eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 تخریبچی لشگر10 نفر سمت چپ شهید مصطفی مبینی برادر بهرام بیاتی 🔶🔸 یکسالی بود که پاسدار رسمی شده بود و کسی نمیدونست چون مصطفی همیشه لباس خاکی میپوشید یکی از دوستان نقل میکرد. پائیز سال 63 در پادگان ابوذر بودیم پیراهنم رو شسته بودم و روی بند پهن کرده بودم. وارد اطاق شدم و به بچه ها گفتم برادرها یکی یه پیراهن به من بده بپوشم تا لباسم خشک بشه. مصطفی مبینی صدام کرد و گفت : ساک من اون گوشه است برو از داخلش یه پیراهن بردار بپوش و اگه دوست داشتی بعد بگذار سرجاش. وقتی رفتم سراغ ساک مصطفی و زیپ اون را پایین کشیدم یکدفعه خشکم زد. چشمم افتاد به لباس فرم سپاه و با تعجب فریاد کشیدم. مصطفی.... تو سپاهی هستی و ما نمیدونیم. اونجا بود که همه فهمیدند عضور رسمی سپاه است. @defae_moghadas2
شهید سید محمد شکری دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی تهران بود و لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص). ، او را از آینده کشور می دانستند. یکی از اساتیدش با فرمانده گردان تماس و از او خواست تا را به خط اعزام نکند. فرمانده به سید گفت: در اینجا امدادگر به اندازه کافی هست. شما به دانشگاه برگردید. سید محمد از گردان کرد. شب عملیات کربلای ۵ وقتی که سید محمد از زیر عبور می کرد، ناگهان فرمانده سید محمد را دید. ! مگر قرار نبود برگردی ؟ سید محمد خطاب به فرمانده گفت: ببین حاجی جان! تقدیر من امشب در این می خورد. تقدیر  من آن چیزی نیست که شما فکر می کنید. این کشور الان به بیشتر نیاز دارد  تا درس خواندن من. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•   شادےروح شهدا اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @defae_moghadas2
(س) آن‌قدر کار می‌کرد که من همیشه به او می‌گفتم: «آخه «روزبه» یک ساعت به خودت بدی بد نیست.» در عملیات بدر سال 62 یک ‌چشمش را از دست داد. بیش از هفتصد ترکش در بدنش بود. با توجه به اینکه مشکلات شدید ریوی داشت، می‌توانست دیگر سر کار نرود و استراحت کند ولی از اینکه دو برادر دیگرم شدند خیلی ناراحت بود. این سه برادرم همیشه با هم بودند. همیشه می‌گفت: «چرا اون‌ها رفتند و من نرفتم.» برای همین یک روز خودش را متوقف نکرد. روزانه حدود هجده نوع می‌خورد و دو الی سه اسپری استفاده می‌کرد. زمان شهادتش از سوریه یک کیسه پر از دارو از ایشان برگرداندند. دوستانش نقل کردند که «روزبه» گفته بود: «شفایم را از گرفته‌ام و دیگر نیازی به دارو ندارم.» •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•   شادےروح شهدا صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @defae_moghadas2
سالروز تولدشهید عزیز ۲۸ اسفند را با ذکر صلوات گرامی می داریم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @defae_moghadas2
10.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیایید ای رفیقان دوستانه ز کوی دوستی گیریم آشیانه...‌ با نوای برادر بزرگوار شکری اواخر اسفند ۱۳۶۶ اردوگاه شهید باهنر (شهرک آناهیتا) رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) قبل از عملیات بیت المقدس ۴ کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایی 😭😭😭😭😭😭😭😭 @defae_moghadas2
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدايا ... تو چقدر دوست‌داشتني و پرستيدني هستي، هيهات كه نفهميدم ، خون بايد مي‌شدي و در رگهايم جريان مي‌يافتي تا همه سلولهايم هم يارب يارب مي‌گفت ... از راز و نیاز عاشقانه سردار عاشورایی ، @defae_moghadas2
📆 ۲۵ تا ۲۸ اسفندماه۱۳۵۹- عملیات چغالوند 💠 بلند‌ترین قله در رشته ارتفاعات چرمیان، چغالوند است که در شمال غربی گیلا‌ن‌غرب قرار دارد. ارتش عراق در هجوم خود، روی ارتفاعات چرمیان که مناسب‌ترین محل دیده‌بانی برای کنترل منطقه عمومی گیلان‌غرب است، مستقر شده بود. 🔹برای رفع این سلطه، نیروهای سپاه منطقه۷ و تیپ۳ لشکر۸۱ ارتش پس از چند روز شناسایی، عملیاتی را برای تصرف این ارتفاع، طرح‌ریزی کردند. 🔸عملیات در دو محور شمالی و جنوبی آغاز گردید. در محور شمالی که برای فریب دشمن طراحی شده بود، گردان ۱۱۰ لشکر۷۷ و گردان زرهی‌285 از تیپ 3 لشکر‌۸۱تظاهر به تک کردند. عملیات اصلی در محور جنوبی اجرا شد. در این محور یک گردان از نیروهای سپاه به همراه بسیج عشایر گیلان‌غرب و یک گردان از ژاندارمری، در ساعت پنج و نیم صبح به مواضع دشمن هجوم بردند و تا ساعت 9 صبح هدف‌های خود را تصرف کردند. پس از آن دشمن تا ۲۸ اسفند ‌دو بار پاتک کرد، اما موفق به باز‌پس‌گیری منطقه نشد و موقعیت نیروهای خودی تثبیت گردید. @defae_moghadas2
دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان التماس دعا @defae_moghadas2
• «من با چشم باز این راه را پیموده‌ام و ثابت قدم مانده‌ام. خوب به آیت گوش کنید و سرمشق زندگی‌تان قرار دهید. آیت قرآن را زمزمه کنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند. فرماندهی برای من لطف نیست یک تکلیف شرعی است. مسلماً در راه امر به معروف و نهی از منکر از مردم نادان زیان خواهید دید، تحمل کنید و بر عزم راسخ‌تان پایدار باشید.» ✍ فرازی از ″سردار شهید عبدالحسین برونسی″ فرمانده تیپ ۱۸ جوادالائمه (ع) شهیدان در راه خدا جان دادند . آیا ما ادامه دهنده راه شهیدان هستیم ؟ @defae_moghadas2
❣اذان ظهر تاسوعا به دنیا آمد. پدرش شیراز بود. عمه اش پیش یکی از ملا های محل رفت و گفت پسر برادرم به دنیا آمده، برایش اسم انتخاب کنید. ایشان گفته بود: علی اکبر. فرزند اولم بود هنوز به حال خودم نیامده بودم. در همان حال گفتم: انگشت دست راستش نذر ابوالفضل. وقتی به حال خودم آمدم، نگاه کردم دیدم همه انگشت ها هست. یکی را فرستادم پیش یکی از خانم های مؤمن محل که بپرسد تکلیف من با این نذر چیست. گفت: نگران نباش. وقتی بزرگ شد، سر کار رفت، ده یک درامدش را برای حضرت ابوالفضل(ع) خرج کنید. که دیگر علی اکبر به کار کردن نرسید. وقتی جنازه اش آمد، رفتم بالای سرش. چشمم رفت به دست راستش، دیدم سه تا انگشت های دست راستش قطع شده، نذرم ادا شده بود. 🌷بار اخر که امد، جورابش را که در آورد. پایش پر از طاول بود. شیمیایی شده بود. گفتم: پاشو بریم بیمارستان مسلمین پاتو درمان کنیم! سرخ شد و گفت: من برم مسلمین که برام پرونده تشکیل بدن! گفتم: دیگه نمی زارم برگردی؟ گفت: من باید برم اسلحه برادرم را از زمین بردارم. پسر برادرم، محمد عزت حقیقی پنج شش ماهی بود که شهید شده بود. گفت: می خواهم برم اسلحه برادرم را بردارم! گفتم: دیگران هستند که اسلحه او را بردارند. گفت: نه، تا من هستم که دیگران نباید اسلحه برادرم را بردارند. بار آخرش بود. خود پدرش بند پوتینش را بست و راهی اش کرد. وقتی از خانه بیرون رفت، عده ای در خیابان در حال کار بودند. تا علی اکبر از جلو آن ها رد شد و رفت، گفتند: خدا به فریاد شما برسد، این شهید است. 🌹🌷🌹 هدیه به شهید اکبر ممسنی صلوات، شهدای فارس @defae_moghadas2
🔸شهید بابایی توی آمریکا هم پپسی نمی‌خورد؛ چون... عباس وقتی آمریکا بود ، هیچ‌وقت نوشابه‌ی پپسی نمی‌خورد. چند بار بهش گفتم: برام نوشابه‌ی پپسی بخر ، اما نمی خرید و به جاش نوشابه با مارک دیگه می‌گرفت. یکبار اعتراض‌کردم و گفتم: این نوشابه‌ها که تفاوت قیمت ندارند، چرا نوشابه‌ پپسی نمی‌خری؟ عباس‌گفت: چون کارخانۀ‌ پپسی مالِ اسرائیلی هاست... 👤خاطره‌ای از زندگی خلبان شهید عباس بابایی 📚منبع: کتاب پرواز تا بی‌نهایت ، صفحه ۳۷ راز شهدا این بود که در زمان حیات خود شهید بودند . از هوا و هوس دور بودند . خدا را ناظر اعمال و رفتار خود می‌دیدند . اهل دروغ ، نیرنگ و ریا نبودند . اگر ما هم همین شیوه را سر لوحه اعمال خود بدانیم ، قطعا به شهدا خواهیم پیوست . @defae_moghadas2
﷽ 💫خودسازی به سبک یک شهید... 📌خودسازی را قبل از انقلاب و با برنامه ی خودسازی امام خمینی (ره) شروع کرد. سکوت جزو برنامه اش بود و برای ترک گناه می بایست حرف زدنش را به حداقل می رساند. 🔸ذاتا هم آدم کم حرفی بود ؛ اگر هم حرفی می زد ، بوی دروغ یا غیبت نداشت. حرفش حرف خود سازی بود. 🔹عاشق کتاب های شهید دستغیب بود و از همه بیشتر کتاب عُجب و ریای شهید ؛ شاید بیشتر از ده بار این کتاب را خوانده بود. ▪️توی هـوای گـرم و شـرجی آبادان و درفصل خـرماپـزان، روزه اش ترک نمی شد. ▫️افطـار و سحـرش یک تکـه نان بود و خـرما. چشمان گودرفته ورنگ پریده اش نشان بیداری های شبـانه و روزه داری روزش بود. □بحالش غبطه میخوردم؛ میگفتم: «این قدر نگران نباش؛ برادر شهیدت ازت شفاعت میکنه.» 🔻می گفت: «نه، می خوام تـوی اون دنیـا چـراغ دست خـودم باشه؛ به امیـد کسی نمیشه نشست.» 🔅شهیده مریـم فرهانیـان 📜دختری کنارشـط / نشر فاتحان "صلـواتی هدیـه کنیـم به روح مطهـر شهیده_مریم_فرهانیان اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @defae_moghadas2