🍂
🔻سه شهید بی سر
..... در عملیات کربلای 5 ، سه #شهید دادیم که نامشان حسین بود و هیچ کدامشان سر نداشتند.
❣شهید حسین منگلی،
❣شهید حسین فتحی،
❣شهید حسین زارع
هر سه نفر با اقتدا به سرور و سالار شهیدان و آموزگار مکتب وحی سرو جان خود را تقدیم اسلام و آرمان های بلند آن کردند.
از کتاب بچه های حاج قاسم
@defae_moghadas2
❣
❣
🔻 یادش بخیر
شهید عبداله محمدیان
در دویدن های صبحگاه اشعاری می خواند که تکلیف همه را در عملیات روشن می کرد.
آن گاه که محکم پا میزدیم و می خواندیم
کوه از جایش اگر بجنبد ✊
تو از جایت سری نجنبان
جمجمه را خدا سپاران
دندان ها را بهم فشاران
غافل از خدا مشو تو
و این اشعار حماسی چیزی نبود جز سفارشات و توصیه های امیر المومنین علی علیه السلام خطاب به محمد حنفیه
✍ اگر کوهها از جای کنده شود، تو جای خویش بدار! دندانها را بر هم فشار و کاسه سرت را به خدا عاریت بسپار! پای در زمین کوب و چشم بر کرانه سپاه نِه و بیم بر خود راه مده! و بدان که پیروزی از سوی خداست
@defae_moghadas2
❣
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست
#حافظ
@defae_moghadas2
❣
13.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ رابطه آسمانی شهید معتمدزرگر و شهید جامعی/ برادر آزاده مهدی کرباسی
@defae_moghadas
❣
🔴 رضای مهربان
شهید داود علی پناه از تبحر و تجربه بالایی در مسائل نظامی برخوردار بود.
قبل از عملیات بدر توصیه می کرد که مبادا در شب عمليات کسی را اسیر کنید. به من هم ماموریت داده بود تا اگر کسی را اسیر کردند کار او را همانجا تمام کنم.
به شب عملیات رسیده بودیم و درگیری های جسته گریخته ای که در خط داشتیم.
در یک لحظه متوجه شهيد کعبه زاده شدم که با اسیری به طرف ما آمد و گفت عیسی! یک اسیر شیعه گرفتم که خیلی مظلوم است و چنين و چنان.
گفتم رضا! بزنش. گفت دلم نمیاد خیلی مظلومه! من هم گفتم جواب داود را خودت بده.
چند دقیقه ای نگذشته بود که یکی از بچه ها دوید و گفت اسیره رضا را زد.
دویدم و بالاسر رضا رسیدم و دیدم رضا دارد چشم هایش را می بندد.
همانجا از خجالت اسیری که ناجوانمردانه عمل کرده بود در آمدم و انتقام #رضا_کعبهزاده را گرفتم.
عیسی مهدی پور
گردان کربلا
@defae_moghadas2
🍂
🍂
🔅 یادش بخیر
زمان دفاع مقدس اغلب مادرها بین خودشان یک کَلکَل داشتند که وقتی فرزندشان به عملیات می رفت 💥🔥⚡️💥 انتظار شهادت از او داشتند.
دوستی می گفت، بار دوم که از جبهه برگشتم مادرم جواب سلامم را نداد و گفت:" باز که برگشتی"؟؟! 😳😢
🔅 بهروز خسروی
@defae_moghadas2
❣
❣
🔴 یادش بخیر جبهه
سال ۶۳ با گردان در پادگان مصطفی خمینی اندیمشک بودیم.
به همه آماده باش داده بودند ولی دو نفر از بچه ها می خواستند برای کاری به اندیمشک بروند ولی دژبانی نمی گذاشت.
شهید مدافع، حرم حبیب جنت مکان سر رسید و گفت چه شده؟ جریان را گفتیم و او راه حلی ارائه داد.
سریعا بچه های خودمانی را جمع کرد و با حالت تمرین نظامی به طرف دژبانی بدو رو داد. هنوز به دژبانی نرسیده دژبان بند را انداخت و بعد از ۱۰۰متر دور شدن به آن دو نفر گفت بروید بسلامت😃👋
ما هم برگشتیم و چند روزی از ابتکار حبیب تعریف می کردیم.☺️
رضا بهزادی
@defae_moghadas2
❣