eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در کربلا هماره دلم شور می زند اینجا نمان دوباره دلم شور می زند اینجا نمان عزیز دلم ، که به خاطرِ خلخال و گوشواره دلم شور می زند @hosenih لشگر به روی لشگر دشمن اضافه شد با این همه سواره دلم شور می زند خیمه زدیم و صحبتِ برگشت ، مُنتَفی ست چون نیست راه چاره دلم شور می زند از گوش می کِشند همه ، گوشواره را بر گوشهای پاره دلم شور می زند ای وای بعدِ غارت گهواره ، بر رباب با یادِ گاهواره دلم شور می زند گفتم رباب ، نذر علی أن یکاد خواند حیف است شیرخواره دلم شور می زند آن نیزه دار، سمت علی اکبرت حسین تا می کند اشاره دلم شور می زند @hosenih احساس می کنم که می اُفتد بدون تو بر خیمه ها شراره ، دلم شور می زند خون تو را مباح نوشتند کوفیان والله یابن ثاره دلم شور می زند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دختری میپرسه آبادی کجاس؟ این طرفها موکب شادی کجاس؟ باباجون میخوام برات گل بچینم باغ سر سبزی که قول دادی کجاس؟ @hosenih خطبه هات که جون بده دیدنیه کوفه رو تکون بده دیدنیه تو مهیای نماز بشی بابا اکبرت اذون بده دیدنیه @hosenih یادته مدینه نونوار شدم؟ یاعلی گفتم و دس به کار شدم؟ یادته گفتی بهم میریم سفر ؟ روی ناقه خوب و خوش سوار شدم @hosenih اما حالا هی دلم شور میزنه گمونم که فصل لاله چیدنه ماجرای قحطی کفن چیه ؟؟ چرا هی صحبت کهنه پیرهنه؟؟ @hosenih برا چی ماهارو منت میکنن؟ برا چی تورو اذیت میکنن؟ مهمونو را(ه) نمیدن تو خونشون اینجوری مهمونی دعوت میکنن؟ @hosenih اینجا که موندنمون خطر داره خیلی بی عاطفه زیر سر داره اینجایی که گفتی خیمه بزنیم آفتابش برا علی ضرر داره @hosenih راس میگن به دستور ابن زیاد داره لشگر میرسه خیلی زیاد؟ هرکی از را(ه) میرسه عیب نداره از خدا میخوام که حرمله نیاد @hosenih از چشات معلومه پر دردی بابا از وفای کوفه دلسردی بابا میشینم اینقده گریه میکنم تا سوی مدینه برگردی بابا @hosenih هرکی پا بذاره این دور و برا دنبال شکاره این دور و برا نمیخوام از بغلت بیام پایین چه همه خار داره این دور و برا @hosenih چرا هی به ساق پام خیره میشی ؟ میشینی و به چشام خیره میشی بسه دیگه چرا هی بغض میکنی؟ به گوش و گوشواره هام خیره میشی @hosenih چرا اینجا اینقده هوا پسه ؟ چرا میوه های کوفه نارسه ؟ یه چیزی بگو دارم دق میکنم خیلی عمه زینبم دلواپسه @hosenih غم تو غصه ی اهل حرمت بمیرم برای اشک نم نم ت کربلا آخر خطه گمونم پس بزار یک دل سیر ببینمت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ جانا ! ببین فکر مرا مشغول کرده این سرزمین فکر مرا مشغول کرده @hosenih ناگفتنی ها را ز چشمان تو خواندم "هل من معین..." فکر مرا مشغول کرده میترسم از خنّاس های شهر کوفه درّ و ثمین فکر مرا مشغول کرده دلواپسی من فقط محض رباب است آری همین فکر مرا مشغول کرده محکم گره زد معجرم را در مدینه ام البنین فکر مرا مشغول کرده ای وای اگر سنگی به ابرویت بگیرد زخم جبین فکر مرا مشغول کرده رأس به روی نی به مویی بند باشد باد اینچنین فکر مرا مشغول کرده انگار مادر نوحه میخواند برایت صوتی حزین فکر مرا مشغول کرده انگشترت را در بیاور جان زینب برق نگین فکر مرا مشغول کرده @hosenih گودی حنجر نه فقط کندی خنجر جانا ! ببین فکر مرا مشغول کرده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به آه ، دود دلش را به آسمان می‌داد به سینه میزَد و تنها سری تکان می‌داد شنید کرببلا....چشمِ او سیاهی رفت فقط به این تنِ بی جان،حسین جان می‌داد @hosenih تمامِ عمر به لب داشت که خدا نکند تمام عمر در این راه امتحان می‌داد غبار بود و عطش بود و خار و دلشوره تمامِ دشت فقط بویی از خزان می‌داد به آهی از جگرش قافله به هم می‌ریخت دلِ شکسته غمش را به کاروان می‌داد نکاه کرد به مَشک و عَلَم خدا را شُکر نگاه کرد کنارش علی اذان می‌داد یکی به دوش عمو و یکی به آغوشش یکی نشسته و گهواره را تکان می‌داد برای بردن اصغر غزالها جمع اند رباب کودک خود را به این و آن می‌داد سه ساله چادر او می‌کشید عمه ببین سه ساله گودیِ گودال را نشان می‌داد سپاه آنطرف اما دلش چه می‌لرزید اگر تکان به سرِ نیزه‌اش سنان می‌داد رسید شامِ دهم مَحرمی نبود ، ای کاش به دخترانِ یتیمش کسی امان می‌داد برایِ آنکه حرامی به کودکی نرسد شکسته قامت او ، بویِ خیزران می‌داد برای آنکه ببوسد برادرش را باز تمامِ قوتِ خود را به زانوان می‌داد @hosenih امان نداد به او تازیانه ور نه خودش عقیقِ خونیِ او را به ساربان می‌داد *** میانِ شام به پیشش کنیزِ خود را دید کسی که داشت به خانم دو تکه نان می‌داد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ با صد جلالت و شرف و عزت و وقار آمد به دشت ماریه ناموس کردگار فرش زمین به عرش مباهات میکند گر روی خاک پای گذارد "ملک سوار" @hosenih چه ناقه ای چه ناقه نشینی چه محملی مریم رکاب گیر و خدیجه است پرده دار حتی حسین تکیه بر این شانه میزند خلقت زنی ندیده بدین گونه استوار بیش از همه خدای مباهات میکند که شاهکار خلقت او کرد شاهکار تا هست مستدام حسین است مستدام تا هست پایدار حسین است پایدار کوهی اگر مقابل او قد علم کند مانند کاه میشود و میرود کنار با خشم خویش میمنه را میزند زمین با چشم خویش میسره را میکند شکار آنگونه که علی به نجف اعتبار داد زینب به دشت کرب و بلا داد اعتبار پنجاه سال فاطمه ی اهل بیت بود زینب که هست فاطمه هم هست ماندگار تا اینکه فرش راه کند بال خویش را جبریل پای ناقه نشسته به انتظار حتی هزار بار بیایند کربلا زینب پی حسین می آید هزار بار @hosenih کار تمام لشگریان زار میشود زینب اگر قدم بگذارد به کارزار روز دهم قرار خدا با حسین بود اما حسین زودتر آمد سر قرار محمل که ایستاد جوانان هاشمی زانو زدند یک به یک آنهم به افتخار افتاد سایه قد و بالاش روی خاک رفتند از کنار همین سایه هم کنار طفلان کاروان همه والشمس و والقمر مردان کاروان همه واللیل و والنهار عبدند ، عبد گوش به فرمان زینبند از پیرمرد قافله تا طفل شیرخوار رفتند زیر سایه عباس یک به یک با آفتاب غنچه گل نیست سازگار از این به بعد هیچ نمازی شکسته نیست وقتی قدم گذاشته زینب به این دیار از فرش تا به عرش چه خاکی به سر کنند بر روی چادرش بنشیند اگر غبار از خواهری چو زینب کبری بعید نیست معجر به پای این تن عریان کند نثار یک عده گوشواره ولی دختر علی یک گوش پاره برد از اینجا به یادگار @hosenih خیلی زدند "تـا" شود اما تکان نخورد سر خم نمیکند به کسی کوه اقتدار او که فرار کرد عدو از جلالتش فریاد میزند که علیکن بالفرار ترسم که انبیاء بیفتند بر زمین دستی اگر خدای نکرده به گوشوار .... پرده نشین کوفه،بیابان نشین شده با دختر بتول چه ها کرد روزگار ! " قومی که پاس محملشان جبرئیل داشت گشتند بی عماری و محمل، شترسوار " آن بانویی که سایه او هم حجاب داشت با رفت و آمد سربازارها چه کار؟!!!! چشم طنابهای اسارت به دست اوست زینب به شام رفت ولیکن به اختیار @hosenih در یک محله زخم زبان خورد بی عدد در یک محله سنگ گران خورد بیشمار دردی به درد طعنه شنیدن نمیرسد یا رب مکن عزیز کسی را بدان دچار ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد غربت نا باور تو خواهرت را میکشد آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است خلوت دور و بر تو خواهرت را میکشد @hosenih هم جوان هم نوجوان هم کودک و هم پیرمرد سن و سال لشکر توخواهرت را میکشد من خودم غمگینم و لبریزم ازدلشوره ها اضطراب دختر تو خواهرت را میکشد بر تمام اسب هاشان آب دادی منتها تشنگی اصغر تو خواهرت را میکشد شد رکابم پای او هنگام پایین آمدن غیرت آب آور تو خواهرت را میکشد کرد اسفندی برایم دود و دستم راگرفت عمه جان اکبر تو خواهرت را میکشد باورش سخت است پایان قرار ما دوتاست روزهای آخر تو خواهرت را میکشد بیگمان این خاک تعبیرِهمان خواب من است بر فراز نی سر تو خواهرت را میکشد از دم شمشیرها سهمی به جسمت میرسد پاره های پیکر تو خواهرت را میکشد @hosenih روزگاری بوسه اش می زد پیمبر آه آه سرنوشت حنجر تو خواهرت را میکشد واقعاًسخت است فکرش رانمیخواهم کنم ناله های مادر تو خواهرت را میکشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ این کاروان هفتاد و دو عشق آفرین دارد از بهترین های دو عالم بهترین دارد @hosenih این شیرمردی که به گِرد شاه می گردد با خود سفارش هایی از ام البنین دارد زینب رسیده کربلا، دورش بنی هاشم یعنی نگین اینجا رکابی از نگین دارد نامحرمی هرگز ندیده سایه اش را هم صدیقه ی صغری وقاری اینچنین دارد حتی غبار راه روی چادرش ننشست محمل حجابی از پر روح الامین دارد این سو تمامی شان عزیز بن عزیز اما آن سو سپاهی از لعین بن لعین دارد تا می توانید اشک و آه و ناله بردارید یک گوشه از صحرا کمان داری کمین دارد @hosenih غم نامه ی این قافله سربسته اش این است خولی به همراه خودش یک خورجین دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چشمِ تو دنبالِ خود چشمانِ ما را می کِشد منتِ این اشکها را لطفِ آقا می کِشد در کجا می آیی و گیسو پریشان می کنی می کُشد ما را غمت تا آه زهرا می کِشد @hosenih آخرِ این روضه گردی هایِ ما خیر است خیر عاقبت دستِ تو دستی بر سرِ ما می کِشد تا که مجنون می شود بیمار راحت می شود آه مجنون دارد اما درد،لیلا می کِشد نوکری کردیم اما کار دست دیگریست بارِ ما را حضرت زهرا همین جا می کِشد ما خرابش میکنیم و او درستش می‌کند خوب معلوم است خانوم نازِ ما را می کِشد ما گناه آلوده ایم اما عروجِ ماست اشک گریه کن با گریه اِی دل کار بالا می کشد @hosenih گفت عقبای خودت را صرف دنیایت مکن می روی دنبال آن،دنیا ولی پا می کِشد خوب شد هستی وگرنه عمه ات غش می کند روضه خوان تا ناله های وا حسینا می کشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چه مي شود كه سرانجام، آن زمان برسد و قطره نيز به درياي بيكران برسد محرم است بيا تا كه چشم مرده ما براي گريه در اين روضه ها به جان برسد @hosenih چقدر نزد تو با آبروست دستي كه براي خرجي اين ماه بر دهان برسد شبيه فاطمه خوشحال مي شوي وقتي براي مجلس جد تو ميهمان برسد به كربلاي شب دومت ببر ما را خبر رسيده قرار است كاروان برسد @hosenih به عرش مي رسد آقا صداي ناله ي تو اگر به روضه ي گودال، روضه خوان برسد حسين آمده و راس او قرار شده به شمر و حرمله و خولي و سنان برسد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پنهان به خاک كردم رازی به آب دیده با كس نمی‌توان گفت سرّ دل رمیده وقت سحر دعایم شد عاقبت اجابت بر شام تار ما هم سر زد شبی سپیده @hosenih پرواز بردم از یاد بالم چو شد شكسته این است حال و روز مرغ به خون‌تپیده شادابی گذشته از من مخواه دیگر برگشت‌ناپذیر است رنگ ز رخ پریده قوت نداشت پایم تا پیش تو بیایم از بس كه دختر تو در خارها دویده شب بود و دشت وحشت پر شد وجودم از ترس صحرا چه می‌شناسد طفل پدر ندیده @hosenih بسیار رنج بردم در راه عشقت اما بار سفر كشیدم با قامتی خمیده وضعیتی‌است وضع راس تو و سر من مجنون سرشكسته، لیلای سربریده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شد قامت پیغمبر از این اجر خمیده بر صورت معصوم تو زد "زجر" کشیده @hosenih بعد از تو به هر کس که ستم دید به ناحق گفتیم خدا رحم کند، "زجر کشیده" ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شعله‌های خیمه‌ها موی سرش را... بگذریم رد این زنجیرها بال و پرش را... بگذریم یک پدر با چشم‌هایی نیمه‌باز از روی نی سیلی زجرآوری بر دخترش را... بگذریم @hosenih هر زمان چشمش به سرها می‌خورد در بین راه شمر پیش چشم‌هایش خنجرش را... بگذریم درد پایش هیچ؛ وقتی درد پهلو می‌گرفت با لگد آرام شد تا مادرش را... بگذریم در دلش گل کرد حس خواهرانه بین راه خواند لالایی که قدری اصغرش را... بگذریم @hosenih با عمو عباس گفت آخر نمی‌بینی مگر خواهرت نامحرمان دور و برش را... بگذریم *** با وجود زخم تاول، زخم گوش و زخم دست دل‌خوش است از این‌که بر سر معجرش را... بگذریم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih