eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
27 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 #شهادت حکایت عاشقانه آنانے است ڪہ دانستند #دنیا🌍جاے ماندن نیست... باید پرواز کردتا #خدا.. @defae_moghadas2
خدایا من که در طول عمر خود نتوانسته ام به اسلام خدمتی بکنم ، بلکه با شهادت خود بتوانم به اسلام خدمتی نمایم . برادران تا میتوانید دنبال خط امام و پشتیبان روحانیت مبارز باشید. #شهیدمحمدحسنی🕊🌹 تولد : 1338 شهادت : 61/2/20 @defae_moghadas2
🍃🌸 دعا کنید که من ناپدیدتر بشوم که در حضور خدا روسپیدتر بشوم بریده های من آنسوی عشق گمشده اند خدا کند از این هم شهیدتر بشوم #یا_فاطمه_الزهراء_س🕊🕊🕊 @defae_moghadas2
🍃🌸 #شهدا مواظب اعمال و رفتار شما هستند، شما هم مواظب رفتار و اعمال خودتان باشید . #شهید_اكبر_رحمانی🕊🌹 @defae_moghadas2
🍃🌸 #سردار_شهید_حاج_علی_هاشمی_🕊🌹 @defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
🍃🌸 #سردار_شهید_حاج_علی_هاشمی_🕊🌹 @defae_moghadas2
🍃🌸 🍃یک روز بعد از نماز ظهر حاج عباس هواشمی مرا صدا کرد و گفت: ((باید با آقا به شناسایی برویم. برو خودت را آماده کن.)) 🍃رفتم و وسایل و بیسیم را آماده کردم. یاد حرفای علی آقا افتادم که گفت: ((هرکس با من میاد، باید قید همه چیز و همه کس رو بزند و...)) 🍃از مقر تا خط اول را با موتور و بقیه راه را سینه خیز رفتیم. آرنج های هر دونفرمان از زخم می سوخت، خون می آمد. کف دستهامان هم پر از خوار و خاشاک بود. منطقه پر از مین بود. پوشش تیربار هم آن را کامل می کرد. حرکت بسیار مشکل بود. 🍃علی آقا به هر مین که می رسید با خونسردی آن را خنثی می کرد. به سیم خاردار قبل از سنگرها رسیدیم. نزدیکی سنگر، تیربار و سرنیزه اش را به من داد. و گفت: ((تا پنجاه بشمار اگر برنگشتم از همین راه که آمده ایم برگرد.)) ... و رفت. 🍃4 بار تا پنجاه شمردم و خبری نشد. ناگهان صدای پایی و بعد صدای پای 2عراقی صدای شب را شکست. تیربارچی ها شیفت عوض کردند. تا کار تمام شود، نیمه جان شدم. نگران علی آقا هم بودم. گرسنگی و تشنگی و هراس روی وجودم چنبره زده بود. هوا روبه روشنی می رفت، بعد از گذشت نیم ساعت که برای من نیم قرن گذشت؛ بالاخره پیدایش شد. اگر دنیا را به من می دادند با این لحظه مبادله اش نمی کردم. با همه ی درد دست و پا و سینه و زخم، دوباره راه رفته را برگشتیم. ولی تا به مقر برسیم نماز صبح قضا می شد. گوشه ای در کنار درختی که در دشت تک افتاده بود. با همان زخم های دست به سختی تیمم گرفتیم و به نماز ایستادیم، عجب نماز شیرینی شد. 🕊🌹 : همرزم_شهید @defae_moghadas2
نام تو ، رمز قیام است،"شهید بی سر" روضۀ ما ، دو کلام است، " غریب مادر" وقتی این جسم بی سر را در منظقه عملیاتی پیداکردند درجیبش کاغذی را یافتند ک در آن نوشته بود: 🕊🕊 @defae_moghadas2
🍃🌸 هر شب دلم بهانه ی #تُ هیچ... بگذریم... امشب دلم دوباره #تُ را... هیچ!!! شب بخیر... #تمام_من_فدای_تُ #شبتون_شهـدایی 🌷 @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 بس ڪه آن لبخند، سحردل فریبی ساخته است آدمی مثل من ، ازدنیابه سیبی ساخته اسٺ خاڪیان بالاترازافلاڪیان می ایستند عشق ازانسان ، چه موجودغریبی ساخته است #سلام_صبحتون_شهدایی✋ @defae_moghadas2
🍃🌸 #خاطرات_طنز_جبهه #دشمن اولین عملیاتی بود که شرکت می کردم. بس که گفته بودند ممکن است موقع حرکت به سوی مواضع دشمن، در دل شب عراقی ها بپرند تو ستون و سرتان را با سیم مخصوص از جا بکنند، دچار وهم و ترس شده بودم. ساکت و بی صدا در یک ستون طولانی که مثل مار در دشتی صاف می خزید، جلو می رفتیم. جایی نشستیم. یک موقع دیدم که یک نفر کنار دستم نشسته و نفس نفس میزند. کم مانده بود از ترس سکته کنم. فهمیدم که همان عراقی سر پران است. تا دست طرف ، رفت بالا، معطل نکردم. با قنداق سلاحم محکم کوبیدم تو پهلویش و فرار را بر قرار ترجیح دادم. و لحظاتی بعد عملیات شروع شد. روز بعد در خط بودیم که فرمانده گروهانمان گفت: "دیشب اتفاق عجیبی افتاده، معلوم نیست که کدام شیر پاک خورده ای به پهلوی فرمانده کوبیده که همان اول بسم الله دنده هایش خرد و روانه عقب شده." از ترس صدایش را در نیاوردم که آن شیر پاک خورده من بوده ام!😜 @defae_moghadas2
🍃🌸 هنوز در نگهم ، شوق دیدنت باقی است هنوز حسرت از ره رسیدنت باقی است گل امیدی و در دستهای خسته ی عشق همیشه زخم تمنای چیدنت باقی است نام و نام خانوادگی : #سید_محمد_رضا_حسن_زاده🕊🌹 متولد : 1340 شهادت : هشتم آذر 1360 محل شهادت : بستان عملیات : طریق القدس @defae_moghadas2