eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در کنار مرثیه، مدح مقامت واجب است وقت تفسیرِ مقامت ذکر نامت واجب است یا رقیه(س) گفتم و شاید خدا گفته به تو از گنهکاران، شفاعت در قیامت واجب است @hosenih عاشقت شد کربلا و کوفه و شام بلا حق تویی! باید بمانی و دوامت واجب است مثل زهرا(س)قطره قطره اشک هایت شد سلاح تا بگویی حفظ اهداف ِ امامت واجب است نازدانه بودی و گفتی برای نشر دین چند شب حتی به ویرانه اقامت واجب است نیمه شب حتی بهانه گیری ات این را رساند: در حمایت از درستی ها شهامت واجب است داشتی چادر به سر، یعنی بها دارد حجاب تا ابد بر شیعه؛ ابلاغِ پیامت واجب است @hosenih درد تو نان و النگو و عروسک نیست که! حرف تو این است، در دین هم سلامت واجب است ای فدای خوش مرامی های تو در راه عشق زینبی هستی و تبلیغِ مرامت واجب است! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرگز نمیروم پی دلدار دیگری خار است در کنار تو هر یار دیگری چون مصطفی که بر سر زانو تو را نشاند بر زانویت مرا بنشان بار دیگری خاری کشیدم از کف پا و دوباره رفت در پای غرق آبله ام خار دیگری @hosenih از کوچه ها که میگذرم باز میرسم با اضطراب و گریه به بازار دیگری شلاق و ضرب سیلی و....از حال من مپرس آزار دیده ام پس از آزار دیگری تنها به زخم گوشه ی چشمم نظر نکن دارم کنار زخم سر آثار دیگری حاشا نمیشود اگر این چشمهای تار مانده به زیر معجرم اسرار دیگری از نیزه دیده ای چه گذشته است بر سرم بی فایده است نزد تو انکار دیگری بعد از کشیده ضربه ی بسیار میخورم تا میخورم دوباره به دیوار دیگری خوب است این که آمده ای کم نمیشود از گیسوی رقیه ی تو تار دیگری زخم سرم شمرده شد از زخمهای پا رو میکنم برای تو طومار دیگری زجر است مثل قنفذ و خولی مغیره است هر خار خشک نائب مسمار دیگری حالا که دیر آمده ای بیشتر بمان یعنی زمان به من بده مقدار دیگری همراه خود مرا ببر از این خرابه شهر امشب حواله ام نده دیدار دیگری @hosenih جز آیه ی صلابت و توحید و صبر نیست در چشم کوثر تو نوشتار دیگری یک شهر یک طرف من غمدیده یک طرف جز سیلی‌ام نبود طرفدار دیگری وقتی که مانده از تو دو زخم لب...ازلبم جز بوسه بر لبت نرسد کار دیگری شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فریاد گلوی خستگان است رقیه یک پنجره رو به آسمان است رقیه چون کوه، علمدار قیام گریه ست بانوی همیشه قهرمان است رقیه شاعر: @dobeity_robaey
نـام تو دارد حلاوت یـاحـَسـن(ع) عشق تو اوج سعـادت یـاحـَسـن(ع) از محبـان مـدح تو دل می بـرد دم به دم ساعت به ساعت یـاحـَسـن(ع) @hosenih مـا همه ریـزه خـوران خوان تـو تـو کـریم بـا سخاوت یـاحـَسـن(ع) شد ز خُلقـت مـَرد شامی را نصیب... هـم نـدامـت هـم هـدایـت یـاحـَسـن(ع) ثبت شد در دفتـر جنـگ جمـل مـَرد میـدان شجاعت یـاحـَسـن(ع) تیـغ صبـرت زنـده کرده دین حق صلح تو کرده قیامت یـاحـَسـن(ع) شد ملاک دوستی بـا هـر کسی عشق تو قبل از رفاقت یـاحـَسـن(ع) هـر دوشنبـه بـا سلامی بر شما میکنم عرض ارادت یـاحـَسـن(ع) حسرت شهر مدینـه دارم و .. حاجتم را کن اجـابت یـاحـَسـن(ع) یک شب از جام تصور مست مست آمدم صحنت زیـارت یـاحـَسـن(ع) گـریه کـردم پـای هـر ایـوان طلا بـر تـو و صحن و سـرایـت یـاحـَسـن(ع) دشمنان زخم زبـان و دوستان... لطفشان بوده خیانت یـاحـَسـن(ع) خورده ای از بس به کوچه خون دل میشوی از غصه راحت یـاحـَسـن(ع) تیرهـای فتنه در تشییـعِ تـو پیکـرت را کرده غـارت یـاحـَسـن(ع) @hosenih گریه کن های تو خنـدان میشوند روز محشـر بـا شفاعت یـاحـَسـن(ع) در قیـامت دست هایم را بگـیـر ای سـر من خـاک پـایـت یـاحـَسـن(ع) شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسکه دندان زِ غمِ کوچه نهادم به جگر جگرم پاره شد و ریخت برون از دهنم شاعر: @dobeity_robaey
سمت بقیع مرغ دل خسته پر دهیم لَختی بیا! به لخته جگر گریه سر دهیم جان عقیله بسته به چشمان مجتباست این داغ را چگونه به زینب خبر دهیم @hosenih زینب رسید و...گفت حسن: زهر،کاری است باید تقاص تیزی مسمار در دهیم... یادت که هست مادرم افتاده بود کاش می شد که جان کنارِ درِ شعله ور دهیم زینب جواب داد برادر صبور باش باید که امتحان بلا بیشتر دهیم... آن ساعتی که تیر به تابوت می زنند می شد که کاش بر کفن تو سپر دهیم @hosenih خیز و ببین حسین به بالینت آمده باید که نوبتی به غم طشت زر دهیم تو نیستی به شام بلا و یزید هست! وقتی که جان کنار سر و چوب تر دهیم... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حدیث حُسن تو را گفتم و حَسن(ع) باشد  وگرنه شاعر تو کی کسی چو من باشد؟  غریبی تو عجیب است یا حسن(ع) که تویی  کسی که در وطن خویش بی وطن باشد  @hosenih غریبی تو و حیدر دلیل خوبی بود  که نام دیگر مولا ابالحسن(ع) باشد  کسی نبود که مرد جدال با تو شود  عجیب نیست اگر قاتل تو زن باشد  به حرمت کفن پاره پاره ات آقا  برادر تو نباید که بی کفن باشد  هزار حرمله تشییع کرده است تو را  مدینه نقطه ی پیوند تیر و تن باشد  حسین(ع) نیز کریم است مثل تو یعنی  بناست در دل گودال بی کفن باشد  @hosenih تو صلح کردی و این اتفاق حکمت داشت  که نوجوان تو یک روز صف شکن باشد  تو را به گونه ی دیگر میاورم به قلم  اگر نوشتن تاریخ دست من باشد  شاعر:   © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسم کریم هاست غم یار میخورند درعمر خویش غصه بسیار میخورند راز نگفته دردلشان موج میزند از دوست زهر و طعنه ز اغیار میخورند @hosenih زیرعبا زره به تن خویش میکنند وقت نماز خون دل زار میخورند حتی سپاهیان و غلامان یک غریب نان را به نرخ درهم و دینار میخورند شب ها فقط به سجده وهرروز روزه اند یک کاسه آب لحظه افطار میخورند از همسرانشان طلب آب میکنند. اما به جاش زهر شرربار میخورند این زهر را نه از ستم همسرانشان.. این زهررا ز کوچه و دیوار میخورند @hosenih پایین منبرند وعلی لعن میشود خشم مدام خویش علی وار میخورند موی حسن زغصه زهرا سفید شد رسم کریم هاست غم یار میخورند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای کاش بگیرند دو چشمِ پسرش را تا در دلِ این طشت نبیند جگرش را بدجور غریبانه نفَس می‌زند آقا آتش زده با غربت خود دور و برش را @hosenih خوب است که آغوش حسین است کنارش تا که نزد هِی به زمین بال و پرش را نه اُم‌ِبنین نه که ابالفضل توان داشت عباس گرفته است کنارش کمرش را تا خواهرش اینجا نرسیده است بگویید بر طشت نریزد جگرِ شعله‌ورش را از زهر نبود اینهمه خونابه که آمد آن کوچه نشان داد خدایا اثرش را @hosenih صد شُکر سرش بر روی دامان حسین است تا بر روی حجره نکشد باز سرش را افسوس حسن نیست به گودالِ حسینش تا شمر نگیرد روی آن سر تبرش را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک لقمه نان و گریه شد امروز چاشتم چون ابر تیره بارش بی وقفه داشتم @hosenih دریا دوات می شد و هفت آسمان ورق قدری ز شرح داغم اگر می نگاشتم "لبخند مادرانه"..،من این قاب عکس را در انتهای کوچه ی غم جا گذاشتم از پنجه های دُوُّمی بی حیا چرا... "دیوار کوچه"..،از تو توقع نداشتم حالا شبیه لاله ی پژمرده پرپر است یاسی که بین باغچه‌ی خانه کاشتم @hosenih ** ای طشتِ خون تو داد بزن،فاش کن چرا... چون ابرِ تیره بارش بی وقفه داشتم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آسمان با غمِ خود داشت تماشا می کرد زخم،بر جانِ عزیزِ تو دهن وا می کرد نیزه ها اشک فشان توی تنت جا می شد گریه بر بی کسی اَت دیده ی دریا می کرد @hosenih راهِ تشخیصِ بدن،سخت ترین مرحله بود بر سر پیرهنت خصم،چه دعوا می کرد خواهرت خاک به سر ریخت و فریاد کشید دم به دم داشت تو را از تو تمنا می کرد قامتش خم شد و در گودیِ خون ریخت دلش سندِ بی کسی اش را غمت امضا می کرد دشمنت گرم عبادت شده با تیر وکمان کار را با هدفِ قُربِ الی الله می کرد بی حیا بود و به پیشِ نظرِ مادرتان، نیزه بر نیزه به روی بدنت جا می کرد @hosenih آه ارباب غمت،قصه ی جانسوزِ من است؛ کاش دشمن کمی از فاطمه پروا می کرد کاش میشد سپرت پیکر ناقابلِ من تیغِ بی رحم مرا جای تو منها می کرد... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عمر این نوکر به پای روضه و غم رفته است چشم خشکم را بخر، پابوس زمزم رفته است گاهگاهی حال و احوال گدا را هم بپرس گرچه من لطف تو را هر بار یادم رفته است @hosenih هرکسی دنبال عشقش بوده، من دنبال تو! این دل دیوانه ام دنبال پرچم رفته است در مقام روضه، گریه می کنی هر صبح و شام مثل زهرا ناله ات تا عرش اعظم رفته است زخم ها خوردم ولی شلاّق هجران بدتر است من به خود تا آمدم، دیدم محرّم رفته است آی مردم! حسرتش را می خورد روز جزا آنکه در دنیا طواف کربلا کم رفته است زود جانم را بگیر و اربعینم را بده جان من بی اربعین، فوراً به یک دم رفته است @hosenih در پی آن نیزه داری که کمی سر به هواست کربلا تا شام، زهرا با قد خم رفته است تا که بی معجر نبیند خواهرش را بین شام آن سر صد پاره تا خطّ مقدم رفته است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e