eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ فدای حُسن دل‌انگیز باغبان شده بود بهار، با همه سرسبزی‌اش خزان شده بود @hosenih چهار دسته گُلش را به پنج تن بخشید مقیمِ خاکِ درش، هفت آسمان شده بود چه سربلند و سرافراز امتحان پس داد برای عرض ادب، سخت امتحان شده بود به عشق «شیر خدا» از یل دلاور خود گذشت اگر چه در این راه نیمه‌جان شده بود چه امتحان بزرگی! که در رثای حسین -و نه به خاطر فرزند- روضه‌خوان شده بود اگر چه پیر شد از داغِ بی‌امان، اما به پشتوانهٔ زینب دلش جوان شده بود @hosenih فدای «اُمّ اَبیها» شدن علامت داشت به این سبب قد «اُمّ البنین» کمان شده بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شعر با مدح تو بی بی واژه باران می شود نوبت وصف تو شد طبعم غزلخوان میشود عطر عصمت در نفس داری که گاهی جبرئیل بعد زهرا باز در این خانه مهمان میشود @hosenih غیرت فرزند تو آئینه ی کرببلاست عصر تاسوعا دلش پابست پیمان میشود هیچ فرهنگ لغت معنی نکرده اینچنین آنکه در قاموس تو عباس ، ایمان میشود دامنت باغ بهار یاس شد ، ام البنین خاک نه ، حتی بهشت از آن گلستان میشود بسکه سوز روضه دارد نوحه هایت در بقیع سنگ می گرید ، دل دشمن پریشان می شود قرن ها بگذشته اما در بقیع خاطرات ناله هایت مثل آتش در نیستان میشود مادری داغ چهار آئینه بر دل دارد ، آه صبر، پیشِ صبر تو، سر در گریبان می شود کرده ای با معرفت آن قدر کسب آبرو هر چه خواهی از خدای اهلبیت ، آن می شود @hosenih دست لطفت امتداد هل اتای کوثر است هر که حاجت پیش تو آورد سلطان می شود این همه قول و غزل یک قطره از دریای توست عقل در فهم کمالات تو حیران می شود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روزي که پا به عرش معلا گذاشتي! بر هر چه داشت نقش تو را، پا گذاشتي @hosenih در هيئت کنيزي اولاد فاطمه : اينگونه پا به خانه مولا گذاشتي مي ريخت از نگاه تو احساس مادري مرهم به زخم زينب کبري گذاشتي "مولا صدا بزن ،نه برادر ! حسين را..." اين جمله را تو بر لب سقا گذاشتي در کربلا براي دل سنگ کوفيان چار آينه به رسم تماشا گذاشتي با تو بقيع داغ دلش تازه شد که تو پا جای پاي غربت زهرا گذاشتي پيش از تو نوحه، شور حماسي نمي گرفت رسم خوشي ست آنچه که بر جا گذاشتي @hosenih از خوان نوحه خواني تو آب مي خورد چشمان خيس ما که بر آن پا گذاشتي ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بعد از تو دیگر هیچ کس ام البنین نیست یعنی زنی مانند تو مرد آفرین نیست ام الادب ، ام الوفا ، ام الاباالفضل غیر از تو وصف هیچ شخصی این چنین نیست @hosenih شاگرد درس صبر مولا بوده ای که با این همه غم روی پیشانیت چین نیست در گریه ات جایی ندارد داغ فرزند قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست وقتی که اشک دشمنانت را درآورد پس خطبه ای چون خطبه هایت آتشین نیست مدح تو چون با مدح عباست گره خورد دیگر گریز روضه ات هم غیر از این نیست شور رجزهایش نمی آمد به آن که در راه حفظ دین خود قطع الیمین نیست آه ! ای خوشا بر حال آن مردی که در جنگ وقتی که دستش قطع شد بر روی زین نیست! @hosenih این چند برگ از متن قرآن است بر خاک؟ یا دست های اوست که در آستین نیست؟ یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است...! یعنی سر عباس بر روی زمین نیست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آسمان را مچاله کرد و گریست یاد ِمنظومه ی جوان افتاد اشک هایش شهاب شد غلطید و در آن سمت کهکشان افتاد @hosenih رو به تسبیح آفتاب نشست دانه دانه غروب را نخ کرد تو مگر تشنه نیستی پسرم؟ لب بزن، آتش از دهان افتاد @hosenih شرح بازوی پُر توانت را ماجرای برادرانت را خواندم از چشم خواهرت وقتی که نگاهم به کاروان افتاد @hosenih مثل بادی که خون چکان بوزد به تماشا گذاشتی خود را قسمتی از تو فاش شد اما پرده ای هم در این میان افتاد @hosenih چله ی غیرتی رها شد و تیر مملو از میلِ برنگشتن بود نور، پاشید و ماه در قابِ، تیره ی آب خون چکان افتاد @hosenih مرگ از ارتفاع چشمانت، سرنگون شد نفس زنان در باد خاک، دندان به لب گرفت اما پیکر تو در آسمان افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آهی کشیدی و رخ آیینه مات شد اشک زلال چشم تو آب حیات شد @hosenih خون دل تو خون دلم را به شیشه کرد تا از تو خواستم بنویسم دوات شد این شهر را ادامه دهی... آب می برد بانو بقیع از ابر دو چشمت فرات شد ای نوحه خوان ممتدِ از صبح تا به ظهر قدری نفس بگیر که وقت صلات شد وقت قنوت، اشک تو افتاد روی خاك فردا خبر رسید که آنجا قنات شد او ماند و دختران یتیم قبیله اش ام البنینِ بی پسر ام البنات شد @hosenih آری پسر قمر به شب مؤمنین که شد مادر ستاره ی سحر مؤمنات شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به دامانت گلستان ادب را پروراندی به حلق ریشه ها آب ولایت را چکاندی تواضع برگ گل ها و ادب گلبرگشان شد به جان شاخه هاشان از شجاعت هم چشاندی @hosenih گل ماهت شکفت اما همیشه ماه خود را به زیر سایه ی خورشید زهرا می نشاندی بنازم این ادب را که تمام عمر، خود را برای سروهای فاطمه مادر نخواندی و روزی قصه ی شق القمر خواندند اما تو چندین سال از خورشید، تنها روضه خواندی @hosenih چقدر از برگهای محکم گل می سرودی چه جانهایی که با اشکت به لبها می رساندی و گفتی دیگر "ام بی بنین" هستی از آن روز که از آن باغ رنگارنگ گل، تنها تو ماندی.... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای صاحب علم کجایی؟ آب آور حرم کجایی؟ عصای پیری ام کجایی؟ خیلی دلم هواتُ کرده هوای اون چشاتُ کرده @hosenih میگن که دستاتُ بریدن معجر زینبُ کشیدن اشکای زهرا رو ندیدن به گریه چشمام ناگزیره الهی مادرت بمیره کی قدوبالاتُ نظر زد نیزه به سینه ت بی خبر زد؟ به چشم تو تیر سه پر زد؟ بقیع با ناله هام شریکه قبرت میگن خیلی کوچیکه بعد تو محشری به پا شد کربلا تازه کربلا شد حرمله پاش به خیمه وا شد مثل علی یه کوه دردی میگن رو نیزه گریه کردی بعد تو دل چاره شُ گم کرد رقیه گوشواره شُ گم کرد مادری گهواره شُ گم کرد مثل خودت خونه خرابم شرمنده ی رویِ ربابم @hosenih عطر خوش کوثرت اومد رمق به چشم ترت اومد فاطمه بالا سرت اومد حسرتشُ به دل می ریزم خوش به سعادت عزیزم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع یک زن و صورتِ قبری ، به دلِ زارِ بقیع دلِ ما هم ، بخدا گشته گرفتارِ بقیع مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم @hosenih تو که بودی؟ که خدا همسرِ مولایت کرد؟ تو چه کردی؟ که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد؟ مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد صدفِ گوهرِ نایاب... چو سقّایت کرد با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی @hosenih سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس @hosenih پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی سال ها گریه کنِ بچّه ی زهرا ماندی مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی همه رفتند به یاریِ حسین... جا ماندی پسرت نقشِ زمین شد ، به غمش خندیدند همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند @hosenih زینبت گفت «حسین» و... جگرت تیر کشید تا شنیدی که سرش رفت... سرت تیر کشید وسطِ کوچه نشستی... کمرت تیر کشید گفت «انگشتر» و... هی بال و پرت تیر کشید بخدا سوزِ دلت ، کرده دلم را بی تاب قدری آرام بخوان روضه برای ارباب @hosenih روضه ای از سَرِ احساس... دلت ریخت بهم رنجِ پرپر شدنِ یاس... دلت ریخت بهم خنده ی دشمنِ خنّاس... دلت ریخت بهم روضه ی حضرتِ عبّاس... دلت ریخت بهم رفتنی گشته ای از بس که بزرگ است غمت کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت @hosenih بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها سایه ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها ما همه نوکر و درمانده ی فردای توأیم تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گمان مکن پسرت ناتنی‌برادر بود قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود @hosenih منال ام بنین و ببال از عباس تو شیرمادر و شیر تو شیرپرور بود سقوط قلعه‌ی خیبر اگر به نام علی‌ست فرات، خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود ز شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت که ماه هاشمیان بود و مهرپرور بود به لرزه بود از او پشت هفت‌پشت ستم یل تو یک‌تنه یک تن نبود، لشگر بود به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود @hosenih اگر فتاد روی خاک می‌شود پرپر ولی گل تو روی شاخه بود و پرپر بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ صحبت اگر به ساحت ام البنین کشد بر شعر پرده غیرت روح الامین کشد ذیل مقام توست بلندای آسمان حاشا که دامن تو به روی زمین کشد @hosenih خاموش نیست شب چو ببیند ز شمع سوز مروان به بانگ شیون تو آفرین کشد ! تدبیر جنگ نیز بود در ستارگان طفل تو اسب فاجعه را زیر زین کشد آهو ز احترام به صحرا نمی رود گر چادر تو پای به اقصای چین کشد ما را ز چشم های اباالفضل کن نگاه ! خاشاک منت از نظر ذره بین کشد بر عزّتت بس است علی خواستگار توست شاهی که آستین ز زمان و زمین کشد از آستین تو اسد الله گرفته است حاشا که شمر گوشه ی آن آستین کشد @hosenih معنی خموش باش ! که آگاه نیستی ز آن معجری که دست سنان لعین کشد آن زن که ریخته ست به معنی کلام ناب از شک بعید نیست که بار یقین کشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رفتي ولي اي پاره‌ي تن برگردي من منتظرم تا به وطن برگردي @hosenih جان تو و جان اين عزيزان، عباس! هيهات که بي حسين من برگردي ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih