eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در لطافت بی‌نظیر و در صفا دریایی‌اند راست گفته، هر که گفته: دختران بابایی‌اند @hosenih بی نوازش های بابا چشمشان را خواب نیست شامگه در انتظار بوسه و لالایی‌اند صاف و ساده، غرقِ زیبایی، پر از احساسِ خوب دختران دارای روح و طینتِ زیبایی‌اند صاحب دختر فقط باید شوی تا بنگری، این فرشته سیرتان، روی زمین، غوغایی‌اند @hosenih ** کنجِ ویران، دختری می‌سوخت در داغِ فراق راست گفته، هر که گفته: دختران بابایی‌اند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کوری چشم یزید و شامیان خیره سر ای پدر جانم پدر گوشه‌ی ویرانه را کردم حسینیه پدر ای پدر جانم پدر @hosenih جای من را اربعین خالی کنید ای زائران دست حق همراهتان جای من گویید ذکر یاحسین برسر زنان دست حق همراهتان ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ من که بعد از تو به کوه دردها برخورده ام از یتیمی خسته ام از زندگی سرخورده ام دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش بود زهر دوری تو را با دیده‌ی تر خورده ام @hosenih دست سنگین یک طرف، انگشترش هم یک طرف از تمام خواهرانم مشت بدتر خورده ام صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام! زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر بی هوا سیلی محکم مثل مادر خورده ام حرف های عمه خیلی سخت بر من می‌رسد گوش من سنگین شده از بس مکرر خورده ام هرطرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت گاه ازینور خورده ام، گاهی ازآنور خورده ام ساربان لج کرد با من، هی مرا می‌زد زمین گردنم آسیب دیده، بس که با سر خورده ام بیشتر که گریه کردم بیشتر سنگم زدند ایستادم هرکجا تا سنگ آخر خورده ام @hosenih آه بابا دخترت را هیچکس بازی نداد زخم ها از خنده ی این چند دختر خورده ام دخترت با درد پا طی مسافت می‌کند پای من زخم است پای زخم اذیت می‌کند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت بابا کجا بودی، نبودی معجرم سوخت از داغ هجرانت، چهل منزل، شب و روز آن قدر گریه کرده ام، پلک ترم سوخت @hosenih دیدی حمیده، دختر هم بازی من در زیر سم اسب ها، پشت حرم سوخت هر بار نامت را به لب با گریه گفتم با ضرب سیلی، عمه جانم در برم سوخت دیگر توان پر گشودن هم ندارم از بس مرا زجر حرامی زد، پرم سوخت جوری لگد زد، خاطرات هر سه سالم آتش گرفت و آیه های کوثرم سوخت ضرب لگد، سیلی و سنگ و خار و آتش بعد از عمو عباس، کلّ پیکرم سوخت دارم خبر، در خانه ی خولی سرت سوخت داری خبر از آتش خیمه سرم سوخت؟ وقتی سرت را بر درختی بسته دیدم آتش گرفتم آن چنان خاکسترم سوخت بر ما اشاره کرد مرد سرخ مویی خیلی اهانت کرد، قلب خواهرم سوخت بالشت من سنگ است وقتی دامنت نیست دنیا دلش بر وضع زار بسترم سوخت از سوز سرمای شب و گرمای روزش کنج خرابه، استخوان لاغرم سوخت @hosenih بس که گرسنه مانده ام، سرگیجه دارم از بس نخوردم آب، زخم حنجرم سوخت شعر وصال من... رگ خشک گلویت بوسیدم آن گونه که بیت آخرم سوخت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پس از تو دام بلا قسمت کبوتر شد کبوترِ سرِ دوشت پرید و‌ پرپر شد @hosenih بجای ناز کشیدن کشید مویم را کسی که بعد عمو شیر شد دلاور شد تمام راه به من نان خشک میدادند زبس که دختر تو روزه داشت لاغر شد صدا زدم ابتا! زجر زد بصورت من! حریف من نشد و سیلی اش مکرر شد شلوغی سر بازار دخترت را کشت چه چشم های بدی! عمه سوخت مضطر شد لبم فدای لب تو! سرم فدای سرت که هرچه شد به من زار باتو بدتر شد @hosenih خبر بده به نجف! شام‌را به هم‌زده ام نگو رقیه!رقیه علی دیگر شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلتنگ دلتنگم و ناخوشم دوایم بدهید در روضه براتِ نینوایم بدهید با ذکر حسین(ع) رو به باب القبله با تربت کربلا شفایم بدهید! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از زنـدگیِ بـدون تـو سیـر شـدم بـعـد از تـو پـدر اسیـر زنجیـر شـدم حق داری اگـر رقیـه را نشناسی در کودکی ام ز داغ تو پیـر شـدم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم در تایید فرمایشات مقام معظم رهبری ▶️ فرقی ندارد که حرم یا خانه باشم.. باید اسیرِ نرگسِ مستانه باشم.. دلتنگِ ششگوشه شدم پس جای دارد.. در این حریمِ عاشقی دیوانه باشم.. چشمانِ زارِ من چنان دریا سرشت است هرجا که می گویم حسین..آنجا بهشت است @hosenih سالارِ دلها!..یاور و یارت زیاد است.. در روضه ها...عشّاقِ غمبارت زیاد است.. حالا که باید اربعین در خانه باشم.. فطرس!..سلامم را ببر کارت زیاد است.. یک لحظه هم غافل شدن از شاه..هرگز یک لحظه هم غفلت ز روی ماه..هرگز کُفرانِ نعمت شد زیارت را گرفتند.. قدرش ندانستیم و نعمت را گرفتند.. جای زیارت!!..با حرم سلفی گرفتیم.. حالا ز ما رزقِ سعادت را گرفتند.. باید بیاموزیم درسِ عاشقی را کمتر کنیم ای عاشقان..نالایقی را @hosenih یا فاطمه!!..ما گریه کُن ها را تو دریاب جانِ ابالفضلت..دلِ ما را تو دریاب دوری ز شهرِ کربلا کاری ست مشگل.. این حسرتِ مانده به دلها را تو دریاب بی بی براتِ کربلا بر ما عطا کن در حقّ ِ این سینه زنانت یک دعا کن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سلام ای سر که با پیشانی خون بار می آیی به عشق دخترت تا اخرین دیدار می آیی @hosenih گواهی می دهد زخم عمیق روی ابرویت تو هم مانند ما از کوچه و بازار می آیی به خود گفتم ز نیزه گر چه راحت در نمی آیی به دیدارم ولی حتی شده یک بار می آیی من از تحقیر دختر بچه های شام می آیم تو هم از بار عام مجلس اغیار می آیی شباهت می دهد گیسوی من با گیسویت بابا نمی خواهی بفهمم از تنور انگار می آیی حجاب آستین پاره ام را خوب می فهمی تو که دل خون تر از من داری از انظار می آیی @hosenih تو ای مجروح زیبای من ای آشفته گیسویم چه رفته بر سرت که اینچین تب دار می آیی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ جامانده‌ایم... در پس غم‌های بیشمار دلتنگِ راه و جاده؛ قدم‌های بیشمار امسال باز قسمت من آه و حسرت است من مانده‌ام میان عدم‌های بیشمار @hosenih شاعر کمی درون خیالش که غرق شد؛ مشغول شد به درد و الم‌های بیشمار؛ ناگاه در میانه‌ی شعرش گریز زد! از داغ‌ها نوشت و ستم‌های بیشمار زینب چگونه این همه منزل پیاده بود؟! جان‌ها فدای زخم و ورم‌های بیشمار این راه بی نهایتِ بانوی ما چقدر سخت است و پر ز پیچش و خم‌های بیشمار؟! @hosenih حقا که هر مصیبت او نانوشتنی است با صد هزار سطر و قلم‌های بیشمار رفتند زائران به زیارت ولی ببین جامانده‌ایم در پس غم‌های بیشمار ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پیشِ چشمانِ دخترِ بابا غرقِ خون بود پیکرِ بابا @hosenih لحظه‌ی آخری، دلش می‌خواست بِنِشیند برابرِ بابا در همان قتلگاه جان می‌داد با نفس‌های آخرِ بابا این سه‌ساله که قدخمیده شده رفته خیلی به مادرِ بابا گریه می‌کرد و زیرِ لب می‌گفت: "ربنا آتنا سرِ بابا" قصه‌ی ما به سر رسید آخر رفته دختر به محضرِ بابا @hosenih عاقبت در دلِ خرابه‌ی شام بوسه‌ای زد به حنجرِ بابا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پدر هرجا که بودی یا نبودی مثل هم بودیم به صورت در سپیدی در کبودی مثل هم بودیم تو از بالای نی من از فراز ناقه افتادم صعودش جای خود در هر فرودی مثل هم بودیم تو بالا سنگ می خوردی و من پایین لگد یعنی؛ میان کوچۀ تنگ یهودی مثل هم بودیم @hosenih من و تو در حقیقت رد پای مشترک داریم تو از بالا من از پایین دعای مشترک داریم یکی موی پریشان و یکی فقدان دندان و... من و تو در نداری دردهای مشترک داریم منو تو هر دو از دلواپسی عمه می ترسیم چنین از کربلا در دل بلای مشترک داریم تو سر بر دامن مادر شدی من هم چنین گشتم من و تو پیش زهرا نیز جای مشترک داریم @hosenih پدر جان قسمت زجر آور این داستان مانده پدر جان بعد تو یک نیمه جان از عمه جان مانده خدا صبرش دهد این نیمه جان را٬ عمه جانم را که غیر از حرف دشمن٬طعنه های دوستان مانده پدر حق می دهم از آسمان، خون سر کند آخر؛ سرِ بر نیزه ی تو در گلوی آسمان مانده تو رفتی و عمو رفت و علیِ اصغرت هم رفت ولیکن زجرهای حرمله پیش سنان مانده سه شعبه رفت٬ سر هم رفت٬ دنبالش پسر هم رفت رباب اما هنوز ای وای با قد کمان مانده حسابش را بکن من با رباب و نجمه و لیلا نگو دیگر چرا از عمه مُشتی استخوان مانده تو خوردی چوب را در تشت زر اما چرا بابا به لبهای رقیه ردِّ چوب خیزران مانده؟؟؟ دلیل گریه ام این است بابا جان که آن نامرد؛ سرت را از خرابه برده اما بوی نان مانده رقیه رفت اما غصه ی غسّاله اش باقی ست به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان مانده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e