eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ سلامٌ علی لیلا که پیغمبر آورده گلی از گلستان جنان بهتر آورده حسین و حسن زاده و یا حیدر آورده و یا چارده معصوم به یک منظر آورده ز گلزار سر سبز ولایت بر آورده که بر یوسف زهرا علی اکبر آورده @hosenih سلامٌ علی لیلا که امشب قمر زاده ز خورشید تابنده فروزنده تر زاده بتول دگر امشب حسین دگر زاده خداوند زیبایی به شکل بشر زاده فرشته ملک یا حور چه زیبا پسر زاده فروغ دو صد خورشید به یک اختر آورده @hosenih سلام خدا بادا به لیلا و فرزندش چه فرزند دلبندی که نبود همانندش دهد جان به ثارالله ز گل های لبخندش جمال رسول الله جلال خداوندش خرد آستان بوسش شرف آبرومندش ادب در پی تعظیم به خاکش سر آورده @hosenih الا ماه کنعانی بیا ماه زهرا بین تمام ملاحت را به یک روی زیبا بین به مصر محمّد آی، رخ حق تعالی بین دو صد نخل طوبی را به یک قد و بالا بین جمال علی اکبر در آغوش لیلا بین به حق می توان گفتن که او حیدر آورده @hosenih قدش سرو پوینده رخش ماه تابنده دمش نفخۀ توحید کفش ابر بارنده فلک بر درش سائل، ملک بر درش بنده رسالت بدو باقی، ولایت از او زنده هزاران مسیحا را دهد جان به یک خنده صفات خدا با خود چو پیغمبر آورده @hosenih خلوص و شهامت را به پیکر روان بخشد به عزمی جهان گیرد به بذلی جنان بخشد ز بابا ستاند دل عمّه توان بخشد نگاه دل انگیزش به عبّاس جان بخشد صدافت، صفا، پاکی، به نسل جوان بخشد به بذل و به عزم و به رزم ید داور آورده @hosenih نوای ولایت را به قامت بر افرازد زهر کربلا خیزد به هر شمر خو تازد که بنیاد باطل را به گیتی بر اندازد هنوز از خروشش خصم، ز رخ رنگ خود بازد جوان از دمش زنده جوانی به او نازد جوانمردی از او سر به گردون برآورده @hosenih فروغ مه رویش قمر را کند سیراب شرار دل خونش جگر را کند سیراب عقیق لب خشکش گهر را کند سیراب نماز شب وصلش سحر را کند سیراب دهان پر از خونش پدر را کند سیراب ز میدان خون با خود یم کوثر آورده @hosenih قضا دست او بوسد قدر دور او گردد فلک خاک او بوید قمر دور او گردد ملک وصف او گوید بشر دور او گردد عدو دل به او بازد ظفر دور او گردد عمو روح از او گیرد پدر دور او گردد لب عمّه در مدحش دُر و گوهر آورده @hosenih علی نام نیکویش ولی در مقام اعلا جلال و مقام او ز وصف بشر اولا به دستش نوشته حق به تیغش نوشته لا به پیر خرد سرور به نسل جوان مولا بگو دمبدم «میثم» سلامٌ علی لیلا که بر نسل عاشورا چنین رهبر آورده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ریشه دوانده در جگرم اضطرار عشق -ای مستدام باد چنین سایه سـار عشق- رمز حیات عالم و آدم به دست اوست در حیرتم از این همه سختی کار عشق بی همرهی خضر نباید سلوک کرد دستی گرفته ام به عنان سوار عشق "عالی" پرستم و به "علی" ها مرید، سخت دلبسته نیستم به کسی جز تبار عشق ترک معاش کرده ام و فاش گفته ام بر من حرام باد به جز کار و بار عشق راه بهشت می گذرد از حرم فقط... از راه کربلای تو...راه دیار عشق روز "جوان"، تو! روز "اذان" و "جهاد"، تو!... بایـد نوشت روز تو را "اعتبار عشق" با خنده ات حسین عجب عشق می کند روز ولادت تو شروع بهـــار عشق تو دومین پیمبر و تو دومین علی دنیا نشسته بود در این انتظار عشق وقتی "حسین،از منِ" پیغمبر خداست حتما علیِ اکبر او نیـــــز مرتضاست @hosenih پرواز قصه بود فقط، پر اگر نبود شوق رسیدنِ به فراتر اگر نبود جمعی دخیل بسته به درهای رحمتت اوجی نبود، حلقه ی این در اگر نبود باید گرفت دامن اسباب تا رسید- در خانه ی حسین ،اکبر اگر نبود... از بس که در صفات و کمالات محشری حیدر تو می شدی،شه خیبر اگر نبود تنها نبود شأن تو در "زاده ی حسین" شأنت امام بود ،برادر اگر نبود در شأن تو هدیه ی قابل نداشتیم بر روی دست خواهشمان "سر" اگر نبود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ز چه رو دل نسپاریم بر این باورها که دخیل اند به دستان تو پیغمبرها کیست همچون تو که لب تشنۀ جامش باشند از همـان روز نـخـستیـن هـمه آب آورها باز هم کار دل ما به شما افتاده شکر لله که اسیریم به آقا ترها دست بالا ببر و باز هم انگور بخواه تا بگیریم ز دستان شما ساغرها ازدحام است سر کوی شما، اذن بده لااقل ما بنشینیم همین آخـرها هرکسی نام کسی برد و سرش بالا رفت ما که از لطف تو داریم سری در سرها ذره تا نام تـو را بــرد به خــورشید رسید هرکسی دور سرت گشت به توحید رسید @hosenih بین چشمان شما نور خدا ریخته اند پنج تن را به سراپای شما ریخته اند شک نداریم که پیغمبر ثانی هستی “خلقا و خُـلقا” اگر طرح تو را ریخته اند از همان صبح نخستین ز اضافات گلت طرح ایجاد دل اهل بکا ریخته اند هرچه زیباست گرفتار سر زلف شماست نمک روی تو در منظره ها ریخته اند یک نفر از در این خانه نرفته نومید گرچه در راه شما خیل گدا ریخته اند روی پیشانی ما نام شما حک شده است روی پیشانی تو کرب و بلا ریخته اند چـقـدر نام دل آرای شمـا شیـریـن است شب جمعه حرم از بوی تو عطراگین است @hosenih قد و بالای شما حال و هوایی دارد نوه ی فاطمه چه قدّ رسایی دارد تو اذان گفتی و داوود به شیدایی گفت: یا رب این کیست عجب زنگ صدایی دارد میروی زیر قدم های تو دل می ریزد یک حرم پشت سرت اشک و دعایی دارد قدری آهسته برو جز تو مگر این بابا که دگر پیر شده باز عصایی دارد همه دیدند پس از دوره شدن در میدان سر آن یال عقابت چه حنایی دارد قبل از آن که برسد پیش تنت خورد زمین کوه بر خاک بیفتد چه صدایی دارد بنویسید عمویی ز حرم زود رسید آن عمویی که سر دست عبایی دارد جمع کردند به هر شکل تن اکبر را چه بـسـازند پــریشـانی آن مادر را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
روایت است که روزی به مسجد کوفه نشسته بود حضور پدر علی اکبر یکی چو باغ گل و دیگری چو شاخۀ گل یکی چو شمس فروزنده و یکی چو قمر پدر نگاه به ماه رخ پسر می‌کرد پسر به روی پدر داشتی هماره نظر درآن میانه علی کرد خواهش انگور ز سیّدالشّهدا آن امام جنّ و بشر نبود موسم انگور تا ولیّ خدا دهد ز مهر و وفا خوشه‌ای به دست پسر در آن میانه خلایق نظاره می‌کردند چگونه می‌شود آرام، آن نکو منظر کنار مسجد کوفه، درخت خشکی بود که از گذشت زمانش نه برگ بود و نه بر امام دست مبارک بر آن درخت نهاد که شد ز معجز دستش دوباره سبز شجر عیان به شاخه‌ی او گشت خوشه‌ی انگور چه خوشه‌ای که همه حبّه‌های آن گوهر به دست خویش ورا چید و دانه دانه نمود نهاد در دهن پاک آن فروغ بصر نخواست تا که عزیز دلش شود غمگین برای خوشه‌ی انگور حجّت داور فتاد باز دلم یاد روز عاشورا ز لحظه‌ای که علی آب خواست ز آن سرور ندانم آنکه به فرزند فاطمه چه گذشت فتاد چون نگهش بر لبان خشک پسر نبود قطرۀ آبی که تر کند لب او کشید خجلت و آهش به آسمان زد سر سرشک بود که از دیدۀ پدر می‌ریخت گرفت نور دل خویش را چو جان در بر دهان گشود و بگفتا زبان بیار علی زبان نهاد علی در دهان خشک پدر پدر مکید زبانی که بود چوبۀ خشک پسر گرفت لبی کز سرشک بودی تر نگاه زینب کبری به اشک چشم حسین نگاه حضرت عبّاس بر علی اکبر چو جان ز خویش، علی را جدا نمود امام تو گویی آنکه زدی مرغ روحش از تن پر بگفت ای پسرم باز شو سوی میدان که آب بر تو نگه داشته است پیغمبر برو که منتظرت ایستاده‌اند سپاه که پاره پاره شود جسمت از دم خنجر برو که خواسته از من خدای حیّ ودود تو پیش دیدۀ من مثل گل شوی پرپر هزار حیف از آن مصحف شریف که شد ورق ورق همه از تیر و نیزه و خنجر کسی نبود که زخمی بر آن بدن نزند دلی نبود که سوزد بر او در آن لشگر هزار زخم به یک تن چگونه شرح دهم هزار قاتل و یک کشته چون کنم باور شنیده‌ام که سر نعش او کشید حسین صدای یا ولدی هفت مرتبه ز جگر خموش باش خدا را چه می‌کنی «میثم» به قلب شیعه مزن بیشتر از این آذر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ خداوند خرد بخشندۀ جان به روز یازده از ماه شعبان حسین ابن علی را داد ماهی چه ماهی بهتر از مهر درخشان @hosenih عیان از طلعتش یک آسمان نور نهان در سینه اش یک بحر ایمان گل رویش تمام باغ جنّت خط و خالش همه سی جزء قرآن جلال چارده معصوم در قد جمال پنج تن در رخ نمایان عروس فاطمه لیلا مبارک که داری یک بهشت گل به دامان خدایت داد فرزندی که الحقّ خداوندیست در تصویر انسان رسول کبریا را جان شیرین امیرالمؤمنین را شیرۀ جان ذبیح دوّم آل محمّد علیّ اوّل شاه شهیدان @hosenih نه ماهش می توان گفتن نه مهرش که باشد بهتر از این برتر از آن شمیم طرّه اش بر زخم، مرحم غبار مقدمش بر درد، درمان ز ما چشم امید و دست خالی از او بذل عنایت باب احسان اگر چشمی گشاید عالمی را کند با یک نگاه خویش سلمان چو چشمش باز شد بر روی بابا برای دادن جان بست پیمان نشاید وصف او گفتن، گرفتم که گوهر از دهان ریزم چو باران من و مدح رسول الله ثانی من و وصف جمال الله سبحان علیّ ابن حسین ابن علی را حسین ابن علی باید ثنا خوان رسول الله پا تا سر زهی قدر ولیّ الله سر تا پا زهی شان @hosenih نبوّت در جمال اوست پیدا ولایت در وجود اوست پنهان ز خشم او شراری نار دوزخ ز مهر او بهاری باغ رضوان گهی زینب در این آئینه مبهوت گهی عبّاس از این آیینه حیران اگر می دید یوسف روی او را نمی آمد برون از چاه کنعان حرام است از کنار این گل رو کسی رو آورد سوی گلستان شرف، آزادگی، ایثار، تقوی کنار سفرۀ او چار مهمان @hosenih زهی چشم و زهی ابرو که باشد یکی نرگس یکی شمشیر برّان دو گیسویش دو حبل محکم دین دو صورت سورۀ نور است و فرقان دو بازویش دو دست قدرت حق دو لب دو پاره از لعل بدخشان گهی با ناز از بابا برد دل گه از لبخند بر مادر دهد جان توانایی به خاک او زمین گیر خرد در پیش او طفل دبستان @hosenih مگر مهرش بگیرد دست «میثم» و گر نه جای او باشد به نیران ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تاج سریّ و هر نفس ما ارادت است آقا تویی و غیر تو هر شاه رعیت است روز من همیشه جوان در کنار توست شوق شماست این دل اگر با طراوت است وقتی اذان مأذنه الله اکبر است یعنی دعای همره تو استجابت است بابا همیشه بر قد و بالات خیره بود کار امام، نیّت و فعلش عبادت است وقتی که آمدی همه گفتند احمد است در خَلق و خُلق، بین تو و او شباهت است رعناترین سلاله‌ی زهرا تویی علی بالابلند خانه‌ی لیلا تویی علی @hosenih یک عده در هوای تو مثل پری شدند مثل فرشته‌های خدا دلبری شدند یک عده نیز با تو نشستند روز و شب تا اینکه با مرام تو پیغمبری شدند یک قطره از فضائل تو جلوه کرد و بعد یک عده از قبیله‌ی ما منبری شدند یک عده خاک پای حسینیه‌ها شدند پائین پای یار، علی‌اکبری شدند یک عده نیز تیغ و سپر را فروختند ابروی چشم‌های تو را مشتری شدند آن عده یوسفی که تو را دیده‌اند هم یا جان سپرده‌اند و یا بستری شدند یک عده گریه‌گریه به پای تو سوختند آن گاه در مصیبت تو مادری شدند خورشید دلربای بنی هاشمی علی پیغمبر حرای بنی‌هاشمی علی @hosenih بالای ابروان تو گنبد درست شد پائین چشم‌های تو معبد درست شد تعبیر شد نبیّ و «أنا من حسین» او در باطن حسین، محمّد درست شد بعد از نبی مدینه به بیراهه سر گذاشت تو آمدی و مبدأ و مقصد درست شد هرجا که پاگذاشته‌ای روی این زمین یک آسمان بهشت مُخلّد درست شد مضمون چشم های تو شاعر شدند و بعد چندین هزار بیت زبانزد درست شد یک بیت آن نوشته که لیلاترین تویی بیتی نوشته: عشق در این حد درست شد بیتی نوشته: عشق، فقط عشق حیدر است بیتی نوشته: عشق حسین، عشق اکبر است @hosenih باید به شهر عشق شما دربه‌در شدن تا کربلا پریدن و بال سفر شدن در هشتمین شب غم عُظمای اهل‌بیت باید ز داغ روضه‌ی تو خونجگر شدن پائین پای قبله نشستی و آسمان معنا کند حقیقت خاک پدر شدن سخت است از برای دل پیرمرد قوم مرهم برای زخم وجود پسر شدن برخیز ای عصای دم چیریِ حسین دلبسته آسمان به تو و بر سپر شدن از یک شمرد، زخم تنت تا هزار رفت جان از تن قبیله‌ی آئینه‌دار رفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آسمان دل ارباب قمر می خواهد شجر طیّبه ی عشق ثمر می خواهد هرچه نیرو به دو بازوی حسین بن علیست هرچه بوده ست دو بازوی پسر می خواهد @hosenih وقت بر لشکر دشمن زدنش فهمیدند جگر شیر دوتا بال سفر می خواهد بچه شیری ست که شیران همگی مبهوت اند پسر این است ، پس ای وای ، پدر می خواهد... الفرار از دم شمشیر بنی هاشمیان الفرار از دم این صید که سر می خواهد هیبت تیر نگاهش به عمویش رفته دیدنش در صف پیکار جگر می خواهد کار از نیزه و شمشیر و سنان بگذشته که عدو روبرویش چند تبر می خواهد هرکه آماده ی جنگ است ز پا افتاده رزم با دلبر ارباب کمر می خواهد @hosenih هرکه دلتنگ پیمبر شده اینجا باشد هرکسی حیدر کرّار اگر می خواهد... شاهزاده ست ولی جلوه ای از شاه شده اشهد ان علیاً ولی الله شده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ این گل که شکفته ،عطر جنت دارد انــدازۀ فـردوس طراوت دارد @hosenih از یمـن شکفتـن علـی اکبـر ارباب به خانه اش ضیافت دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آسمان باز پر قمر شده است شب اندوهمان سحر شده است به همه سائلان نظر شده است چونكه اربابمان پدر شده است آمد از راه قرص ماه حسين دومين حيدر سپاه حسين @hosenih خلق و خويش پيمبرى ديگر على اكبر نه،حيدرى ديگر پهلوان دلاورى ديگر تو بگو شير لشكرى ديگر هست پيغمبرى سراپايش به عمو رفته قدوبالايش @hosenih چهره اش ماه آسمان حرم سايه اش قوت زنان حرم حنجرش گرمى اذان حرم چشم بد دور از جوان حرم مثل عباس سايه ی سرهاست سرپناه تمام خواهرهاست @hosenih آمد از هر نظر على باشد از همه بيشتر على باشد بازهم يك نفر على باشد چقدر اين پسر على باشد! مثل حيدر قويست او عزمش چند بيتى بگويم از رزمش @hosenih بين گرد و غبار مى آيد روى مركب سوار مى آيد پسر ذوالفقار مى آيد حيدر روزگار مى آيد عشق مى ريزد از سر و رويش ذوالفقار است تيغ ابرويش @hosenih پاش تا در ركاب مى افتد دشت در پيچ و تاب مى افتد سر ز تن بى حساب مى افتد به تلاطم عقاب مى افتد بهت در چشمهاى اين دشت است بسكه در حال رفت و برگشت است @hosenih خوب فهميده رزم فن دارد هنر جنگ تن به تن دارد فن از روبرو زدن دارد اين شگرد از عمو حسن دارد آى لشكر ببين جوان اين است پسر شير نهروان اين است @hosenih خشم او تيغ و نيزه وشدير است هرنگاهش دو قبضه شمشير است چقدر رزم او نفسگير است نوه ی شير غالبا شير است تيغ مى زد همين كه از چپ و راست ازحرم بانگ ياعلى برخاست @hosenih رزم با اين جوان گره خورده حنجرش با اذان گره خورده در دهان ها زبان گره خورده ابرويش آنچنان گره خورده كه همه ياد حيدر افتادند ياد آن روز خيبر افتادند @hosenih رعد و برق است يا كه طوفان است كه دقيقا ميان ميدان است يا جوان حرم رجز خوان است روى لب هاى عمه ها جان است شور و غوغاست در دلش هرچند دارد ارباب مى زند لبخند @hosenih مى رود دشت را به هم بزند وسط معركه علم بزند خواست تا حرف مى روم بزند ديد بايد كمى قدم بزند پيش چشم پدر جوان مى رفت داشت ازجسم شاه جان مى رفت @hosenih رفت در نيزه زارها افتاد بين گرد و غبارها افتاد زير پاى سوارها افتاد وسط نيزه دارها افتاد پاى نيزه به پيكرش وا شد به زمين خورد اربااربا شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اینک دوباره نور ولا جلوه می کند بار دگر رسول خدا جلوه می کند سرچشمه ی زلال ولایت که سر زَنَد جام طهورِ آب بقا جلوه می کند در خانه ی حسین به امرِ خدای او نور تمامِ ارض و سما جلوه می کند یک شِمّه از جمال و جلال پیمبری در آسمان چو شمس و ضحی جلوه می کند این مَه اگر نقاب بگیرد ز روی خود وجه کمال آل عبا جلوه می کند آمد گره گشای جمیع پیمبران حالا تمام معجزه ها جلوه می کند یوسف کجاست تا شود از این جمال مست یوسف ترین جمالِ خدا جلوه می کند عیسی کجاست تا نفسی زنده تر شود احیاگر نفوسِ هُدی جلوه می کند تا خُلق و خوی و منطقِ احمد شود مسیر شهزاده ی حسین به ما جلوه می کند باید عقیقه داد برایش تمام عمر ذبح عظیم کرب و بلا جلوه می کند ترسم دهد بهانه به چشمانِ شور و شوم روزی که بی نقاب دو جا جلوه می کند یک روز درب خانه ی مادر به رهگذر روزی دگر به دشت بلا جلوه می کند با صد هزار جلوه برون آید از حرم با صد هزار جلوه نما جلوه می کند از قلب خیمه می زند آتشفشان برون تا قلب آن سپاهِ جفا جلوه می کند می رَزمَد از یسار و یمین بر سپاه خصم وای از کجایْ تا به کجا جلوه می کند وقتی نقاب می زند از چهره اش کنار انگار مصطفی ز خفا جلوه می کند چشمش کنند لشگری از چشم شورها آخر به زیر تیغِ بلا جلوه می کند وقتی فتاد هِیمَنه اَش در محاصره دیدند از زمین و فضا جلوه می کند دیدند مثل فاطمه فریاد می زند مثل علی بدون خطا جلوه می کند شمشیر می زند همه سو یا علی کنان مانند رزم شیر خدا جلوه می کند یک ماه پاره بود و تمام سپاه خصم گفتند او هنوز چرا جلوه می کند دُورَش زدند نیزه به پهلوی او زدند دیدند باز هم به خدا جلوه می کند □□□ @hosenih فرق علی دوباره خدایا شکاف خورد انگار باز فاطمه ضربِ غلاف خورد شمشیرِ او شکست و نگاهش به خیمه شد در یک زمان تنش به زمین قطعه قطعه شد افتاد زیر نیزه و شمشیر پیکرش شد پاره پاره پیکرش از پای تا سرش □□□ @hosenih ناگه صدای یا ابتایش بلند شد حالا دوباره خون خدا جلوه می کند گاهی صدای یا ولدی می رسد به گوش گاهی نوای عمّه بیا جلوه می کند حالا علی کنار پیمبر رسیده است دارد برای اهل سما جلوه می کند روز شفاعت از همه ی کربلائیان او با سپاهی از شهدا جلوه می کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دون عشق تمام وجودم افسرده است بدون عشق دلم مثل پیکری مرده است چه می شود که کریمان به داد من برسند؟ چرا که باغ دلم از گناه پژمرده است منم جوانم و بد جور بر زمین خوردم سرم به سنگ، سرِ خوابِ غفلتم خورده است نمی شود بشود عبد خانه ی ارباب به شاهزاده دلش را کسی که نسپرده است من آمدم که غلامش شوم ولی دیدم کریم بود و مرا تا خود خدا برده است خوشم نشسته به عرش دلم علی اکبر نشان عاشقی یار بر دلم خورده است نشسته ام که برای رضایت حیدر بخوانم از نوه ی فاطمه، علی اکبر @hosenih اجازه هست که میخانه را بهم بزنم؟ دم از رسیدن مولود محترم بزنم؟ اجازه هست بیافتم به آستانه و بعد به زیر قبه و پایین پا قدم بزنم؟ همیشه کار من افتاده با علی اکبر چگونه حرف از این شاهزاده کم بزنم بدون دوست، مُخیر به آب لب نزنم کنار دوست ولی باده پشت هم بزنم غلام هستم و پس حق بده که در گوشم نشان حلقه ی ارباب ذوالکرم بزنم کسی که بوسه زده روز و شب به دست حسین به زیر پاش فقط بوسه می برم بزنم خصال و وصفِ کمالش محمدی است، علی جمال و نور هلالش محمدی است، علی @hosenih اذان بگو که مسیحا شوی علی اکبر مسیح عالم بالا شوی علی اکبر رجز بخوان وسط کارزار تا این که دلیل بهجت لیلا شوی علی اکبر دعای ام بنین بوده که میان نبرد قرین حضرت سقا شوی علی اکبر رقابتی است که قبل از عمو بیایی و رکاب زینب کبری شوی علی اکبر بمان کنار پدر تا که نیرویش باشی عصای پیری بابا شوی علی اکبر از این نسیمِ گل یاس پهلویت پیداست شبیه حضرت زهرا شوی علی اکبر خودت کمک بده هر طور می شود به حسین درون سطح عبا جا شوی علی اکبر هنوز جای لبت بر لب پدر مانده ببین کنار تنت "...بَعْدَکَ الْعَفٰا" خوانده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ امشب دل نسل جوان دارد سرور دیگری امشب خدا در هر سری افکنده شور دیگری امشب به جان اهل دل تابیده نور دیگری دل پیش دلبر یافته فیض حضور دیگری ماه محمد طلعتی از برج زهرا آمده یا بار دیگر در حجاز احمد به دنیا آمده @hosenih لیلا در آغوش سحر شمس الضحی آورده ای قرآن گرفتی در بغل یا مصطفی آورده ای زادی علی دیگری یا مرتضی آورده ای حسن خداوند است این یا مجتبی آورده ای یا لله عجب شوری تو در نسل بتول انداختی الحق که آل الله را یاد رسول انداختی @hosenih تکرار کن و الشمس را عکس جمالش را ببین بگشای قرآن را سپس خلق و خصالش را ببین با بال جان پرواز کن اوج کمالش را ببین در بین آل فاطمه قدر و جلالش را ببین آری تو ثارالله را مرآت داور زاده ای گوئی که همچون آمنه امشب پیمبر زاده ای @hosenih در بوستان فاطمه سرو روان است این پسر جان رسول الله را آرام جان است این پسر هم یک جهان جان است و هم جان جهان است این پسر در پیشه قرآن و دین شیر ژیان است این پسر هم اشرف الخلق است این هم اشجع الناس است این هم در ره عشق و وفا همگام عباس است این @hosenih این است کاندر کودکی روح عبادت یافته پا در جهان نگذاشته را سعادت یافته نا کرده تر از شیر ، لب رمز شهادت یافته رشد و نمو نایافته درس رشادت یافته نسل جوان را این پسر در هر زمان رهبر بود چشم و چراغ فاطمه نامش علی اکبر بود @hosenih در ماه شعبان کامده آئینه دل منجلی بر زاده خیرالبشر زاده دو مادر دو علی آن شمع بزم عارفان این شیر میدان یلی آن در ولا حق را ولی این بربلا گفته بلی ان ماه تابانی بود ، در دست لیلای عرب این مهر رخشانی بود ز ان مام ایرانی نسب @hosenih یاد آرد از حسن نبی عشق رخ دلجوی او تفسیر ایات نبی در خال و خط روی او نور نبوت جلوه گر در خلق و خلق و خوی او بس دل که گم گردیده در پیچ و خم گیسوی او آری مه لیلاست این کز پرده بیرون آمده وز شوق دیدارش جهان یکباره مجنون آمده @hosenih ماهی که می بخشد بجان فیض لقاء الله را ماهی که برق خنده اش سورانده مهر و ماه را ماهی که مجنون ساخته یادش دل آگاه را ماهی که بر نسل جوان روشنگر آمد راه را ماهی که خط سبز ، آن از وهم ها بالا شده ماهی که در معراج خون ، مهر سپهر لا شده @hosenih ماهی که چشم مست دل گردیده و شد گردون او دردا که با خون شسته شد رخساره گلگون او روی حسین ابن علی شد لاله گون با خون او لیلا به صحرای بلا از غصه شد مجنون او مهری که از تیغ ستم فرق منیرش چاک شد در محشر کرب و بلا یک نی بلند از خاک شد @hosenih تا پیکر صد چاک او گردید در خون غوطه ور آمد کنار کشته اش ریحانه خیرالبشر بگرفته همچون جان خود ، آن جسم خونین را ببر آنسان که گویی داد جان آنجا پسر هم با پدر بر بند لب خاموش شو "میثم" ز شرح ماتمش ترسم که بگذارد جهان جان بر سردار غمش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih