eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم @hosenih خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش ذکر «یاموسی بن جعفر(ع)» یا امام ذوالکرم آمدم! چون راه دادی و نمیگویی که این؛ روسفید و روسیاه است و عرب یا که عجم سفره ام برکت گرفت از ریزه نانِ سفره ات کم شده اما نمیدانم چرا رزق حرم؟! در هوای مشهد و قم بارها حس کرده ام فاصله دارم فقط با کاظمینت یک قدم حضرت باب ٱلحوائج هستی و شد مستجاب حاجتم یا از تو یا از حضرت صاحب-علَم عاشقِ شش گوشه ام! هنگام امضایِ برات جا نمانم از نگاه تو... نیفتم از قلم بسکه خوبی سائلت را پرتوقع کرده ای کم نمیخواهم! نخواهد رفت چون دستت به کم @hosenih صبر کن آقا... بماند بقیه را فردا بده من‌ نمک نشناسم و حاجت بگیرم میروم! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ خدایا آرزو دارم ببینم بچه هایم را در این خلوت اجابت کن دوباره ربنایم را ندارد فرق چندانی برایم روز و شب دیگر از این رو که نمی بینم رخ ماه رضایم را @hosenih دلم تنگ است میخواهم کنار دخترم باشم چه می شد باز بر دوشم بیاندازد عبایم را نشد امروز دستم را بگیرد گرم در دستش ولی یک روز می گیرد غریبانه عزایم را دعاکردم برای حال زندانبان ولی افسوس تلافی کرد با شلاّق همواره دعایم را بلائی بر سرم آورد این جا سندی نامرد که جز مردن نمیبینم دراین دنیا شفایم را ندارد روزنی زندان امان ازدست زندانبان که با زنجیر غم بسته گلوی بی صدایم را @hosenih ندارم قوتی حتی که برخیزم به روی پا فشارِضربه ی پایی شکسته ساقِ پایم را غریب و‌تشنه و زخمی به فکر همسر و فرزند "بیا‌ مادر - بیا مادر" ببینی کربلایم را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در این زندان تو را در آتش تقدیر می بینم تو را در اوج غربت زخمی زنجیر می ببینم نداری پوست بر پیکر، نمانده گوشت بر این تن چنان لاغر شدی گویا فقط تصویر می بینم! @hosenih شبیه مادرت از آرزوی مرگ لبریزی بمیرم که تو را از زندگانی سیر می بینم غریبی بیشتر از این که در این مصر، موسائی ولی هارون شهرت را پر از تزویر می بینم عزیز عالمی یوسف، چه بر مسند چه در زندان چرا با چشم ظاهربین خود تحقیر می بینم؟ کدامین استعاره شرح حالت در قفس باشد؟ غزال زخم خورده؟ نه، سراپا شیر می بینم نبین هارون به تخت است و غریب این سیه چالی تو آن بالای بالا، دشمنت را زیر می بینم نیامد مرغ نفرین در قنوتت، چشم دشمن کور نمازت را پر از آرامش تکبیر می بینم چه کرده کظم غیظت با دل بی رحم زندانبان؟ که در عمق نگاهش این همه تغییر می بینم شب تردید هایش را سحر کرده است، مهتابت دل ویران او را شاد از تعمیر می بینم به اعجاز نگاه تو زلیخا شد مسلمانت تمام حیله ها را در تو بی تأثیر می بینم نمی چسبد به تو این وصله ها، معصوم معصومی تو را در روشنای آیه تطهیر می بینم @hosenih دل شمس الشموست می شود خون از غروب تو خراسان را در این شبهای غم دلگیر می بینم غزل از مهر سلطان می شود لبریز، می گوید همین ناچیز را شایسته تقدیر می بینم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ یک خواب درست، این همه سال نداشت امید رهایی از سیه چال نداشت @hosenih یک عمر بلا دید و بلا دید ، ولی در سینه غمی جز غم گودال نداشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بر در این خانه می آیم که این در بسته نیست هر دری هم بسته باشد این در آخر بسته نیست خانه ی موسای ی کاظم قبله ی حاجات ماست چشمهایش بر گدای زار و مضطر بسته نیست @hosenih دست را وا کن بگیر از دستهایش کیسه را چشم را وا کن ببینی غیر زر در بسته نیست او کریم است و کریمان ریزه خوار خوان او تا ابد این سفره ی دردانه پرور بسته نیست کاظمین و مشهد و شیراز و قم در چار سمت مرز ها در کشور موسی ابن جعفر بسته نیست گندمی از گوشه ی صحنش برایم کافی است در حریم قدسی اش بال کبوتر بسته نیست @hosenih از غل و زنجیر حرفی هم نباشد باز هم روضه های رنج هایش آنچنان سربسته نیست روضه تکرار گریزِ سوزناک کوچه است دست موسی بسته یعنی دست حیدر بسته است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ شد سال ما تحویل با موسی بن جعفر با ذکر یا مظلوم، یا موسی بن جعفر امسال لطفش شامل حال گدا شد گویند چون شاه و گدا موسی بن جعفر @hosenih با هفت سینِ دل عجین شد نام نیکوش آن سرور و سالار ما موسی بن جعفر دستِ گدایان را بگیرد از روی مهر در هر خطر، در هر بلا موسی بن جعفر با روضه اَش آغاز شد یک سال دیگر، تا که کند الطاف ها موسی بن جعفر باب الحوائج، کاظمِ آل محمد آن بنده ی خوب خدا موسی بن جعفر فرزندِ زهرا، وارث حقِ ولایت موسای طورِ مرتضی، موسی بن جعفر از کاظمین اَش عطر آل الله آید هم مشهد است و کربلا موسی بن جعفر در کُنج زندان عاقبت گردید مسموم شد ناله اَش واویلتا، موسی بن جعفر از جور زندانبان ندارد جای سالم، اُفتاده گر حالا زِ پا موسی بن جعفر @hosenih از دوریِ معصومه اَش دِق کرد آخِر بی تاب شد دور از رضا موسی بن جعفر بر روی تختِ در تنش تشییع گردید ای"ملتمس"کُن ناله، وا موسی بن جعفر.. ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در دست به جز ذکرِ تعجیل نمیگیرم از حرکتِ لب هایم ترتیل نمیگیرم @hosenih قرانی و میخوانم آیاتِ حضورت را اینگونه سراغی از إنجیل نمیگیرم مس بود دلم؛ آن را از جنس طلا کردی تا گوشۂ چشمت هست تبدیل نمیگیرم موسی شده دلتنگت، گفته ست بیا منجی! من بی تو عصایم را بر نیل نمیگیرم تا صوت ِ أناالمهدی(عج) را نشنَوَم از کعبه از دست قضا عیش ِ تکمیل نمیگیرم @hosenih لحظاتِ ظهورِ تو عید است و به قران که- سالی که نباشی را تحویل نمیگیرم! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
🔸در حرم های مقدس اهل بیت(ع) نــنـگ اســـــت، شــــــرافــــت نـــــــــــــه غـــــیــــــرت‌نــــــــــــه، ارادت نـــــــــــــه رفـــــــــتـــن بــــــــه حــــــــرم بــــــا زور جـــــهـل اســـــــت، محـــــبت نـــــــــــــه © اشعار آیینی حسینیه👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تو را قرارِ دلِ بی‌قرار، می دانند تو را دلیلِ شروعِ بهار، می دانند @hosenih عزیزِ حضرتِ زهرا، نگاه‌های به در، تو را بهانه ی هر انتظار، می دانند قلوبِ غم زدگان، جمعه های هر هفته، غروبِ هجرِ تو را سرد و تار، می دانند خوشا به اهلِ وفا که در این جهانِ سیاه، به روی ماهِ تو خود را دچار، می دانند @hosenih یگانه صاحبِ دوران!، تمامِ منتظران، زمانِ آمدنت را بهار، می دانند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هستی غریب و با تو کسی آشنا نشد همدم کسی به سوز دلت جز خدا نشد خرما به زهر کینه شد آغشته وای من جز سوز زهر،زخم دل تو دوا نشد @hosenih معصومه خوب شد که نبود و ندیده است روح از تنت جدا شد و زنجیر وا نشد جان دادی ای غریب،به دور از وطن ولی اما غمی به مثل غم کربلا نشد شکر خدا که هفت کفن داشتی به تن دیگر برای تو کفن از بوریا نشد @hosenih بر تخته پاره جسم تو تشییع شد ولی تشییع تو به زیر سم اسبها نشد آویخته به تخته ی تابوت شد سرت اما سرت به دست کسی جابجا نشد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کنج زندانم و مبهوت تماشای توأم اینک این جا به مناجات و تمنای توأم در سیه چالم و ذکر تو شده آوایم به سکوت آمده ام طالب غوغای توأم روزگارم به مناجات و دعا طی شده است حال افتاده ز پا بر سر سودای توأم آخرین ذکر دعای منِ تنها این است جان بگیر از تن من ، عاشق و شیدای توأم شده ام منتظر لحظه ی زیبای وصال تا که دیدار کنم روی تو ای اوج کمال @hosenih یادگار حرم حضرت صادق هستم جلوه ی نور خدا بهر خلایق هستم یک تنه غربت و میراث علی را دارم وارث خون دل یاس و شقایق هستم ذره ای قدر مرا گر چه عدویم نشناخت به خداوند قسم مظهر خالق هستم یوسف رفته به زندان و غریبم ، مادر خود بیا که به تماشای تو لایق هستم دیدن چهره ی یار است همه خواهش من ذکر یا فاطمه شد مایه ی آرامش من @hosenih در سیه چال بلا تن که به تاب و تب بود ذکر یا فاطمه ام نقش میان لب بود هر چه از سیلی و از زخم زبان سهمم کرد آن نگهبان ستم پیشه که لا مذهب بود تازیانه که انیس بدنم می شد باز آینه دار صبوری دلم زینب بود دم به دم یاد از آن جدِّ غریبم کردم او که هر جای تنش جای سُمِ مَرکب بود واژه ای سرخ میان غزلی کُشت مرا داغ و اندوه حسین بن علی کُشت مرا @hosenih سال ها این غل و زنجیر کشیدم به خدا از یهودی صفتی طعنه شنیدم به خدا من که خود نور به خورشید و قمر می تابم سال ها تابش خورشید ندیدم به خدا گوشه ی تنگ سیه چال و شب و تاریکی یاد زهراست همه نور امیدم به خدا داغ اجداد من از پنجه ی یک سیلی بود من که خود کشته ی آن دست پلیدم به خدا مادر از زندگی ام چون تو دگر سیر شدم من به شرح غم و اندوه تو تفسیر شدم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت دلتنگی‌اش برایِ رضا سینه سوز بود قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت @hosenih با دستهای بسته فقط ناسزا شنید زخمِ زبانِ قاتلِ او نیشِ تیز داشت دیشب صدای سرفه‌ی او تا سحر رسید زنجیر بِینِ حلقه‌ی خود یک مریض داشت زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت او روی در شکسته و مادر به پشتِ در تشییع او به روضه‌ی زهرا گریز داشت بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود انگار لنگه در دو سه تا میخِ تیز داشت اول مدینه بعد دلم کاخِ شام رفت زندان هرآنچه داشت ویرانه نیز داشت @hosenih سر رویِ طشت بود و حرامی کنارِ طشت نامرد بِینِ دست شرابی غلیظ داشت با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان نامحرمی که تکه کلامِ کنیز داشت... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e