eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هرجا سراغی، از غم گرفتیم در سینه بزمِ ماتم گرفتیم در هرمقامی، خدمت گزیدیم سینه زدیم و، پرچم گرفتیم اکسیر اعظم، ذکر حسین است عالم به‌هم ریخت، تا دم گرفتیم سنگ دل ما، با گریه شد آب از چشمه‌ی اشک، زمزم گرفتیم گریه برای، داغ تو بوده ارثی که ما از، آدم گرفتیم ما سنگ بودیم، با گریه بر تو حکم نگین از، خاتم گرفتیم لطف تو بیش از، این حرف‌ها بود لطف تو خیلی‌ست، ما کم گرفتیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بارها پای مرا بیرون کشید از گِل حسین در دل دریای طوفان‌دیده شد ساحل حسین هرچه در هر خانه گشتم هیچ‌کس جز تو نبود مالک هر قلب و صاحب‌خانه‌ی هردل حسین از مسیر اشتباه خویش خارج می‌شود هرکسی در مجلس تو می‌شود داخل حسین یا حرم یا روضه‌ی تو، غیر از این راهی نداشت هرکسی می‌خواست باشد عارف واصل حسین من نماز و روزه را از روضه‌‌ها آموختم دین من در مجلس فیض تو شد کامل حسین دستم از هر خیر خالی ماند در دنیا، ولی هاتفی می‌گفت: «کلُ الخَیر فی بابِ‌ الحُسین» هر زمان آمد بسوزاند مرا بار گناه قطره‌ای از اشک‌های روضه شد حائل حسین کاش من هم از شهیدان رکابت می‌شدم گرچه می‌دانم که اصلاً نیستم قابل حسین در قنوتم بازهم با گریه می‌خوانم تو را؛ «یا الهَ العالَمین إِغفِر ذُنوبی بِالحُسِین...» جسم تو بر خاک، تن در دشت، سر بر نیزه‌ها جمع این اقسام باهم، می‌شود حاصل حسین ساربان انگشترت را برده و خولی سرت دست خالی رد نشد از نزد تو سائل حسین تا بسوزاند دل اهل حرم را بارها زیر و رو کرده‌ست با نیزه تو را قاتل حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرکس که در معامله با دوست غم خرید حتی اگر زیاد خریده‌ست، کم خرید... قبل از الست بود که ما گریه‌کن شدیم ما را برای روضه‌ی خود در عدم خرید می‌خواست با زیارت او زندگی کنیم این شد که در دل همه‌ی ما حرم خرید گفتیم روسیاهی ما را نمی‌خرد دیدیم از قضا همه را با کرم خرید قیمت گرفته بود دل روسیاه ما وقتی حسین میوه‌ی گندیده هم خرید یک قطره اشک شافع روز قیامت است ما را حسینِ فاطمه با این رقم خرید در استکان ساده چرا چای می خوریم؟ باید برای مجلس او جام جم خرید :: خواهیم دید روز قیامت که فاطمه یک قوم را به نرخ دودست قلم خرید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امید آخر دل‌های بی‌قرار حسین «مرا هزار امید است و هر هزار» حسین به کوهِ امنیت و بندگی رسید سریع به‌کشتی تو هرآن‌کس که شد سوار، حسین تویی که شأن نزول «تبارک‌اللّه»ی به‌خلقت تو خدا کرده افتخار حسین خدا به طالع ما مهر نوکری زده است به غیر نوکری‌ات نیست کاروبار حسین غلام و نوکر و مداح و شاعر و خادم گذاشتی سر ما اسم مستعار حسین گناه‌کارم و در بین خلق محترمم غلامی تو به‌من داده اعتبار حسین از این‌ محبّت و این‌ عشق و این‌ حسینیه‌ها هزارشکر که «لایمکن‌الفرار» حسین اگر حبیب به عشقت دوبار جان داده‌ست هزار جان بده تا من هزاربار حسین... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هروقت بوده است غم ما زیادتر دست کرامتت شده پیدا زیادتر چشم امید ما به عطا و محبتت قبلا زیاد بوده و حالا زیادتر ای خوش‌به‌ حال‌ و روز گدایی که در طلب دستش به سمتت آمده بالا زیادتر وقت اجابت است دل شب، به این دلیل دارد اثر دعای سحرها زیادتر عاشق حسین بود که در امتحان عشق گفتی: بس است؟ گفت: خدایا زیادتر... روز حساب گریه‌ی بسیار می‌کند چشمی که نیست در غم آقا زیاد، تر این دائم‌البکایی ما بی‌سبب نبود مادر نوشت روزی ما را زیادتر بیهوده نیست شوق دل ما به کربلا دیوانه مایل است به صحرا زیادتر در این حرم مگر چه خبر شد که کعبه هم خواهان نداشته‌ست از اینجا زیادتر از اهل‌بیت قول شفاعت گرفته‌ایم اما امید ماست به زهرا زیادتر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امید آخر دل‌های بی‌قرار حسین «مرا هزار امید است و هر هزار» حسین به کوهِ امنیت و بندگی رسید سریع به‌کشتی تو هرآن‌کس که شد سوار حسین تویی که شأن نزول «تبارک‌اللّه»ی به‌خلقت تو خدا کرده افتخار حسین خدا به طالع ما مهر نوکری زده است به غیر نوکری‌ات نیست کاروبار حسین غلام و نوکر و مداح و شاعر و خادم گذاشتی سر ما اسم مستعار حسین گناه‌کارم و در بین خلق محترمم غلامی تو به‌من داده اعتبار حسین از این‌ محبّت و این‌ عشق و این‌ حسینیه‌ها هزارشکر که «لایمکن‌الفرار» حسین اگر حبیب به عشقت دوبار جان داده‌ست هزار جان بده تا من هزاربار حسین... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر جای کربلا دارد نشان تربت اعلای کربلا ما را که خواهشی در سینه نیست غیر تمنّای کربلا کور است در جهان چشمی که نیست محو تماشای کربلا خاکی بهشتی است این است رمز و راز معمای کربلا در راه اربعین پی برده‌ام به معجزه‌ی چای کربلا با وعده‌ی ظهور سبز است راه روشن فردای کربلا گریان که می‌شویم در چشم ماست صحنه‌ی زیبای کربلا :: گریه به سود ماست یک قطره اشک ضامن یوم‌الورود ماست پای غم توأیم این‌غم‌ همان‌ غم‌است که بود و نبود ماست این غم که از ازل در جان ما و باور ما و وجود ماست با این همه، خوشیم از ریشه‌ی محبت تو تار و پود ماست ما اهل سجده‌ایم تا خاک کربلای تو مهر سجود ماست ذکر حسین شد ذکری‌ که لحظه‌ی غم‌وشادی سرود ماست در این مسیر سخت دریای کربلای تو پایان رود ماست :: جز غم عزیز نیست پای غم تو شادی عالم عزیز نیست ما اهل گریه‌ایم گریه‌کن تو پیش خدا کم عزیز نیست در چشم‌های ما کوثر که‌هست چشمه‌ی‌ زمزم عزیز نیست جان‌ها فدای تو در امتحان‌ِ عشق تو جان‌ هم عزیز نیست با تو خوش‌است عمر اما بدون لطف تو یک‌دم عزیز نیست کل کتاب‌ها اندازه‌ی لهوف و مقرّم عزیز نیست چون ماه‌ عشق‌ توست ماهی شبیه ماه محرم عزیز نیست... :: آرامشم حسین ناز تورا به جان‌ودلم می‌کشم حسین تنها نه صبح من خیس‌است هرشب از غم‌ تو بالشم حسین ابرم که بوده است نام تو بهترین سبب بارشم حسین طوفان شده‌ست و من در زیر پرچم تو در آسایشم حسین با تو بهشتی‌ام بی‌تو اگرچه لایق فرسایشم حسین علمم خدایی است وقتی که می‌شود همه‌ی دانشم حسین رزق مرا بده غیر از زیارت است مگر خواهشم حسین؟ :: تنها نه غم گریست نام حسین را که نوشتم قلم گریست اشکی نداشت چشم آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست با ارزش است آن چشمی که پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست در بین روضه‌ها خوشبخت آن‌کسی که به‌یاد حرم گریست در راه کربلا گوشه به گوشه زائر تو هر قدم گریست شافی محشر است چشمان ما برای تو با این رقم گریست حسرت زیاد خورد هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در بساط ما بجز غم نیست، از ما غم بخر خوب‌و‌بد فرقی ندارد پیش تو، درهم بخر اهل تو هستیم، اهل کم‌فروشی نیستیم ما زیاد آورده‌ایم، اما تو از ما کم بخر... دم به دم از داغ تو دم می‌زنیم و دلخوشیم لطف کن از این همه اندازه‌ی یک‌دم بخر جنس نامرغوب در هرحالتی بی‌مشتری‌ست جنس خوبی نیستیم، اما تو ما را هم بخر چشم ما دریا به دریا در غم تو گریه کرد تو از این دریای بی‌پایان ما نم‌نم بخر ما اگر اهل شما باشیم آدم می‌شویم پس تو ما را لااقل اهلی کن و آدم بخر مادرم شوق محرم را به من آموخته است اول این ماه می‌گوید؛ "برو پرچم بخر..." ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بابا خوش‌آمدی دیر آمدی به دیدنم اما خوش‌آمدی اینجا خرابه است ای‌خاکی! ای‌مسافر صحرا! خوش‌آمدی ویران‌نشین شدم مهمان من! برای تماشا خوش‌آمدی تنهاترین من حالا به دیدن من تنها خوش‌آمدی! هرچند بی‌سری اما مشخص است سراپا، خوش‌آمدی در دشت دیدمش پس در مقام زائر زهرا خوش‌آمدی بغضم امان نداد حرفی دگر بگویمت، الّا؛ "خوش‌آمدی" :: بی‌ما چه می‌کنی؟ بابای من به نیزه‌ی اعدا چه می‌کنی؟ ای ماه شام تار! در آسمان روشن نی‌ها چه می‌کنی؟ اصغر که رفتنی‌ست بهر دوجرعه آب تمنا چه می‌کنی؟ با گریه کعبه گفت: یابن‌الحرم به دِیْر و کلیسا چه می‌کنی؟ چوب است پاسخت بر روی نیزه‌ها مگر آوا چه می‌کنی؟ ای تشنه‌لب! بگو با داغ تشنه‌رفتن سقّا چه می‌کنی؟ حالا به هوش باش گفتی که دخترم تو بگو تا چه می‌کنی! :: تا زجر می‌کشم هی فکر می‌کنم که چرا زجر می‌کشم؟ از کاروان جدا از اهل کاروان که جدا زجر می‌کشم در شام و کوفه نه! بعد از تو -آه- در همه‌جا زجر می‌کشم از صبح تا به شب یا زخم می‌شمارم و یا زجر می‌کشم بالا نمی‌رود دستم، اگر که‌وقت دعا زجر می‌کشم از ترس کعب‌ نی آهسته و بدون صدا زجر می‌کشم این کل روضه است: چون زجر می‌کشید مرا، زجر می‌کشم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگو به عشق بخواند کمی رساله‌ی ما را که احترام کند مرجع سه‌ساله‌ی ما را هزارشکر که اجداد من غلام تو بودند سپرده است خدا دست تو سلاله‌ی ما را چه افتخار بزرگی‌ست این که از دم خلقت سند زدند به عنوان تو قباله‌ی ما را یقین که اهل سعادت نمی‌شدیم، که جز تو کسی نگفت به ما فرق چاه‌وچاله‌ی ما را فقط تو از غم ما باخبر شدی و نگفتی که گوش کس نشنیده‌است آه‌وناله‌ی ما را بریده بود دل ما از آستانه‌ی رحمت که گریه بر تو روا کرد استحاله‌ی ما را گدای هیچ‌کسی نیستیم غیر تو بی‌بی که دست لطف تو پُر می‌کند پیاله‌ی ما را بهشت قسمت ما می‌شود اگر که رقیه به دست کوچکش امضا کند حواله‌ی ما را همان که لطف و بزرگیش سهم اهل‌زمین شد ولی به جور ستم‌پیشگان خرابه‌نشین شد :: هزارشکر که آخر، سری زدی به خرابه مسیح نیزه‌نشینم! خوش‌آمدی به خرابه چه‌خوب شد که به دیدارم آمدی دم رفتن چه‌خوب داشتی ای ماه، مقصدی به خرابه دوباره آیه‌ی قرآن بخوان که از نفحاتت وزیده عطر گلاب محمدی به خرابه بگو به دیدنم آخر، چگونه آمدی ای‌سر؟ چرا که از تو نمانده به‌جا ردی به خرابه مرددی سر ماندن به احترام دل من اگر هرآینه در رفت‌وآمدی به خرابه چقدر فاصله افتاده است بین من و تو که از تمامی سرها سرآمدی به خرابه سر جسارت دشمن قدی به علقمه خم شد قدی به خیمه، قدی در حرم، قدی به خرابه مرا ببر که کنار تو راحت است خیالم که ناگهان نرسد آدم بدی به خرابه خوش‌آمدی که خوش‌آمد مرا رسیدن بابا که آرزوی دل دختر است دیدن بابا :: همین که بر سر نی آمدی به سوی رقیه شده‌ست با تو برآورده آرزوی رقیه دلیل اصلی آن ای عمو! نبودن آب است گرفته است اگر رنگ خون وضوی رقیه دوباره راه مغیره رسیده است به مادر همین که زجر می‌آید به جست‌وجوی رقیه دلم خرابه‌نشین شد، از آن زمان که شنیدم که یک‌خرابه گرفته‌ست رنگ‌وبوی رقیه برای گریه پی یک بهانه بودم و دیدم روانه کرد دلم را یکی به سوی رقیه صدای هاتفی آمد که خواند مرثیه‌ای را: " فلک بسوز که آتش گرفته موی رقیه سری به‌نیزه بلند است رو‌بروی رقیه خدا کند که نباشد سر عموی رقیه" دوباره در دل صحرا غزل به‌بار می‌آید به احترام تو روزی که آن سوار می‌آید 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است چراکه حضرت مشکل‌گشا اباالفضل است دو دست داده به راه خدا و پس چه‌عجب اگر که معنی دست خدا اباالفضل است به جمله‌جمله‌ی «یا کاشِف‌َالکُروب» قسم که استجابت صدها دعا اباالفضل است نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین کسی که شد همه‌چیزش فدا اباالفضل است شدم اسیر تو و مادرم به‌من آموخت دوای درد گرفتارها اباالفضل است چه ترس دارد از آتش؟ چه ترس از دوزخ؟ اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است خود امام زمان گفته است می‌آید به‌مجلسی که درآن ذکر یااباالفضل است بگیر ذکر اباالفضل با امام‌زمان که‌هست حضرت‌ صاحب‌عزا امام‌زمان فقط نه گردش چرخ جهان به دستش بود که اختیار زمین و زمان به دستش بود فقط نه این که علمدار خیمه‌گاه حسین عمود خیمه‌ی هفت‌آسمان به دستش بود کریم بود شبیه برادر و پدرش که چشم خواهش هرناتوان به دستش بود به تیر اخم اباالفضل در کمین افتاد سپاه دشمن اگرچه کمان به دستش بود به قصد جنگ نیامد، ولی اگر می‌خواست به ضربه‌ای سر هر پهلوان به دستش بود دل تمام حرم بود قرصِ بودن ماه هرآن‌زمان علم کاروان به دستش بود تمام آبرویش مشک آب شد، وقتی نگاه العطش کودکان به دستش بود از آستانه‌ی هرچشم، اشک را برداشت خبر رسید اباالفضل مشک را برداشت شبیه باز شکاری که رو به علقمه رفت هزار چشم به همراه او به علقمه رفت سلاح غیرت خود را به تن حمایل کرد به اشک‌چشم و به بغض‌گلو به علقمه رفت دخیل بست به مشکش نگاه اهل حرم هزار حسرت و صد آرزو به علقمه رفت «وَ إن یَکاد» نشسته‌ست بر لب همه، چون میان چشم‌ونظرها عمو به علقمه رفت آهای دشمن اگر ذره‌ای شرف داری! به‌هوش‌ باش که با آبرو به علقمه رفت چه حکمتی‌ست که هرکس به‌جنگ می‌آمد برای کشتن او با وضو به علقمه رفت؟ ندای «اَدرِک اَخا» هم حکایتی دارد اگرکه عاقبت این گفتگو به علقمه رفت گریز آخر هر روضه‌خوان همین شد؛ آه... عمود خیمه‌ی ما نقش بر زمین شد؛ آه... گذشته است در اين داغ آب از سر آب که آب هم شده شرمنده در برابر آب دوباره روی دل آب ماند داغ لبش چرا که تشنه‌ی لب‌های اوست حنجر آب هنوز مزّه‌ی آن جرعه مانده در دهنش که ريخته‌ست به‌دست خودش به‌ساغر آب همین که قطره‌ی اشکش به‌روی آب افتاد نشست زخم عمیقی به روی پيکر آب گرفته بود سرش را به روی زانویش کنار علقمه با اضطراب مادر آب چه پيش آمده در علقمه مگر؟ که شده است «خجل‌کننده‌ی عباس» نام ديگر آب به مشک تیر زدند و فرات با خود گفت: اگر خجل شده عباس، خاک بر سر آب فرات و مشک و علم نیز روضه‌خوان شده‌اند شریک داغ غم صاحب‌الزّمان شده‌اند... به هر نوشته‌ی دیگر مقدم است هنوز کسی‌که هرچه بگوییم از او کم است هنوز علاج هجر به‌جز صبح بودن او نیست که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز خودش «وحید و فرید و طرید» خوانده شده ولی پناه و امید دوعالم است هنوز به انتقام شهیدان دین می‌آید او که روی گنبد اسلام ‌پرچم است هنوز در این حسینیه‌ها لحظه‌لحظه با یادش بساط عاشقی ما فراهم است هنوز برای شستن درد فراق کافی نیست که روی گونه‌ی ما اشک نم‌نم است هنوز؟ خدا کند که دم انتقام سر برسد که صبح‌وشام برایش محرم است هنوز. دعا کنیم شب هجر را سحر برسد زمان غیبت مولای ما به سر برسد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کجا شیرین‌تر از این‌غم به‌عالم می‌شود پیدا؟ که شادی‌های عالم در همین غم می‌شود پیدا خدا مرثیه‌خوان است و ملائک مستمع هستند در آن بزمی که حتی مثل آن کم می‌شود پیدا هوای شهر رنگ عشق می‌گیرد به خود، وقتی که روی سردر هر خانه پرچم می‌شود پیدا گناهان تمام عمر او بخشیده خواهد شد همین که کنج چشمی اشک نم‌نم می‌شود پیدا حسین بن علی فیض وسیع حضرت حق است که در اطراف او هرجور آدم می‌شود پیدا مگر اعجاز جز این است که با نام این آقا میان چشم‌های ما دو زمزم می‌شود پیدا هوای گریه کردن دارم و دل‌تنگ بارانم مسیر روضه از این بین کم‌کم می‌شود پیدا غمی کهنه دلم را می‌فشارد هر زمانی که هلال تازه‌ی ماه محرم می‌شود پیدا... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e