#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
#امیرالمومنین_ع_مدح
رو به حجاج به آوای جلی گفت رسول:
نیست حج احدی بی ولیُ الله قبول
جانشینْ خواند علی را به صراحت آنروز
خواند اورا پدر دیگر امت آن روز
بعد از این او به همه خلق ولایت دارد
هر که دنبال علی نیست، جهالت دارد
::
شادی محض به اندوه دلم غالب شد
هر زمان حرف علی بن ابی طالب شد
در سرم شعله کشد شوق تماشای نجف
نیست بر لوح دلم غیر الفبای نجف
خوش بر احوال کسی که شده مأمور ضریح
میرساند همه دم دست به انگور ضریح
به من ای کاش که یک خوشه تفضل میشد
بعد از آن بوسه به ششگوشه تفضل می شد
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
بی قیمتیم و قیمت ما میشود حسین
در اوج فقر، ثروت ما میشود حسین
زهرا میان عرش دعاگوی جمع ماست
وقتی که ذکر هیئت ما میشود حسین
این روزها مساجد ما هم حسینیه است
در این دهه عبادت ما میشود حسین
این چند قطره اشک به پای غمش کم است
بعد از وفات، حسرت ما میشود حسین
همراه کم حجاب نشسته محجبه
بنیانگذار وحدت ما می شود حسین
ما ملت امام حسینیم و تا ابد
پشت و پناه ملت ما میشود حسین
آن لحظهای که خلق سرافکنده میشوند
در روز حشر، عزت ما میشود حسین
یارب تو شاهدی که در ایام اربعین
یکجا تمام حاجت ما میشود حسین
زهرا اگر مؤید دلهای ما شود
سرمایهی محبت ما میشود حسین
وقتی که بالحسین شروع دعای ماست
مشغول استجابت ما میشود حسین
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم: حسین
با زبانِ اشکهای بی صدا گفتم: حسین
یاد تو مُهر قبولیِ نمازم بوده است
در قنوتِ خویش قبل از ربنا گفتم: حسین
در مناجات #شب_جمعه نمیدانم چه شد
خواستم بر لب بَرم نام خدا، گفتم: حسین
ماند هَل مِنْ ناصِرت بی پاسخ اما بارها
آمد از کرب و بلا "لبیک" تا گفتم: حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم: علی
نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم: حسین
کلُ اَرضٍ کربلا، من تازه میفهمم چرا
در خراسان، در نجف، در سامرا گفتم: حسین
عاشقی گفت: آنچه میخواهد دل تنگت بگو...
با دلی غمبار گفتم: کربلا؛ گفتم' حسین...
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بسم رب النور، رب العشق، رب العالمین
بسم احمد، بسم زهرا و امیرالمؤمنین
بسم رب الجود، بسم مجتبی، بسم الکریم
بسم ثارالله، بسم الله رحمن الرحیم
باز هم فصل بهارِ گریه و آهم رسید
شکر میگویم دوباره ماه دلخواهم رسید
السلام ای بهترین ماه! ای محرم السلام!
السلام ای بهترین ارباب عالم! السلام
از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین
با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین
تو مسیحای منی و روضهات دارالشفاست
گریه بر داغ تو بر هر درد بی درمان دواست
قطرهی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت
با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت
هست مدیون تو سر تا پا وجودم یا حسین
بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یا حسین
حرف پیر زیرکی همواره در یاد من است
مثل او این حرف در طوفان فریاد من است
«هر که هستم، هر چه هستم، بر کسی مربوط نیست»
جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست
پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است
یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است
گر چه دور افتادهایم از کربلا، هیئت که هست
دست ما کوتاه مانده از حرم، تربت که هست
چادر زهرای اطهر سایبان روضههاست
بانوی پهلو شکسته، میزبان روضههاست
روضهای را که به پا کرده در این دنیا خودش
اختیارش نیست دست هیچکس الا خودش
بی اراده، غرق ناله، بی امان، بی اختیار
گریه باید کرد مثل مادران داغدار
گریههای مادرانه یادگار فاطمهست
روضه خواندن کار ماها نیست، کار فاطمهست
سوختی در آتش صحرا بُنَیّ، سوختم
رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم
کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل
پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
هوا هوای غم است و هوای خونجگری
به هر طرف که نظر میکنم تو در نظری
ز عشق گفتم و این شهر در به رویم بست
همیشه عاقبت عاشقیست دربدری
به مسجدی که امام جماعتش بودم
نماز مغرب من شد اقامه یکنفری
دوباره نامه نوشتم برای تو اما
به غیر آهِ ندامت نبود نامهبری
تو احتیاج نداری به نامهی مسلم
که بهتر از همه از حال کوفه باخبری
به هر طریق تو آخر به کوفه میآیی
در این مسیر بهجز عشق را نمینگری
بیاور اکبر خود را که کوفیان بینند
در این مسیر کنار خودِ پیامبری
بیاور اصغر خود را که با شهادت او
ز کوفیانِ ریاکار آبرو ببری
جمل بهپا کن و همراه خویش قاسم را
بهسوی رزم بیاور برای جلوه گری
ولی فدای تو گردم میار زینب را
که شهر پر شده از مردمان خیرهسری
کسی به خواهرت اینجا محل نخواهد داد
اگرچه میگذرد از محلهی پدری
از این مسیر گذر میکند، عجب گذری
بهسوی شام سفر میکند، عجب سفری
✍️ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#ورود_کاروان_به_کربلا
چه بلایی قراره سرم بیاد؟
نمیخوام اشک برادرم بیاد!
چرا باید وسط خیمه زدن
صدای نالهی مادرم بیاد؟
نگا کن بچهها ترسیدن حسین
همشون تو شک و تردیدن حسین
اینا از برگ گلم لطیفترن
تا حالا رو خاک نخوابیدن حسین
خودتم میدونی پا به پات میام
مثه سایه دنبال عبات میام
مگه زینب میتونه رهات کنه؟
قتلگاهم که بری باهات میام
حاضرم سرم بره، سر تو نه
پیکرم کبود شه، پیکر تو نه
مگه ترسی دارم از تازیونه
بزنن ولی برابر تو نه
خاک اینجا بوی خون میده حسین
آخر کارو نشون میده حسین
نمیخوام تو باشی اون کشتهای که
زیر سم اسبا جون میده حسین
✍️ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#شب_سوم
امشب پناه داده، بر جمع ما رقیه
ما آمدیم یا رب، همراه با رقیه
حس کردهایم جودت، بیش از همیشه بوده
هر بار در مناجات، گفتیم یا رقیه
بخشیدن گناهِ، ما را به او سپردی
امشب تمام ما را، کرده سوا رقیه
با پای لنگ لنگان، در راه مانده بودیم
ما پا شکستهها را، داده عصا رقیه
دردیم و اوست درمان، کفریم و اوست ایمان
ما را ز دام شیطان، کرده رها رقیه
دلتنگهای صحنِ، کرب و بلا کجایید؟!
امشب دهد براتِ، کرب و بلا رقیه
یک یا علی بگو تا، دست تو را بگیرد
از بس که دوست دارد، این ذکر را رقیه
غیر از حسین نامی، روی لبش نیامد
این است "عشق" این است، صد مرحبا رقیه
بعد از حسین او شد، بیگانه با محبت
با زجر و ضرب دستش، شد آشنا رقیه
در گوشهی خرابه، حق داشت جان سپارد
سر را که دید بینِ، ظرف غذا رقیه
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
از زبان زجر(لعنت الله علیه)
خستهام بس که بین این صحرا
در پی تو دویدهام ای طفل
چکمههایم خراب شد از بس
خار از آن کشیدهام ای طفل
نام من را شنیدهای تاحال؟
خوب بشنو که نام من زجر است!
از من و شغل من چه میدانی؟
کار هر صبح و شام من زجر است!
دیدم از دور با کسی انگار
درد دل بی حساب میکردی
چه کسی را در این بیابانها
مادر خود خطاب میکردی؟
به امید کمک مباش ای طفل!
احدی بین دشت هرگز نیست
زحمتم دادی و نمیدانی
در مرامم گذشت هرگز نیست
وقتی از روی ناقه با لگدم
به روی خاک با سر افتادی
باید این را حساب میکردی
که تو با بد کسی درافتادی
از زبان حضرت رقیه(سلام الله علیها)
بس کن ای زجر کم گزافه بگو
گرچه طفلم ولی یلی هستم
جز خدا از کسی نمیترسم
نوهی مرتضی علی هستم
اگر آهم درآید از سینه
کار تو اشک و آه خواهد شد
هرکسی با رقیه در افتد
روزگارش سیاه خواهد شد
تو مرا هر چقدر هم، بزنی
باز هم جان نمیسپارم من
مقصد آخرین من شام است
با حبیبم قرار دارم من
من خبر دارم او شهید شده
ورنه بی من نمیرود سفری
خواستم عمه غصه کم بخورد
زدهام خویش را به بی خبری
من اگر که تو را حلال کنم
ولی از حرمله نمیگذرم
از کلام رباب فهمیدم
پیش لشکر خجل شده پدرم
قصد دارم در انتهای قیام
آبروی یزید را ببرم
بعد هم با خیال آسوده
میروم، میروم سوی پدرم
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
گفت یارب خود تسلای دلی پر آه باش
در کنارم شاهد این لحظهی جانکاه باش
بازهم در جنگِ با شب ماه دارد میرود
اکبر است این یا رسول الله دارد میرود؟!
اینکه دارد سوی میدان میرود جان من است
روز عاشورا گمانم عید قربان من است
خوب میدانم که در این رفتنش برگشت نیست
هیچ بویی جز جدایی در هوای دشت نیست
داغ سنگینیست اما چون تو میبینی خوشاست
چون تو میبینی مرا، هر داغ سنگینی خوشاست
تکه تکه میپسندی ساغرم را، ای به چشم
کشته میخواهی ببینی اکبرم را، ای به چشم
اکبرم را میدهم، آب آورم را میدهم
اینکه چیزی نیست؛ حتی اصغرم را میدهم
کیست اینکه مثل زهرا، راه دارد میرود
اکبر است این یا رسول الله دارد میرود؟!
بر جبین لشکر کفار چین انداخته
عدهای را با نگاه خود زمین انداخته
عدهای با دیدنش گفتند او پیغمبر است
دیگری فریاد میزد حیدر است این حیدر است
او دلش میخواست باشد پیش بابا سربلند
آن قدر شمشیر زد، شد ضجهی لشکر بلند
خواست در آغوش خود گیرد پیمبر را ولی
نیزه آمد جای پیغمبر در آغوش علی
آه این مرکب چرا گمراه دارد میرود
اکبر است این یا رسول الله دارد میرود؟!
با چه حالی میرود حالا پدر بالاسرش
دیده گریان، مو پریشان، قد کمان چون مادرش
ای جوان مگذار با داغ غمت پیرم کنند
خیز از جا قبل از آنی که زمینگیرم کنند
پر پرت کردند ای شاخه گلِ زیبای من
پیکرت پاشیده از هم، خوش قد و بالای من
بی تو دیگر موسم پردهنشینی سر رسید
عاقبت داغت گوهر را از صدف بیرون کشید
عمهای که در تمام عمر خود مستور بود
دیدنش از آرزوهای محال حور بود
دور تا دورش همیشه هالهای از نور بود
چشم خورشید از تماشای جمالش کور بود
حال بنگر سایهی او بر زمین افتاده است
آه زینب پیش این لشکر زمین افتاده است
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_به_ماه_محرم
بسم رب النور رب العشق رب العالمین
بسم احمد، بسم زهرا و امیرالمؤمنین
بسم رب الجود، بسم مجتبی، بسم الکریم
بسم ثارالله، بسم الله رحمن الرحیم
باز هم فصل بهارِ گریه و آهم رسید
شکر میگویم دوباره ماه دلخواهم رسید
السلام ای بهترین ماه ای محرم السلام
السلام ای بهترین ارباب عالم السلام
از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین
با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین
تو مسیحای منی و روضهات دارالشفاست
گریه بر داغ تو بر هر درد بی درمان دواست
قطرهی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت
با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت
هست مدیون تو سر تا پا وجودم یا حسین
بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یا حسین
حرف پیر زیرکی همواره در یاد من است
مثل او این حرف در طوفان فریاد من است
«هر که هستم، هر چه هستم، بر کسی مربوط نیست»
جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست
پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است
یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است
واجب عینیست گریه، قابل تبدیل نیست
کعبه هم تعطیل باشد، روضهات تعطیل نیست
گر چه دور افتادهایم از کربلا، هیئت که هست
دست ما کوتاه مانده از حرم، تربت که هست
چادر زهرای اطهر سایبان روضههاست
بانوی پهلو شکسته میزبان روضههاست
روضهای را که به پا کرده در این دنیا خودش
اختیارش نیست دست هیچکس الا خودش
بی اراده، غرق ناله، بی امان، بی اختیار
گریه باید کرد مثل مادران داغدار
گریههای مادرانه یادگار فاطمهست
روضه خواندن کار ماها نیست کار فاطمهست
سوختی درآتش صحرا، بُنَیّ سوختم
رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم
کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل
پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#محرم_حماسی
ای چشم، یاد دشت عطش، مثل رود باش
ای اشک، لحظه لحظه به فکر فرود باش
خود را شبیه پرچم او سربلند کن
تعظیم کن به ساحت او، در صعود باش
صاحب عزا مقابل در ایستاده است
در لحظهی ورود سرا پا درود باش
حسرت به دل به صدر مراسم نظر مکن
اما به چای ریز عزایش حسود باش
مِهر حسین، مُهر قبول نماز ماست
تنها به روی تربت او در سجود باش
جمع است آب، دور درختان بارور
خواهی که غرق جود شوی اهل جود باش
یک سکه نذر او کن و صد سکه پس بگیر
اینجا بدون هیچ ضرر غرق سود باش
مادر میان روضه به یاد تو بوده است
امشب به یاد آنکه به یاد تو بود، باش
ارباب تو مقابل ظالم قیام کرد
حالا تو هم مقابل ظلم یهود باش
در خاک خفتهاند جوانان بی شمار
فرصت کم است گریه کن ای چشم، زود باش..
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حضرت_رقیه_س_مدح_و_شهادت
آیینهدار زینب و زهرا رقیه
کوچکترین انسیة الحورا رقیه
پشت سرش بیشک دعای پنج تن بود
آدم اگر میگفت اول یا رقیه
خورشید در منظومهی عشق حسینی
صد سال نوری راه دارد تا رقیه
جا داشت روی شانهی کعبه اباالفضل
جا داشت روی شانهی سقا رقیه
آرامتر از هر زمانی بود اصغر
میخواند تا بالا سرش لالا رقیه
پا بر مغیلان مینهد اما محال است
روی سر موری گذارد "پا" رقیه
**
این طفل بی آزار را آزار دادند
زجر بدی را دید در دنیا رقیه
زینب ز پا افتاد وقتی دید در راه
طفلان همه بر ناقهاند اِلّا رقیه
مقتل که میخواندم شبی با خویش گفتم
پیدا نمیشد کاش در صحرا رقیه
وقتی که پیدا شد خمیده راه میرفت
شد پیرتر از زینب کبری رقیه
حتی در اوج ضعف هم چیزی نمیخواست
جز دست گرم و بوسهی بابا رقیه
دیدار حاصل شد ولی دستی نیامد
تنها سر آمد دیدنش اما رقیه...
حیرت زده پرسید: عمه این سر کیست؟
یاللعجب نشناخت بابا را رقیه!
خود را مرتب کرد تا در چشم بابا
باشد همان دردانهی زیبا رقیه
از بوسهاش جان میگرفت، اینبار اما
جان داد با بوسیدن لبها رقیه
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e