#مناجات_با_خدا
#حدیث_نفس
در دامِ گناهم و اسیر آتش
افتادهام از چشمِ تو گیر آتش
با روی سیاهم از خجالت سُرخم
مانند زغالهای زیر آتش
در خانهی تاریکِ دلم نور بریز
در کاسهی هشیاریام انگور بریز
یا از سر سفرهات مرا بیرون کن
یا بارِ گناهان مرا دور بریز
در بقچهای از غبار، قرآن را بست
از پنجره، راهِ نورِ زندان را بست
تا بانگ زدند موسم آزادیست
نفْسم از پشت، دستِ شیطان را بست
شب، تابشِ آفتاب را میدزدد
کابوس، خیالِ خواب را میدزدد
مانند سیاهچاله در خوردنِ نور
پروندهی من ثواب را میدزدد
✍ #رضا_قاسمی
↳ @dobeity_robaey
#مناجات_با_خدا؛ #حدیث_نفس
از غفلتِ خود درون چاه افتادم
اینگونه به این روز سیاه افتادم
از دودِ خیال، راه، گُم شد آخر
از فکرِ گناه، در گناه افتادم
✍ #علی_مقدم
↳ @dobeity_robaey
#حدیث_نفس
#اخلاقی_و_اندرز
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم
در عرش، صدای ارجعی پیچیدهست
یا ایتهاالنفس! بیا برگردیم
✍ #میلاد_عرفان_پور
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
#حدیث_نفس
#اخلاقی_و_اندرز
در وهم اسیرِ یکّه تازی هستم
سرگرم به عنوانِ مجازی هستم
عمریست که میروم، دریغ از مقصد
مانند قطارِ شهربازی هستم
✍ #علی_مقدم
↳ @dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات
#تلنگر #حدیث_نفس
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
اما شب و روز در هراسم، نکند
یک موی تو را به مُلک ری بفروشم
✍ #امیر_مرادی
↳ @dobeity_robaey