بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
رفتی از خیمه و پا تا به سرم میسوزد
دلِ زینب(س)، دلِ زن های حرم میسوزد
گفتم عباس(ع)! فقط مشکِ خودت را بردار
بغض کردی و از این غم سپرم میسوزد
@hosenih
با لبِ تشنه، لبِ علقمه رفتی امّا
جرعه ای آب نخوردی! جگرم میسوزد
نیزه بر مشک زدندآبرویت ریخت زمین
گُر گرفتی و تنِ شعله ورم میسوزد
با غضب! تیرِ کجی رفته به خوردِ چشمت
اشک می ریزم و چشمانِ ترم میسوزد
@hosenih
آسمانم به زمین خورده چه بد! با صورت!
سر و پیشانیِ قرص قمرم میسوزد
غرقِ خون؛ «أدرک أخا» گفتی و بالای سرت-
مینشینم! بدنِ محتضرم میسوزد
بعدِ تو شعله می افتد به ستونِ خیمه
چوبِ گهواره! لباس ِ پسرم میسوزد!
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#معین_اصغری
▶️
می رسد اینکه به خورشید یقینا نسبش
قمر هاشمیون است فدای لقبش
حاصل رنج علی نخل تنومندی شد
که گرفته است جهان را برکات رطبش
@hosenih
جلوی روش نمی گفت برادر حتی
مانعش می شد از این کار همیشه ادبش
مثل سایه همه عمر به دنبال حسین
اینچنین بود یل ام بنین روز و شبش
@hosenih
مشک برداشت و میدید که از دور فرات
روح یک قافله ی تشنه میآید عقبش
**
عقل آشفته و سرگشته و حیران و خراب
عشق دیوانه و بی خود شده و درعجبش
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
ما مسلمانیم اما ما مسلمانِ نجف
جانِ کعبه صدهزاران بار قربانِ نجف
روزِ اول که زمین را چون نگینی خلق کرد
گفت در گوشش خدا جانِ تو و جانِ نجف
در نجف مدحِ علی میچسبد اما بعدِ آن
نامِ عباس است غوغا زیرِ ایوانِ نجف
کارِ ما مدحِ علی نه مدحِ قنبر گفتن است
مدحِ عباس است اما کارِ طوفانِ نجف
بر علی سوگند فریادِ علی عباسِ اوست
بابِ حاجات است پس نادِعلی عباسِ اوست
@hosenih
کیست این مرد این تمامِ اقتدارِ زینب است
کیست این شیر این که تیغِ کارزار زینب است
سایهی زینب نمیدیدند ، اصلا میشود
دید خانم را که کوهی در کنار زینب است
شانههایش را نوشتم کوهسارِ کربلا
گیسوانش را نوشتم آبشارِ زینب است
دستمالِ زردِ بابایش به عباسش رسید
بعد از این او مرتضا او ذوالفقارِ زینب است
بیلدیلَر عالَمدَ عباسدی خانومون عالمی
یِلیاتار طوفانیاتار یاتماز حسینون پرچمی
@hosenih
آسمان خورده تَرَک تا او عَلَم برداشته
کوه از جا کَنده شد یا او قدم برداشته
کودکان بر شانه بر دستش عَلَم پایش رکاب
یک تنه بر دوشِ خود بارِ حرم برداشته
ما گرههایی که کور است این حرم میآوریم
داد ، دستِ خود ولی دستِ کَرَم برداشته
گفت آقایم که از ما هم خیالش راحت است
دستهایش را به محشر مادرم برداشته
گفت آری با کریمان کارها دشوار نیست
پیشِ این بابالحوائج این گرهها کار نیست
@hosenih
گرچه از داغِ پسر سوزد جگرها بیشتر
میزند داغِ برادر بر کمرها بیشتر
تا صدایِ یا اَخا آمد تمامیِ حرم
رویِ سینه میزدند اما به سرها بیشتر
زود آمد بر سرش چون خوب میداند حسین
بعدِ صدها تیر میآید تبرها بیشتر
کاش میشد اینهمه زیبا نبود این با ادب
گفت وای از تیرها وای از نظرها بیشتر
هِلهله میآمد و بر سینه مادرها زدند
زود خانمها گرهها را به معجرها زدند
@hosenih
پیشِ اکبر اینقدر این پُشتِ زخمی تا نشد
آمد اما در حرم نزدیکِ دخترها نشد
این طرف زینب زمین میخُورد در آنسو حسین
بعد از این بابا برایِ بچهها بابا نشد
وای دیگر این ربابه آن ربابِ قبل نیست
خواست خانم پیشِ اصغر پا شود اما نشد
آنقدر محکم گره زد که حرامی تا کشید
رویِ دختر شد سیاه اما گرهها وا نشد
شد غروب و بچهها از درد زانو میزدند
عمداً این سر را نوکِ نیزه به پهلو میزدند
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
May 11
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#محمدرضا_نادعلیان
▶️
ای وای بر گودال
آخر حسین بن علی افتاد در گودال
چیزی نماند از او
وقتی تمام پیکرش شد بخش بر گودال
@hosenih
آمد به استقبال
با تیغ و تیر و نیزه و حتی تبر گودال
میرفت زیر خاک
جان پدر در پشت خیمه جسم در گودال
سر روی نیزه رفت
تن مانده، پس شد مبتدا نیزه خبر گودال
@hosenih
زینب اذیت شد
در کوچه های شام اما بیشتر گودال
زهرا قدش خم شد
وقتی که گیسوی حسینش نامنظم شد
خولی به راه افتاد
اما سنان با نیزه ای بر او مقدم شد
@hosenih
شمر از نفس افتاد
تا ضربه های خنجر کندش دمادم شد
تنها نه سر را برد
قدر مسلم بیش از اینها از تنش کم شد
او رحمت الله است
لطفش نصیب دست شوم ساربان هم شد
@hosenih
یک پیرمرد آمد
اوضاع جسمش با عصای او چه درهم شد
خواهر رسید از راه
ناموس حق از بین یک لشکر رسید از راه
وقت وداع آمد
وقت جدایی دل از دلبر رسید از راه
@hosenih
ای خاک بر فرقم
شاعر نگو که حرف یک معجر رسید از راه
بحث اسارت شد
آنچه نباید میشد آخرسر رسید از راه
دختر دلش لرزید
تا در دل شب زجر زجرآور رسید از راه
*
با سر رسید از راه
بابا برای شادی دختر رسید از راه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حسن_کردی
▶️
دلت می لرزد از فریادهای آخرم برگرد
دلم می لرزد از خون گریه های خواهرم برگرد
مرا بگذار در گودال با سر نیزه ها تنها
نبینی نیزه کاری تا شود بال و پرم برگرد
@hosenih
برو جان تو و جان صلابت های معجرها
تویی بعد از من و عباس امید حرم برگرد
نگاهت را بگیر از چشم های من خداحافظ
ببین که شمر پرسه می زند دور و برم برگرد
نفس هایم به آخر میرسد طاقت نداری تو
ببینی کُندی خنجر به زیر حنجرم برگرد
@hosenih
برایت سخت خواهد بود از نزدیک این صحنه
چه خواهد کرد تاب پنجه با موی سرم برگرد
هنوز از ضربه هایش چند تای دیگری مانده
شده وقت حسینم وا حسین مادرم برگرد
گلی گم کرده بودی گر که امشب در دل صحرا
بیا گودال دنبالش بیا با دخترم برگرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#حسن_لطفی
▶️
شمعم که با نگاهِ تو آتش گرفتهام
امشب کنارِ آهِ تو آتش گرفتهام
پیرت شدم نگاه به این پیرزن بکن
امشب بیا و خواهرِ خود را کفن بکن
@hosenih
امشب غنیمت است برایم چه میکُنی
آقا شکسته است صدایم چه میکُنی
امشب نشستهای ولی از من جُدا چرا
ای جانِ خیمه پشتسرِ خیمهها چرا
امشب به پشتِ خیمه چرا خار میکَنی
این خاک را برایِ که اینبار میکَنی
@hosenih
با این غلاف قبرِ که را میکُنی درست
این قبر کوچک است چرا میکُنی درست
یک پلک هم به هم نَزَنم تا نرفتهای
گیسویِ خویش را نَکَنم تا نرفتهای
گفتند عمه دخترکان: نامه آمده است
عمه عمو کجاست اماننامه آمده است
@hosenih
از پیشِ پاسبان حرم آمدم حسین
از سمتِ مهربانِ حرم آمدم حسین
گفتم به خیمه موقعِ هنگامه نیست نیست
بسکُن رباب حرفِ اماننامه نیست نیست
یگ گوشه رفته تا نخِ قنداقه وا کُنَد
پیراهنی که تازه خریده است تا کُنَد
@hosenih
هِی دستهایِ کوچکِ مهتاب را نَبوس
بسکن رُباب بچهی در خواب را نَبوس
از مَشک ، تازه خورده کمی آب میپَرَد
آرام بو کُنَش گُلَت از خواب میپَرَد
امشب دلم برایِ حرم شور میزند
اصلاً دلم برای خودم شور میزند
@hosenih
مادر که رفت بعدِ پدر هم حسن نماند
از پنج تا کفن به خدا یک کفن نماند
امشب نشستهام که خودم را کفن کنم
فکری برایِ آنهمه دستِ بزن کنم
امشب که فکر میکنم از حال میروم
فردا چقدر بر سرِ گودال میروم
@hosenih
امشب زِ درد بر جگرم دست میزنم
فردا چقدر بر کمرم دست میزنم
امشب زِ خاک خار اگر جمع میکنیم
فردا میانِ تیغ ، پسر جمع میکنیم
امشب غبار از سرِ گیسوت میکِشم
فردا غروب نیزه زِ پهلوت میکِشم
@hosenih
امشب کنارِ مادر خود میخورم زمین
فردا غروب با سرِ خود میخورم زمین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#حسن_لطفی
▶️
چه حالِ پُر ملالی داره زینب
اگه دستای خالی داره زینب
میره خیمه به خیمه تا بدونن
برا فرداش چه حالی داره زینب
@hosenih
میون این خزونِ عشق و مردی
یکی داره میره به خیمه گردی
داره میاد بگوشش از رُبابش
چرا مادر چرا باز گریه کردی
@hosenih
بخواب مادر بخواب با خوندن من
بخواب جونِ عمو رو دامنِ من
نزن اینقد زبونت رو رولبهات
نکِش ناخنت و رو گردنِ من
@hosenih
یکی داره تو تنهایی میخونه
یه دختر داره بابایی میخونه
موهاشو عمه میبافه دوباره
براش با اشک لالایی میخونه
@hosenih
تویِ خیمَش ببین دلگیره قاسم
زبون میگیره فردا میره قاسم
اگه تو کوچه با بابام نبودم
تقاصِ کوچه رو میگیره قاسم
@hosenih
مبادا زیرِ دست و پا بمونی
مبادا زنده بی بابا بمونی
داره قاسم به عبدالله میگه
اگه رفتم مبادا جابمونی
@hosenih
نبودم من تو پَهلویِ عمو باش
کنارش باش بازویِ عمو باش
اگه دیدی که اسبا رو میارن
رویِ سینش فقط رویِ عمو باش
@hosenih
میگه زینب با اون غمهاش عباس
امیدِ خیمههامون ، کاش عباس
یه بار خواهر بگی زینب فدات شه
یه بار خواهر بگو داداش عباس
@hosenih
دلِ گلها میلرزه با عمو نه
همه تو خیمهاند اما عمو نه
حرم خواب است بی خوابه حرامی
همه تو خیمههان اما عمو نه
@hosenih
غمی که اوج غمهامه آوردن
یه دردی که رو دردامه آوردن
رُباب خوابونده تازه اصغرش رو
نگید پیشش اموننامه آوردن
@hosenih
منو خیمه به خیمه دیدی آقا
برا یاری چه ناامّیدی آقا
ببین خونی شدن دستات عزیزم
چرا شب خارها رو چیدی آقا
@hosenih
بیا بردار از خاکا سرت رو
نگاهی های هایِ خواهرت رو
میترسم بعد این زنده نباشم
بیا امشب ببوسم حنجرت رو
@hosenih
بمیرم بی کسی مادر نداری
مگه خواهر مگه خواهر نداری
بده انگشترت رو تا نگم که
چرا انگشت و انگشتر نداری
@hosenih
بیا ای سایهی اطفال برگرد
از این صحرای بداقبال برگرد
ببین زینب داره میمیره امشب
بیا از سمتِ اون گودال برگرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_عاشورا
#حسن_لطفی
▶️
کجایی که شبِ غم آخر اومد
ببین آهِ دوبیتی هم در اومد
دلت اونقدر خونِ که امشب
به داد حال و روزت مادر اومد
@hosenih
الهی دردِ آقا رو نبینیم
بمیریم و مداوا رو نبینیم
بگو با صبح عاشورا نیادش
دعایی کن که فردا رو نبینیم
@hosenih
الهی رویِ خاکی تو نبینم
تو روضه مویِ خاکی تو نبینم
شبیه مادرت از پا نیافتی
آقا پهلویِ خاکی تو نبینم
@hosenih
اگه از ذوالجناح با سر زمین خورد
اگه تو خیمهها دختر زمین خورد
همه تقصیرِ اون نامرده آقا
که آتیش زد در و مادر زمین خورد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_عاشورا
#علی_سپهری
▶️
درمانده ام...چیزی ندارم غیر آهم
این قحطی اشک دو چشمانم گواهم
اصلا حواسم به تو و تنهایی ات نیست
شرمنده آقای غریبم...رو سیاهم
@hosenih
هنگام معصیت به یاد تو نبودم
تو گریه کردی جای من بر اشتباهم
ای آبرودار ! آبرویم را نبردی
طوری که اصلا فکر کردم بی گناهم
می ترسم آخر سر ز چشمانت بیفتم
بر این گدایت رحم کن ای تکیه گاهم
@hosenih
دیگر برایم طاقت و صبری نمانده
می افتد آخر سر به روی تو نگاهم ؟
اصلا مرا چه به وصال و شِکوه از هجر ؟!
وقتی که انقدر از شما دور است راهم
گیرم که بین معصیت بال و پرم سوخت
گیرم حقیری بی نوا در قعر چاهم
@hosenih
با این همه وضع بدم مثل تو آقا
گریان شاه بی کفن هر صبحگاهم
جان ها فدای خواهری که ناله می زد :
ای کشته ی افتاده قعر قتلگاهم ...
آخر تو را با قتل صبر از من گرفتند
حالا ببین بی یار و بی پشت و پناهم
@hosenih
کل حرم غارت شده، چشم تو روشن
همراه دخترهات در بند سپاهم
دور از وطن، ای جان من، تکه حصیری
جای کفن آخر برایت شد فراهم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_شام_غریبان
#عباس_شاه_زیدی
▶️
در کنگره ی عرش فروریخت بناها
تا از نفس افتاد جگر گوشه ي طاها
بر خاك تني ماند، كه آيات مقطع
برنيزه سري رفت، كه الشمس ضحيها
@hosenih
طاها ! تونبودی که ببینی تک و تنها
آمد به سر نور دوچشمت چه بلاها
طاها ، چه بگویم که درآن شام غریبان
انگشتر خورشید کجا رفت کجاها
قرآن به هم ریخته ات را که ندیدی
در زیر سم اسب ، درانبوه صداها
@hosenih
طاها چه نشستی جگر فاطمه ات سوخت
لاحول ولا قوه الا ب...الها
-اين نيزه نبايد برود جانب زينب
سر را بستانيد از اين سر به هواها
سر تاب نياورد و نظر كرد به خواهر
آن لحظه چه مي گفت اخيها بفداها
@hosenih
مي ديد چه اندازه غريب است ولي نيست
اين قافله را قافله سالار...سواها
ای معنی "یا ایّتها النفس" سرتو
ای خون خدا ، مثل خدا، لایتناها
یک آیه دهان باز کن ای مصحف خاموش
مگذار در این غربت و اندوه مرا...ها!
@hosenih
هفتاد ودو منزل نگراني چه كشيدم
تا مي بردم قافله ي عشق كجا ها
فرزانگي آنجاست كه مجنون تو باشيم
بگذار بمانيم در اين حال و هواها
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih