eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در امتحان محبت منم که رد شده ام بیا ببین گل نرگس چقدر بد شده ام @hosenih ببین که جای تهجّد، به جای ذکر سحر اسیر غیبت و خود بینی و حسد شده ام اگر به آتش غفلت بسوزم حرفی نیست که من دچار گنه ، بی حد و عدد شده ام دلم نمی شکند در میان روضه ، ولی شکستن دل پاک تو را بلد شده ام چقدر راحت و آسوده معصیت کردم که گویی منکر آن قادر صمد شده ام ز چشم های سیاهت نداشتم پروا " چنین به درک فیض تو بر خویش سد شده ام " منی که دعوی عشق تو داشتم روزی به پیروی هوا همچو دیو و دد شده ام سزاست تا که مرا حد زنی به دست خودت بزن مرا که من آماده بهرِ حد شده ام اگر حساب کنم من فزون ز صدها بار به دست های کریم شما مدد شده ام خدا کند که ببینی شهادت ما را بیا ببین که به عشق تو در لحد شده ام @hosenih اگر چه باورت ای گل نمی شود شده ام در امتحان محبت منم که رد شده ام ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ز عشقت طالب امداد هستم گدای صحن گوهرشاد هستم به شوق یک نگاهت یا رضا جان دخیل پنجره فولاد هستم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ من خستگی ها دیدم و دل بی قراری اندوه دیدم با هزاران زخم کاری من دیده ام دلواپسی و سوگواری هم اشک جاری دیده ام هم خون جاری من آن چه را دیدم ندیده هیچ چشمی کار ، اراذل را بدون هیچ شرمی من تشنگی در خیمه ها را خوب دیدم من خستگی بچه ها را خوب دیدم تصویر درد کوچه ها را خوب دیدم من حمله های پنجه ها را خوب دیدم دیدم که طفلان حرم هر سو دوانند بی معجرند و زخمی و سینه زنانند @hosenih در یک عبا یک پیکر صد چاک دیدم یک نوجوان را غرق خون و خاک دیدم شش ماهه طفلی رفته تا افلاک دیدم سرها به دست مردم ناپاک دیدم با چشم خود دیدم هزاران داغ تازه نعل نوی اسبان و تشییع جنازه تنگ غروب و کل صحرا لاله گون بود چشم تمام آسمان ها غرق خون بود مرکب رسید و زین و پشتش واژگون بود من هر چه گویم باز هم از آن فزون بود ناگاه غرید آسمان انگار آن جا بین اراذل بر سَرِ ، سَر بود دعوا دیدم یکی با چکمه در گودال می رفت با بدترین شکل و چه بد احوال می رفت با قصد ذبح صید خونین بال می رفت دیدم که عمه زینبم از حال می رفت در پیش ناموس خدا سر را بریدند در پیش چشمانش محاسن را کشیدند @hosenih من نیم روزی غرق آه و ناله دیدم گلبرگ ها را پر ز اشک و ژاله دیدم یاس سپید اما به زیر هاله دیدم من یک سه ساله با غمی صد ساله دیدم دیدم که دق کرد عمه ام در کنج ویران پیچیده آه و ناله ام در کنج ویران من چشم هایی که نمی دیدند دیدم آن بی حیاهایی که خندیدند دیدم در کوفه آن ها را که رقصیدند دیدم من سنگ هایی را که باریدند دیدم آن سنگ ها یا بر سر عمه نشستند یا آن که پیشانی جدم را شکستند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کِی به نظر بنده ی نابم کنی رحم بر این حال خرابم کنی گر که دلت نیست به من پس چرا جلوه به بیداری و خوابم کنی نقش خودت بر دل من حک نما تا که ز آیات کتابم کنی با نظرت خاک شود کیمیا می شود آیا که خطابم کنی ذوب شدن در تو حیات من است می شود آیا که که مذابم کنی ساقی میخانه شدن سخت نیست گر تو نگاهی به شرابم کنی جام و سبویم زِ مِیِ کوثر است تا به لبم نغمه ی یا حیدر است @hosenih صفحه ی دیگر به دلم باز کن دفتری از عاشقی آغاز کن تاب مده طرّه ی مشکین چنین کمتر از این ای گل من ناز کن گوشه ی چشمی به تنعّم گشا از منِ آشفته گره باز کن نام خوشت را به زبانم نشان جان مرا زمزمه پرداز کن دم بزن از سرِّ خفیه به دل سینه ی ما را حرم راز کن ای دل من جانب جانانه ات با پر بشکسته تو پرواز کن بال بزن تا که هدایت شوی طائر درگاه ولایت شوی @hosenih بال گشا موسیِّ جان آمدی چشمه ای از سِرِّ نهان آمده تا که ضلالت برود از جهان روح هدایت به جهان آمده غنچه شکوفه زده بر شاخسار یا گلی از باغ جنان آمده جلوه ی تام کَرم کردگار نور کرامت به عیان آمده ماه و ستاره به کناری رَوید حضرت خورشید زمان آمده روشنی چشم امام شِشُم نور دو چشم همگان آمده از افق عشقْ سعیده رسید غنچه ی دامان حمیده رسید @hosenih جرعه زن از جام هدایت شویم تا که به میخانه ی حیرت شویم باده دهید از خُم ناب غدیر تا همه سرمست محبت شویم جام غدیر از کرمت باز شد تا همه مهمان ولایت شویم گر که عنایت کنی ام ای کریم ریزه خورِ خوان کرامت شویم ظرف دل ما بگشا تا دگر بهره ور از بارش رحمت شویم اذن نجف را بده و کاظمین راهیِ کویت به زیارت شویم زائر خاک تو شدن فخر ماست هدیه ی مولودی تو کربلاست ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ امشب ز شیدایی پر از فریاد هستم فارغ ز جور طعنه ی بیداد هستم با هر تکانی کز نسیم مهر آید محو بلندای قد شمشاد هستم جانانه می نوشم ز جام بی قراری از هر چه پیمان در جهان آزاد هستم هر سو دلم را می کشاند عاشقانه مانند گیسو در مسیر باد هستم میل مناجات و دعا دارم دوباره از دلبر خود طالب امداد هستم ای یادگار مجتبی ای پور زهرا دلتنگِ عطر کوی تو هستم سَراپا @hosenih وقتی دلم مستِ مناجات خدا شد با نام زیبای تو آن دم آشنا شد با تو تمام واژه ها سرمست هستند گویا دوباره بر لبت جاری دعا شد زیباترین روح پرستش در دو عالم روح بلندت مقتدای ماسِوا شد با تو ولایت اوج و پروازی دگر یافت ذکر دلارایت مِیِ اهل ولا شد ای کوثر ناب نگاهت جام مستان با گوشه چشمت خاک دل ها کیمیا شد گفته امام حق به تو ای نور مطلق هستی ولیِّ حق ما ای رهرو حق @hosenih یک شب تماشای حریمت قسمتم کن بنما کرم گرد ضریحت دعوتم کن دانم به دیدار توام ناقابل اما منت گذار و زیر دین و منتم کن بار دگر بالا ببر دست دعایت بهر سلوک عشق خود پر همتم کن با یک دعای مهربانانه چو مادر با خادمیِ خود رهین عزتم کن آقا قسم بر عصمت زهرای اطهر دیگر کریمانه روا هر حاجتم کن آقا کریم بن کریم جانم فدایت کِی می شود هستی خود ریزم به پایت @hosenih ما یک صحیفه راز را در سینه داریم در دل خزان و در دو چشم خود بهاریم وقتی دل ما می شود تنگ مدینه بر آن ضریح پاک تو سر می گذاریم وصفت اگر ناممکن است اما به عالم عشقى به جز مدح شما در دل نداریم صدها بهشت آید به دیدار حریمت دلدادگان صحن و این دارالقراریم دعوت کن آقا کوله بار خود ببندیم ما که بدون لطف تو بی برگ و باریم سجده به خاک تربتت فوز عظیم است کرب و بلای شهر ما عبدالعظیم است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آمد نشست پای همان درب ساعتی زائر میان همهمه دنبال حاجتی ... حالا که دست داده به او خوش سعادتی پس می توان گذاشت زمین سر به راحتی قدری رواق آینه ها را مرور کرد دل را پر از حرارت آیات نور کرد با چشم های خیس از آنجا عبورکرد گم شد در ازدحام غم بی نهایتی @hosenih سر داد با زبان دلش یا شفیع را پرواز کرد گنبد سبز رفیع را در امتداد آینه ها تا بقیع را طی کرد تا دلش به هوای شفاعتی ... انگار خوان حضرت زهرا گشودِ وُ عمری در آرزوی همین لحظه بودِ وُ هی اشک از شمایل گریان زدودِ وُ شوقی عجیب می بردش تا ضیافتی نامت کلید حل تمام سوال ها آرامش درونی آشفته حال ها یا فاطمه تجلی نام تو سال ها این گوشه کرده است به دل ها قیامتی برداشته به حرمت تو از سرش کلاه خورشید هم که می رسد اینجا ز گرد راه بوی بقیع می دهد این صحن و بارگاه حتماً که بوده از تو در اینجا علامتی جز در حریمتان بخدا ره نبرده ام جز از سبوی مهر شما می نخورده ام من سال ها به این هیجان دل سپرده ام جز این دل شکسته ندارم بضاعتی راهی که از حوالی این خانه می رود جز بر صراط عشق خدایا نمی رود زائر که دست خالی از اینجا نمی رود وقتی شما کریمه اهل سخاوتی @hosenih نام تو واژه ایست به اندازه بهشت از نام تو بلند شد آوازه  بهشت این که ضریح پاک تو دروازه بهشت نقل است از امام غریبان روایتی کم کم غروب خسته بیداد می رسد بوی تو را بغل زده و باد می رسد افتاده در کمینم و صیاد می رسد آهوی رو سیاه مرا کن ضمانتی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ روی تو را دوباره ندیدم ، غروب شد بغضم گرفت ، تا که شنیدم ، غروب شد @hosenih تا یادم آمد این همه سال است رفته ای  آهی ز عمق سینه کشیدم ، غروب شد باران نداشت شهر ، که او شرم هم نداشت  یک قطره اشک هم نچکیدم ، غروب شد آقا به ندبه ات نرسیدم مرا ببخش  شرمنده تا ز خواب پریدم ، غروب شد آقا کلافه ام من از این نفس سرکشم  جمعه به پای نفس پلیدم ، غروب شد خورشید سرخ شد ، به گمانم که گریه کرد  بیچاره گفت تا که خمیدم ، غروب شد از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو  این بار هم تو را ندیدم ، غروب شد @hosenih روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت  مثل همیشه تا که رسیدم ، غروب شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روز عرفه اوج مناجات آمد هنگام دعا و عرض حاجات آمد ذکر همه عاشقان اباصالح شد با وجه خدا وقت ملاقات آمد شاعر: @dobeity_robaey
شهدای ؛ ای دوست پیام التفاتی بفرست بر مرده دلان آب حیاتی بفرست این کشور ما زنده ز خون شهداست بر روح شهیدان صلواتی بفرست @dobeity_robaey
رونق گرفت از غم تو زندگانی‌ام ای یار مهربان! به کجا می‌کشانی‌ام؟ حالا که پیرمرد شدم کیف می‌کنم چون وقف روضه بود تمام جوانی‌ام خواب و خوراکِ زندگی‌ام را گرفته است حتّی خیال اینکه بخواهی برانی‌ام زهرای مرضیه به سرم دست می‌کشد وقتی سیاه لشگر هیئت بدانی‌ام از برکت زیارت تو باخدا شدم من در زمین کرببلا آسمانی‌ام شرمنده‌ام گناه مرا از تو دور کرد شرمنده‌ام حسین! که من از شما نی‌ام برسینه می‌زنم که مُطهر کنی مرا مشغول گردگیری و خانه تکانی‌ام مارا نمی‌خرید کسی جزتو یاحسین مبهوت ازین بزرگی و این مهربانی‌ام هیئت کلاس درس ولایت شناسی است با گریه بر حسین، امام زمانی‌ام چیزی نمانده است دگرتا به اربعین! یعنی مرا پیاده حرم می‌رسانی‌ام ؟ مثل امام عصر عزادار روضه‌ی غم‌های قلب زینب قامت کمانی‌ام یاد دمی که روی تل آمد نگاه کرد پای برهنه رو بسوی قتلگاه کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💗 مبارک باد💗 در روز پدر، به کعبه سر باید زد بـر بام نجـف، دوباره پَر باید زد در حسرت بوسه بر "ضریـح مولا" صد بوسه به دستان "پدر" باید زد@hosenih@dobeity_robaey
ای دوست پیام التفاتی بفرست بر مُرده‌دلان آب حیاتی بفرست این کشور ما زنده ز خون شهداست بر روح شهیدان صلواتی بفرست 🇮🇷 @dobeity_robaey