eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 تابیدن انوار جَلی دیدن داشت روئیدن حُسنِ ازلی دیدن داشت آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید لبخند محمد و علی دیدن داشت@hosseinieh_net@dobeity_robaey
سه هزار و سه ملک بر تو سلام آورده‌اند در شبی که مشک آب تو سقایت می‌کند @hosseinieh_net
بشنوید ای عاشقان! احمد روایت می‌کند هر که می‌گوید علی، دارد عبادت می‌کند یا علی! شد بر تو نازل روح همراه ملک مطلع فجر از جبین تو روایت می‌کند لیله‌ی قدر است افضل از هزاران ماه اگر قدر، از زهرای تو کسب فضیلت می‌کند پاک می‌گردد دو گوشی کز ثنایت بشنود پاک می‌گردد زبانی کز تو صحبت می‌کند گر که خلقت جمع گردد بر تولایت، خدا شعله‌های نار را سرد و سلامت  می‌کند دوستش دارد خدا و دوستش دارد رسول هر که بر آل تو ابراز محبت می‌کند خیر هر کس را که می‌خواهد خداوند علیم دوستیِ تو به قلب او عنایت می‌کند آیه‌ی اکملت بر دوش نبی تکلیف بود دین به تأیید تو تکمیل رسالت می‌کند سه هزار و سه ملک بر تو سلام آورده‌اند در شبی که مشکِ آب تو سقایت می‌کند می‌شود فهمید که از بعد "منذر"، "هاد" کیست هرکس آیات برائت را قرائت می‌کند نان و خرما روی دوش و سنگ بستن بر شکم بین خلق و خود، علی این‌گونه قسمت می‌کند طشت رسواییِ باطل از سر بام اوفتاد چون علی در مسجد کوفه قضاوت می‌کند هر قدم یک حج و در برگشت دو حج می‌شود آن مثالِ کعبه را هرکس زیارت می‌کند تا نجف را دید آدم، روی خاکش سجده کرد در بهشت آمد دوباره شکر نعمت می‌کند :: در عزایش قامت محراب‌ها از غم خمید در رثایش منبر از ناله قیامت می‌کند همچو خورشیدی شفق‌گون گشت در مغرب نهان آنکه با ایمای او خورشید، رجعت می‌کند نوحه‌خوانش جبرئیل است و میان آسمان نوحه از ویرانیِ رکن هدایت می‌کند ای مسلمانان! به مسجد حرمت قرآن شکست گریه‌ها ختم رُسُل بر این مصیبت می‌کند بر روی سجاده‌اش گلبرگ‌های لاله ریخت مسجد از خون خدا، کسب طهارت می‌کند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه گنبد، نه حرم، نه آستانی نه خادم تا از او پرسی نشانی زیارت نامه‌ی این چار قبر است عزا و اشک و آه و نوحه‌خوانی @dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
«هر بار کارم زار شد گفتم علی موسی الرضا» * وقتی گره در کار شد گفتم علی موسی الرضا آهویم و در دام تن وقتی به گرداگرد من غم حلقه‌ی پرگار شد گفتم علی موسی الرضا ای بضعه‌ی مدفون به طوس ای آسمانت خاک بوس نامت امان از نار شد گفتم علی موسی الرضا باب حرم اذن دخول أَ اَدخُلُ یَاابن الرسول تا فرصت دیدار شد گفتم علی موسی الرضا بر زائرانت ای صَنَم گفتی سه جا سر می زنم من نیز بختم یار شد گفتم علی موسی الرضا ای شاهد بزم ازل ای نامت اَحلی مِن عسل چه لذتی تکرار شد گفتم علی موسی الرضا صد رنگ و بو دادی مرا تو آبرو دادی مرا یک بار چون اظهار شد گفتم علی موسی الرضا دیوارها شد پنجره با اشک خود بستم گره چشمم پُر از گفتار شد گفتم علی موسی الرضا ای عرش از تو مُنجلی ای اسم اعظم یا علی مکشوف این اسرار شد گفتم علی موسی الرضا هر بار با یاد غریب با روضه‌ی ابن شبیب این دیده گوهر بار شد گفتم علی موسی الرضا *محمدجواد غفورزاده 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سرچشمه‌ی روشن حیات است غدیر عطر ملکوتِ است غدیر گرچه به بلندای شکوهش نرسیم کوتاه‌ترین راه نجات است غدیر@hosseinieh_net
بخشی از یک دلتنگ آن حرم شده‌ام باز، ای امام! ای مصحف ورق ورق عشق! السلام! لبریز اشک، دیده‌ی هفت آسمان بُوَد شب‌های جمعه مادر او روضه خوان بُوَد ای شعر! رو به محفل ما کن ز غم بخوان مداح را بگو، که کمی محتشم بخوان جان حسین آمده بر لب، شروع کن از روضه‌های حضرت زینب شروع کن آن لحظه‌ای که آتش غم بر جگر نهاد آن لحظه‌ای که دست خودش را به سر نهاد (پس با زبان پُر گله آن بضعة البتول رو بر مدینه کرد که: یا ایها الرّسول! این کشتۀ فتاده به هامون، حسین توست وین صید دست و پا زده در خون، حسین توست...) ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرروز، سر بر زانوی غم گریه کردم بر اشرف اولاد آدم گریه کرم در خانه‌ها منبر به منبر روضه خواندم در کوچه‌ها پرچم به پرچم گریه کردم من سال‌های سال قبل از خنجر شمر بر ضرب تیغ ابن ملجم گریه کردم کوه گناهی را خدا می‌بخشد از مهر وقتی به قدر بال شبنم گریه کردم چه عالمی دارم در این روضه، در این اشک در عالمی فوق دوعالم گریه کردم تا نوحه‌خوان دم داد «ای اهل حرم» را با مشک پاره‌پاره آن دم گریه کردم برآن هزار و نهصد و پنجاه زخمش دیدم فقط اشک است مرهم، گریه کردم بر عضو عضو پیکرِ از هم جدایش واژه به واژه در محرم گریه کردم قدر نگینی جای سالم در تنش نیست بر غارت انگشت و خاتم گریه کردم مقتل نوشت از تشنه‌کامی تار می‌دید با چشم کوثر، چشم زمزم گریه کردم هی با لهوف‌اش روضه خواندم، روضه خواندم هی با مقرم، گریه کردم گریه کردم فردا که می‌فهمم بهای اشک من چیست افسوس خواهم خورد که کم گریه کردم ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در شجاعت، منم ابوطالب در ارادت، منم عقیلِ دگر که خدا در پیام خون خدا برگزیدم چو جبرئیل دگر سر نهادم به شانه‌ی دیوار نوحه‌ی یا حسین زمزمه‌ام گرچه در کوچه‌ها اسیر شدم من عزیزِ عزیزِ فاطمه‌ام گریه چاره نکرد دردم را وقتی از دست می‌رود چاره به خدا درد من فقط این است که زن و بچه‌ات شد آواره ای که حتی ندید همسایه سایه‌ی خواهر تو را برگرد صحبت از شام و مجلس‌آرایی‌ست وای... ناموس کبریا... برگرد تیرهای سه شعبه‌ی این قوم سه هدف دارد ای امام الناس سینه‌ی تو... سپیدی حنجر تیر سوم... سلام بر عباس ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
پیش نگاه مضطر من دست و پا مزن در موج خون، کبوتر من! دست و پا مزن ای قد کشیده زیر سم اسب! داغ تو تیغی‌ست روی حنجر من، دست و پا مزن عطر مدینه می‌وزد از زخم‌های تو آیینه‌ی برادر من دست و پا مزن اینسان عمو مگو که کار از عمو گذشت ای بسمل برابر من! دست و پا مزن خون می‌چکد ز پهلو و بازو و سینه‌ات زخمی‌ترین چو مادر من دست و پا مزن دشمن دوباره دید که من گریه می‌کنم ای وای علیِ اکبر من دست و پا مزن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
پابه پای من و دل، عرش عزا می‌گیرد می‌کشم آه و دل آینه‌ها می‌گیرد بر دلم، حسرت یک بوسه و می‌دیدم از او بوسه‌ها تیر جدا، نیزه جدا می‌گیرد چه کنم وقت تماشای تنِ پامالش دست اشک آمده و چشم مرا می‌گیرد سر زانو کمکم کرد که کم کم برسم روضه‌ی مرگ من اینجاست که پا می‌گیرد یک عبا دارم و یک دشت گل پاشیده مگر این باغ در این باغچه جا می‌گیرد؟ آخرین لحظه صدایش جگرم را سوزاند دلم از خاطره‌ی یا ابتا می‌گیرد پهلویش زخم شده، سینه‌ی او مجروح است این هم ارثی‌ست که از مادر ما می‌گیرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قلب سنگ از اشک خیمه آب شد تیر سمت آسمان پرتاب شد در حرم می‌گفت چشمی اشکبار رحم کن ای تیر! بر این شیرخوار نیست غیر از تشنگی تقصیر او رحم کن بر مادر بی شیر او تیری اما، زخم تو چون خنجر است آن گلو از برگ گل نازکتر است گر ننوشد آب، پر می‌گیرد او گر بنوشد آب هم می‌میرد او مرگ می‌گردد پی گهواره‌اش مانده مادر... تا چه سازد چاره‌اش جای لب بر هم زدن این ماه وش گر زبانی داشت می‌گفت العطش... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e