eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
398 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خورشید؛ دیگر میلِ تابیدن، ندارد بارانِ رحمت؛ قصدِ باریدن، ندارد @hosenih دنیا سراسر تیره گشته؛ رود دیگر انگیزه‌ای، بهرِ خروشیدن، ندارد این قدر "هوهو" می‌کند این بادِ حیران، انگار، کاری غیرِ نالیدن، ندارد ...باغِ علی، غارت شد و مردم نگفتند، یاسِ حریمِ کبریا، چیدن ندارد هیزم به دست آمد عدو... آیا نفهمید؟ بانوی هجده ساله، جنگیدن ندارد؟ خیلِ ملائک، رو به اهلِ خاک، گفتند: سیلی، به احساسِ علی، دیدن ندارد @hosenih بر زخمِ بازِ مرتضی، مابعدِ زهرا، دیگر نمک، این‌قدر، پاشیدن ندارد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آورده هیزم کافری، لشکر کشیده آتش به درب خانه ی حیدر کشیده با ضربه ی سنگینِ پا بر پهلوی یاس زخم عمیقی میخ روی در کشیده @hosenih از شاخه ی طوبایِ باغِ آل احمد مسمارِ خانه میوه ی نوبر کشیده بر ماه رویش ضرب دست بی حیایی نقش رکاب چند انگشتر کشیده پهلو به پهلو تا شده با خون پهلو گل های سرخی بر روی بستر کشیده آید صدای استخوان از سینه هربار خود را به بستر جانب دیگر کشیده تا چشم بسته ریخته قلب حسینش گوید به خود مادر مبادا پر کشیده تا روی زردش را نبیند زینب او خوابیده بر روی سرش معجر کشیده ** شد روضه خوان کربلا این روز و شب ها آنجا که ناله روی تل خواهر کشیده @hosenih از بوسه های فاطمه دیگر نبُّرید هر بار قاتل تیغ بر حنجر کشیده آخر کلافه شد تنش را زیر و رو کرد اینبار خنجر را به پشت سر کشیده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بعد از سقیفه، پاک غرورم شکسته شد دستم به کوچه،پیش نگاه تو بسته شد بانوی باردار که در وا نمیکند ! بد جور استخوان جناقت شکسته شد @hosenih در انتظار غنچۀ نو رسته بودم و دیدم چگونه غنچۀ نارسته رسته شد مُردم هزار بار و خدا زنده ام گذاشت روزیکه راه کوچه به روی تو بسته شد جان علی دگر تو علی را بهم نریز قلبم از این سکوتِ پر از درد خسته شد طرز نفس نفس زدنت میکشد مرا افتادی و امامِ تو از پانشسته شد @hosenih ای روزگار، دست جفا با علی چه کرد! دیدی که جمع ما همه از هم گسسته شد دشمن چه بد به گریه‌ی من خنده می‌کند جان علی مرو که علی سرشکسته شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ رو کرد خدا قدرت پنهانی خود را تا خلق کند حوری انسانی خود را @hosenih ابلیس بهشتی بشود گر بگذارد بر خاک قدم های تو پیشانی خود را هفتاد یهودی نه، که سلمان و ابوذر مدیون تو هستند مسلمانی خود را در بند غمت هر که اسیر است عزیز است آزاد مکن یوسف زندانی خود را چون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم یک روز ببینیم سلیمانی خود را ترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم در روضه تو لحظه پایانی خود را @hosenih محشر همه فاطمیون چشم به راهند از یاد مبر این همه قربانی خود را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پروانه سوخت،روی زمین پیچ وتاب خورد مسمار روی بال و پرش با شتاب خورد @hosenih او بار شیشه داشت و گفتا امان دهید اما به پهلویَش لَگَدی در جواب خورد سیلی اگر چه پیش نگاه علی نَخورد بر بازویَش غَلاف ولی بی حساب خورد تنها میان شعله دِفاع از علی نَکرد زهرا تَمام عمر غمِ بوتراب خورد نامرد بود ثانی و بعد از شرارتَش با قُنفذ و مُغیره نِشَست و شَراب خورد @hosenih هر چند در سَقیفه بنایش نَهاده شد از برکه ی غدیر خُم این کینه آب خورد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می دهد بال و پر خستۀ جبریل خبر پیشِ چشمان علی رفت ز دنیا کوثر @hosenih دور می کرد ز دُور و برِ خانه همه را ماند، یک جمعِ یتیم و تنِ سردِ مادر غنچه اش گوشۀ یک باغچه ای مدفون بود به کجا دفن کند حال،گُلَش را حیدر این گُلِ لِه شده را با چه دلی بردارد با چه حالی بدهد غسل به یاسِ پَرپَر زیر پیراهن اگر غسل دهد دستور است باز می کرد علی از سرِ زهرا معجر آب می ریخت به پهلو و به سینه امّا باز می ریخت ز خونابه گهی خون جگر زینب از گوشۀ آن حجره تماشا می کرد وای از زخمِ تنِ مادر و حال دختر پیکر فاطمه را با چه کسی باید بُرد راهِ تشییع ، نمانده ست برایش دیگر بر سرِ دوشِ علی می رود آیا پرِ کاه یا فراتر شده تابوت ز فتح خیبر زیرِ تابوت همین چند یتیمند فقط حسنِ سر به گریبان و حسین و خواهر عاقبت شد گُلِ پرپر به دلِ خاک نهان اینچنین رَدِّ امانت شده بر پیغمبر @hosenih می رسد صوتِ حزین تا تهِ گودال به گوش آه از پیکر بی غسل و کفن ، خاک بسر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در روزهای غم ، ... بفرمایید روضه در خیمۀ ماتم ، ... بفرمایید روضه از هر خیابان رد شدم دیدم نوشته بر روی یک پرچم ، ... بفرمایید روضه @hosenih وقتی نبی تا حضرت مهدی می آیند مردم شماها هم ، ... بفرمایید روضه از این جوانی خیر می بینید مردم من خیرِ آن دیدم ، ... بفرمایید روضه وقت شروعِ مجلس است آماده باشید بعد از وضو نم نم ، ... بفرمایید روضه @hosenih مداح دارد شعر میخواند چه پُر سوز از نخلۀ میثم ، ... بفرمایید روضه تا روضه های مادر سادات برپاست گرچه زیاد و کم ، ... بفرمایید روضه فرقی ندارد روضه ها ، چه هیأت ما چه مسجد اعظم ، ... بفرمایید روضه @hosenih دیر است مجلس واردِ سینه زنی شد مداح داده دم ، ... بفرمایید روضه هم ، سایه ای شد کم ز بیت آل طاها هم قامتی شد خم ، ... بفرمایید روضه بر زخمهای سینۀ مادر گذارید با اشکتان مرهم ، ... بفرمایید روضه ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم با یاد و نام شهید ▶️ فاطمه، سر منشأ اذکارِ اهل بیتی است روضه هایش رحمت سرشارِ اهل بیتی است آن قدر نامش بها دارد میان شاعران نام زهرا، زینتِ اشعار اهل بیتی است @hosenih هر که می خواهد چنان "سلمان" شود، "مِنّا" شود حب زهرا، برترین کردار اهل بیتی است مهر زهرا را علی در سینه ی ما ریخته دل نگو این سینه ها، بازار اهل بیتی است این که بر همسایه می بخشید نان خانه را گوشه ای از رحمتِ رفتار اهل بیتی است حاج قاسم را که دیدی سوخت پای رهبرش فاطمه، الگوی این سردارِ اهل بیتی است گریه بر زهرای مرضیه عمومی نیست، نه کار چشمان تر ما، کارِ اهل بیتی است روضه را مستوره باید خواند، دستم بسته است روضه ی صدیقه از اسرار اهل بیتی است @hosenih ماجرای غسل زهرا... ماجرای بازویش... ماجرای روضه ی دشوارِ اهل بیتی است روی نیلی و کبود فاطمه، تا روز حشر بغض هر دلداه و غم خوارِ اهل بیتی است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روزی‌ام را روزگارم تا که آجر می‌کند ظرف خالی مرا صاحب‌زمان پر می‌کند @hosenih من کمی سختی که می‌بینم شکایت می‌کنم آدم عاقل ولی اول تفکر می‌کند مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم... ...روز و شب بر عاشقی‌کردن تظاهر می‌کند آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد آدم از این نوع برخوردش تحیر می‌کند سنگ دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش... ... سنگ این قلب مرا با گریه‌ها دُر می‌کند یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد در میان روضه‌ی مادر مرا حُر می‌کند نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند سینه‌ام می‌سوزد این ایام تا ذهنم کمی چادری را زیر دست و پا تصور می‌کند @hosenih مطمئنم زیر دست پا که می‌افتد زنی بازویش را ضربه‌ها هم‌رنگ چادر می‌کند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ همه تسبيح به‌دستند به تسبيحاتش همه تفسير به‌دستند پى آياتش باطنش جاى خودش، ظاهر او هم سِر است ما تماما همه محويم، تماما ماتش @hosenih فاطمه عبد خدا هست ولى رب من است کافرم گر نتوانم بکنم اثباتش چه کسى ديده که از عرش کسى برگردد زآن‌همه جلوه فقط سيب شود سوغاتش می‌رسيدند به‌هم تا که على و زهرا روبرو مي‌شد؛ در اصل على با ذاتش "عابدان سر به بر اندر طمع روضه‌ی خلد عاشقان جان به کف اندر طلب مرضاتش"* دور تا دور قدش را وسط کوچه‌ى شهر می‌گرفتند ملائک پى تشريفاتش آن نمازى که در آن صحبتى از فاطمه نيست صاحبش را برساند به جهنم... آتش حرم فاطمه با خاک نجف بايد ساخت وقف زهراست نجف با همه‌ى ذراتش در زدن يا نزدن فرق ندارد اينجا نيست وابسته‌ى سائل کرم بالذاتش مهر خانوم برايش به دو عالم کافى‌ست هر که باشد پى جبران‌شدن مافاتش @hosenih ** آن فلانى و فلانى و فلانى سه بت‌اند لعنت شيعه به "عزى" به "هبل" به "لات"ش * از جناب شهريار: عابدان سر به بر اندر طمع روضه‌ی خلد عاشقان جان به کف اندر طلب مرضاتند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پا شدی از میان این بستر، نکند اتفاقی افتاده؟! بسته‌ای چادرت به دور کمر، نکند اتفاقی افتاده؟! پا شدی تا کمی قدم بزنی، آب و جارو به این حرم بزنی بازویت خوب شد مگر مادر؟! نکند اتفاقی افتاده؟! @hosenih دست خود را نگیر بر دیوار، کار این خانه را به من بسپار زینبت که نمرده است آخر، نکند اتفاقی افتاده؟! نان نپز جان من خطر دارد، سرفه‌هایت فقط ضرر دارد... ...نان نپز بین دود و خاکستر، نکند اتفاقی افتاده؟! رحم کن بر دل حسن بس کن، شانه بر موی من نزن بس کن دست خود را تکان نده دیگر، نکند اتفاقی افتاده؟! لیلة القدر... باطنِ قرآن، به لبت آمده است الرحمن چه شده شأن سوره‌ی کوثر؟ نکند اتفاقی افتاده؟! دست زخمی خود به آب نزن، تا بشویی خودت حسین و حسن تو چرا نور خانه‌ی حیدر؟ نکند اتفاقی افتاده؟! به تن خود لباس نو کردی، روی لب یاس خنده آوردی بهتری؟ نه... نمی‌کنم باور، نکند اتفاقی افتاده؟! بوی رفتن گرفته کاشانه، پَرشکسته... نَپَر از این لانه عزم کردی بدون ما به سفر، نکند اتفاقی افتاده؟! @hosenih غصه‌ام را چرا دوتا کردی؟ صحبت از عصر کربلا کردی روضه خواندی..‌‌ دلم شده مضطر، نکند اتفاقی افتاده؟! دستبافت به من سپردی و... روضه‌ها را خودت شمردی و... ...گفتی از داغ بوسه بر حنجر، نکند اتفاقی افتاده؟! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قامت محراب ، بی زهرا قدی رعنا نداشت بی قنوت فاطمه ، حتی نماز احیا نداشت لیلة القدری که در قرآن (وَ ما اَدراکَ) شد مصطفی فرمود : معنایی بجز زهرا نداشت هیجده سالش برابر گشته با شصت و سه سال ورنه مولامان امیر المؤمنین همتا نداشت @hosenih نیروی احمد نمادش ذوالفقار حیدر است لیک جز نیروی کوثر ، نیرویی مولا نداشت از خصوصیات او ام ابیها بودن است این فضیلت را که دختر داشت ، خود ، بابا نداشت خالقش انسیة الحوری خطابش می کند یعنی از زهرا فرشته تر در این دنیا نداشت بی تولّای علی کار رسالت ناتمام بی ولای فاطمه حتی غدیر امضا نداشت هیچکس چون فاطمه یاریِ مولایش نکرد گر نبود ، اسلامِ ناب مصطفی ابقا نداشت بی ولای مرتضی عالم جهنم بود وبس بی قیام فاطمه کرب وبلا معنا نداشت زینب الگویی چو زهرا داشت در کار قیام ورنه در کوفه چو مادر خطبه ای غرّا نداشت از درون کردند پیمان را تهی اهل نفاق گر نبودی خطبۀ زهرا ، برائت جا نداشت گرچه اقدامش فُرادا بود ، کوتاهی نکرد بی جماعت هیچکس ، نهضت چو او بر پا نداشت پرچم دین شد به آن دستِ شکسته سر بلند غیر زهرا هیچ سرداری دگر مولا نداشت روز محشر گر خدا شافع قرارش می دهد یعنی از زهرا مقرّبتر در آن عقبا نداشت جبرئیلش اِذن می گیرد به هنگام ورود من نمی دانم چگونه حُرمتش اعدا نداشت!! @hosenih شعله را افروختند و خانه اش را سوختند سینه بر در دوختند و چاره ای زهرا نداشت بانوی پهلو شکسته شِکوه از دردش نکرد زیر در ذکری بجز فریاد یا مولا نداشت نالۀ فضّه خذینی سِرّ او را فاش ساخت بر سر خود سایۀ مادر در آن غوغا نداشت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e