هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#زیارت_اربعین
این اربعین زیارت ما را ردیف کن
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
شاعر: #احمد_ایرانی_نسب
@dobeity_robaey
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#مجلس_یزید_ملعون
#خطبه_حضرت_زینب_س_شام
یک طرف چندین اسیرِ خسته بین سلسله
یک طرف جشن و میان دف نوازی هلهله
@hosenih
یک طرف شهری چراغان پایکوبان در سماع
یک طرف پاهای زخمی و سراسر آبله
بر سرِ آل علی(ع) از بام ها میریخت سنگ
آه از دروازهٔ ساعات و آهِ قافله
بوسه ها میزد به دستِ حرمله(لع) پیش رباب(س)
آنکه با خنده به او میداد پشتِ هم صله
سرزمین شام از شرم و خجالت آب شد
گوشهٔ ویرانه زینب(س) خواند تا که نافله
اشک هایش بیصدا میریخت روی معجرش
داشت از نیرنگ و مکرِ نامسلمانان گله
پیر کرد او را جسارت های در بزم شراب
خیزران انداخت بین چند دندان فاصله
با تبسم جابجا میکرد بی غیرت یزید(لع)
مهرهٔ شطرنج را با قهقه؛ با حوصله*
@hosenih
خطبهٔ زینب(س) زبان دشمنان را لال کرد
ذوالفقارِ در کلامش بود ختم غائله!
*در برخی از منابع روایی آمده که وقتی سر امام حسین علیه السلام را نزد یزید لعنت الله علیه بردند، او در حال خوردن شراب و مشغول بازی شطرنج بوده است:
شیخ صدوق،عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۲
شیخ صدوق،من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۹
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شام
کار قبیله ات به کجاها کشیده است
بر روی صورت همه جای کشیده است
داد و هوار و سایه ی شلاق دیده ام
روی سر گلی که بیابان ندیده است
@hosenih
با زجرِ زجر در عوضِ نازِ بوسِ تو
از خوابِ ناز دخترِ نازت پریده است
هجده سر محارم من را میان طشت
نامحرمی مقابلم از عمد چیده است
در طشت دیدم ات چقَدَر بی تعادلی
زیر گلوت را چقَدَر بد بریده است
از بس که سوخته سرت ای سایه ی سرم
مَشاطهگر برای تو ابرو کشیده است
@hosenih
دیروز مادر و پدر و جد اطهرم
امروز خیزران ز لبت بوسه چیده است
تشنه گرسنه کشته شدی حق بده اگر
آب و غذای خواهر تو اشک دیده است
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
دلبر به سویت آمده، دلداده رفته
مغرور و سرکش آمده، افتاده، رفته
مقصد اگر نور است، عاشق هرکه باشد
تا انتهای روشنِ این جاده رفته
هرکس به راهِ عشق، بگذارد، قدم را
مال و زن و فرزند را، بنهاده، رفته
ای دل! سلوکِ عشق را از حُر بیاموز
عمری به بند و عاقبت آزاده رفته
...
عالَم به قربانِ شهیدی که در آن روز
قبل از غروبِ عاشقی، جان داده، رفته
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
تشنه و بی رمق و خسته و بی حال کشید
دست تقدیر تورا در دل گودال کشید
ظلم اینجاست که تو ظلم نکردی به کسی
بردباری تو را شمر به جنجال کشید
اسب ها مُنزَجِر از پارچه های سُرخند
کار را پیرُهن سرخ به پامال کشید
ساربانی که عقیق یمنت را دزدید
لشگری را به سوی غارت اموال کشید
قرن ها رفته هنوز اهل بکا می گویند
دست تقدیر تو را در دل گودال کشید
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
رواق خاک آلود شبستانی که من دارم
کجا و شان بی پایان مهمانی که من دارم
ببافم فرش قرمز رنگ با گیسوی خونینم
به کار آید همین موی پریشانی که من دارم
سر و رویت بهم خورده ولیکن باز زیبایی
ندارد هیچ کس مثل پدر جانی که من دارم
@hosenih
اگرچه خاکی است اما شبیه طشت اصلا نیست
بیا بنشین عزیزم روی دامانی که من دارم
الهی بشکند دستی که محکم خیزران کوبید
شده لب پر لب قاری قرآنی که من دارم
از آن لحظه که دیدم در دهانت نیست دندانی
بدم می آید از این چند دندانی که من دارم
به جای دست از مویم بلندم کرده از بس زجر
پریشان تر شده موی پریشانی که من دارم
@hosenih
نمیدانم که از ضعف است یا که از شکستن هست
دلیل از سر شب دست لرزانی که من دارم
سراغت را گرفتم با لگد سرباز رومی زد
زبانم را نمیفهمد نگهبانی که من دارم
تو را اینجا کشیدم که بگیرم بوس آخر را
ندارد هیچ کس مانند پایانی که من دارم
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
دیوار ماتم در ندارد احتمالاً
این سرگذشت آخر ندارد احتمالاً
اندازهی زلفِ در آتش رفته ی من
گیسوت خاکستر ندارد احتمالاً
بال زمین گیرم به زیر دست و پا رفت
یعنی کبوتر پر ندارد احتمالاً
@hosenih
تا آمدی پی برده ام هرکس که رفته است
بعد از سفر حنجر ندارد احتمالاً
دیدم عقیقت را..،به دست ساربان بود...
انگشتت انگشتر ندارد احتمالاً
از قافله جا ماندنم تقصیر خواب است...
امّا سنان باور ندارد احتمالاً
آنگونه که سیلی بمن زد زجر..،گفتم
این بی حیا دختر ندارد احتمالاً
با هلهله ما را تماشا کرد کوفه
این شهر کور و کر ندارد احتمالاً
جز کوفه و شامات شهر دیگر اینقَدر
پسکوچههایش شَر ندارد احتمالاً
در شام چادر از سرم دزدید طفلی
بازارشان معجر ندارد احتمالاً!
@hosenih
روبندِ عمه آستین پاره اش شد
پوشیه ای بهتر ندارد احتمالاً
تا خیزران از جای خود برخاست..،گفتم
کاری به کار سر ندارد احتمالاً
▪️
▪️
صورت به روی صورت بابا نهاده...
تا آخرین دم برندارد احتمالاً
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
به غارت برده دشمن دودمانم، دیده ای یا نه؟!
غروب عمر را در آسمانم دیده ای یا نه؟!
همان دُ دختر شیرین زبا بان تُ تو هستم
گرفته آبرویم را زبانم دیده ای یا نه؟!
@hosenih
پدر موی سرم شانه زدن دیگر نمی خواهد
شرر را در میان گیسوانم دیده ای یا نه؟!
شدم سرگرمی خندیدن طفلان این کوچه
دلیل خنده های این و آنم، دیده ای یا نه؟!
هر آن که رد شد از ویرانه با حیرت نشانم داد
ورم کرده سر و چشم و دهانم دیده ای یا نه؟!
دوتایی سنگ ها خوردیم، بابا من تو را دیدم
تو هم من را، بگو تا که بدانم دیده ای یا نه؟!
@hosenih
بیا تا زجر خوابیده بگیرم بین آغوشت
به لب آمد ز هجران تو جانم، دیده ای یا نه؟!
اگر من را پذیرفتی، شهادت را نصیبم کن
صلاحم را به ترکِ آشیانم دیده ای یا نه؟!
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
تا ثريا مى رود اين آه پر تأثير من
مى زند آتش به دل ها گريه ی شبگير من
در دل ويرانه بايد شد مقيم روضه ها
جبرئيل اينجا نشسته محو در اكسير من
@hosenih
كربلاى شام بدجورى غرورم را شكست
صف به صف بستند قامت جمله بر تحقير من
زخم هاى شب پرستان داغ من را تازه كرد
حرمله خسته نشد يك لحظه از تكفير من
ابن ملعون سر به سر مى زد سرت را كعبِ نى
خيزرانى شد لبت اى واى بر تقصير من
روضهی مكشوف را ديدم، زبان لكنت گرفت
نيزه ها بر منبر آمد در پى تفسير من
@hosenih
گيسوانم شد سپيد از بس مصيبت ديده ام
الحذر از انعکاس آه دامن گیر من
خوانده ام امشب زيارتنامه را بالاى سر
شب شبِ قدر وصال است و شب تقدير من
شاعر: #محمدمهدى_عبداللهى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_مدح
به عالم عشق را معنا رقیه ست
و ذکر عالم بالا رقیه ست
عجب شوری بپا کردی تو ای جان
که تسبیح ملائک یا رقیه ست
به پایت سجده باید کرد ای عشق
که عشق بی زوال ما رقیه ست
@hosenih
قیامی در خرابه کرده بر پا
بلی بنیان کن اعدا رقیه ست
کسی که دین احمد را بقا داد
چو زینب بعد عاشورا رقیه ست
قسم بر مرتضی مانند مولا
علی و عالی و اعلا رقیه ست
به دریای حسین او دُرّ ناب است
دُر زیبای این دریا رقیه ست
رقیه دائما مسند نشین است
که روی شانه ی سقا رقیه ست
تمام روح و جسم و نور چشمِ
علیِ اکبر لیلا رقیه ست
گهی گهواره جنبان برادر
گهی محو رخ بابا رقیه ست
مخوان طفلش به پیران طریقت
طریق و هادی و مولا رقیه ست
مپندارش که او دختی سه ساله ست
که آقاتر ز هر آقا رقیه ست
به هنگام شفاعت روز محشر
به روی زانوی زهرا رقیه ست
در آن هنگامه ی محشر یقینا
حساب نوکرانش با رقیه ست
@hosenih
کسی که از سر لطفش نموده ست
به عشقش مبتلا ما را رقیه ست
کسی که بهر نوکر مینماید
برات کربلا امضا رقیه ست
من آن مجنون صحرای دمشقم
برایم تا ابد لیلا رقیه ست
شاعر: #جواد_کریم_زاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
((آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا))
آمدی حالا که مویم سوخته بابا چرا
کاش میشد بهتر از رأست پذیرایی کنم
آمدی کنج خرابه، آمدی اینجا چرا
@hosenih
دستهایش سفت و محکم بود زجر نانجیب
بی حیا می زد مرا پس بیشتر با پا چرا
عمه جان میگفت اصغر پیش تو جا مانده است
مادرش گهواره را می داد پس لالا چرا
ساربان ها هر چه گفتند عمه زینب گوش کرد
شمر پس هر دفعه با او میکند دعوا چرا
@hosenih
تا سوار گردنت باشم پدر خم می شدی
رفته ای پس پیش چشمم این همه بالا چرا
من که یک طفل سه ساله هستم ای بابا حسین
عمه می گوید شدم چون مادرت زهرا چرا
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
دخترِ گیسو بلندت را تماشا کن فقط
ذکرِ مادر گفتنت را باز معنا کن فقط
با همین سنِ کمم،گیسو سپیدم کرده اند
قامتم را تا که دیدی دیده دریا کن فقط
@hosenih
رنجِ چل ساله کشیدم در سه سالِ زندگی
با سرِ خونین رسیدی روضه برپا کن فقط
اندکی هم گوش کن بر درددل های گلت
بعد..اسبابِ سفر را هم مهیّا کن فقط
ماندنم اصلاً ندارد فایده..شیب الخضیب
با سفر بردن مرا هم زود احیا کن فقط
درد دارم عضو عضوم را شکسته یک نفر
زخم هایم را کمی بابا مداوا کن فقط
@hosenih
تو نبودی زجر خیلی زد به روی صورتم
این گله از جانبم در پیشِ سقّا کن فقط
گیسوانم سوخته پژمردگی دارم پدر..
دخترِ گیسو بلندت را تماشا کن فقط
شاعر: #محسن_راحت_حق
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e