eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد توحید در نهایتِ خود آشکار شد با روی کار آمدن رویت،آفتاب؛ از کار سَروَری جهان برکنار شد @hosenih اینگونه صبح سوم شعبان به خاطرت هر سال از طلوع خودش شرمسار شد یعنی که با طلوع تو پنجاه و هفت سال خورشید در غروب خودش خانه دار شد با علت سپید و سیاهی چشم تو پلکت دلیل گردش لیل و نهار شد درمجلسی که گیسوی تو درس می دهد بوی بهار موی تو شرح بِحار شد نام حسین پهن شد و بین سین آن جبریل شد زمینی و فُطرس شکار شد ترویج گشت در شب میلادت این مَثَل گاهی گلی بهانه ی فصل بهار شد با یا غفور و یا احد و یا صمد نشد با «یاحسین» نَفْس ولیکن مهار شد «وحشی بافقی» اگر «اهلی» شد از تو شد «انسانی» فخیم غمش «سازگار» شد هم یا حسین بوی «گلاب وگل» آفرید هم یا حسین ریشه ی «نخل» چهار شد مجبور بودم از تو بگویم در این غزل این جبر درنهایتِ امر،اختیار شد @hosenih دستی که سجده تکیه برآن کرد پیش تو درکربلا ز خاک درآمد مِنار شد نگذاشت هیچگاه عبا روی دوش خویش هرکس به روضه ی علی اکبر دچار شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دو چشمت انگبین‌جوشان و لب‌هایت فرات‌آور چراغت راه‌گستر ، کشتی نوحت نجات‌آور قلم باید شوند اشجار در ثبت دمی از تو برای لیقه‌ی کتّاب ، دریاها دوات‌آور @hosenih به سمتت وحی شد نازل، که هستی فیض را قابل پدر باشد کمیل‌آموز و فرزندت سمات‌آور تو را در شطِّ رنج ای شاه! می‌بینم نمی‌دانم که ایثار تو باشد در نهایت کیش و مات‌آور تو را مجموعه‌ی اضداد می‌نامند عاشق‌ها که شادی بی‌تو حزن‌انگیز و غم با تو نشاط‌آور خدا در ذات زیبایت جلالش را نشان داده نشان داده‌است احسان قدیمت را صفات‌آور هرآن‌کس شاه! شمشادِ قدت را دید «حافظ» شد به‌رغم اشک شورش می‌شود شاخِ نبات‌آور کنار کفّ العبّاس آمده عیسی و می‌دانم نمی‌یابد به جز دست علم‌دارت حیات‌آور مرا بی‌ما و بی‌من کن، کلامم را مطنطن کن که هستی فاعلاتن فاعلاتن فاعلات‌آور تو را در «اهدنا» دیدم صراط مستقیمی که به حق‌پیمایی افکار می‌گردد ثَبات‌آور به زیر تیر هم تکبیرةالإحرام می‌گویی الا تلمیح اذکارت یقیمون الصّلات‌آور! به خوانت منعمم گردان! که داری سوره‌ی انسان برای این گدایت باز یؤتون الزّکات ‌آور خدا تنها تو را «فی البحر کالأعلام» می‌گوید چه نوحی هست جز تو «اَلجَوارِی المُنشآت»‌آور؟ چه رازی در سه بار آوردن نامت نهان کردی؟ چرا این‌گونه می‌باریم؟ نامِ التفات‌آور! به دست دوست‌داران تو درّی بود در محشر بنازم اشک چشمم را که می‌آید برات‌آور کرامت می‌چکد از لای مژگان نجیب تو نیازی نیست بر لاتانِ عزّی و منات‌آور @hosenih به ایجاز آمدم حرفی از اعجاز تو را گویم زمان قبض روحم مرحمت کن انبساط آور چنان از شطح لبریزم به دارالوصف توحیدت که می‌ترسم بگویم بوده‌ای عین القضات‌آور ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای بر تو سلامِ اهل عالم وی بر تو درود آل خاتم ای روح نماز اهل بینش مقصود خدا ز آفرینش @hosenih ای رحمت حق، حَفَتَهُ مِنک احیای قلوب، تَحتَ ظِلِّك ای شاخصه ی خدا پرستی محیا و مماتِ کلِ هستی ای کهف حَصین، غیاثِ مضطر کشتیِ نجاتِ خلق، یکسر منجیِ بشر ولادتِ توست الگوی بشر شهادت توست تو حجت روزگارهایی امّید گناهکارهایی ای در طلب هدایت حق راضی شده بر رضایت حق تو قله ی قاف هَل اَتایی تو آینه دار اِنَّمایی ای مظهر ذاتِ اسم اعظم سر تا قدمت رسول اکرم ای جلوه گهِ علیِ اعلا وی هیبتِ تو شبیه مولا ای خیر کثیرِ نورِ کوثر مستوره ی سوره های مادر تو جوششِ خونِ مجتبایی تو خامسِ آل مصطفایی بر تو حسن احترام کرده بر مقدم تو قیام کرده زان روز که آمدی به دنیا شد عشقِ شهادت از تو پیدا حق را سببِ عبادتی تو فریادگر شهادتی تو ای خونِ تو از رگ محمد وی گوشت و پوستت ز احمد هر روز به دامنِ مودّت سیراب شدی به کام جدّت این پرورشِ تو از رموز است این امر، چهل شبانه روز است گر تشنه شدی به بطنِ مادر سیراب شدی تو از پیمبر محروم ز شیرِ مادر، اما مشعوف ز لعلِ سرخ طاها پیداست اگر، حسینُ مِنّی پس چیست، اَنا مِن حسینی؟ از این سخن این پیام آید کز صُلبِ تو نُه امام آید آن نور که حنجرِ تو نوشید انوارِ امامت از تو جوشید اعضای تو را که پیشِ یاران می کرد رسول بوسه باران دانست عدو که تو که هستی دانست تویی تو روحِ هستی @hosenih بودند میان دوستانت انگار کمی ز دشمنانت دیدند که از فرازِ منبر میکرد تو را بغل پیمبر دیدند میان جمع گاهی او محوِ تو بود هر نگاهی دیدند به چِشم، هر شهودی هر روز تو غرق بوسه بودی هر بوسه که بر گلوی تو زد شد تیرِ بلا به جان احمد آنانکه دلش خراش دادند اعضای تُو را تَراش دادند رَزّازگَرانِ قعرِ گودال کردند تنَت به کینه پامال با نیّتِ قُربتاً اِلَی الله کشتند تو را ز بُغض وَالله بُغضی ز نبی به سینه ها بود بُغضی ز علی به کینه ها بود هم بغضِ برادرِ تو دارند هم کینه ی مادرِ تو دارند دیدیم نهایتِ جفا را مَسلوب ذبیحِ بِاالقفا را روزیکه تنِ تو گشت عریان شد حکمتِ بوسه ها نمایان شد پیکرِ تو ز تيغِ خونبار افزون ز هزار و نُهصد آثار آنگونه که جای بوسه دیگر یک ذرّه نماند بهر خواهر @hosenih چشمش که بر آن گلوت افتاد لب را به رگِ بریده بنهاد می گفت به سوز دل خدایا قربانیِ ما قبول فرما ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دلا به گوش که ماه سرور، شعبان است دل مدینه و قلب رسول شادان است علیست شاد و لب فاطمه چه خندان است ز عرش تا به مدینه فرشته باران است هر آنکه طالب جود است بگو شتاب کند بگو گدائی پور ابوتراب کند بگو بگو که شه عالمین می آید بگو برای نبی نور عین می آید الا که نور و مَهِ نیّرین می آید چقدر نام حسین، بر حسین می آید تمام جود به یک آن، به خلق نازل شد رسید و آیه ی تطهیر و نور کامل شد @hosenih نمود رشد ز شیرِ زبان پیغمبر وجود اوست تماماً ز جان پیغمبر جمال و جود و سخایش، بسانِ پیغمبر نظر به چهره ی او شد، جنانِ پیغمبر شنید بوی بهشت احمد از شمیم حسین مدینه تازه شد انگار از نسیم حسین رسیده ماه، به دامان ماهِ حضرت ماه رسیده شافع کوه گناه خلق از راه بگو به فطرس غمدیده از ملال گناه: بگیرد از پرِ قنداقه ی حسین پناه اگر سیاهِ گناهی، بیا فرات اینجاست اگر که غرق گنه، کشتی نجات اینجاست کریم ابن کریم است و من گدای کریم اسیر سلسله ی رأفت و سخای کریم فقیر اویم و خاکم به زیر پای کریم همیشه پر شده دست من از عطای کریم غلامی در او افتخار اجدادم کویر بودم و کرده حسین، آبادم تمام خلق، فقیر حسن، برادر او همه غلام ابالفضل، امیر لشکر او الا که آینه ی مصطفی است، اکبر او رواکننده ی حاجات، علیِ اصغر او چه مادر و پدر و چه اصالتی دارد چه زینب و چه شکوه و جلالتی دارد سلام حضرت عطشان دشت کرببلا سلام معنی غربت، تجلی غم ها سلام سید و سالار زینب کبری سلام علت اشک همیشه ی زهرا ولادت تو هم آغوش اشک زهرا بود مصیبت تو دلیل سرشک زهرا بود @hosenih گهی به مادر خود در رحِم سخن گفتی ز غربت و عطش و خشکی دهن گفتی گهی ز روضه ی خونین یک بدن گفتی ز خاتَم و ز خیام و ز پیرهن گفتی هماره گفتی و مادر شنید و هی نالید ولی فدای دل خواهرت که غم را دید رسید وادی کرببلا پریشان شد رسید روز دهم، غصه اش فراوان شد رسید مقتل و زینب دوباره گریان شد رسید پیش تن بی سری که عریان شد ز اوج غربت زینب ز عرش خون بارید عقیله خم شد و رگ های حنجرت بوسید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌹ولادت با سعادت امام حسین (ع) مبارک باد🌹 امشب حسنات می فرستد زهرا برشیعه برات می فرستد زهرا درهای بهشت وا شده پس حتماً دارد صلوات می فرستد زهرا © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خبر پیچیده در عالم که درّ ناب می آید نگین پنجم ِ آل کسا؛ ارباب می آید در آغوشش گرفته فاطمه(س)، یکریز پیغمبر(ص)- برای بوسه بر لبهای او بیتاب می آید @hosenih چه تمرین میکند فطرس طریقِ دست بوسی را مگر شب تا سحر در چشم هایش خواب می آید!! فقط مشتاق دیدار است و وعده داده بر بالَش که محض پر گشودن بهترین اسباب می آید خدا قنداقه اش را با حریرِ کهکشان بسته برای خواندنِ لالایی اش مهتاب می آید ملقّب شد به «ثاراللهْ»! قطعاً قبله و کعبه... برای دیدنش با مسجد و محراب می آید علی(ع) در سایۂ گهواره اش «والشّمس» میخواند وَ سائل با رعایت کردنِ آداب می آید @hosenih یقیناً می رود با دست های پُر از این خانه کسی که بی ریا، با قصدِ دقّ الباب می آید ¤ به یاد تشنگی هایش می آید اشک از چشمم میان روضه مادامی که حرف از آب می آید! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🌹ولادت با سعادت امام حسین (ع) مبارک باد🌹 امشب حسنات می فرستد زهرا برشیعه برات می فرستد زهرا درهای بهشت وا شده پس حتماً دارد صلوات می فرستد زهرا © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ "یا من هو اسمه دوا" عبّاس است "یا من هو ذکره شفا" عبّاس است @hosenih کعبه ست حسین و کربلا هم قبله در مذهب ما قبله نما عبّاس است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مادر ماه بنی‌هاشم! قمر آورده‌ای نخل امید ولایت را ثمر آورده‌ای بحر موّاج کرامت را گهر آورده‌ای کلک صنع کبریایی را اثر آورده‌ای هر چه در وصفش بگویم خوب‌تر آورده‌ای بر امیرالمؤمنین زیباپسر آورده‌ای این پسر شمشیر و شیر عترت پیغمبر است پای تا سر حیدر است و حیدر است و حیدر است @hosenih این پسر دست علی دست علی دست خداست این پسر یک مطلع الانوار مصباح الهداست این پسر تا حشر ثاراللّهیان را مقتداست این پسر قربانی کوی حسین از ابتداست این پسر دست خدا با دست از پیکر جداست این پسر روح حسین ابن علی «روحی فدا»ست این پسر ماهی است در بین دو مهرِ فاطمه این بود باب الحسین و باب حاجات همه @hosenih بیت مولا، باغ جنّت، یاسمن، عباس توست روح غیرت، جان آزادی به تن، عباس توست هاشمیّون را چراغ انجمن، عباس توست وارث شمشیر و دست بوالحسن، عباس توست ملجأ و باب المراد مرد و زن، عباس توست بت‌شکن: مولا علی، لشکرشکن: عباس توست این خداوند ادب، عبد خداوند است و بس در شجاعت، در وفاداری، نظیرش نیست کس @hosenih کیست عباس آن که وجه‌ الله محو روی اوست آل هاشم را همه دل در کمند موی اوست غرق گل از بوسۀ دست خدا بازوی اوست ذوالفقار فاتح خیبر، خم ابروی اوست نخل سرسبز ولایت قامت دلجوی اوست آبروی آبرومندان ز خاک کوی اوست از دل گهواره تا امواج خون در علقمه لحظه‌ای غافل نگردید از حسین فاطمه @hosenih آفتاب طلعتش خورشید رخسار حسین! دیدن رخسار او، تکرار دیدار حسین! از شب میلاد بودش دل، گرفتار حسین! نقد جان در دست و سرگردان به بازار حسین! با سر و با دست و چشم و تن خریدار حسین! حامی و سردار و سقّا و علمدار حسین! با وجود آن که خود مظلوم ظالم‌سوز بود مثل حیدر عابد شب بود و شیر روز بود @hosenih مادر سادات زهرا خوانده خود را مادرش حیدر کرّار می‌خواند حسین دیگرش عمّۀ سادات می‌بالد که باشد خواهرش ایستاده با ادب حتّی ادب در محضرش آفرینش تا قیامت تشنه‌کام ساغرش حاجت کونین جوشیده است از خاک درش در حریمش اکتفا کردن به یک حاجت کم است کم مخواه از او که او باب المراد عالم است @hosenih او که با ماه جمالش عالم‌آرایی کند او که بر خاکش سرافرازی جبین‌سایی کند او که بی وی عشق هم احساس تنهایی کند او که بر خیل شهیدان نیز آقایی کند آل عصمت را ز اشک دیده سقایی کند خون خود را وقف بر گل‌های زهرایی کند جسم‌ و جان و چشم و دست ‌و سر دهد در راه‌ دین گل کند تقدیم ثارالله از زخم جبین @hosenih اوست سقایی که در آغوش دریا سوخته هم زده آتش به دریا، هم به صحرا سوخته همچو شمعی در شرار دل سراپا سوخته آب گشته در میان آب و تنها سوخته مشک هم از اشک آن لبْ‌تشنه‌سقا سوخته مثل تصویرِ لبِ فرزند زهرا سوخته اشک صد ایّوب می‌جوشد به یاد صبر او تا قیامت آب می‌گردد به دور قبر او @hosenih ای خدا را تیغ بران در نیامِ اهل‌بیت! ای علی را شیر غران در کنام اهل‌بیت ای به رخسارت تجلاّی تمام اهل‌بیت ای مقامت در صف محشر مقام اهل‌بیت هم به «نفسی انت» فرمودت امام اهل‌بیت هم به شمشیرت نوشته انتقام اهل‌بیت می‌رسد روزی که حق را باز هم یاری کنی باز، بازآیی و بر مهدی علمداری کنی @hosenih تشنه‌ای و چشم ما دریا به پایت ریخته دل رویِ دل در حریم با صفایت ریخته فیض روح الله در صحن و سرایت ریخته همچو باران استجابت از دعایت ریخته اشک ثارالله روی دست‌هایت ریخته بال حورالعین رویِ پای گدایت ریخته جوشد از خاک درت اشک مناجات همه بیشتر باشد به کویت عرض حاجات همه @hosenih مهر تو دین من، آیین من، ایمان من است زخم‌های پیکرت آیات قرآن من است پای تا سر دردم و خاک تو درمان من است با تو بودن از ولادت دین و ایمان من است ذکر «یا عبّاس» درمان تن و جان من است دست من خالی و مدحت درِّ غلطان من است نیستم قابل که گویم «میثم» کوی توام هر که هستم یا ابوفاضل ثناگوی توام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در کشور عجم عربی سروری کنی چیزی نمانده است که پیغمبری کنی با عشق تو ارامنه پیوند می خورند در کار و کسبشان به تو سوگند می خورند @hosenih زرتشتیان برای شما تکیه می زنند سینه برای مشک تو با گریه می زنند دل دادگان خال تو آزاد مکتبند با غیرتان ری همه عباس مذهبند لختی بخند سوره سلمان نزول کن اهل ری ام مرا به غلامی قبول کن رخصت بده رکاب بگیرم برایتان شاید نصیب شد سفر کربلایتان بالا بلند ای قمر ایل مرتضی یعسوب دین علقمه تمثیل مرتضی @hosenih بعد از شما نواده یل بی سپر علی مثل تو و حسین و حسن پر جگر علی دست مرا بگیر نه با دست با پرت بی دست کربلا نظری جان مادرت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ وقتش رسیده تا به بیانم توان دهید این حرفهای مانده به دل را زبان دهید وقتش رسیده روی پر جبرئیل ها شعری به قلب این قلم از آسمان دهید تامیوه ی رسیده مضمون به ما رسد قدری درخت واژه تان را تکان دهید ارزانی ستاره بود ماه آسمان ماه مدینه را به من امشب نشان دهید من از شما به غیر شما را نخواستم هرچه ثواب هست به این و به آن دهید امشب که ساقی آمده از مشک عشق او یک کاسه آب دست من نیمه جان دهید در برکه نگاه علی خوش دمیده است ماهی که ماه هم مثلش را ندیده است @hosenih حالا که ماه آمده پیدا ترین شده ست یوسف ترین رسیده و زیباترین شده ست منصوب گشته است به باب الحوائجی پیغمبری ندیده مسیحاترین شده ست ابروی او نیامده محراب عاشقی گیسوی او نیامده یلداترین شده ست بین قبیله ای که همه سرو قامتند قامت کشیده خوش قد و بالاترین شده ست لیلا میان شهر مجانین نه... این پسر در شهر لیلی آمده لیلاترین شده ست ساقی زیاد بوده در این خاندان ولی سردار کربلاست که سقا ترین شده ست عباس روح جاری از نیل تا فرات عباس راهِ رفتنِ در کشتی نجات @hosenih شعبان برای ماست گواراتر از رجب شیرین تر است شهدِ لب یارم از رطب امشب شب تولد روح دلاوری ست امشب شب وفاست شب غیرت و ادب باید به پیش ابروی او سجده آوریم چون واجب است محضر او امر مستحب امشب شب چهارم ماه است آمده ماه شب چهارده از قلب نیمه شب نامش پر از کنایه پر از استعاره است شب ماه و روز مهر و سحرها ستاره است @hosenih عرض ارادتم به اباالفضل بارها برده مرا به جرگه ی بی اختیارها چون موج، سر به سینه ی هر صخره می زنم آثار عاشقی ست از این گونه کارها محدود ما یکی دو قبیله نمی شود عشقش دوانده ریشه به ایل و تبارها مانند او نیامده دیگر به روزگار مانند من گدای نگاهش هزارها دلداده اند در ره او صاحبان دل سر داده اند در قدم او سوارها از او ندیده ام به خدا دادرس تری آقا تری، کریم تری، هم نفس تری @hosenih با این که با اصالت و ارباب زاده بود یک عمر چون رعیّت این خانواده بود بذر ارادتی که به دل کاشت مادرش حالا چو سرو، قامت او ایستاده بود در پیش فاطمی نسبان سر به زیر بود انگار این ارادت او بی اراده بود در آخرین سجود نمازِ محبتش در پیش پای فاطمه از زین فتاده بود آن ها که دیده اند نوشتند عاقبت سر روی پای حضرت زهرا نهاده بود زهرا کنارش آهِ نفس گیر می کشد با دست خود ز دیده ی او تیر می کشد @hosenih ما جز خدا به غیر توکل نمی کنیم ما جز به اهل بیت توسل نمی کنیم باید در این زمانه ولایت مدار بود ور نه به هیچ جای جهان گُل نمی کنیم ما ذاکریم؟ نه، همه سرباز رهبریم وقتی که امر کرد تأمل نمی کنیم گوید اگر روید در آتش به سر رویم سر هم اگر که خواست تعلل نمی کنیم هرکس که در مقابل آقا بایستد در هر لباس و پُست، تحمل نمی کنیم عباس ماند چون که مطیع امام بود در او «چرا» به حرف امامش حرام بود! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده @hosenih هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده زور بازوی تو بی حد وَ عدد خواهد شد بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت در حقیقت «لک لبیک برادر» می گفت! این اباالفضل که از قبله فراتر می رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می رفت علی اکبر به ثنا گویی او می آید: چقدر منبر کعبه به عمو می آید خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد @hosenih گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد مسجدی بود که بابای من آبادش کرد از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز «کاشف الکرب» تویی؛ خندۀ ارباب تویی «پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی! روی چشم تو بُوَد جای حسن جای حسین هستِ ما بین دو ابروی تو؛ بین الحرمین پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است و فقط محضر زینب سر تو پایین است ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نام تو در دل میدان رجز قاسم بود زور بازوی علی ریخته در بازویت ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت تیغ چرخانده ای و پیش تو طوفان هیچ است لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است @hosenih وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟ «أشهد أن علیاً ولی الله» بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih