eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
آن که بر چشمان ما پیراهنی گل فام داد ذره تا خورشید گردد شبنمی انعام داد اشک را از باده ی ساقی کوثر آفرید در ضیافت خانه اش هر دیده ای را جام داد تا که دست موج ها بر دامن ساحل رسد بر دل هر عاشقی دریای نا آرام داد شام را با آل حیدر کعبه ی مستور کرد روز را بر گرد آن ها جامه‌ی احرام داد هرکسی پیغمبری می کرد در آل علی همچو ختم الانبیا او را محمد نام داد مثل خورشید که دیروز از همین مشرق دمید اولین پیغمبری که بعد پیغمبر رسید @hosenih نام زیبایش محمد بود و سیمایش علی قابی از پیغمبر و تصویر زیبایش علی نامه مکتوبی از اوصاف جنت روی او خط و خالش احمد زلف چلیپایش علی ساحل از پیغام های او پر از در و صدف موج الطاف پیمبر بود و دریایش علی چشم او بسم الله است و خال او چون نقطه اش خوشنویسی خداوند است و امضایش علی است پلک هایش پرده‌ی گنجینة الاسرار بود چشم او قاب رسول و حیدر کرار بود @hosenih مثل خورشیدی که روشن می‌کند اشراق را می شکافد نور علمش سینه‌ی آفاق را هرستاره یک شرار از شعله های علم او است با رصد قلب منجم می کشد احراق را نردبانی تا فلک باید که باشد بنگریم خاک پایش شکل داده قامت این طاق را بین گلشن گم شود عطری که هر گل داشته درصفاتش گم کنم سر رشته‌ی مصداق را اشتیاق مهر او ناچیز را خورشید کرد آسمان بر سرگرفت آن ذره ی مشتاق را هرکسی یک قطره از او خواست باران می برد مور از درگاه او تخت سلیمان می برد @hosenih قال باقرهای او تحکیم قرآن حکیم قال باقرهای او یعنی صراط المستقیم آفرینش طفل شش روز است پیش لطف او چشم او شرحی است برآیات احسان قدیم قبل ازآنی که بگویی حاجتت را می دهد نشنود آوای سائل های خود را این کریم احتیاجی نیست بر سوسوی شمعی در بقیع ماه و خورشیدند وقتی که چراغ این حریم جبرئیل اینجا تمام افتخارش نوکری است هر ملک ترفیع گیرد می شود اینجا ندیم بس که بر خاک مزارش ریخت خون از چشم تر سنگ قبرش را تراشیدند گویا از جگر @hosenih شرح جمع عشق را از اشک دامانش بپرس این حکایت را زچشمان گلستانش بپرس دانه دانه یاد یاران قطره قطره اشک ریخت ذکر هر مرثیه از تسبیح مژگانش بپرس هر چه زینب دید او هم دید در دشت بلا ما رأیت الا جمیلا را ز چشمانش بپرس پیکری از شانه‌ی شمشیرها چون زلف شد مو به مو این قصه از زلف پریشانش بپرس دشتی از نامحرمان و دخترانی بی پناه هتک حرمت را از آن چاک گریبانش بپرس هر چه می پرسی مپرس از کوچه و بازار شام یک سحر تا شام ناموس خدا در ازدحام شاعر: @hosenih
غم آمده در عزای تو گریه کند با زمزم اشک‌های تو گریه کند ای کعبه ، تو را چگونه آتش زده اند؟ ده سال مِنی ، برای تو گریه کند @dobeity_robaey
چگونه او جگر پاره روبراه کند توانِ آه ندارد که آه آه کند نشد که راه رود مثلِ مادرش شده بود نشد که خیزد و دیوار تکیه‌گاه کند @hosenih نشسته است جوانش به بستر مرگش خداکند که ننالد فقط نگاه کند چه داشت زهر که جسمش چنین تورم کرد که دست و پا زدنش را چه جانکاه کند هنوز غرقِ جراحات شام و کرببلاست بگو که رویِ پدر را به قتلگاه کند برای او همه‌اش روضه است وقتی که..‌. نظر به آب کند یا نظر به ماه کند @hosenih کنارِ عمه به زنجیر بود و حیف نشد که خویش را سپرِ طفلِ بی‌گناه کند به چنگِ پیر‌زنی سنگ بود و او می‌گفت : خدا کند نزند یا که اشتباه کند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 نه گنبد، نه حرم، نه آستانی نه خادم تا از او پرسی نشانی زیارت نامه ی این چار قبر است عزا و اشک و آه و نوحه خوانی شاعر: @dobeity_robaey
بر قبر تو خاک و یادِ تو خاک نشد عِلمت علوی و هیچ ادراک نشد در کرب و بلا هرچه که دیدی؛ یک عمر... از حافظۂ کودکی ات پاک نشد! شاعر: @dobeity_robaey
دل آیینه گریان بقیع است غم و اندوه مهمان بقیع است مدینه شمع روشن کن که هر شب شب شام غریبان بقیع است شاعر: @dobeity_robaey
ده سال به یادِ کربلا گریه کنید با روضه‌یِ شاهِ سرجدا گریه کنید ده سال بگوئید کجاها رفته!!! ناموسِ علیِ مرتضی گریه کنید شاعر: @dobeity_robaey
دلتنگ با ربنّای تو گرفته ربنّایم دور از تو وقتی می شوم، دور از خدایم از دست خود خسته شدم، از دست تو نه! جان علی ردّم نکن درد آشنایم @hosenih بخشیدی و از ظرف لطفت کم نیامد اصلاً به روی من نیاوردی گدایم پرونده‌ی عصیان من شرمنده ات کرد بین گناهم توبه ها کردی برایم شیطان مرا در منجلابش غرق کرده زنجیر را محکم بزن بر دست و پایم رفتم به مشهد گوشه‌ی باب الجوادش گفتم خجل از دیدن روی رضایم زهرا نگاهم کرده که اینجا نشستم آمین مادر بوده پشت هر دعایم @hosenih حسّ تنفر دارم از هجران و دوری خسته شدم بسکه نبردی کربلایم دارد محرم می‌رسد کاری نکردم ای کاش عوض می‌شد کمی حال و هوایم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نگاه کن! تب و تابِ عمیقِ زائر را مزارِ خاکیِ خورشیدِ عشق، باقر را بیار جامه‌ی مشکی، که باز هم امشب غمِ عزیز، مکدر نموده خاطر را @hosenih برای گریه، مسلمان!، فقط بیا بشنو نوای غربتِ آن قبرِ بی‌مجاور را عجب کرامت و فضلی! امامِ پنجمِ ما به یک نگاه، ببخشد بهشت، کافر را من، از کنارِ نگاهش، عبور کرده دلم گمان نمی‌کنم، آقا نبیند عابر را @hosenih تو دل به نور سپار و به سوی عشق برو کجا امام، رها می‌کند، مسافر را؟ ... دوباره، با دلِ پرخون، تو را صدا زده‌ام کمی زِ نورِ نگاهت ببخش شاعر را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غم داری و آرامش خاطر نداری دور و برت یک خادم حاضر نداری بر خاک قبرت آفتاب افتاده گریان میسوزد از اینکه چرا زائر نداری؟! @hosenih آخر چرا کنجِ بقیعِ سوت و کورت گریه کن و سینه زن و ذاکر نداری؟! یا باقرَ العلم ِ النّبي از تو سرودم تا که نگوید هیچکس شاعر نداری خیلی غریبی! ذاکر و شاعر بماند... حتی کنار قبر خود عابر نداری @hosenih من در مقاتل خواندم و اما تو دیدی یک روزِ خوش در باطن و ظاهر نداری از آتش ِ در خیمه تا خار مغیلان از کودکی جز داغ در خاطر نداری! شاعر: @hosenih
روضه خوان ها آنچه می خوانند رامن دیده ام آنچه کس را نیست یارای شنیدن دیده ام کودکی بودم میان کاروان کربلا ظلم ها با همرهان از دست دشمن دیده ام من کنار جسم صد چاک جوان کربلا جد مظلومم به حال گریه کردن دیده ام پیکر اکبر(ع) روی دست جوانان غرق خون عمه زینب(س)را در آندم غرق شیون دیده ام کودکان راتشنه درخیمه به حال احتضار دست سقا را جدا افتاده از تن دیده ام من تن صد چاک جدم را میان خاک وخون زیر شمشیر و سنان و سنگ وآهن دیده ام اهل عالم کی شنیدن مثل دیدن می شود؟ روضه خوان ها آنچه می خوانند را من دیده ام شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e