#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#محاوره #زمزمه
ای که خورده گره به روضه ی تو
زندگی و تمومِ باورهام
با تو از کودکی،بزرگ شدم
افتخارم اینه تویی آقام
مادرم تا مُحرمت میشد
پیرهنِ مشکی مو تنم میکرد
زیر لب،با صدای جانسوزی
یادی از شعر محتشم میکرد
@hosenih
شعرِ (باز این چه شورش است...)حسین!
شورشی در دلم بپا کرده
این دلی که شکسته مثل سرَت
طلبِ دشتِ کربلا کرده
منو تنها نذاری آقاجان
ای رفیق همیشگیم...حسین
من به غیر از تو، رو به کی بزنم؟
ای سراپای زندگی م...حسین
چاییِ روضه هات چه شیرینه
طعمش از بچگی تو خاطرمه
طعم احلی من العسل داره
نذریِ هیأتت ،برای همه
دستای کوچیکم، همون اول
واسه ی داغ تو،به سینه زده
خوش بحالم که چشمای خیسم
واسه تو گریه کردن و بلده
@hosenih
نام تو زنده کرده ما رو ولی
داغ هر روضه ، میکُشه ما رو
با همین زندگی به عشق خودت
نمیخوایم آرزوی دنیا رو
منو تنها نذاری آقاجان
ای رفیق همیشگیم...حسین
من به غیر از تو،رو به کی بزنم؟
ای سراپای زندگی م...حسین
شاعر: #عارفه_دهقانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
من از این روزگار بی وفا بدجور دلگیرم
من از کوفه، من از کرب و بلا بدجور دلگیرم
@hosenih
من از مردی که برد انگشترت را سخت بیزارم
من از تیری که آمد بی هوا بدجور دلگیرم
از آنکه نیزه میزد پیکرت را جای خود اما
از آن پیری که میزد با عصا بدجور دلگیرم
از آن که پیش چشم بچه ها میبرد با لبخند
به روی نیزه ها رأس تو را بدجور دلگیرم
سرم را میشکست ای کاش اما حرمتم را نه
من از این زجر بی شرم و حیا بدجور دلگیرم
@hosenih
درون تشت بودی و به روی تخت می خندید
من از مهمانی نامردها بدجور دلگیرم
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_هشتم
یک کربلا برای غمت ، گریه کرده ام
با گریه های محتشمت ، گریه کرده ام
من روضه خوانم و غم تو می کشد مرا
از بس برای قد خمـت ، گریه کرده ام
@hosenih
چشمم به دست های میان دار بوده است
با ضرب سینه ی دو دمت ، گریه کرده ام
خیرُالاُمور زندگیم ، روضه ی تو شد
در زیر سایه ی علمت ، گریه کرده ام
هم دست داده ای و هم انگشتری حسین
از این سخاوتت ، کرمت ، گریه کرده ام
ابن الشبیب روضهی زخم تنت شدم ...
از غصه ی سپاه کمت ، گریه کرده ام
مَن بَکَّتِ السَما ُٕ شنیدم ... و بعد با
اهل خیام محترمت ، گریه کرده ام
@hosenih
هی ناله میزدی « ولدی بعدک العفا »...
با آن صدای زیر و بمت ، گریه کرده ام
من خواب دیده ام که شبی زائرت شدم
تنها نشسته در حرمت ، گریه می کنم
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
یک بار هر که را ببری بارگاه خویش
یک عمر حفظ می کنی اش در پناه خویش
@hosenih
از راه و رسم تو چه قدر دور می شویم
هربار می رویم پی رسم و راه خویش
یوسف به چاه رفت، قبول، آخرش چه شد؟
کنعانیان شدند گرفتار چاه خویش
من آخر از فراق تو ای ناز بی نیاز
جان میدهم شبی وسط آه آه خویش
من خویش را به جرم نمردن برای تو
محکوم میکنم وسط دادگاه خویش
عشقت اگر گناهِ منِ الاُبالی است
توبه نمی کنم به خدا از گناه خویش
یک لحظه خورده بود به پرچم نگاه من
یک لحظه برنداشتی از من نگاه خویش
تا اینکه رو سفید شوم پیش فاطمه
من را بخر، بده به غلام سیاه خویش
ما هردو در محاصره ای گیر کرده ایم
من در گناه خویش و تو در قتلگاه خویش
@hosenih
با یک هزار و نهصد و پنجاه جای زخم
بودی تو زخم خورده ترین در سپاه خویش
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
ما را برای روضه، مادر اگر خبر کرد
دارم یقین دعای صاحب زمان اثر کرد
هرچند پر گناه و پر اشتباه بودیم
آن قدر مهربان بود آقا به ما نظر کرد
@hosenih
وقتی که پشت کردند بر ما تمام عالم
خیلی حمایت از ما فرزندها پدر کرد
هر کس تلاش کرده، جز در رضای مهدی
در بندگی عقب ماند، در زندگی ضرر کرد
ای کاش تا ببینیم در این دو ماه روضه
شام فراق ما را شمس رخش سحر کرد
دیگر وصال جنت را آرزو ندارد
هر کس به اذن آقا تا کربلا سفر کرد
خشکیده بود چشمم، لطف امام عصرم
چشم مرا میانِ بزم حسین، تر کرد
**
قربان آن شکافِ پیشانیِ شکسته
سنگی زدند و ما را آن سنگ خونجگر کرد
@hosenih
تیری که حرمله بر قلب مطهرش زد
آنقدر اذیتش کرد، خارج ز پشت سر کرد
فرمود قاتل من آن دو خلیفه هستند
مجروح بود و یاد زهرا به پشت در کرد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
👆👆
👌برشی از روضه #شب_دوم محرم برگرفته از کتاب #روضه_های_آسمانی
✅داستان هرثمة بن سلیم و تنها گذاشتن سیدالشهدا علیهالسّلام به نقل از ابن حجر عسقلانی
👌در این کتاب (که حاوی روضه های شب اول تا شب یازدهم محرم است) سعی شده، عبارات مهم مقتل به همراه ترجمه و سند، شعر، و گریز مستند بیان شود.
🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن pdf کامل جلسات، به آیدی زیر مراجعه نمایید.
🆔 @addmin_roze
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
ای عزیز فاطمه اهلا و سهلا مرحبا
اجر ویرانه نشینی را گرفتم از خدا
شام بیچاره ببین خورشید تابان مرا
بازهم کم گشت روی دشمن این دودمان
گریه ی زهرایی ام خندید بر این دشمنان
@hosenih
ای پدر با دست بسته فتح کردم شام را
زنده کرده مرگ تدریجی من اسلام را
پای دین با جان خریدم طعنه و دشنام را
تا ابد رسوا نمودم ظلم بر ایتام را
کوری چشم سقیفه شد جهادم مادری
حیدری ام حیدری ام حیدری ام حیدری
عالمی حیرت زده از صبر این دردانه شد
شام ویرانه نشینم خواست ،خود ویرانه شد
قصه ی عشق ِمیان ِما دوتا افسانه شد
شمع من دیدی بدون تو چه با پروانه شد
رفتی و غارت شده بال و پر پروانه ات
شد زمین گیر ای پدر زهراترین ِ خانه ات
باز هم لکنت زبان من ، زبانش وا شده
می زند فریاد از هر چه ستم با ما شده
بر سرم آمد پس از تو هر چه با زهرا شده
مثل تو بعد عمو جان، قامت من تا شده
آه که بانی ِ این روز سیاهم علقمه است
کشته شامم ولیکن قتلگاهم علقمه است
گل کجا و طاقت خار مغیلان ها کجا
بلبل جنت کجا و کنج ویران ها کجا
آه شهزاده کجا ، برّ و بیابان ها کجا
من کجا ، هم صحبتی با نامسلمان ها کجا
آه سهم آتش این خار مغیلان ها شود
دخترت پایی ندارد تا به پایت پا شود
@hosenih
آیه ی امن یجیبم ! جان تو من مضطرم
ای یتیمی خانه ات ویران ،چه آوردی سرم
من خودم هم مانده ام که یاس یا نیلوفرم
کاش غساله نمیرد وقت غسل پیکرم
شد چه فرخنده شبی ، مرغ از قفس آخر پرید
زجر هم بر دست مزد ِ پای سنگینش رسید
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
دیدند که یتیمم و بی آشنا زدند
از کربلا به کوفه و شام بلا زدند
@hosenih
تا دینشان ادا شود و نذرشان قبول
بابا مرا برای رضای خدا زدند
از هر کجا که قافله ی غم عبور کرد
ما را به اسم خارجی آنجا صدا زدند
بر پیکر تو نیزه و شمشیر و سنگ خورد
ما را به تیغ زخم زبان ، ناسزا زدند
با او نگفته ام تو هم اصلا به او نگو
دور از نگاه عمه مرا بارها زدند
از دست «زجر» ، زجر فراوان کشیده ام
دستور می رسید از او هرکجا زدند
سنگین شده است گوش من و درد می کند
از بس میان راه مرا بی هوا زدند
در قلبشان نبود مگر کینه از علی
تنها به جرم فاطمه بودن مرا زدند
@hosenih
مثل تو راضی ام به رضای خدا پدر
یکبار هم گلایه نکردم چرا زدند
شاعر: #کمیل_کاشانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
خودم را میکِشم سویت دو پایِ ناتوان را نَه
غمم از یاد بُردم طعنههای کودکان را نَه
سرِ تو رفت و قولت نه یقینم بود میآیی
به عمه صبر دادی دخترِ شیرینزبان را نَه
@hosenih
تمام دختران خوابند زیرِ چادرِ عمه
یتیمت را ببر سربارم اما عمهجان را نَه
خداصبرت دهد دیدی که میخندند بر وضعم
که بر هر زخم طاقت داشتم زخم زبان را نَه
شنیدم غارتت کردند و عُریانت به خود گفتم
که دزدان را نمیبخشم خصوصا ساربان را نَه
حلالت میکنم ای تازیانه سنگ خاکستر
حلالت میکنم ای خار اما خیزان را نَه
همینکه چوب میخوردی لبانم چاک میخوردند
به او گفتم بزن من را ولیکن آن دهان را نَه
گذشتم با مکافات از حراجیِ یهودیها
من عادت داشتم بر درد ، درد استخوان را نَه
@hosenih
به من برمیخورَد ما سفرهدارِ عالمی هستیم
بیاندازید سویم سنگ اما تکه نان را نَه
اگرچه کودک و پیرش هولم دادند و مو کندند
پدر بخشیدم آنان را ولی پیرِزنان را نَه
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
از حج ناتمام به سعی و صفا رسید
مداح گریه کرد، حسین (ع) از منا رسید
@hosenih
در پیشواز مقدمش از لطف کوفیان
تیر از مقابل آمد و تیغ از قفا رسید
بستند آب را و به گوش کر جهان
فریاد «هل من» از عطش کربلا رسید
«امن یجیب» خاک بلا ریخت بر سرش
وقتی به استغاثه ی آل عبا رسید
جن و ملک به زانوی غم سر گذاشتند
وقتی که کار روضه به این بیت ها رسید:
از غم بسوز ای دل و ای چشم خون ببار
دیگر حسین فاطمه به کربلا رسید
@hosenih
هرقدر هم که اشک بریزم بر آن کم است
این تازه روز اول ماه محرم است...
شاعر: #سیده_تكتم_حسينى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e