eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
27 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وچه خوبست اگر پنجره را بازكنيم طرف سبزترين قافله پرواز كنيم هركجا سوخته گرباغ وكويري ديديم بارشي يكسره از عاطفه آغاز كنيم دم به دم سبز بمانيم وبخوانيم زعشق مهر ورزيم ودراين مرحله اعجاز كنيم به پر شاپركي شاخه نوري بدهيم روشناي دل خود را به گل ابراز كنيم روي گلبرگ شقايق بنويسيم شهيد عشق را دست بگيريم وسرافراز كنيم @defae_moghadas
🍃🌸 يادمان باشد دراز است و بلند! يادمان باشد، اين جاده را نگاه داشته ، تا ما به بگذريم! 🕊🌹 @defae_moghadas2 🍃🌸
حماسه جنوب،شهدا🚩
🍃🌸 يادمان باشد #راه دراز است و #مقصد بلند! يادمان باشد، اين جاده را #چراغ_خون_شهدا #روشن نگا
🍃🌸 🔴 🕊🌹 💥 منصور معمارزاده جوانی بلندقامت، تکیده، انقلابی، مؤمن و مهذب، صادق و بی‌ریا، صابر و فهیم، با معرفت و نیکو سرشت، با چهره‌ای معصوم و دوست‌داشتنی بود و من بیش از همه، شیفته اخلاق و منش او بودم و از هر فرصتی برای مصاحبت با وی او و بهره‌وری از معنویتی که در وجود او موج می‌زد، سود می‌جستم . 🔺کتاب دین _علیرضا مسرتی نام و نام خانوادگی: تاریخ تولد:1340/1/1 تاریخ شهادت:1359/7/6 متولد:اهواز محل شهادت:سوسنگرد عملیات:حصر سوسنگرد یگان:گروه بلالی_عملیات سپاه اهواز @defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
🍃🌸 🔴 🕊🌹 💥شهید «منصور معمارزاده» گویی به عشق شهادت زنده بود. اصلاً روح بزرگش در قالب تنگ تن نمی گنجید. حال عجیبی داشت. نیمه های شب، گاه تک و تنها به مزار شهدای انقلاب اهواز می رفت و با آن سرخ گلهای پریشان در باد، چونان بلبلی شیدا ناله و راز و نیاز داشت. اصلاً در دنیای دیگری سیر می کرد؛ ورای این جهان آب و رنگ. 💥 خلاصه، خدا هم زیاد منتظرش نگذاشت. سه روز از آغاز جنگ تحمیلی که گذشت، او نیز بر براق تندسیر شهادت نشست و از مرز آسمان گذشت. ✍راوی: حجة الاسلام صادق کرمانشاهی
سمت راست : #شهیدمنصورمعمارزاده🕊🌹 سمت چپ : #شهیدامیرعلم🕊🌹 @defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
سمت راست : #شهیدمنصورمعمارزاده🕊🌹 سمت چپ : #شهیدامیرعلم🕊🌹 @defae_moghadas2
🍃🌸 🔴 🕊🌹 💥از بستان تا سبحانیه را جنگیده بودیم. سلاح مان اندک، نیروها و تجهیزات، اندک، و خستگی چیره شده بود. پشت خاکریزِ کوتاهی پناه گرفته و به سمت یگان‌های زرهی عراق، شلیک می‌کردیم. آنچه در توان داشتیم را در جهت نجات سوسنگرد از سقوط، به کار گرفته بودیم. منصور با آرپی‌جی چند دستگاه از نفربرها و تانک‌های عراقی را هدف قرار داد، که خودش مورد اصابت دشمن قرار گرفت. 💥خودم را به پیکر او رساندم. غرق در خون بود. با او حرف می‌زدم و پاسخی نمی‌گرفتم. اشک می‌ریختم و بی‌تابی می‌کردم. نمی‌توانستم حتی برای لحظه‌ای از او دور باشم. امیر امینی رسید. مرا از پیکر منصور جدا کرد و گفت: ‘به خودت بیا؛ دشمن در حال پیشروی است. رزم، ادامه دارد. عشق به منصور، در ادامه راه اوست. برخیز و به جنگیدن ادامه بده.’ 💥حق با او بود. امکان توقف نبرد وجود نداشت. می‌بایست وداع می‌کردم. برخاستم و اسلحه‌ام را در دست گرفتم. پشت خاکریز رفتم و به سمت دشمن در حال پیشروی، شلیک کردم. اما در آن لحظه، هیچ‌ چیز نمی‌دیدم و نمی‌شنیدم. فقط دشت سبحانیه را می‌دیدم که از نقطه‌ نقطة آن نغمه غم فراق منصور به گوش می رسید . 🔺کتاب دین _ 🕊🌹 @defae_moghadas2
@defae_moghadas2
@defae_moghadas2
رفیق شفیق  ڪہ مےگویند همین ها هستند  رفاقت شـــــان  از زمین شروع شد و تا بهشت ادامہ یافت 📸شهدای مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا