eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم اصغر_ یزدی ▶️ دست و پا می زدی و خواهر تو بین گودال دست و پا گم کرد تیغ ها در طواف جسم تواند کعبه را بین اشقیا گم کرد @hosenih گفت زینب که سهم دارم من از تنی که به خاک افتاده جسم او را به خاک و خون نکشید این چنین شد که او تو را گم کرد @hosenih شمر می گفت با تنش چه کنیم؟ پیرمردی عصا زنان آمد بی حیایی به خیمه حمله نمود و سنان بود که دعا گم کرد @hosenih قد زینب کمان شدست اگر علتش شد کمان ابروی تو تیر ها از کمان رها می شد و تورا بین تیر ها گم کرد @hosenih روی تل دید زینب کبری آن تنی را که غرق تیر شده روی تل دید مادری را که در جوانی ضعیف و پیر شده @hosenih روی تل دید عده ای نامرد سمت گودال خون سرازیرند دید بعد از عموی تشنه لبان بزدلان در مصاف چون شیرند @hosenih دید زلفی که در کشاکش باد نغمه ی ظلم را بنا کرده دید آن خنجری که سر را از ، پیکر شاه دین جدا کرده @hosenih دید شخصی که با صدای رسا نعره می زد نبرد مغلوب ست دید در قتلگاه بر سر آن پیرهن کهنه ی تو آشوب است @hosenih دید انگشتر عقیق یمن در نمی آید و درخشان است دید یک جفت چکمه در دست یک حرامی مست دیوانه ست @hosenih هر کسی از تن غریب حسین یادگاری کمی به غارت برد آی ...مردم به روی آن تل بود که عقیله هزار مرتبه مرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ یا حضرت عقیله برایم دعا کنید لطفی نموده خاک مرا کیمیا کنید حتی اگر که لایق احسانتان نِیَم این لطف را بخاطر خیرالنسا کنید @hosenih من از قدیم نوکر این خانواده ام حاشا که دست نوکر خود را رها کنید چشمم به گریه بر غمتان خو گرفته است اشک مرا ذخیره ی روز جزا کنید بیچاره آن کسی که ندارد غم شما بیچاره تر کسی که غمش را دوا کنید بی بی سفر به کرب و بلا پا نمی دهد گویا گره به کار من افتاده، وا کنید @hosenih کم کم بساط نوکری اَم جور می شود اشکی اگر به دیده ی خشکم عطا کنید من را که پای عشق شما پیر گشته ام با گوشه ای ز ماتمتان آشنا کنید گفتند خوانده اید نشسته نماز را یعنی که ایستاده نمی شد ادا کنید؟ پُر شد فضای قتلگه از ناله ی شما : «دیگر بس است هستی من را رها کنید شرمی اگر ز خون خدا نیست لااقل از مادری که آمده اینجا حیا کنید ما خاندان عصمت و ناموس حیدریم کمتر نگاه بر من و این بچه ها کنید @hosenih باید برای پیکر صدپاره ی حسین یک بوریا بجای کفن دست و پا کنید» امشب دگر ز غصه رها می شوید، آه مهمان شاه کرب و بلا می شوید، آه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تو بیا بر سرم ای دلبر و دلدار حسین شدم آشفته چو گیسوی تو ای یار حسین @hosenih پیرهن کهنه ی تو زخم دلم را نو کرد پیش چشمم،شده غمهای تو تکرار حسین کی رود از نظرم،منظره ی کرب وبلا بی حیاتر شد عدو بعد علمدار،حسین به همان زلف که در پنجه ی قاتل افتاد خواهرت هست به موی تو گرفتار حسین نیزه را در بدن زخمی تو می چرخاند آنکه چرخاند مرا بر سر بازار حسین سر من زخمی سنگ از در و دیوار شده مثل مادر،که سرش خورد به دیوار حسین یاد داری که مرا بزم ضیافت بردند مانده بودم چکنم در بر انظار حسین @hosenih شائق عمری است که سنگ تو به سینه زده است به امیدی که شود لایق دیدار حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ زینبم من که به دریای ولا چون گهرم شاد از اینم که برادر به سویت رهسپرم جان سپارم به روی خاک و به زیر خورشید مثل آن لحظه ی جان دادن تو پر شررم @hosenih ای که بودی ز برایم عوض مام و پدر سایه ی روی سرم بودی و رفتی ز برم در دم مرگ به فکر تن بی رأس تو و یاد آن کوچه و آن واقعه ی پشت درم از همان دم که به گودال، تو پرپر زده ای تا به امروز حسین، خسته و بی بال و پرم جگرت سوخت اگر از عطش و قحطی آب ولی اکنون به خدا داغ تو سوزد جگرم آن دمی که کمرت پیش علمدار شکست همه دیدند که در خیمه شکسته کمرم در کنار بدن اکبر اربا اربا خاطرم هست که نالیدی و گفتی پسرم: خیز از جا و ببین خصم به من می خندد تو به دادم برس ای نور و ضیاء بصرم آه از آن لحظه که با چشم پر از بارانم بر روی نیزه بدیدم سر پاک قمرم تا هلال سر تو بر روی نی ها دیدم سر به چوبه زدم و خون بفشاندم ز سرم @hosenih غم خود را به که گویم که به جایت بودند خولی و حرمله و شمر و سنان همسفرم بارها در سفر کوفه و شام ویران همه دیدند که از بهر رقیه سپرم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ سوگند به هر کلام زینب، یارب بر ذکر علی الدوام زینب، یارب از کار فرج گره گشایی فرما امشب تو به احترام زینب، یارب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مهدی که به روضه های عمه جانش می آید و در عزای عمه جانش در ذکر مصیبت اسارت ای وای... خون گریه کند برای عمه جانش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ چشم هایم دوباره بارانیست حال و روزم پر از پریشانیست هر تپش آه می کشم با درد نفسم بین سینه زندانیست در دلم شوق پر زدن دارم ولی امشب هوا چه طوفانیست دلم از سنگ غم ترک خورده لحظه لحظه به ویرانیست بی قرار و خراب و دلتنگم آنقدر که دلم به دنیا نیست کوچه کوچه اسیر و شبگردم کار و بارم همیشه حیرانیست خسته و زار و پر تبم امشب مرثیه خوان ِ زینبم امشب @hosenih بانوی عشق حضرت زینب بی کران‌ست رحمت زینب همه عالم به دست من باشد می کشم باز منت زینب دختر فاطمه و زین اَب است به به از این هُویت زینب تاقیامت شود که درس گرفت لحظه لحظه ز نهضت زینب باورش هم برای ما سخت است روزگار ِ مصیبتِ زینب السلام علیکِ یا زینب با غم و درد آشنا زینب @hosenih با تو زنده است نام عاشورا تویی رکن قیام عاشورا ضامن ماندگاری عشقی اعتبار و دوام عاشورا در نماز شبت دعایم کن به تو گفته امام عاشورا خطبه خوانی تو در اوج وقار مرتضای نیام عاشورا استوار و همیشه پا برجاست با کلامت تمام عاشورا حضرت صبر ، قهرمان بلا سر فرازی در امتحان بلا @hosenih آمدی تو اگر،خدای حسین آفریده تو را برای حسین همه ی عمر لحظه هایت را سپری کرده ای به پای حسین از جوانی خود گذشتی تو همه چیزت شده فدای حسین اولین زائر تن و زخم و پیکر بر زمین رهای حسین سپر در برابر دشمن حامی و یار بچه های حسین بانوی غرق نور یا زینب در مصیبت صبور یا زینب @hosenih با دل درد پرورت چه شده؟ با نگاه ز خون ترت چه شده؟ نفست در شماره افتاده! بگو با قلب مضطرت چه شده؟ از چه دور و برت شده خلوت قاسم و عون و اکبرت چه شده راستی از رقیه ات چه خبر؟ یادگار برادرت چه شده یاد عصر دهم مزن بر سر مگر آنروز معجرت چه شده؟ ای عزادار روضه های حسین چادر توست بوریای حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ از برکت و از رأفتِ أمّ ٱلمصائب خواندند ما را امّتِ أمّ ٱلمصائب چشمانمان لبریز شد از اشک! داریم- این رزق را از برکتِ أمّ ٱلمصائب @hosenih ذکرِ قنوتش بود «تسلیماً لأمرک» چون بندگی شد نیّتِ أمّ ٱلمصائب یک تارِ مو از معجرش بیرون نیفتاد این است درس ِ عصمتِ أمّ ٱلمصائب در کربلا تفسیر شد «صبراً جمیلاٰ» شد استجابت حاجتِ أمّ ٱلمصائب از خطبه های نافذش فهمیده می شد در عینِ غربت٬ غیرتِ أمّ ٱلمصائب در روضه هایِ تلّ و مقتل شد همیشه أم ٱلبنین(س) هم-صحبتِ أمّ ٱلمصائب خون گریه کرد ایوب در ویرانهٔ شام از گریه های حضرتِ أمّ ٱلمصائب @hosenih از داغِ زینب(س) گریه کرد و شد أباٱلفضل(ع) بنیانگذارِ هیئت أمّ ٱلمصائب قطعا تسلّیٰ یافت با دستان زهرا(س) قلبی که شد ناراحتِ أمّ ٱلمصائب! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ به اختیار خود از اختیار افتادم گناه کردم و از چشم یار افتادم قساوت آمد و روزی گریه ام را برد شبیه مرده شدم یک کنار افتادم @hosenih فریب خورده ام از طول آرزوهایم ز روی جهل در این چاه تار افتادم گناه و معصیتم آبروی من را برد کنار اهل دل از اعتبار افتادم هزار شکر همیشه میان راه خطا به دام رحمت پروردگار افتادم @hosenih خدا کند که ببندد مرا کنار خودش اگر دوباره به فکر فرار افتادم هوای باده ی انگور حیدری دارم دلیل دارد اگر که خمار افتادم فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمر است به پشت خانه ی این سفره دار افتادم @hosenih دوباره روضه ی زینب، دوباره کرب و بلا دوباره یاد غم آن دیار افتادم *** برادرم تو نبودی و یکه و تنها میان خنده ی چندین سوار افتادم هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی و من هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم @hosenih چقدر رأس تو بر نی دل مرا خون کرد چقدر پشت سر نیزه دار افتادم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ روزها را با توسل کردنم شب می‌کنم دارم از این ناحیه خود را مقرب می‌کنم خلق تحویلم نمی‌گیرند، تحویلم بگیر تو که تحویلم نمی گیری همه‌ش تب می‌کنم @hosenih عقل را از بارگاه عشق بیرون کرده‌اند خویش را دارم به دیوانه ملقب می‌کنم اختیار "عبد" یا "رب" را به دست من دهند اختیارا خویش را عبد و تو را رب می‌کنم من که عادت کرده‌ام شب‌ها به درس عاشقی روزها فکر فرار از دست مکتب می‌کنم دیشبم از دست رفت و حسرتش را می‌خورم گرچه امشب آمدم گریه به دیشب می‌کنم گفت کارت چیست گفتم چند سالی می‌شود کفش‌های گریه کن‌ها را مرتب می‌کنم @hosenih من تمام خلق را یک روز عاشق می‌کنم من تمام شهر را از تو لبالب می‌کنم هر سحر از پنج‌تن، گریه تقاضا کرده‌ام هر چه را دادند یکجا خرج زینب می‌کنم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دنیا دوباره دنیا، دنیا و مشغله سر می رود دوباره در این شهر حوصله این اعتکاف هم به سر آمد، تمام شد پا می نهم به دشت هیاهو، به ولوله @hosenih فردا دوباره معصیت آغاز می شود می گیرد این دل از نفسِ عشق، فاصله فردا دوباره دغدغه، آشوب، اضطراب گم می شویم در هیجان مجادله سهم من از خدا فقط این چند روزه بود گنجانده ایم آن همه را در مخیّله @hosenih این پنج وعده هم که برات بهشت نیست مقدار آن کم است برای معامله! من را به خویش وامگذار ای خدای خوب! می ترسم از تباهی فردای فاصله! ⏹
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بس که دارد رحمت بی حد، خدا در اعتکاف میزند عفو خدا ما را صلا در اعتکاف معتکف شو، در حریم دوست تا خود بشنوی نغمۀ ایمان و عطر ربنّا در اعتکاف @hosenih می توان عهد موّدت بست با یزدان، اگر سنّت اسلام را آری به جا در اعتکاف فرصتی زیبا تو را دادند تا پیدا کنی راه گم گردیده ات را تا خدا در اعتکاف با نماز و روزه و ذکر و دعای روز و شب می کنی پرواز تا اوج سما در اعتکاف خلوتت را پُر ز قرآن و ز عترت می کنند نغمه پردازان عرش کبریا در اعتکاف دل به صاحب دل سپُردن کار مردان خداست گر که مرد عرصۀ عشقی بیا در اعتکاف در جهادی سخت باید بر زمین زد نفس را تا شوی از بند نفس خود رها در اعتکاف می درخشی پیش چشم قدسیان وقتی خدا نور خود را می کند بر تو عطا در اعتکاف چون توّسل می کنی، مثل کبوترهای عشق گه مدینه می روی، گه کربلا در اعتکاف @hosenih کاش چشمان خدابین شما روشن شود با فروغ آخرین نور هُدا در اعتکاف می شود عمری دعاگوی شما ای اهل نور! گر«وفائی» را کنید از جان دعا در اعتکاف ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih