eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
حماسه جنوب،شهدا🚩
🌹🕊🌹🕊🌹 🕊🌹 فعالیت های انقلابی خود را از مسجد زین العابدین واقع در کمپلوی اهواز شروع کرد. همیشه در راهپیمایی ها شرکت می کرد و اعلامیه های امام را به کمک دوستانش پخش و به مردم اطلاع رسانی می کرد. در زمان پیروزی انقلاب۱۷سال داشت. با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد درآمد. ۱۹ ساله بود که جنگ شروع شد از شروع تا پایان جنگ در جبهه حضور داشتند به قول همسرش همیشه در بین همکارانش معروف به پیک جنگ بود و خبر از جنگ می آورد. ایشان در عملیات های مختلفی شرکت داشتند. همچنین در تیپ امام حسن (ع) و در گردان امیرالمؤمنین(ع)، جعفرطیار(ع) و در بیشتر یگان خوزستان حضور داشتند. حاج حبیب شاعر و مداح بود با خواندن شعرهای حماسی همرزمانش را تشویق به رزم می کرد. ایشان بیشتر عمر گرانبهای خود را در میدان های رزم مشغول به خدمت بودند و به قول همسرش باید پرسید: که حاج حبیب چند بار به خانه آمد نه این که پرسیده شود چند بار به جبهه رفتند؟! @defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
🌹🕊🌹🕊🌹 🕊🌹 در مجموع نه بار مجروح شدند و، ۴۵ درصد جانبازی داشتند. یک ریه و یک کلیه ایشان از کار افتاده بود و در مجموع کمر ایشان ترکش داشت و نمی توانست راحت بنشید. حاج حبیب مسلط به زبان عربی بودند. به فوتبال علاقه مند ، و شناگر ماهری بودند و در میدان های جنگ با سرودن اشعار طنز و حماسی شادی شور و شوق را در رزمندگان ایجاد می کردند هرجا حبیب بود شور و شادی آنجا بود. و بیشتر همرزمانش او را با این ویژگی بارز می شناختند، بسیجی و هنرمند بود، مداح اهل بیت(ع) بود، بعد از جنگ به فعالیت ها ی مختلف پرداخت و رسیدگی به مشکلات مردم وکمک به مستمدان را از وظایف اصلی خودش می دانستند. ایشان از راویان دفاع مقدس بود و همراه با کاروانهای راهیان نور به مناطق عملیاتی می رفتند. و بسیار تاکید داشتند که باید واقعیت های جنگ را به مردم بگوییم. @defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
🌹🕊🌹🕊🌹 🕊🌹 بعد از جنگ با وجود این که مجروح بود و جسم بیماری داشت هیچ وقت آرام و قرار نداشت و هرجا که لازم می دید حضورش موثر است به آن جا می شتافت و ایفای نقش می کرد. با شنیدن خبر حمله داعشیان سفاک به عراق درآن جا حضور می یابد و با حضور در لشکری که زیر نظر عتبات بود تجربیات خود در دفاع مقدس را در دفاع از اسلام به کار می بندد سرانجام در منطقه بیجی استان صلاح الدین عراق در حین انجام ماموریت در روز پنجشنبه ۲۷ فروردین سال ۹۴ با بمب و تله های انفجاری کنترل از راه دور گروهک داعش به شهادت رسیدند. پیکر مطهرش شب تا صبح در حرم حضرت عباس (ع) بود. که به گفته مسئولین عتبات برای هیچ شهیدی این چنین سابقه ای به یاد ندارند. در بین الحرمین مردم عراق و زائران ایرانی تشیع باشکوهی برای ایشان برگزار کردند. سرانجام روز دوشنبه سی و یکم فروردین پیکر مطهر ایشان در بهشت آباد اهواز در کنار همرزمان شهیدش به خاک سپرده شد. @defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
🕊🌹 بسم الله الرحمن الرحیم و مِن المؤمنین رجالً الصدَقوا ما عاهدَ الله ُ علیه و مِنهمُ مَن قضی نحبه و منهم من ینتظر و اشهدانَّ لا اله الا الله و اشهد انَّ محمد رسول الله صل الله و علیه و سلم و اشهدُانَّ امیرالمؤمنین علی ولی الله و اما بعد در زمانی که دنیا پر از آشوبِ شده و به چشم خودمان می بینیم که این از خدا بی خبران به نام اسلام چه جنایت هایی که نمی کنند و بر خود واجب دیدم که به دفاع از دین اسلام و دفاع از حقانیت شیعه بلند شوم و به دفاع از اسلام بپردازم و صیت می کنم به تمام دوستان که از این راه سرپیچی نکنند که این راه حقی است و دفاع از شیعه و اسلام واجب است. والسلام @defae_moghadas2
رها شدند و به قلب آسمان زدند وقتی را دیدند... 🕊🌹 @defae_moghadas2
🗓 ٢٩ فروردين روز ارتش جمهوری اسلامی ايران مبارک باد ... روز همچين مردايی ... مثل صياد شيرازی ... صياد دلهای ارتشيان و پاسداران و بسيجيان و ... فرمانده عاشق و عارف ... ياد و نام همه شهيدان ارتشی دلاور جاودان باد ... کاشکی گوش کنی حرف مرا برگردی دلم اندازه‌ی یک شهر برایت تنگ است ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حماسه جنوب،شهدا🚩
🌺🍃🌺🍃🌺 یاد شهید بخیر 😔 یک هفته قبل از عملیات والفجر ۸ آمده بود مرخصی تا خانواده و دوستانش را ببیند . روز آخر غروب آمده بود خانه مان که مرا ببیند . اما من خانه نبودم ، نمی دانم چطور مرا پیدا کرد . از ماشین پیاده شد و با هم احوالپرسی کردیم . وقتی خواست بره روی یک مقوا با دست خط خیلی زیبا یک شعر به من داد ، و خدا حافظی کرد . روز بعد از عملیات والفجر ۸ غروب توی مسجد صاحب الزمان وقتی داشتم وضو می گرفتم برادر حمزه ممبینی هم داشت وضو می گرفت . برادر ممبینی وقتی داشت آب به صورتش می زد با یک نیم نگاه همراه با لبخند به من گفت : دوستت هم رفت . گفتم : منظورت کیه ؟ گفت : محمد رضا حقیقی بغض گلویم را گرفت ، اصلا نفهمیدم چطور وضو گرفتم ، چطور نماز خواندم با ناراحتی به خانه رفتم . توی مسیر یاد آخرین وداع افتادم که محمد رضا آون شعر را به من داد ، که نوشته بود : دوست نزدیک تر از من به من است وین عجب ترک من از وی دورم با که توان گفت که او در کنار من و من مهجورم @defae_moghadas2 🌺🍃🌺🍃