#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
رسیده آخر ذی الحجه و غمم غم توست
غمم عزای تو، خونِ دل تو، ماتم توست
کتیبه ها همه نام تو را به لب دارند
تمام شهر عزادار اسم اعظم توست
@hosenih
تمام شهر لباس سیاه کرده به تن
تمام شهر حسینیه ی مجسم توست
به هرکجا که در این ازدحام می نگرم
صدای سوخته ی روضه ی دمادم توست
دل مرا بپذیر ای غم تو عالمگیر
که عالمی هم اگر هست عالم غم توست
@hosenih
قسم به موی پریشانِ نی سوارِ سرت
که نظم شعر من از موی نامنظم توست
به اشکِ جاریِ تقویم ها چکار مرا؟؟
برای من همه ی روزها محرم توست...
شاعر: #سیده_تكتم_حسينى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
سخت بیتاب است و در جانش بلا انداخته
کلّ عالم را به یاد کربلا انداخته
در حضورِ کائنات و روبرویِ اهل عرش
نوحه خوانی کرده و شور و نوا انداخته
@hosenih
سفرهٔ پر برکت ماه محرّم را مدام
بیشتر از هر کجا، اطراف ما انداخته
در حضورش نوکری امسال هم قسمت نشد
نفْس، ما را آخر از چشمش چرا انداخته؟!
شهر را محض عزاداری مهیّا کرده و
دشت را یادِ غروبِ نینوا انداخته
بر فراز خیمه گاهش پرچم ِ مشکی زده
حضرت صاحب عزا، شالِ عزا انداخته
مانده ردّی از غم و دلشوره رویِ صورتش
باز هم بر گونه هایش اشک، جا انداخته
ذکر «یا جدّاه» بر لب دارد و مضطر شده
روضه خوان او را به یاد بوریا انداخته
@hosenih
عمری از داغِ به غارت رفتنِ آن پیراهن
با چه آهی روی دوش خود عبا انداخته
برده سمتِ علقمه گریان؛ گریزِ روضه را
بر زبانِ روضه خوان «أدرک أخا» انداخته!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#ورود_به_ماه_محرم
اهل عالم دارد از ره ماه ماتم می رسد
هیئتی ها یاعلی! دارد محرم می رسد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@dobeity_robaey
🏴بوی پیراهن خونین کسی می آید
🏴 این خبر را برسانید به کنعانیها
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
(اِذَا هَلَّ هِلَالُ مُحَرَّمِ نَشَرَتِ المَلَائِكَةُ ثَوبَ الحُسَينِ(ع) وَ هُو مُخرَقُ مِن ضَربِ السُّيُوفِ وَ مُلَطَّخُ بِالدِّمَاءِ وَ فَنَرَاهُ نَحنُ وَ شِيعَتُنَا بِالبَصِيرَةِ وَ لَا بِالبَصَرِ فَاِذَا تَنفَجِرُ دُمُوعَنَا)
ترجمه: هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود، ملائکه پیراهن مبارک امام حسین(ع) را در عرش آویزان می کنند، در حالی که از ضربه های شمشیر پاره پاره شده و به خون آغشته شده است.
ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه بصر می بینیم پس اشک های ما سرازیر می شود.
📚مناهج البكاء فرطوسی حويزی، ص۱۱
#ورود_به_ماه_محرم
#شب_اول
@hosenih
👆👆
👌برشی از روضه #شب_دوم محرم برگرفته از کتاب #روضه_های_آسمانی
✅داستان هرثمة بن سلیم و تنها گذاشتن سیدالشهدا علیهالسّلام به نقل از ابن حجر عسقلانی
👌در این کتاب (که حاوی روضه های شب اول تا شب یازدهم محرم است) سعی شده، عبارات مهم مقتل به همراه ترجمه و سند، شعر، و گریز مستند بیان شود.
🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن pdf کامل جلسات، به آیدی زیر مراجعه نمایید.
🆔 @addmin_roze
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شب_دوم
#ورود_کاروان_به_کربلا
امشب دوباره دل شده مهمان کربلا
پرواز کرده سمت گلستان کربلا
دست ادب به سینه و در اوج احترام
عرض سلام کرده به سلطان کربلا
جایی نمی رود ز در خانه ی حسین
گوی دل است در خم چوگان کربلا
صبح علی الطلوع به پابوس این زمین
خورشید سر زند ز گریبان کربلا
@hosenih
صفحه به صفحه بیت پس از بیت خواندنی است
هفتاد و دو قصیده به دیوان کربلا
پر کن مشام جان خود از آن ، که می دهد
عطر بهشت ، روضه ی رضوان کربلا
در عشق و پایداری و دلداگی ، کسی
هرگز نمی رسد به شهیدان کربلا
پیمانه ی " اَلَستُ بِرَب" کرد مستشان
ماندند پایبست به پیمان کربلا
سیر و سلوک ، کار ندارد به سن و سال
ششماهه هم رسید به عرفان کربلا
عصر غریب وقت عروج حسین ، شد
ذرات کائنات پریشان کربلا
@hosenih
در سوز آه خیمه نشینان داغدار
آتش کشید شعله ز ارکان کربلا
آوار شد به روی سرش آسمان درد
آمد به لب از این همه غم جان کربلا
زینب اگر نبود یقیناً یزید شوم
افتاده بود در پی کتمان کربلا
از بس مقدس است " کمیل " این دیار نور
جانم هزار مرتبه قربان کربلا
شاعر: #کمیل_کاشانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
هرکس به ماتم تو نشست و عزا گرفت
در پیشگاه حضرت داور بها گرفت
ای علتِ وجود ، سلیمانِ کربلا
از برکت تو بود که عالم صفا گرفت
@hosenih
ای خوش به حالِ نوکرِ تو با دوقطره اشک
مشمولِ لطف فاطمه شد ، کربلا گرفت
آقا اگر اجازه دهی روضه خوان شوم
کز روضه تو خضر نبی هم بقا گرفت
**
مقتل نوشته تکیه به نیزه زدی و بعد ...
تیری رسید و در وسط سینه جا گرفت
مقتل نوشته شمر به گودال آمد و
در دستِ خود محاسنِ سرخِ تو را گرفت
@hosenih
با چند ضربه ای سرتان را برید و بعد
آن را به پیش دیده خیر النسا گرفت
با چه مصیبتی پسرت زین العابدین
بر دور قطعه قطعه تنت بوریا گرفت
شاعر: #یونس_وصالی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
محرم آمده و گوش جان که بسپاری
شنیده میشود از هرکجا حسین حسین
@hosenih
محرم آمده قد قامت العزا بشنو
بخوان به مأذنه: حیّ علی حسین حسین
کتیبه سینهزن و باد نوحهخوان شده است
صدای زمزمه بادها حسین حسین
ز عرش پیرهنی خونچکان شد آویزان
چکیده در همه عرش خدا حسین حسین
ملک نشانی خون خدا گرفت ز خاک
صدا بلند شد از کربلا: حسین! حسین!
یکی شدند سیاه و سپید در بزمش
دلیل وحدت شاه و گدا حسین حسین
همه اهالی یک ملتاند سینهزنان
سرود ملی اهل عزا حسین حسین
علی علیست اگر ذکر شور و مستی ما
شده دم غم ما ذکر یا حسین حسین
عجب غمیست به نامش، هرآنکه گفت بسوخت
که کرده یکسره آتش به پا حسین حسین
گذشت عمر به زیر کتیبههای غمش
هزار شکر شدم پیر با حسین حسین
لبم به ذکر دگر وا نمیشود چه کنم؟
شدهست با لب من آشنا حسین حسین
ز لطف اوست کزو نام میبرم، ور نه
من خراب کجا و کجا حسین حسین
@hosenih
گریست دیدهٔ ناپاک من هم از داغش
از آنکه زنده کند مرده را حسین حسین
خوشا به بزم عزایش که یکصدا گویند
از ابتدا همه تا انتها حسین حسین
شاعر: #محمود_حبیبی_کسبی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هنوز ردَ غروبت در آسمان باقیست
طلوع سرخ تو باقیست، تا جهان باقیست
در این دیار، که فانیست هر چه شادی و غم
غمِ مقدسِ داغِ تو همچنان باقیست
@hosenih
قسم به «قَوِّ عَلیٰ خِدمَتِکْ»، جوارح من
در اختیار غم توست، تا توان باقیست
بیا و مشتری آبروی چشمم باش
هنوز قطرهی اشکی در این دکان باقیست
سیاهیام؛ نه زغالی که چای دم داده
منم همانچه که در قعرِ استکان باقیست
هزار و نهصد و پنجاه بار باید مرد
چقدر زخم شنیدم؛ چقدر جان باقیست
صدای کشتنت اللهاکبرِ کوفیست
هنوز داغ تو در روضهی اذان باقیست
@hosenih
مگر جماعت کفتار غارتت کردند؟!
که از رشیدِ تنت چند استخوان باقیست
اگر چه جوهر تاریخ، قطرهقطره مکید
هنوز خون تنت در رگ زمان باقیست
شاعر: #رضا_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_شهادت
ای سر ، سر بریده ی بر نیزه ها سوار
خورشید گونه برده سران را به یک مدار
از خون تو به سر زده تا عرش هر چه هست
حتی خدا به داغ تو گردیده سوگوار
قاسم نیابتی است حسن را به روی نی
با این حساب عرش گرفته دو گوشوار
جای خلیل در دل آتش تو سوختی
رفتی به جای عیسی مریم به روی دار
داوود نوحه ای است پر از شور ماتمت
بر مجمر عزای تو یحیی سپند وار
@hosenih
حزقیل و نوح و آدم و ادریس در غمت
زنجیر از یمین زده و لطمه از یسار
گاهی کشیده در دل گودال و گه به نی
یک لحظه کم نمیشود از هیئتت وقار
بالا تر از سپاه عدو میروی که باز
عزم ظفر نموده رکاب تو ای سوار
ای سر که فائق آمده بر مجلس شراب
ای نفس مطمئنه ی پیروز بر قمار
ای سر تویی حقیقت دریا و میشوند
سر های قدسیان همه دورت حباب وار
ای لب ، لب تکیده ی در عین حال تر
دریا اسیر حسرتت ای لعل آبدار
قد میکشند و باز به اوجت نمیرسند
آخر توجهی به تموج در این بحار
بشکسته از ترک ترکت پهنه ی کویر
هفت آسمان به پای تو افتاده شرمسار
رنگی نداشته است برایت حنای دهر
رویش سفید میشود از سرخی ات انار
سنگ است و بوسه گاه نبی وای با چه دل؟؟؟
پیچیده دور لاله ات ای لب چگونه خار؟؟؟
ای زلف ، زلف خاکی آشفته از هجوم
روشن ترین سیاهی افتاده در غبار
قابل نبوده دست خبیثش ولی ز تو
در چنگ شمر رفته به غارت یکی دو تار
دشمن تلاش کرده بیفتد علم ولی
این زلف بی قرار مگر میشود مهار؟؟؟
سر میبرند از بدن کفر و ظلم و شرک
در وحدتند پیچ تو با تیغ ذوالفقار
با اینکه نازل است چنان برگ در خزان
صاعد شد از شکوفه ی سرخ تو صد بهار
گفتم به رنگ سرخ و سیاه و سپید تو
سبحانه کما خلق اللیل و النهار
با اینکه کم شده است به گودال قتلگاه
اما سپاه مقتدرت هست بی شمار
ای چشم ، چشم خون شده از گریه های داغ
خون گریه میکنم به نگاه تو زار زار
ای چشم ، چشم ما همه جا رفته است باز
هرگز ندیده است چنان نقش تو نگار
ما را نگاه کن ز بلندای نیزه ات
ما را به جز نگاه تو با دیگران چه کار؟؟؟
@hosenih
عمری گذشته بر من و یک عمر بوده ام
بی تاب روی ماه تو هر سال آزگار
مژگان تو کشیده به ما تیر بی درنگ
از ابروی کمان زده بیرون پی شکار
قابل بدان و صید کن از دشت مرحمت
سودی اگرچه نیست در این وحشی نزار
آیات کهف خواندن تو بی دلیل نیست
القصه من سگم بده جایم همین کنار
آرام میشود دل ما بعد دفن نیز
با یک نگاه منت تو بر سر مزار
یک شب بیا به دیدن ما ، در عزای تو
شبهای بی قراری ما بوده بر قرار
ما را چه طاقتی است که دنبال نظره ایم
خورشید در مقابل تو میشود بخار
عزت ببین که بی خبرند از هم آن دو چشم
در صورت تو گر چه که هستند همجوار
با اینکه بین ارض و سما دود دیده ای
از دودمان ظلم درآورده ای دمار
عالم سیاه باد که از شدت عطش
دیده است دشت ماریه را مردم تو تار
وقتی نداشت ساغری از آب در کفش
ابر است در تمامی عمر از غمت خمار
اشک کسی به اشک تو هرگز نمیرسد
ای چشم خون گرفته به داغ خودت ببار
پیشانی شکسته ات از سنگهای سخت
آیینه ای است آینه ی ذات کردگار
بختت بلند بود و حسودان بد نظر
همراه سنگ چشم زدندت به کارزار
تعداد زخم های تو از دست رفته است
خون گریه میکنند به داغ تو هر هزار
ای سر سر بریده کجا مانده پیکرت
افتاده در میانه ی گودال آشکار
گل بود حنجر تو گلابش گرفته شد
از ضربه های خنجر و از آفتاب حار
در کربلا گرفته تن تو هزار زخم
ای کاش در غم تو بمیرم هزار بار
گودال قتلگاه تو از جبر سر برید
بی چاره در مقابل خون تو اختیار
مشمول رحمت است به بزم عزای تو
وقتی به آب میزند این چشم بی گدار
اجداد ما همیشه به دنبال ماتمت
بودند و بوده ایم از اول از این تبار
امروز کوچه های عزای تو میشویم
فردا ترحمی به رفیقان هم قطار
در روز حشر اگر کرم تو اجازه داد
بگذار تا مرا بکشندم به سوی نار
دستی بزن به شانه ما روز واپسین
زیرا کشیده زیر علم بار افتخار
گردن به تیغه ی علم تو نهاده ایم
جانم فدای این علم و اینچنین شعار
جایی نبوده بهتر از آن گوشه ی شریف
تا چشم تو ز دست همه میکنم فرار
احوالی از گدای سر کوچه هم بپرس
هر شب که آمدی به تفقد در این دیار
بگذار چشمم از قدمت محترم شود
این فخر را به من بده بر خود بگیر عار
پرسند اگر زمن که چه داری در عالمین
سر تا قدم دهن شده گویم که یار یار
@hosenih
خونی است در جگر همه دارایی ام حسین
نا قابل است و پای تواش میکنم نثار
بگذار بی قرار تو باشم الی الابد
بگذار تا بمانمت ای مهربان دچار
جان را بگیر و روی مگردان ز ما حسین
در حق عاشقان خود این را روا مدار
از روزگار سفله نداریم حسرتی
هر کس رسیده کرببلا هست کامکار
پرچم که نیست خون تو بالای گنبد است
بی طاقت است راه کسی را به انتظار ...
شاعر: #محمدعلی_بقایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
شش ماه راه آمد که راه غم بگیرد
شش ماه آمد بر دلش مرهم بگیرد
اما رسیده مجلس ماتم بگیرد
جایی که دلها را غم عالم بگیرد
حق دارد این خانوم قلبش غم بگیرد
این کیست این نامی نفسگیر است زینب
این کیست معنای تفاسیر است زینب
بالاتر از درک تعابیر است زینب
او کاف و هاء و یاء تقدیر است زینب
باید که شام و کوفه را باهم بگیرد
@hosenih
با محملی که راهدار آن خلیل است
با کعبهای که پردهدارش جبرئیل است
با پردهای که آفتاب آنجا دخیل است
بر ناقهای که تحت فرمان کفیل است
بانو رسیده پهنهی عالم بگیرد
تا کربلا تا کربلا را دید زینب
آمد سرش از آنچه میترسید زینب
بعد از حسن هرگز نمیخندید زینب
گرچه به این عالم نفس بخشید زینب
میگفت غم راهِ نفسهایم بگیرد
آنقدر دارد دلهره شاید بمیرد
راحت نمیگردد فقط باید بمیرد
پایش بر این صحرا اگر آید بمیرد
اکبر اگر این پرده بگشاید بمیرد
باید که دستش را علی محکم بگیرد
عباس زانو زد رکابش را گرفته است
اکبر دو دست مستجابش را گرفته است
حالا حسینش اضطرابش را گرفته است
با خواهرش دور رُبابش را گرفته است
بابا زِ چشم دختران شبنم بگیرد
عباس علم کوبید یعنی شیر اینجاست
یعنی که صاحب صولتِ شمشیر اینجاست
یعنی علی یعنی دَمِ تکبیر اینجاست
یعنی به مرگِ بی رگان تعبیر اینجاست
در پیش خانوم است تا پرچم بگیرد
سینه سپر کرده سواری را نبیند
قد راست کرده نیزهداری را نبیند
تا چادر خانوم غباری را نبیند
دامان طفلان ردِ خاری را نبیند
با تیغ خود ذکر هوالاعظم بگیرد
فرمود با بانو امیر کربلا من
با مرتضی تا مرتضی یا مرتضی من
پیش تو خاک و پیششان واویتلا من
هرقدر لشگر هرقَدَر نامرد با من
با غم بگو دارد جگر راهم بگیرد
اما هزاران بار غم را دیده زینب
از کودکی دست قلم را دیده زینب
پیشانی و ضرب علم را دیده زینب
بی او حرامی و حرم را دیده زینب
پنجاه سال این نوحهها را دم بگیرد
@hosenih
در زیر لب میگفت با تکرار ای وای
از قتلگاه و تل و چشمِ تار ای وای
از ازدحام و خنده و انظار ای وای
از شعله و از خیمه و اشرار ای وای
دور مرا نامرد و نامحرم بگیرد
دارد دعا طفلی زِ محملها نیافتد
یا که حسینش پیش قاتلها نیافتد
تا که سرش دست اراذلها نیافتد
تا که تنش بین قبایلها نیافتد
تا در بغل آن پیکر درهم بگیرد
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e