eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ زمین کربلا و ... وای زینب نوای نینوا و .... وای زینب سر هجده بنی هاشم ز کینه به روی نیزه ها و وای زینب @hosenih اباالفضل رشید و مشک بی آب دو دست از تن جدا و وای زینب رباب از داغ طفل شیر خوارش شده صاحب عزا و وای زینب سکینه نوحه خوانِ داغ بابا رقیه در کجا و وای زینب @hosenih به زیر بوته از شدت ترس دو کودک شد فدا و وای زینب سر پاک حسینش نور عینش جدا شد از قفا و وای زینب تن صد پاره بر روی زمین و کفن شد بوریا و وای زینب @hosenih هجوم دشمنان بی مروت به سوی خیمه ها و وای زینب اسیری و غم بی معجری و عدوی بی حیا و وای زینب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ عین توحید بود ذکر صفات زینب روز و شب وقف حسین است حیات زینب @hosenih نیمه ی ماه رجب جلوه ی روز عرفه است نام آن را بگذاریم عرفات زینب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در چشم های منتظرم نا نمانده است یک چشم هم برای تماشا نمانده است از بسکه گریه کرده ام و خون گریستم اشکی برای دختر زهرا نمانده است نزدیک ظهر و بستر زینب در آفتاب جانی ولی در این تن تنها نمانده است چیزی برای آنکه فشارم به سینه ام جز این لباس کهنه خدایا نمانده است غارت زده منم که پس از غارت دلم زلفی برای شانه زنها نمانده است ای شاه بی کفن،کفنم کن برادرم با دست خود به چادر مشکی مادرم @hosenih آه از خیام شعله ور و از شراره ها از خنده ها،هلهله ها و اشاره ها غارتگران پس از تو به ما همله ور شدند بستند پیش ما همه ی راه چاره ها غارت شدند جوشن و پیرآهن و علم حتی زخیمه ها همه ی گاهواره ها در دستها نبود به جز تازیانه ها بر پنجه ها نبود به جز گوشواره ها چیزی نمانده بود که معجر بخوانیش بر گیسوان شعله ور از تکه پاره ها در پیش چشم مادر و خواهر به روی نی می خورد تاب سر شیر خواره ها از بس زدند بال و پر کودکان شکست از بس زدند چوب تر خیزران شکست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ زینبم نائبة الزهرایم مادرم گفته که بی همتایم بشنوید ارض و سما! آوایم این حسینی که بُوَد، آقایم ... ... تا که دیده به روی من وا کرد مهر خود را به دل من جا کرد @hosenih کوثر حضرت کوثر هستم زین اَب هستم و زیور هستم زیور فاتح خیبر هستم خطبه ام گفت: که حیدر هستم همه دیدند هنر دارم من مثل عباس، جگر دارم من @hosenih ذوالفقار سخنم برّان است یکی از لشکر من طوفان است دشمن از «مردی» من حیران است بی سبب نیست که سرگردان است... ... دیده هر بار، حریف همه ام پروش یافته ی فاطمه ام @hosenih ای برادر! به دلم غم دارم دل سوزان و قدی خم دارم دم آخر شده ماتم دارم خاطراتی ز محرّم دارم لرزش دستم اگر جلوه نماست همه اش زیر سر عاشوراست @hosenih همه جا پای به پایت بودم دائماً زیر لوایت بودم مثل یک کوه برایت بودم شاهد کرب و بلایت بودم من که بازیچه ی تقدیر شدم از غم تو به خدا پیر شدم @hosenih روضه ی باز شنیدن سخت است بار بر دوش کشیدن سخت است تلخی آه چشیدن سخت است سوی گودال دویدن سخت است دیدم آن جا که چه غوغا کرده بی حیا، کار خودش را کرده حنجری سوخته شد بعد از آن ... جگری سوخته شد بعد از آن ... مادری سوخته شد بعد از آن ... معجری سوخته شد بعد از آن ... زیر و رو شد بدنت با نیزه تا که شد در تن تو تا نیزه @hosenih وای از آن سفر شام، حسین! وای از آن ملأ عام، حسین ! وای از طعنه و دشنام، حسین ! وای از سنگ لب بام، حسین ! آن دیاری که پر از بیداد است شام نه، کشور کُفر آباد است @hosenih ذرّه ای رحم در آن ناس نبود بینشان عاطفه بشناس نبود حرفی از غیرت و احساس نبود کاش آن جا سر عبّاس نبود ... ... تا نبیند سر بی معجر را پای پر آبله ی خواهر را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ خون دلی که خورده ای آغاز راه بود پرواز آسمانی ات از دودِ آه بود خورشید خردسالی ات اندوه ابر داشت وقتی ز داغ مادر تو تیره ماه بود می دید موج مدّ نگاهت که همچو ماه دریای ناله های علی رو به چاه بود از روزهای زخم که بر مجتبی گذشت خون لخته های طشت فقط عذرخواه بود مثل تو شوق نیزه و شمشیر بوسه خواست وقتی دلت به گوشه ای از قتلگاه بود می سوختی که در تب حمله به یوسفت کاری اگر ز دست تو آمد نگاه بود رو کرده ای به سمت مدینه که ای رسول این پاره تن، حسین تو روحی فداه بود @hosenih اندوه های قلب تو از سرمه رنگ داشت از زخم صبح آینه ات شام زنگ داشت خون بود لخته لخته به چشم تو می نشست لختی اگر وداع برادر درنگ داشت از روی تل برای پیمبر سخن بگو این گیسوان کیست که قاتل به چنگ داشت؟ دیدی که از دلت عطش بوسه می چکید از آن گلو که از شفق و لاله رنگ داشت خطبه شکن شده است کسی که به نیزه ها آیات وحی بر لبش آغوش تنگ داشت سر را بزن به چوبه ی محمل که روی نی پیشانیِ برادرت، اندوه سنگ داشت @hosenih تو صبح شبنمی که به خورشید رو کنی حاشا که شام، با خبر از تار مو کنی طوفانی و حماسه، اگر سر بر آوری آتشفشان دردی، اگر سر فرو کنی عطر حسین در همه جا می پراکنی همچون نسیم تا سفر کو به کو کنی پنهان شده است گل، پس خاشاک قتلگاه باید که خاک را به تمنّاش، بو کنی گاه وداع آمده با پاره های دل یک بوسه وقت مانده که نذر گلو کنی با سر برای چوبه ی محمل سخن بگو سخت است از کجاوه به نی گفتگو کنی پرده مزن کنار ز محمل، که باز هم آئینه را به آینه ای روبرو کنی @hosenih سبز است باغ آینه از باغبانی ات گل کرده شوق عاطفه از مهربانی ات از بس که خار خاطره بر پای تو نشست چشم کسی ندیده گل شادمانی ات حتی در آن نماز شبی که نشسته بود پیدا نشد تشهّدی از ناتوانی ات آنجا که روز کوفه ز رزم تو شام بود شوق حماسه می چکد از خطبه خوانی ات اما شکست خطبه ی پولادی تو را بر نیزه آیه های گل ناگهانی ات با آن سری که در طَبق آمد شبی بگو لبریز بوسه باد لب خیزرانی ات عمر سه ساله صبر دل از لاله می گرفت آتش نمی زنیم به داغ نهانی ات ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ هنگامه وصال من و دلبرم شده این الحسین زمزمه آخرم شده چشمم به راه مانده کجایی عزیز من پیراهن تو گرمی بال و پرم شده @hosenih از گریه پینه بسته دگر چشم های من عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست غم های کربلاست چنین یاورم شده من پیر سالخورده ام و دست های من محتاج شانه های علی اکبرم شده از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق ناله زدی که وقت وداع از حرم شده داغیِ بوسه از لب تو مانده بر لبم خون گلوی تو نفس حنجرم شده من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین! این چند ماهه جان تو درد سرم شده می خواستم بغل کنمت جان تو نشد نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام سر تا به پا تمام تنم پر ورم شده @hosenih دشمن همین که پا به روی چادرم گذاشت گفتم به خویش ارثیه مادرم شده جان خودت به زور کشیدند چادرم شاهد ببین که پارگی معجرم شده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ کربلا بود که از کف همه ي هستم رفت آنكه یک عمر دلم را به دلش بستم رفت @hosenih تا گرفتم بدنش را زدم تیغ و سنان هرچقدر زخم شمردم عدد از دستم رفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ هنگامه وصال من و دلبرم شده این الحسین زمزمه آخرم شده چشمم به راه مانده کجایی عزیز من پیراهن تو گرمی بال و پرم شده @hosenih از گریه پینه بسته دگر چشم های من عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست غم های کربلاست چنین یاورم شده من پیر سالخورده ام و دست های من محتاج شانه های علی اکبرم شده از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق ناله زدی که وقت وداع از حرم شده داغیِ بوسه از لب تو مانده بر لبم خون گلوی تو نفس حنجرم شده من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین! این چند ماهه جان تو درد سرم شده می خواستم بغل کنمت جان تو نشد نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام سر تا به پا تمام تنم پر ورم شده @hosenih دشمن همین که پا به روی چادرم گذاشت گفتم به خویش ارثیه مادرم شده جان خودت به زور کشیدند چادرم شاهد ببین که پارگی معجرم شده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اين مدتي که مي گذرد در عزاي تو روزي نبوده اشک نريزم بپاي تو با ياد آخرين شب پيش تو بودنم يک شب نبوده روضه نگيرم براي تو @hosenih يکسال و نيم شمع شدم سوختم حسين يک سال و نيم آب شدم در عزاي تو اي کاش لحظه اي که رسد جان من به لب بودم کنار قبر تو در کربلاي تو اي کاش لحظه اي که مي آيي به ديدنم از تن سرم بريده شود پيش پاي تو جان مي دهم به بستر مرگم در آفتاب مثل تن به خاک بيابان رهاي تو بر روي سينه پيرهنت را گرفته ام تا اينکه باز زنده شود ماجراي تو گودال بود و ولوله ي نيزه دارها گم بود بين هلهله هاشان صداي تو گودال بود و پيرهن و نعل اسب ها اي کاش بود خواهرت آنجا به جاي تو چيزي براي ما ز تو باقي نذاشتند تقسيم شد عمامه و خوود و رداي تو من بودم و نظاره ي تاراج خيمه ها در دست باد روسري بچه هاي تو عباس چون نبود به سيلي سپرده شد بوسه زدن به دخترک بينواي تو @hosenih جز آن شبي که دور شدم از تو در سفر تو روي نيزه بودي و من پا به پاي تو بر دامنم نيامدي آن شب دگر گذشت اما حسين، کنج تنور است جاي تو؟ يادم نرفته سنگ لب پشت بام بود پاداش هر کسي که بپا کرد عزاي تو يادم نرفته وقت تلاوت نمودنت شد خنده ها جواب صداي رساي تو ما را مدام خارجي آنجا صدا زدند اي غيرت خدا همه عالم فداي تو تا رفع اتهام کني از حريم خويش با آيه هاي سرخ بر آمد نداي تو @hosenih اما يزيد حرف تو را زود قطع کرد با خيزران مقابل طشت طلاي تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ به شیعه آبرو داده وجود زینب کبری یقین و صبر بوده تار و پود زینب کبری اگر خالی ست جایش در کسا اما خدا پر کرد نماد پنج تن را در وجود زینب کبری @hosenih نه تنها زینت باباست بلکه زینت دنیاست علی پیداست در حین شهود زینب کبری پس از چشمان مادر_آن همیشه محرم حیدر_ غم از رخسار بابا می زدود زینب کبری حسین از یاد ها می رفت و پرچم ها زمین می خورد نبود از عشق ردی در نبود زینب کبری‌‌ @hosenih کسی که هستی اش را داد تا که معجرش باشد نمی داند قلم حد و حدود زینب کبری شهادت خواستگاه کربلا بود و حسین اما اسارت شد عروج بی فرود زینب کبری اسارت رفت اما معنی اش ذلت نمی باشد اسارت را خدا کرده صعود زینب کبری @hosenih چه محکم ما رایت الا جمیلا ضربه زد آنجا به گوش دشمن کور و حسود زینب کبری چنان کوهی که از طوفان نیاید خم بر ابرویش حرم را تکیه گاه امن بوده زینب کبری طنین خطبه اش را کوفه فهمیده است یعنی چه هراسان شد دل شام از ورود زینب کبری @hosenih به اشک شرم می شوید به نی خورشید چشمش را ببیند هر زمان چشم کبود زینب کبری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ یک سال نیم مانده غمت در گلوی من هر روز و شب تویی همه جا رو به روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من @hosenih تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من از خاطرات آن شب مقتل کنار تو مانده هنوز لالۀ سرخی به روی من یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من قاریِ روی نیزه شدی تا حواس ها آید به سوی نیزه، نیاید به سوی من @hosenih سنگین ترین غمم غم دفن سه ساله بود او رفت و رفت پیش شما آبروی من بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم دیگر بس است بادۀ غم در سبوی من ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بس که با خود ماتم از کرب و بلا برداشته بوی غصه کوچه های شام را برداشته این دوتا تا عرش بالا رفته که گلدسته نیست زینب است و دست های بر دعا برداشته @hosenih در حقیقت چهره ی آیینه ی کرب و بلا با وفور اشک های خود جلا برداشته کوچه و محراب و خون تشت را دیده، ولی چون عمود نیزه را دیده ست تا برداشته گوییا بر چهره ی زینب زده آن بی حیا خیزران را وقتی از تشت طلا برداشته @hosenih طاقتش دیگر شبیه سالهای پیش نیست غصه های خویش را از هم جدا برداشته پهن کرده دور بستر گریه ی یک عمر را کوله باری را که از کرب و بلا برداشته تا همین اندازه می گویم که کوه اهل بیت چند وقتی می شود با خود عصا برداشته ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih