @defae_moghadas2 ❣

رَحِمَ الله امْرَاً عَرِفَ مِنْ اَيْنَ و في اَيْنَ وَ اِلي اَيْنَ بخشی از نامه ۳۱ نهج البلاغه امیرالمومنین آقا علی ابن ابیطالب عليه‌السلام: خدا رحمت كند آن كسی را كه بداند از كجا آمده، برای چه آمده و به كجا می‌رود. @defae_moghadas2 ❣

✅ سفارش به نماز اول وقت و مداومت بر خواندن زیارت عاشورا در کلام شهدا @defae_moghadas2 ❣

🏴رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و جنایت @defae_moghadas2 ❣

🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸 تربت سیدالشهداء (ع)🔸 ▫️ خدا رحمت کند پدر ما را، اول ماه محرم که می‌رسید، می‌آمد بالای بسترمان و قبل از اینکه چیزی خورده باشیم، می‌گفت: دهانت را باز کن و یک ذره تربت می‌ریخت توی دهانمان. ▫️یادم هست کلاس اول یا دوم ابتدایی بودم، معلم گفت: بروید سرهایتان را اصلاح کنید. من آمدم و به پدرم گفتم: معلم گفته سرتان را اصلاح کنید. پدرم گفت: الآن دهه‌ی عاشوراست. بگذار بعد از دهه اصلاح کن. ▫️رفتم سر کلاس. معلم به من گفت: حائری! چرا سرت را نتراشیده‌ای؟ گفتم: الآن دهه‌ی محرم است و بی‌اختیار اشکم جاری شد. معلم گفت: خُب بگو دهۀ محرم است، چرا گریه می‌کنی؟! این به خاطر آن تربت بود. «والاِیمان مُخَالِطٌ لَحْمَک وَ دَمَک». این تربت را می‌دهند تا ایمان با گوشت و خونتان مخلوط شود. ✍️ راه رشد، جلد چهارم، صفحه ۴۹. @defae_moghadas2 ❣