خدایا...
ما را آنی و
کمتر از آنی به
خود وا مگـذار☘
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️ #رمان_امنیتی_گمنام3
با نام و یاد خدا 😁
ایرانی سلام 😁
خیلی خب چون ایده ای نداریم .
ایرانی خداحافظ😐😂
مثل اینکه برگه های خبرو آورد 😐
__
بسم الله الرحمن الرحیم 😁
به به عالییییی😂
حدسم درست بود ایول😂محمد فهمید
واقعا محمد چی فرض کرده این😐
موز؟ سیب؟گیلاس؟الوچه؟😂
بابا تو محمد چی فرض کردی فلورا😐😂
محمد نه موزه نه سیبه نه گیلاسه نه الوچه😂
بلکه او......
او.....
او.....
محمده ☺️😁
انتظار جز این هم داشتید ایا؟😐😂
خب محمد محمده دیگه😐😂
من نمیدونم ولی له نفعشه اعتماد کنه واگرنه شوهر داوود پخپخ😂
یه سوال خیلی خیلی فنی😂
یه مامور اطلاعاتی از یه جاسوس چیمیتونه بخواد؟😐
نه آقا همون اسم بقیه رفقاش میخواد😂
نه مدرک هم میخواد😬
آخ آخ فاتحه فلورا رو دسته جمعی قرائت کنیم😁
این دیگه دسته خودشه اطلاعات یا جون شوهر داوود😂
قهوه تو بنوشششش😁
____
گیگیلی گیلی
جوجه محمد از بیمارستان اومد😁😂
بخور بچه جان بخور
سو تغذیه میگری ها🤦🏻♀
شیطونه میگه عطیه رو هل بدم بیفته توی حوض😂
آخ که خیلی کیف میده🤩😂
نکه توی خاطراتش هم غرق شده قشنگ هلش بدی
شاتالاپ میفته توی حوض😂
اصلا هم من با عطیه مشکلی ندارم
فقط چون خییییییلیییییی باهاش صمیمی ام یکم باهم شوخی داریم فقط همین😂
او او داستان رمانتیک شد
ایش😐
آخی اقا محمد 😅از محمد تبدیل میشه به لبو😐
آخی گیه میتنه😢 گریه نتن بیا هولت بدم تو استخر شاد بشی😂
خیلی خب بیو غذا هارو ببر واسه استاد 😂
نه بعید میدونم بره بیمارستان😂 فکر کنم یه راست بره پیش همونی که باز گشت همه به سوی اوست😂
___
به به خورش قیمه پخته😐
و منی که هنوز نمیدونم رسول چجوریه تو بچگی سر از خونه محمد در اورده😐😂
خب دیگه تا رسول غذاشو بخوره منم برم یه دست کتک حسابی به اونی که برگه خبرو نوشته بزنم
بعدا خدمتتون میرسم😂😂
بای بای😂
https://abzarek.ir/service-p/msg/658238
3.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🙃✨
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
چلہ نوڪرے
از امشبے بہ بعد بہ عشق محرمت
چلہ گرفتہام ڪه گنہ کم کنم حسین...
#پلاڪ
ﺩﻝ ﮐﻪ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ؟
ﺑﻪ ﺩﺭ ﻭ ﺩﺷﺖ ﻭ ﺩﻣﻦ؟
ﯾﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﻍ ﻭ ﮔﻞ ﻭ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﻭ ﭼﻤﻦ؟
ﯾﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺧﻠﻮﺕ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﻣﻦ
ﺩﻝ ﮐﻪ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ؟
ﭘﯿﺮﻓﺮﺯﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﻧﮓ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ
ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻧﮑﻮﺳﺖ،
ﺩﻝ ﮐﻪ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ …
ﺷﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺟﺎﯾﮕﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺗﻮ
ﺳﺨﻨﺶ ﺭﺍﻩ ﮔﺸﺎست
او خداست
#پلاڪ
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
✨'قصّہ اسارت'✨
مارا در سولہاے انباشتہ بودند. مثل کوره بود.دستشویے هم نداشت.
همہ جا بوے تعفن گرفتہ بود.
بعثےها مےخواستند خوارمان کنند.
نفس کشیدن هم خیلے دشوار بود.روزے، یکے از دوستانمان را بردند و خیلے شکنجہ کردند.
بعد آن را انداختند کف سولہ.
وقتے شهید شد، بوے عطر در همہے سولہ پیچید...عراقےها هم مےامدند و بو میکشیدند.
یکےشان گفت:"او بهشتے است"
بوے بهشت همہجا پیچیده بود...
#پلاڪ
هر که منظور خود از غیر خدا میطلبد
چون گدایست که حاجت ز گدا میطلبد
#پلاڪ
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫 تحلیل نقشه حجاب استایلها، برای از بین بردن حجاب!
☹️☹️☹️
«🌒🌻»↯
.
.
حتی اگه تمام دنیا ازت نا امید شده باشن...
خدا همیشه هواتو داره:)✨
تو نا امید نشو:)🌻
❁ ¦↫ #انگیزشی
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
😂طنز جبهہ😂
عملیات پیروز شده بود و خبرنگاران به منطقه ریخته بودند و با انبوه اسرا مصاحبه میکردند🎙
من هم میخواستم مصاحبهای انجام دهم که خبرنگاران قبول نمیکردند و میگفتند فقط با اسرای عراقی😒
لحظهای فکر کردم🤔 سپس چفیهام را به صورتم بستم و از دست یکی از اسرای عراقی عکس امام را گرفتم. جلوی خبرنگار امدم و شروع کردم به بوسیدن او😂😘
خبرنگار با دیدن حرکات من توجهش جلب شد و گفت:تعل تعل...یعنی بیا🧐
من در جواب گفتم: نعم نعم!😃
پس ان خبرنگار به مترجم گفت: از این آقا بپرس که در عراق چه شعارهایی میدهند.✊
مترجم حرف های اورا ترجمه کرد، من سرم را تکان میدادم.
وقتی جملهی مترجم تمام شد، گفتم: لا شرقیه، لا غربیه، صدام جارو برقیه!🤣
خبرنگار لحظهای با تعجب به من نگاه کرد و تعجبش وقتی بیشتر شد که چفیهام را از روی سرم باز کردم و او مرا شناخت😂😳
#پلاڪ
#حدیث
امام صادق علیه السلام
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ فِی جِوَارِ نَبِیِّهِ وَ جِوَارِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ فَلَا یَدَعْ زِیَارَةَ الْحُسَیْنِ
هر که میخواهد در جوار پیامبرش و جوار علی و فاطمه علیهم السلام باشد، پس زیارت حسین علیه السلام را رها نکند.
وسائل الشیعه/ج14/ص425