eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
406 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اسرار حقيقی حياتم زهراست معنای عبادتم، صلاتم زهراست @hosenih ديگر چه غم از کشاکش اين دنيا وقتی که فرشته‌ی نجاتم زهراست ⏭ هر دم به ضريح بی‌نشانت ای ماه بسته‌ست دخيل قلب من با هر آه @hosenih عمری‌ست تپش‌های دلم می‌گويد: «يا فاطمه اشفعي لنا عندالله» ⏭ در سايه‌ی نور حضرت ان شاء الله در وادی طور حضرت ان شاء الله @hosenih در مکتب عشق فاطمی می‌مانيم تا صبح ظهور حضرت ان شاء الله ⏭ عمری‌ست نوای ماتمت يا زهراست خون‌گريه‌ی چشم پر نمت يا زهراست @hosenih ما را بپذير در کنارت باشيم آن روز که نقش پرچمت يا زهراست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ استخوان‌بشکسته را سیلی‌زدن دیگر چرا؟ این چنین رفتار با مادر برِ دختر چرا؟ دست بانویی که عادت بهر احسان کرده بود با غلاف کین شکستن در بر همسر چرا؟ @hosenih آن که شمشیرش امان از دشمن کافر گرفت گرید اکنون در کنار قبر پیغمبر چرا؟ کاش می‌شد قسمت محسن که لب را وا کند تا بگوید لطمه بر یک غنچه‌ی پرپر چرا؟ آن که درمان تمام دردها نامش بود پیش چشم کودکان افتاده در بستر چرا؟ @hosenih آن رشیده بانویی که قامت مردانه داشت همچو نخل خشک باشد بر زمین مضطر چرا؟ شب به شب باید برایش فضه آرد پیرهن ای خدا خون می چکد از پهلوی کوثر چرا؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ از غصه خبر نبود، تا فاطمه بود دل بود، دل و سرود، تا فاطمه بود این خانه که بوی درد و غربت دارد پر بود ز بوی عود، تا فاطمه بود @hosenih زین خانه همیشه بوی گل می‌آمد این عطر همیشه بود، تا فاطمه بود از بعد نبی دوباره هم می‌آمد جبریل در آن فرود، تا فاطمه بود در چشم علی همیشه آبی می‌شد یک خاطره کبود، تا فاطمه بود @hosenih این‌ها که به خویش تسلیت می‌گویند بودند ولی چه سود، تا فاطمه بود تکلیف علی چه هست چون فاطمه نیست؟ تکلیف علی چه بود، تا فاطمه بود؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آخرین نافله‌های سحرت کشت مرا درد دل کردن تو با پدرت کشت مرا ای قیامت قد و بالات، قیامت کردی این چه حالی است؟ هلال کمرت کشت مرا @hosenih نبض من با تپش قلب تو همسو گشته غصه داری دل پر شررت کشت مرا فاطمه! عمق نگاه تو ز غم لبریز است غربت مخفی چشمان ترت کشت مرا همسفر! لحظه‌ی معراج تو نزدیک شده دردمندانه وداع سفرت کشت مرا ای پرستوی بهشتی مدینه، زهرا این که سوزانده عدو بال و پرت کشت مرا فاتح خیبرم و صاحب تیغ دو سرم غصه‌ی کوچه و اشک پسرت کشت مرا @hosenih یاس نیلی‌شده‌ی گلشن توحیدی من! گل زخمی که نشاندی به برت کشت مرا اولین دادرسی صف محشر از توست دادخواهی تو از دادگرت کشت مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از فاطمه از وفا به مولاش... بگو از راز و نیاز دل شبهاش... بگو @hosenih در روضه‌ی فاطمه...همیشه... اول... یک ذره از آن خطبه‌ی غراش...بگو ⏭ فرقی نکند کدام سو... بنشینید هرجا شده در مجلس او... بنشینید @hosenih در روضه‌ی فاطمه مقید باشید... با حال خضوع و با وضو بنشینید ⏭ هرجا شده در مجلس او... بنشینید پاکیزه و خوشبو و نکو ... بنشینید @hosenih در روضه‌ی فاطمه مقید باشید... باحال خضوع و با وضو بنشینید ⏭ سر بسته بگو روضه‌ی میخ در را اینقدر مسوزان دل پیغمبر را @hosenih زنهار که باغبان نفهمد... یعنی آهسته بخوان روضه‌ی نیلوفر را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نسیمی دل ندارد تا بر این رو دست بگذارد چه اینکه گرگ با سیلی به آهو دست بگذارد توازن نیست در دیدن اگر در موقع چیدن کبودی‌ها به یک سوی ترازو دست بگذارد @hosenih زنی با شانه‌ی لرزان و باد و گیسوی دختر تعجب می‌کنم گر شانه بر مو دست بگذارد دوباره چشم بگذارد به بازی و به بازویش از آن سو چشم بگذارد از این سو دست بگذارد @hosenih گل یاس علی پرپر بریزد روی سجاده به بازی دخترش وقتی به بازو دست بگذارد شب شستن دلش می‌سوخت از این غصه حیدر که: ندیدم فاطمه یک شب به پهلو دست بگذارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
.بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ما سائلیم و نوکری‌ات آبروی ما یا ایهاالعزیز نظر کن به سوی ما تا کی برای نافله‌های سحرگهی با خون دل شود دل شب‌ها وضوی ما @hosenih گر مانده‌ایم شکر خدا پای پرچمت بر تار موی تو گرهی خورده موی ما ساقی اشک بر دل ما هم سری بزن بوی می طهور تو دارد سبوی ما همچون نسیم دربدرم می‌کنی چرا؟ پس کی رسد به خیمه‌ی تو جستجوی ما آیا شود که نیمه‌شبی بهر درد دل بد بگذرانی و شوی هم‌گفتگوی ما ای شهریار عشق به نام مقدست باشد وصال تو همه‌ی آرزوی ما روضه گرفته‌ایم قدم رنجه‌ایی کنی شاید فتد مسیر عبورت به کوی ما @hosenih از لحظه‌ایی که حرمت مادر شکسته شد بغضی نهفته مانده ز غم در گلوی ما ای نازنین فاطمه برگرد از سفر خیمه‌نشین فاطمه برگرد از سفر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ برات وصل امضاء می‌شد ای کاش گره از کار دل وا می‌شد ای کاش برای دیدنت ای حضرت اشک دو چشمانم چو دریا می‌شد ای کاش @hosenih سحرگاهی به یمن مقدم تو سرای ما مصفا می‌شد ای کاش وجود زخمی و آلوده‌ی من به پیش پای تو پا می‌شد ای کاش دل غمدیده و پر درد ما هم به دست تو مداوا می‌شد ای کاش میان زمره‌ی چشم انتظاران ز زحمت نام ما جا می‌شد ای کاش دل آواره‌ام در زیر پایت شبیه خاک صحرا می‌شد ای کاش مسیر وصل ما هم چو شهیدان به سوی آسمان‌ها می‌شد ای کاش دم آخر تن صد پاره‌ی ما غبار راه زهرا می‌شد ای کاش دل نامحرم ما محرم آن غریبی‌های مولا می‌شد ای کاش پس از چنیدن و چند صد سال گریه دگر دستان او وا می‌شد ای کاش به برق ذولفقاری خاک‌خورده غرور شیعه معنا می‌شد ای کاش @hosenih مزار مخفی یاس مدینه به دستان تو پیدا می‌شد ای کاش غرور چادر خاکی کجایی عزیز فاطمه پس کی میایی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گل که شد مقصود حتی خار حاجت می‌دهد خار با تو می‌شود گلزار حاجت می‌دهد زینب و زهرا بماند فضه هم جای خودش توی این خانه در و دیوار حاجت می‌دهد @hosenih گرچه ایام عزای فاطمه این روزهاست ذکر یا حیدر ولی بسیار حاجت می‌دهد حب مولا را میان قلب خود تشدید کن چون که زهرا طبق این معیار حاجت می‌دهد فاطمه با ذکر مولا می‌دهد کرببلا کعبه گر با ذکر استغفار حاجت می‌دهد فاطمیه شد اذان را نیز با حاجت بگو یاعلی وقتی شود تکرار حاجت می‌دهد @hosenih از طبیبان جهان باید بپرسی که چطور درمیان بستر این بیمار حاجت می‌دهد شعله می‌داند که از نزدیک شاهد بوده است فاطمه بین در و دیوار حاجت می‌دهد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شبیه کوه آرامی که آتش در دلش بند است بدان بانوی من مردت به حکم صبر پابند است خودت که خوب می‌دانی چرا امروز آرامم من آن شیرم که در خیبر، در قلعه ز جا کنده است @hosenih سلامم را اگر در شهر پاسخ نیست، عیبی نیست تو لبخندی بزن زهرا، دوای مرد لبخند است شنیدم در قنوت آخرت "عجل وفاتی" را نگو جان علی دیگر، برایم ناخوشایند است بیا و مهربانی کن، دوباره خطبه‌خوانی کن که حامیِ علی بودن فقط بر تو برازنده است جواب این سؤالم را، بده تو لااقل زهرا چرا این لاله‌های سرخ در بستر پراکنده است؟ الهی بشکند دستش، همان روباه ترسویی که جرأت کرد و بالا برد بر روی زنِ من دست چرا آشفته گیسویت؟ چرا زخم است بازویت؟ چرا خونی است پهلویت؟ علی از روت شرمنده است زمان غسل فهمیدم، چه بر روز تو آوردند به روی بازویت ردی شبیه یک کمربند است ادا شد حق این مطلب، که تشییع تو شد در شب که شاهد بر غریبی‌ات فقط ذاتِ خداوند است @hosenih کنارِ علقمه سقا زمین افتاد در حالی- -که ذکر فاطمه لبیک خونین نقشِ سربند است امان از دشمن یاغی، بیا برگرد ای ساقی به دست شمر ذی‌الجوشن، گمانم یک گلوبند است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آفرینش شد بنا تنها برای فاطمه پس هزاران بار جان ما فدای فاطمه هر که می‌خواهد فنای حضرتِ دلبر شود نیست راهی جز شود اول فنای فاطمه @hosenih گفت پیغمبر رضایم در رضای کوثر است پس رضای حق شده جلب رضای فاطمه هر کسی آخر به دین مالکِ خود می‌شود من پرستش می‌کنم تنها خدای فاطمه در عبادت یار حیدر بود زهرای بتول... ...یا که حیدر آمد اصلا پا به پای فاطمه؟ احترامش می‌کند مولا هر آن کس که شود ذره‌ای از خاک پایِ پر بهای فاطمه روز محشر چون همه حیران شوند آسوده است هر که آمد بر در دولتسرای فاطمه تا قیامت روزی ما بسته بر دستان اوست دست‌های خسته‌ی مشکل‌گشای فاطمه "حق او با گریه‌ی تنها نمی‌گردد ادا پیر کن ما را خدایا در عزای فاطمه"* بی‌هوا در را شکستند و به جانش ریختند مانده رد گرگ‌ها بر دست و پای فاطمه ناله زد "فضه خُذینی" آسمان بغضش گرفت‌ سوخت قلب حق تعالی هم برای فاطمه @hosenih خانه در هم گشته اما بیشتر مبهم شده بین خانه حال و روز مجتبای فاطمه سخت‌تر از روضه‌های کوچه و در گشته است طعنه‌ی همسایگان بر گریه‌های فاطمه * از آقای ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ، ▶️ نشستم کنارت که من رو ببینی می‌خوام تا که از جات بلند شی بشینی نشستم کنارت عزیزم نگام کن شبیه گذشته بخند و صدام کن @hosenih تو اصلا نباید تو بستر بمونی مگه قول ندادی با حیدر بمونی عجب روزگار خوشی پیش رو بود تو ذهن منو تو چقد آرزو بود ببین بچه هامون دارن اشک میریزن تو رو جون اینها که خیلی عزیزن؛ عزیزم بلند شو تو باید بمونی تو باید غمای علی رو بدونی من آروم میگیرم تو بشکن سکوتو کی گفته که از من بپوشونی روتو؟ من افتادم از پا تو رنگت پریده چرا زندگیمون به اینجا کشیده! چرا با اشاره جوابم رو میدی دوباره با اشکات نگو دل بریدی نگات میگه دیگه نمیخوای بمونی عزیزم بلند شو تو خیلی جوونی @hosenih شده خونه بی تو شبیه جهنم شب و روز حیدر شده غرق ماتم هنوزم لباسات پر از بوی دوده چرا زیر چشمات سیاه و کبوده برا من یه کابوس همین بود یه روزی ببینم تو بستر تو داری میسوزی عزیزم بلند شو علی رو نگاه کن پاشو زندگیتو بازم رو به راه کن دلم روشنه تو بلند میشی ازجا منو بچه هارو نمیزاری تنها لباساتو زهرا دوباره عوض کن بلند شو برامون بازم پخت و پز کن خودم خوب میدونم که بی جونه دستت واسه موی زینب بگیر شونه دستت دره نیمه سوخته شده آینه‌ی دق بهت قول میدم تا بشه مثل سابق @hosenih می‌خوام زندگی رو باز از نو بسازم می‌خوام زندگی رو برا تو بسازم دیگه از غمامون نمونده نشونی عزیزم بلند شو تو باید بمونی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih