eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
398 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عطر لبخند خدا پیچید در دنیای من پنجمین خورشید تا گل کرد در شب های من آیه ای نازل شد از سمت بلوغ آسمان روشنی پاشید بر آیینه ی سیمای من @hosenih فصل وصل آمد، زمین پُر شد ز بوی ناب عشق جلوه گر شد از مدینه، ماه من، مولای من عصمتی روشن تبسّم کرد بر روی زمین حضرت حق گفت: "او نوری ست با امضای من" وارث بوی بهشت است و خِرَد میراث اوست سیب شیرینی‌ست او از شاخه‌ی طوبای من قاف غیرت ، بحر حیرت، کهکشان حکمت است باقر نور است، بشنو از لبش آوای من @hosenih فصل لبخند گل پنــجم، امام باقرست پنجمین خورشید ، زد لبخــند بر دنیای من تشنه‌ی یک جلوه از خورشید سیمای توأم ای طلوع پنجمین ! ای حجّت فردای من ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقت عشق است چشم تر بدهيد شمع ها مژده ي سحر بدهيد كار دل گير يك نگاه شماست بر مناجات من اثر بدهيد از شلوغي شهر بيزارم كوچه ها فرصت گذر بدهيد دوست دارم به اوجتان بپرم بي قرارم كه بال و پر بدهيد مي نشينم كنار در بي تاب تا به پاهاي من خبر بدهيد راه باز و مسير بي خطر است توشه بردار موقع سفر است @hosenih سفري تا ديار دلبرها تا زمين بهشت پرورها سفري تا نهايت مستي در طواف حريم ساغرها آسماني ترين شديم اينجا پا به پاي پر كبوترها خانه ها را ببين همه از دم شاخه ي ياس روي سر درها اين مدينه است شهر پاك و زلال چشمه سار تمام كوثرها اين مدينه است مركزيت نور است تربت قبر چهار حجت نور است @hosenih يك زيارت كنار ابر بهار يك بقيع است و زائران بسيار بال هاي فرشته ها فرش است قدري آهسته تر قدم بردار يك قدم بيشتر نمانده ولي به در بسته خورده ايم انگار از همين جا دخيل مي بنديم پشت اين پنجره همين ديوار مگر امشب شب ولادت نيست شمع روشن كنيد دور مزار ذات غيب خدا شده ظاهر در جمال محمد باقر @hosenih آمدي اي امام پنجم ما آمدي اي يگانه بي همتا برف ها آب شد زمين خنديد از بهار تو اي گل زيبا علم را آمدي كه بشكافي مثل كشتي به سينه ي دريا تا ابد آسمان آبي تو مي زند سايه بر سر دنيا تو در اين صفحه هاي خالي دل نقش ها مي زني به رنگ خدا جوهر بندگي است در قلمت غير توحيد نيست در قلمت @hosenih اي به دوشت هميشه رايت علم در بيان تو واقعيت علم روي منبر كه درس مي دادي زير دِيْن تو رفت نهضت علم روز اول به اذن حضرت حق شاهكار تو بوده خلقت علم عقل ما قد نمي دهد هرگز به مقام تو اي حقيقت علم بي فروغ تو مي رود از دست همه ي اعتبار دولت علم تا كه نور كلام تو جاري است گلشن دين هميشه گل كاري است @hosenih اي سرآغاز ناب ماه رجب وي شروع كتاب ماه رجب با غروب جمادي الثاني سر زدي آفتاب ماه رجب اشك هاي تو لحظه ي ميلاد شده عطر و گلاب ماه رجب عكسي از حسن كبريا هستي جاي تو قلب قاب ماه رجب يك مناجات بر لبم بنويس در شب مستجاب ماه رجب در هواي خدا رهايم كن بيشتر با خود آشنايم كن @hosenih تو كه بر چشم خلق جا داري نوري و جلوه ي خدا داري شاخ شمشاد حضرت سجاد ريشه در باغ هل أتي داري ثمر نخل احمدي كه نسب ز حسين و ز مجتبي داري پسر سيد البكاء هستي سرگذشتي پر از بلا داري يادگاري ز لاله هاي عطش بر دلت داغ كربلا داري تو غروب سپيده را ديدي عمه ي قد خميده را ديدي @hosenih همه جا گرد غصه پاشيدند با سر تيغ و نيزه گل چيدند دست هاي سياه بر سر تو سنگ هاي كبود باريدند چشم هايي كه گريه مي كردند سيلي و تازيانه مي ديدند مردم كوچه ي يهودي ها دور سرها مُدام رقصيدند بي ابوالفضل كودكان يتيم روي خشت خرابه خوابيدند اين همه غم كه بر سرت آمد كودكي تو را رقم مي زد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به سر می پرورانم من هوای حضرت باقر به دل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر ز عشقش جان من بر لب رسیده کس نمی داند که نبوَد چاره ساز من سوای حضرت باقر @hosenih بگوشم هاتف غیبی سرود این نکته را دیشب که باشد رخش دانش زیر پای حضرت باقر چنان بگرفته علمش آفاق را یک سر که پیچیده در این عالم صدای حضرت باقر پیمبر گفت با جابر که خواهی دید باقر را سلام از من رسان آنکه برای حضرت باقر @hosenih سوالاتی که از وی کرده دانشمند نصرانی جوابش را شنید از گفته های حضرت باقر مسلمان گشت راهب ناگهان در محضر آن شه منور شد دل او از ولای حضرت باقر شد آسان وضع حمل گرگ وحشی بیابانی به روی قله ی کوه از دعای حضرت باقر به رستاخیز اگر خواهی نجات از گرمی محشر برو در سایۀ ظل همای حضرت باقر فرد عاجز بود ز اوصاف بی پایان آن سرور کمیت لفظ لنگ است از ثنای حضرت باقر @hosenih جلال و شأن و قدر آن امام پاک بازان را نمی داند کسی غیر از خدای حضرت باقر (رضائی) ایستاده بر در دولت سرای او چو سائل منتظر بهر عطای حضرت باقر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت ▶️ تا شود آیینه بی زنگار در ماه رجب از خیال خویش سربردار در ماه رجب چشم اگر دارید باران دعا را بشنوید می چکد نور از در و دیوار در ماه رجب @hosenih کاش دور از مهر و تسبیح و ریا و جانماز بازگردد رونق بازار در ماه رجب باز شیخ ما به حرف آمد حدیث نفس گفت عرض دین را برد دنیادار در ماه رجب کاش برگردم به خود ای کاش برگردد به خود شیخ بی عمامه و دستار در ماه رجب @hosenih اعتکاف و عشق یعنی گریه بر احوال خویش نیمه شبها گریه کن بسیار در ماه رجب سیزده شب معتکف در خم شدم تا پر شدم از دعای حیدر کرار در ماه رجب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ پهن شد سفره ی رحمت ، ولی الله آمد آب و آیینه بیارید شهنشاه آمد خیره شد چشم فلک ، ماه تر از ماه آمد اولین مژده ماه رجب از راه آمد از حسد دشمن این قوم به جان آمده است پنجمین حیدر کرار جهان امده است @hosenih ای دل و دلبر و آرام و قرار حسنین باقر آل عبا ، باغ و بهار حسنین ماه دو فاطمه و دار و ندار حسنین با تو سادات شدند ایل و تبار حسنین می رسد بوی دل انگیز پیمبر از تو ما ندیدیم حسینی حسنی تر از تو ای بزرگ همه ، یاس دو علی بر تو سلام شاه دین ، سرّ ِ خفی ، نور جلی بر تو سلام پنجمین سید و سالار و ولی بر تو سلام قبل میلاد تو داده است نبی بر تو سلام پیش علم تو زده دشمنت آقا زانو مدعی را نفس حق تو برده از رو عشق یعنی ز همه غیر تو آزاد شدن به فدای سر تو با همه اولاد شدن کار تو سروری عالم ایجاد شدن ای برازنده ی تو نایب سجاد شدن ما مسلمان احادیث توایم و پسرت مثل پروانه بگردیم فقط دور سرت چون حسن دست بگیری ز همه بی منت می دهی بر همه بی چون و چرا تو حاجت می کند از کرمت حاتم طائی حیرت همچو مهمان بگذاری سر سائل عزت سیدی کوه وفای تو چه غوغایی کرد هر که شد سائل تو تا ابد آقایی کرد ای به میخانه عشقت دو جهان حلقه به گوش موقع وصف تو شیرین سخنانند خموش خط به خط زندگی ات برده جهان را از هوش شاه دیده است کسی بیل بگیرد بر دوش داده ای یاد به هر رهرو توحید و کمال که بُوَد عین عبادت ، طلب رزق حلال حب تو خیر العمل ، نوکریت آقایی هیبتت حیدری و مرحمتت زهرایی طینتت کرببلایی ، دلت عاشورایی چون حسن قبلگه بی حرم دنیایی قبر خاکی تو از هر دو جهان سیرم کرد روضه کودکی تو به خدا پیرم کرد @hosenih گرچه ناپاک ترین سائل بیت الکرمم گرچه نه سینه زن واقعی این علمم گرچه نه دعبل و عمانم و نه محتشمم نظری کن بشود مثل کُمِیتت قلمم نظری کن برود بی سر و سامانی ها کربلایی بشوم مثل سلیمانی ها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آن روز از کبوتر زخمی پری نبود خورشید فاطمه که به این لاغری نبود! شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش فرقی که داشت این که جوان بستری نبود @hosenih آیا دلیل غصّه‌ی او زهر بوده؟ نه از آن شراب، دردسر بدتری نبود یک بی‌حیا و ظرف شراب و امام بود اما به لعل لب، لب چوب تری نبود یک شهر دشمن از همه‌جانب ولی دگر چشم طمع که در پی انگشتری نبود آنجا کشنده بود که در پیش دختران می‌زد یزید چوب،… وَ آب‌آوری نبود ای کاش در مقابل چشمان خواهری رأس بریده داخل طشت زری نبود @hosenih فریاد می‌کشید صدای گرفته‌ای: بابا محاسن تو که خاکستری نبود! وای از غروب شام غریبان که ناقه بود امّا میان جمع، علی اکبری نبود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشيد جان از تنم به حربه‌ی زهرِ ستم كشيد ابنُ الرضايم و ز رضا ارث برده‌ام زهر جفا مرا به همان پيچ و خم كشيد @hosenih در احتضارم و بدنم درد می‌كند اين سَمّ جان شكار، توان از دلم كشيد وقتی كه ديد، تشنگی‌ام قاتل من است جان را اَجل ز سينه‌ی من لاجَرم كشيد عمرم شبيه مادر پهلو شكسته شد نخل جوانی‌ام ثمر از عمرِ كم كشيد جز زهر كينه مايه‌ی آرامشم نشد دريا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشيد طاغوت، با سلاله‌ی زهرا چه‌ها نكرد ما را برون ز خانه چو يک متّهم كشيد @hosenih بالا گرفت كار جسارت به اهل بيت كارم به سوی بزم شراب و ستم كشيد من وارث بلای خرابه‌نشينی‌ام سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشيد ای كربلا! چو شاهدِ ويرانی‌ات شدم گويی كه ابن‌سعد سنان بر تنم كشيد بهتر كه قبر مادر ما مخفيانه ماند ور نه كدام حرمله دست از حرم كشيد @hosenih اين ظلم‌ها هدايت ما را عوض نكرد شكر خدا، ولايت ما تا عجم كشيد نام علی و فاطمه جاويد مانده است دشمن خيال كرد بر آنان قلم كشيد ما روی دوش، پرچم عصمت كشيده‌ايم دردا، عدو عليه عدالت علَم كشيد دنيا كه خود بخود، قفسِ جانِ خسته بود تبعيد هم به گوشه‌ای از مَردمَم كشيد از آفتاب زندگی‌ام بهره كم گرفت شرمنده‌ام كه سختی از آن اُمتّم كشيد @hosenih افطار كردم و جگرم پاره‌پاره شد جدّم رسيد و وقت سحر در برم كشيد در آخرين نفس، پسرم چون بغل گشود بُغضش گرفت و پارچه‌ای بر سرم كشيد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اشک را روز جزا با نور قیمت می‌کنند بر تو هر کس گریه کرده وقف جنت می‌کنند ایهاالهادی گدایان در تو تا ابد بر هزاران حاتم طائی کرامت می‌کنند اشک‌هایی را که در این روضه‌هایت ریخته قطره قطره وصل بر دریای رحمت می‌کنند سینه‌زن‌های تو با سینه‌زدن در روضه‌ات مثل موسی در میان طور عبادت می‌کنند مردم ایران به یاد صحن نورانی تو حضرت عبدالعظیمت را زیارت می‌کنند عده‌ای با پرچم یاهادی‌ات روز جزا از تمامی گنه‌کاران شفاعت می‌کنند نام تو دارد جهانی را هدایت می‌کند علتش این است بر نامت اهانت می‌کنند کاش می‌شد ما فدایی نگاهت می‌شدیم کاشکی در سامرای تو سپاهت می‌شدیم @hosenih ای کلام تو کلام ناب قرآن یا نقی زنده شد از برکت نام تو انسان یا نقی حرمت نام تو ای مظلوم شهر سامرا واجب عینی شده بر هر مسلمان یا نقی مردم ایران‌زمین با احترام و مؤمن‌اند کاش جای سامرا بودی در ایران یا نقی با دعای جامعه ما را رساندی تا خدا ای کلید اصلی ابواب ایمان یا نقی مهبط وحیی تو آقا معدن‌الرحمه تویی ای مصابیح‌الدجی ای باب احسان یا نقی ای که اعلام‌التُقی هستی و هم کهف‌الوری هر کسی شد نوکرت شد از بزرگان یا نقی منتهی‌الحلمی ستون علمی ارکان‌البلاد ای امام مهربانِ بهتر از جان یا نقی با گدایی از تو دارم پادشاهی می‌کنم مرغ دل را سوی ایوان تو راهی می‌کنم @hosenih آمدم کنج حریمت با دو تا چشم تری آمدم پیش تو آقاجان برای قنبری آمدم مثل غلامی بر سر بازار تو جان زهرا حضرت هادی مرا هم می‌خری؟ ای غریب سامرا ای آشنای عالمین تو امام عسگری هستی و خود بی‌عسگری هر زمانی آمدم دیدم حریمت خاکی است با ضریح تخته‌ای‌ات اشک در می‌آوری ای فدای نام تو جان تمام شیعه‌ها ایهاالهادی النقی تو یک علی دیگری در خرابه جا گرفتی پیش یک دسته گدا پادشاهانه نشستی در کنار نوکری نیمه‌ی شب ریختند آقا سر سجاده‌ات قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری بردنت از خانه‌ات اما دری دیگر نسوخت در میان شعله دست و پای یک مادر نسوخت @hosenih گرچه بر روی لبت نامی به جز مادر نبود روی دوشت کنده‌زنجیر زجرآور نبود آمدی بزم شراب و حرمتت آنجا شکست در عوض آقا در این مجلس که تشت زر نبود دور تو پر بود از نامردهای سامرا در عوض دور و برت بالای نیزه سر نبود دور تو کف می‌زدند و عده‌ای باده به دست سخت بود اما کنارت خواهری مضطر نبود گرچه تنها بودی آقاجان در این مجلس ولی دور تو خولی و شمر و لشگری دیگر نبود جای صدها شکر باقی مانده در بزم شراب خیزران بالا نمی‌آمد لبی هم تر نبود خوب شد حرف از کنیزی هم نشد در آن میان خوب شد چشم پلیدی خیره بر دختر نبود وای از شام بلا و مجلس شوم یزید بعد از آن دنیا دگر بر خود چنین بزمی ندید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آیا که شود باز ببینم وطنم را آرام کنم سینه‌ی پر از محنم را دل‌تنگ مناجات سحرهای بقیعم با مادر غمدیده بگویم سخنم را @hosenih از سوز عطش تار شده راه نگاهم آخر چه کنم؟ لرزش دست و بدنم را آتش زده بر جان و دلم صوت حزینی سخت است تماشا کنم اشک حسنم را آن روز که در گوشه‌ی ویرانه نشستم لرزاند، غم عمه‌ی سادات تنم را من کشته‌ی بی‌حرمتیِ بزم شرابم با آنکه نبسته لب چوبی دهنم را آن روز که آمد به میان حرف کنیزی... سخت است که تفسیر نمایم سخنم را @hosenih ناموس خدا، خیره‌سری، چشم حرامی سربسته گذارید بلای کهنم را در این دم آخر به خدا یاد حسینم زیر سرم آماده نهادم کفنم را تشییع تن سالم من کار ندارد غارت ننموده است کسی پیرهنم را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ همین که در تنش زهر شب افتاد امام هادی از تاب و تب افتاد @hosenih چو وارد کردنش در بزم شادی به یاد عمه‌جانش زینب افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نور تو، روح مرا منزل به منزل می‌برد کشتی افتاده در گِل را به ساحل می‌برد مرد صحرایی و با تو شوق باران هم سفر بوی بارانت مرا منزل به منزل می‌برد @hosenih عاقل و دیوانه محکومند، آری چشم تو هم ز مجنون می‌برد دل، هم زِ عاقل می‌برد «اهل بیت نور» هستید، «آسمان وحی»ها...! «جامعه» ما را به شرح این فضائل می‌برد ای حبیب غربت تو حضرت عبدالعظیم شهر ری با اذن تو از کربلا دل می‌برد @hosenih مجلسی که یاد شام انداخت اندوه تو را گاه سوی طشت و گاهی سوی محمل می‌برد کربلا، ظهر عطش، گودال سرخ قتلگاه اشک‌هایت عشق را تا آن مراحل می‌برد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رنگ و بوی درد دارد کوچه‌های سامرا گریه باید کرد هر شب پا به پای سامرا هر شب از فرط عطش ای هادی گم‌گشته‌گان! می‌پرد مرغ دل ما تا هوای سامرا @hosenih گرچه دورست از ضریح سبز تو دستان ما قلب ما آنجاست آنجا لا به لای سامرا نسبتی دارد مگر با کربلا احوال تو کاین چنین پیچیده هر جا نینوای سامرا @hosenih بوی حیدر داشت مولا رنج بی‌پایان تو ریشه دارد در غریبی ماجرای سامرا باز کن دست تسلّی را علی مرتضی "کوفه کوفه" زخم دارد شانه‌های سامرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih