eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
398 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در پی درگذشت پیر غلام اهل بیت(ع) ذاکر و شاعر با اخلاص، رئیس کانون مداحان شهر مقدس مشهد، یک نوکر مخلص ابا عبدالله پر زد ز جهان به سوی جنت ناگاه تا چیست مقام او به درگاه حسین(ع) یک عمر غلامی اش بر این است گواه دل از همگان بُرید اکبرزاده از دام جهان پرید اکبرزاده پیوسته دم از علی و زهرا می زد تا در لحد آرمید اکبرزاده یک بنده به دادار مجیدش پیوست بر آنچه که می بود امیدش پیوست در نوکری حسین(ع) ، اکبرزاده جان داد و به ارباب شهیدش پیوست محمود که شور عشق در جانش بود مداحی اهل بیت عنوانش بود تا بود دم از آل محمد می زد اینگونه که با حسین پیمانش بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در پی درگذشت پیر غلام اهل بیت(ع) ذاکر و شاعر با اخلاص، رئیس کانون مداحان شهر مقدس مشهد، از جمع حسینیان یکی دیگر رفت از پای فتاده راه را با سر رفت این طرفه نگر که (حاجی اکبرزاده) در جشن ولادت ( علی اکبر ) رفت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔴 قابل توجه زائرین محترم حسینیه 📣 کانال های مجموعه حسینیه در تلگرام و ایتا👇👇👇👇 🔻 کانال در 🆔 t.me/hosenih 🔻 کانال در 🆔 eitaa.com/hosenih 🔻 کانال در 🆔 t.me/hosenih_maghtal 🔻 کانال در 🆔 eitaa.com/hosenih_maghtal 🔵لطفا رسانه باشید🔵
در پی درگذشت پیر غلام اهل بیت(ع) ذاکر و شاعر با اخلاص، رئیس کانون مداحان شهر مقدس مشهد، عاقل که… نه… دیوانه بمانیم… ایکاش چون گنج به ویرانه بمانیم… ایکاش تا آخر عمر … مثل "اکبرزاده" ما هم درِ این خانه بمانیم… ایکاش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔴قابل توجه زائرین محترم 📣 انشاالله از امروز، اشعارِ مربوط به نیمهٔ شعبان، منتشر خواهد شد. 🌷اشعار آیینی حسینیه را به ذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) معرفی کنید. 🍃التماس دعا🍃
بسم‌ الله الرحمن الرحیم آيت‌الله ▶️ بريز ساقي از كرم به جام باده‌خوارها از آن ميي كه قطره‌اش زنده به جان شرار‌ها كند عيان نشاطها كشد ز غم دمارها دهد به دل سرورها برد ز سر خمارها به جان من به يك‌طرف گذار جمله كارها بيار مي‌ بريز هي به جام مي‌گسارها @hosenih ز چشم مست خويشتن بتا مرا خراب كن ز تار زلف پرشكن بگردنم طناب كن ز ذره گرچه كمترم ز مهرم آفتاب كن ز قلزم رحيق خود به ساغرم شراب كن كبوتر دل مرا بر آتشت كباب كن كه تا نيايدش به سر هواي شاخسارها @hosenih به جان دوست ساقيا ز باده مست كن مرا به پاي خم باده‌ات تو پا شكست كن مرا به غير باده فارغم ز هر چه هست كن مرا پس آن زمان اشارتي به چشم و دست كن مرا به غمزه‌هاي خويشتن فناپرست كن مرا كه وارهد وجود من ز قيد مستعارها @hosenih چه جلوه‌ها كه كرده‌اي به قلب تار زشت من و ز آب و خاك حب خود نموده‌اي سرشت من خمير كردي از كرم به خمر عشق خشت من به كوي خود كشيدي‌ام ز مسجد و كنشت من بهشت را چه مي‌كنم تبا تويي بهشت من فراغ توست اي صنم شديدتر ز نارها @hosenih ميان خيل مردمان مرا نشانه كرده‌اي دلم اسير خويشتن به صد بهانه كرده‌اي سپس به كوي عشق خود مرا روانه كرده‌اي دلم اسير خويشتن به صدبهانه كرده‌اي در آشيانه‌ي دلم خوش آشيانه كرده‌اي كجا برند دل چنين ز عاشقان نگارها @hosenih سروش عشق ذره را خود آفتاب‌جو كند كه تا وجود ذره را خود آفتاب رو كند مرا كجا گمان كه دل وصالت آرزو كند ز جمله بند بگسلد به جانب تو رو كند به درگه تو ره برد به حضرت تو خو كند به جذبه‌اي كشاني‌اش به اوج اقتدارها @hosenih به گلستان دلبري رخ تو تا شكفته شد ز شرم روت هر گلي به خار غم نهفته شد ز غنچه‌ي دهان تو چه نيم‌نقطه گفته شد چه گلرخان كه از غمت به خون خويش خفته شد ز بلبلان گلشنت چه نغمه‌ها شنفته شد كه گشته‌اند منصعق ز صوتشان هزارها @hosenih به عشق روي دلبران به هر كجا دويده‌ام براي خويش دلبري ز هر كجا گزيده‌ام وفا و مهر دلبري ز هيچ كس نديده‌ام دل از تمام دلبران به جان و دل بريده‌ام هزار شكر عاقبت به دلبري رسيده‌ام كه صدهزار جان به من كرم نموده بارها @hosenih به ظاهر ار چه داردم بعيد از لقاي خود به من نشان نمي‌دهد جمال دلرباي خود گرش نباشد اعتنا به خاك زير پاي خود و ليك تا كند عيان براي من وفاي خود گهي كه شانه مي‌زند به زلف مشك‌ساي خود فرستد از براي من ز زلف خويش تارها @hosenih شها ز جلوه‌هاي خود ره شه و گدا زني به هر دمي به جلوه‌اي تو خلق را صلا زني گهي به فرش سر نهي گهي به عرش پازني گهي به بنده‌اي چو من سروش‌ هل‌تري زني گهي به موسي زمان خروش لن‌تري زني تو عقل و هوش مي‌بري ز جمله گلعذارها @hosenih خوش آن زمان كه از كرم لقا كند نصيب من نظر كنم به روي او ز كف برد شكيب من هزار دردم ار بود هم او شود طبيب من به آب لطف و دلبري ز دلبر دلهيب من قرار من نگار من مجيب من حبيب من به نيم‌غمزه مي‌برد ز عاشقان قرارها @hosenih هزار بارم ار كشي مرا به جز تو يارني هزار بندم ار كشي ز بندگيت عار ني به ملك ظاهر و نهان به جز تو شهريار ني ظهور غيب لايري جز از تو آشكار ني مرا به جز تو اي صنم به هيچ قبله كار ني چه خوش دلم ربوده‌اي ز چنگ جمله يارها @hosenih ز قرب و بعدت اي شها بهشت و نار منقسم به يك اشاره‌ات شود بناي وهم منهدم امان ظلم منقضي زمان جهل منصرم جبال كفر منقعر حبال شرك منفصم فوارس جهان همه ز صولت تو منهزم فتاده در كمند تو رقاب شهسوارها @hosenih كسي‌كه ديد روي تو بهار را چه مي‌كند كسي‌كه نو شد از لبت عقار را چه مي‌كند مسيح را چو يافت كس حمار را چه مي‌كند شهيد عشق آن صنم مزار را چه مي‌كند اسير يار مهربان ديار را چه مي‌كند كه شاهباز سدره كي رود به‌سوي خارها @hosenih شها منم كه هر نفس به ياد روت هو كنم اگر كه نيست باورت بيا كه روبه‌رو كنم قرار حرمت شراب عشق را وتو كنم سبوسبو به سر كشم گلوي خود چو جو كنم به تيره غمزه‌ات بتا قباي دل رفو كنم كه پر شده است در جهان ز شور من نوارها @hosenih منم كه سكه ولا به قلب مبتلا زنم كه حلقه غلاميت به گوش برملا زنم عدوي تيره‌روز را به‌گردن از قفا زنم اساس باب بر كنم، به كله بها زنم ز بد دمار بركشم به خوب بوسه‌ها زنم ز بهر ديو و دد بود به چنته‌ام مهارها @hosenih بزير پاي خود نگر كه دسته‌دسته صف‌به‌صف ستاده‌ايم هر طرف گرفته‌ايم سر به كف توراست حشمت و جلال و جاه و عزت و شرف هر آنچه بود در سلف هر آنچه هست در خلف بيا بيا كه جان ما به لب رسيد و شد تلف سفيد گشت چشم ما به‌ره ز انتظارها @hosenih به حق ذات پاك حق به جلوه مجددي قيامتي كند قيام قائم محمدي كه همچون قامتش شود بلند شرع احمدي به چاه ويل مي‌رود رسوم ديوي و ددي به‌قائم است بي‌گمان ظهور غيب سرمدي خداي را مظاهري بود بروز كارها ادامه شعر در پست بعدی 👇👇👇👇
ادامه شعر بالا👆👆👆👆 چه آسمان‌خراش‌ها كه بر سر ستمگران بكوبدش به امر حق به يك نهيب بي‌امان بهار عمر خصم را به لحظه‌اي كند خزان هزار سيل خون شود روان ز خيل دشمنان بساط سركشان كشد به آتش فنا چنان كه آسمان شكافد از صداي انفجارها @hosenih جهان ز عدل و داد و دين شود نمونه جنان چه طعنه‌ها كه از شرف زمين زند بر آسمان به هيچ دوري از زمان به هيچ قطري از مكان نديده چرخ پير چون رژيم صاحب‌الزمان به طاعتش پيمبران به خدمتش كروبيان به بندگي‌اش خسروان كنند افتخارها @hosenih تمام خلق بسته‌ي تبار مويت اي صنم هزار يوسف زمان به جست‌وجويت اي صنم به روز و شب گشوده لب به گفت‌وگويت اي صنم قلوب جمله منجذب ز خلق و خويت ‌اي صنم ولي شدند محتجب ز شمس رويت‌ اي صنم فتاده در كمند تو شموس در مدارها @hosenih به بند تو محمد، آن كمينه بنده‌ات منم به دام عشق آتشين ببين كه آب شد تنم منم كه عاشقانه در فراق زار مي‌زنم قسم به‌روي و موي تو شب است روز روشنم كه بي‌فروغ روي تو چه زندگي كه مردنم هزار بار خوش‌تر از جواني و بهارها @hosenih شها اگرچه از عدد فزون بود گناه من چه غم چه باك گر شوي شفيع و عذرخواه من نظر مساز منقطع ز حالت تباه من هميشه باش از كرم پناه و تكيه‌گاه من سياه گشته روي خور ز نامه‌ي سياه من چنان مكن كه بنده‌ات شود ز شرمسارها @hosenih مرا مران از اين چمن كه سرو ناز و ياسمن نشايدش كه بلبلي نباشدش به مثل من منم فقير بينوا توئيي غني ذوالمنن منم گداي پرطمع تويي شهنشه زمن عنايتي اجابتي بگير نقد جان و تن عجب نه گر شماري‌ام ز خيل رستگارها @hosenih بيا بيا كه سوختم ز هجر روي ماه تو تمام عمر دوختم دو چشم خود به راه تو بهشت را فروختم به نيمي از نگاه تو بدين اميد زنده‌ام كه گردم از سپاه تو تويي كه رشك مي‌برد فلك به فر و جاه تو منم كه مي‌كشم ز دل به ضجه «البدارها» @hosenih ببين كه عترت نبي چگونه بي‌پناه شد كه آسمان به چشم سبط مصطفي سياه شد سياه از سپاه كين چو خيمه‌گاه شاه شد جهان ز ظلم كوفيان قرين اشك و آه شد اگر هزار جان بود «تهرانيت» تباه شد كه الظليمه مي‌كشد فرس براي ثارها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بند اول: شب نوراست و شب جشنُ سرور است و شب زمزمه ی سوره ی نور است و همه عرش و جنان گشته چراغانی و نورانی و غرق شعفند حور و ملک عرش و فلک جن و بشر، کل خلایق همه زین نعمت عظما که خداوند حیّ لم یزلی عالی اعلا همه نعمت خودرا بکند عرضه به دنیا،بنشستم بنویسم که خداوند زالطاف و عنایات و کرامات خودش قصد نموده بکشد نور منوّر، ز یدِ قدرت خود قامت اطهر، بکشد روی مهی را که شود بر همه ی خیل بشر هادی و سرور بشود شافع محشر ثمر نخل امامت شود و زیور و گوهر، به همه خلق کند رهبری و سروری آن حجت موعود، همه جان خلایق به فدایش همه ی خلق گدایش، نه چنان عیسیِ مریم که دَمَد بر بدن مرده ی صدساله که زنده بشود خیر که کافیست بریزند به جسم و بدن ِ مرده ی صد ساله فقط ذرّه ز خاک ِ کف پایش چه بگویم به ثنایش عالمی را به تحیّر فکند لحن صدایش همه عالم به فدایش که در این نیمه ی شعبان، خداوند کریم خلق نموده رخ دلجوی ِ امیر و ولی و صاحب مارا. @hosenih بند دوم: صلوات از طرف خالق سرمد به رخ ماه لقای علی و حضرت احمد، صلواتِ همه ی خیل بشر، حوروملک یکسره بر آل محمد (ص)؛ وچه زیبا شبی است این شبِ خوش یُمن، که همه نعمت حیّ ازلی بر همه ی خلق جهان گشته هویدا شده نازل، که دگرباره در این روز عزیز دین خدا دین نبی الله اکرم شده کامل، به همه عالم و آدم بدهد هدیه امامِ حسنِ عسکری آن حجت حق، کآمده بر روی زمین روح نبییّن و اُمَم محض ارادت ، که دگرباره ثمر داده همان نخل امامت، ولی الله کرامت قدمش باد مبارک، ثمرت باد مبارک، گوهرت باد مبارک، قمرت باد مبارک، شب میلاد گرامی پسرت باد مبارک؛ خجل از دیدن رویش قمر و اختر آفتاب، که قدم رنجه نموده به جهان گل پسر حضرت ارباب، همه صف بکشیدند به اذن حق اعلا که در این لحظه ببینند نوه ی شیر خدارا. @hosenih بند سوم: چه بگویم چه بگویم زتو من حال که خود روح ِ دعایی و صفایی و وفایی، توهمان گمشده و یوسف مایی، تو جگر گوشـــه ی خیر نسایی؛ چه شود پرده زرخسار و جمالت به کناری بزنی؛؛ بر همه ی خلق شها رخ بنمایی و همان لحظه دل از دوست و دشمن بِرُبایی،، تو بگو تا به کی ای شاه صبوری؟؟؟!!!، تو بگو تا به کی از روی تو دوری؟؟؟؟؟!!! تو کجایی؟ تو کجایی؟ تو کجایی؟ بخدا فاطمه رو بر حقِ دادار زده تا تو بیایی؛؛ تو که خود حصن حصینی، به رکاب دوجهان نقش و نگینی، تو خودت ناطق قرآن مبینی، من بمیرم که تو ای گل پسر فاطمه تنهــــا ترین فرد زمینی؛؛ تو امیری تو امیریُّ فقط این من و ماییم که سربارترینیم و گنهکارترینیم، زگنه کردن خود راه تو بستیم،،دلِ غم داره تورا هر دم و هر لحظه شکستیم، بخدا خسته شدیم ای پسر حضرت زهرا نوه ی شیر دلِ حضرت مولا؛؛ جانِ زینب قَسَمَت میدهیم اینبار تو بازآ،، زدعا کردن ما کار به جایی نرسیده تو که خود روح دعایی، پسر خون خداییُّ برای فرجت شاه بخوان متن دعا را. @hosenih بند چهارم: تو بیا و زهمان لحن حجازی ِّ خودت روضه بخوان از در و دیوار و زآن شعله ی افروخته بر باب علی و زهمان سرخی مسمار و بخوان روضه از آن پهلو و آن دنده که در پشت در خانه شکست ُ و عدو دست یداللهی مولای زمان بست و از آن خون کزآن میخ در خانه چکیدُ و از آن لحظه که زهرا به زمین خورد و پی اش مریم سارا به زمین خورد و ز بعدش همه ی آل عبایِ شه بطحا به زمین خورد و بخوان روضه از آن شاه مدینه که ز دنیا و جهان سیر شد و بعد همان واقعه ی کوچه حسن پیر شد و باز بخوان روضه ی تشیع حسن را که گل بدرقه اش تیر شد و طعنه و دشنام و بیا روضه از آن ذبح عظیمی که درون صحف و مصحف حق گشته اشاره، و بخوان روضه ی عاشور بلا را ادامه این شعر در پست بعدی👇👇👇👇
ادامه شعر قبلی👆👆👆👆 بند پنجم: تو بخوان روضه از آن جسم و بدن ها که به زیر سم مرکب بشکسته، تو بخوان روضه ی شهزاده علی اکبر در خون بنشسته، که چگونه تن و اعضای علی از اثر خنجر و مقراض گسسته، وَ ز آن گل که زباغ نبی الله و حسین چیده شده، تسبیح پاچیده شده؛؛ وبیا باز زآن لحظه و هنگامه بگو؛ از دل بشکسته عباس پس از آمدن متن امان نامه بگو و تو بخوان روضه ی مشک و علم و دست ِ بریده تو بخوان تیر سه شعبه که چگونه بَصَرِ حضرت ساقی بدریده، تو بخوان شاه بیامد ولی با قامت و قدی که خمیده و در آن عرصه میدان به زمین خورده هواخواه حسین، آن که او بوده همیشه همه جا یاور و همراه حسین؛ لیک از ضرب عمودی که سرش خورده سرش واشده شق القمر انگار شده ماه حسین،، بار دگر روضه بخوان روضه یک تیر سه پر کو ز سر چله صیّاد رمیده و سفیدیه گلوی علی ِ اصغر ِ ششماهه دریده، تو بخوان روضه سردرگمی شاه جهان را که نشد خیمه رود یا که بماند وسط ِ عرصه میدان!؛؛؛؛ به کناری بگذار و زهمه بگذر و زآن حنجر خشک و زهمان خنجر کندی که نشست بر گلویِ ناطق قرآن مبین گو ، ولی دیگر تو نخوان روضه ی گودال که زهرا رود از هوش و همه جان بدهند گر که بگویی تو که بردند به آن مجلس شوم عمه‌ی مارا .. ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ یا رفتنم ز کوی خودت را محال کن یا سرنوشتِ این همه هجران وصال کن @hosenih دل خانه ی تو بود، ولی جای غیر شد بی بند و باری دل ما را حلال کن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ نگاه ابريم غم دارد، امشب كه هر دم اشك نم نم دارد،امشب @hosenih قسم بر ماه رويت،قاب چشمم! فقط عكس تو را كم دارد ،امشب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ میان چاه ظلمت دلم عذاب می شوم مریضم و دخیل نور آفتاب می شوم خودم دلیل این همه جدایی و مصیبتم خودم برای دیدن شما حجاب می شوم @hosenih همیشه از گناه بی شمار خویش غافلم ولی فریب خورده ی کمی ثواب می شوم توکلم بدون یاد تو ضعیف می شود تو را ز یاد می برم پر اضطراب می شوم برای تحبس الدعا شده کمی دعا کنید اگر مرا دعا کنید، مستجاب می شوم @hosenih به گنبد علی قسم اگر به من نجف دهی تُرابِ پای زائران بوتراب می شوم کنار دیگران به خود چقدر فخر می کنم برای روضه آمدن که انتخاب می شوم چهل شبانه روز خرج حاجتم نمی کنم دو بیت روضه خوانِ اصغر و رباب می شوم¹ @hosenih بس است سینه ی مرا چقدر چنگ می زنی؟! بس است اصغرم که از خجالت آب می شوم عزیز تشنه ام کمی به مادرت نگاه کن ببین چگونه از غریبی ات کباب می شوم ⏹ ۱. آیت الله حق شناس رحمة الله علیه می فرمودند: "یکبار در حین خواندن زیارت عاشورای چهل روزه مشکلی پیش آمد و نتوانستم آن را بجا آورم. برای همین خیلی ناراحت شدم و به اباعبدالله(علیه السلام) متوسل شدم، ناگهان دیدم آقا تشریف آوردند و فرمودند: آمیرزا عبدالکریم چه شده است. ایشان قضیه را عرض کرده بودند. آقا فرمودند: حق شناس چرا به علی اصغر ما متوسل نمی شوی؟ مگر شما علی اصغر ندارید؟ آقای حق شناس هم در خواب عرض کرده بود که آقا صبر کنید روضه خوان صدا کنم. امام فرمودند نمیخواهد روضه خوان بگویید، خودت روضه علی اصغر را بخوان" © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih