eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ با صد جلالت و شرف و عزت و وقار آمد به دشت ماریه ناموس کردگار فرش زمین به عرش مباهات میکند گر روی خاک پای گذارد "ملک سوار" @hosenih چه ناقه ای چه ناقه نشینی چه محملی مریم رکاب گیر و خدیجه است پرده دار حتی حسین تکیه بر این شانه میزند خلقت زنی ندیده بدین گونه استوار بیش از همه خدای مباهات میکند که شاهکار خلقت او کرد شاهکار تا هست مستدام حسین است مستدام تا هست پایدار حسین است پایدار کوهی اگر مقابل او قد علم کند مانند کاه میشود و میرود کنار با خشم خویش میمنه را میزند زمین با چشم خویش میسره را میکند شکار آنگونه که علی به نجف اعتبار داد زینب به دشت کرب و بلا داد اعتبار پنجاه سال فاطمه ی اهل بیت بود زینب که هست فاطمه هم هست ماندگار تا اینکه فرش راه کند بال خویش را جبریل پای ناقه نشسته به انتظار حتی هزار بار بیایند کربلا زینب پی حسین می آید هزار بار @hosenih کار تمام لشگریان زار میشود زینب اگر قدم بگذارد به کارزار روز دهم قرار خدا با حسین بود اما حسین زودتر آمد سر قرار محمل که ایستاد جوانان هاشمی زانو زدند یک به یک آنهم به افتخار افتاد سایه قد و بالاش روی خاک رفتند از کنار همین سایه هم کنار طفلان کاروان همه والشمس و والقمر مردان کاروان همه واللیل و والنهار عبدند ، عبد گوش به فرمان زینبند از پیرمرد قافله تا طفل شیرخوار رفتند زیر سایه عباس یک به یک با آفتاب غنچه گل نیست سازگار از این به بعد هیچ نمازی شکسته نیست وقتی قدم گذاشته زینب به این دیار از فرش تا به عرش چه خاکی به سر کنند بر روی چادرش بنشیند اگر غبار از خواهری چو زینب کبری بعید نیست معجر به پای این تن عریان کند نثار یک عده گوشواره ولی دختر علی یک گوش پاره برد از اینجا به یادگار @hosenih خیلی زدند "تـا" شود اما تکان نخورد سر خم نمیکند به کسی کوه اقتدار او که فرار کرد عدو از جلالتش فریاد میزند که علیکن بالفرار ترسم که انبیاء بیفتند بر زمین دستی اگر خدای نکرده به گوشوار .... پرده نشین کوفه،بیابان نشین شده با دختر بتول چه ها کرد روزگار ! " قومی که پاس محملشان جبرئیل داشت گشتند بی عماری و محمل، شترسوار " آن بانویی که سایه او هم حجاب داشت با رفت و آمد سربازارها چه کار؟!!!! چشم طنابهای اسارت به دست اوست زینب به شام رفت ولیکن به اختیار @hosenih در یک محله زخم زبان خورد بی عدد در یک محله سنگ گران خورد بیشمار دردی به درد طعنه شنیدن نمیرسد یا رب مکن عزیز کسی را بدان دچار ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد غربت نا باور تو خواهرت را میکشد آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است خلوت دور و بر تو خواهرت را میکشد @hosenih هم جوان هم نوجوان هم کودک و هم پیرمرد سن و سال لشکر توخواهرت را میکشد من خودم غمگینم و لبریزم ازدلشوره ها اضطراب دختر تو خواهرت را میکشد بر تمام اسب هاشان آب دادی منتها تشنگی اصغر تو خواهرت را میکشد شد رکابم پای او هنگام پایین آمدن غیرت آب آور تو خواهرت را میکشد کرد اسفندی برایم دود و دستم راگرفت عمه جان اکبر تو خواهرت را میکشد باورش سخت است پایان قرار ما دوتاست روزهای آخر تو خواهرت را میکشد بیگمان این خاک تعبیرِهمان خواب من است بر فراز نی سر تو خواهرت را میکشد از دم شمشیرها سهمی به جسمت میرسد پاره های پیکر تو خواهرت را میکشد @hosenih روزگاری بوسه اش می زد پیمبر آه آه سرنوشت حنجر تو خواهرت را میکشد واقعاًسخت است فکرش رانمیخواهم کنم ناله های مادر تو خواهرت را میکشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ این کاروان هفتاد و دو عشق آفرین دارد از بهترین های دو عالم بهترین دارد @hosenih این شیرمردی که به گِرد شاه می گردد با خود سفارش هایی از ام البنین دارد زینب رسیده کربلا، دورش بنی هاشم یعنی نگین اینجا رکابی از نگین دارد نامحرمی هرگز ندیده سایه اش را هم صدیقه ی صغری وقاری اینچنین دارد حتی غبار راه روی چادرش ننشست محمل حجابی از پر روح الامین دارد این سو تمامی شان عزیز بن عزیز اما آن سو سپاهی از لعین بن لعین دارد تا می توانید اشک و آه و ناله بردارید یک گوشه از صحرا کمان داری کمین دارد @hosenih غم نامه ی این قافله سربسته اش این است خولی به همراه خودش یک خورجین دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چشمِ تو دنبالِ خود چشمانِ ما را می کِشد منتِ این اشکها را لطفِ آقا می کِشد در کجا می آیی و گیسو پریشان می کنی می کُشد ما را غمت تا آه زهرا می کِشد @hosenih آخرِ این روضه گردی هایِ ما خیر است خیر عاقبت دستِ تو دستی بر سرِ ما می کِشد تا که مجنون می شود بیمار راحت می شود آه مجنون دارد اما درد،لیلا می کِشد نوکری کردیم اما کار دست دیگریست بارِ ما را حضرت زهرا همین جا می کِشد ما خرابش میکنیم و او درستش می‌کند خوب معلوم است خانوم نازِ ما را می کِشد ما گناه آلوده ایم اما عروجِ ماست اشک گریه کن با گریه اِی دل کار بالا می کشد @hosenih گفت عقبای خودت را صرف دنیایت مکن می روی دنبال آن،دنیا ولی پا می کِشد خوب شد هستی وگرنه عمه ات غش می کند روضه خوان تا ناله های وا حسینا می کشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چه مي شود كه سرانجام، آن زمان برسد و قطره نيز به درياي بيكران برسد محرم است بيا تا كه چشم مرده ما براي گريه در اين روضه ها به جان برسد @hosenih چقدر نزد تو با آبروست دستي كه براي خرجي اين ماه بر دهان برسد شبيه فاطمه خوشحال مي شوي وقتي براي مجلس جد تو ميهمان برسد به كربلاي شب دومت ببر ما را خبر رسيده قرار است كاروان برسد @hosenih به عرش مي رسد آقا صداي ناله ي تو اگر به روضه ي گودال، روضه خوان برسد حسين آمده و راس او قرار شده به شمر و حرمله و خولي و سنان برسد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پنهان به خاک كردم رازی به آب دیده با كس نمی‌توان گفت سرّ دل رمیده وقت سحر دعایم شد عاقبت اجابت بر شام تار ما هم سر زد شبی سپیده @hosenih پرواز بردم از یاد بالم چو شد شكسته این است حال و روز مرغ به خون‌تپیده شادابی گذشته از من مخواه دیگر برگشت‌ناپذیر است رنگ ز رخ پریده قوت نداشت پایم تا پیش تو بیایم از بس كه دختر تو در خارها دویده شب بود و دشت وحشت پر شد وجودم از ترس صحرا چه می‌شناسد طفل پدر ندیده @hosenih بسیار رنج بردم در راه عشقت اما بار سفر كشیدم با قامتی خمیده وضعیتی‌است وضع راس تو و سر من مجنون سرشكسته، لیلای سربریده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شد قامت پیغمبر از این اجر خمیده بر صورت معصوم تو زد "زجر" کشیده @hosenih بعد از تو به هر کس که ستم دید به ناحق گفتیم خدا رحم کند، "زجر کشیده" ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شعله‌های خیمه‌ها موی سرش را... بگذریم رد این زنجیرها بال و پرش را... بگذریم یک پدر با چشم‌هایی نیمه‌باز از روی نی سیلی زجرآوری بر دخترش را... بگذریم @hosenih هر زمان چشمش به سرها می‌خورد در بین راه شمر پیش چشم‌هایش خنجرش را... بگذریم درد پایش هیچ؛ وقتی درد پهلو می‌گرفت با لگد آرام شد تا مادرش را... بگذریم در دلش گل کرد حس خواهرانه بین راه خواند لالایی که قدری اصغرش را... بگذریم @hosenih با عمو عباس گفت آخر نمی‌بینی مگر خواهرت نامحرمان دور و برش را... بگذریم *** با وجود زخم تاول، زخم گوش و زخم دست دل‌خوش است از این‌که بر سر معجرش را... بگذریم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ویران‌سرایم امشب شد میهمان‌سرایم این‌جا که خیزران نیست قرآن بخوان برایم هر شب صدات کردم امشب دعات کردم یا در برم بمانی یا همرهت بیایم @hosenih زهرا عذار نیلی نگشود بهر حیدر من هم به محضر تو صورت نمی‌گشایم گر افکنی جدایی در بین جسم و جانم دیگر به جان زهرا از خود مکن جدایم من دختر حسینم هم‌سنگر حسینم ماه صفر محرم، شام است کربلایم خواهم در این خرابه دور سرت بگردم دیوار گشته حائل، زانو شده عصایم @hosenih دیشب به شوق وصلت تا صبح گریه کردم امشب بگو اسیران گریند در عزایم کی گفته در خرابه شب‌ها گرسنه خفتم؟ بعد از تو بوده هر شب خون جگر غذایم دانی چرا عدویم تا حد مرگ می‌زد؟ فهمیده بود از اول من دخت مرتضایم @hosenih تا دور او بگردم تا دست او ببوسم ای کاش همرهت بود عموی با وفایم هر چند روسیاهم آلوده‌ی گناهم مولا بگیر دستم من "میثم" شمایم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ امشب به دامن من خورشید آرمیده یا ماه آسمان‌ها در کلبه‌ام دمیده دختر همیشه جایش آغوش گرم باباست کس روی دست دختر رأس پدر ندیده از دل، چراغ گیرم از اشک، گل فشانم از زلف، مشک ریزم بابا ز ره رسیده @hosenih از بس که چون بزرگان بار فراق بردم در سن خُردسالی سرو قدم خمیده بابا چه شد که امشب با سر به ما زدی سر جسمت کدام نقطه در خاک و خون طپیده؟ هم کتف من سیاه است، هم روی من کبود است هم فرق من شکسته، هم گوش من دریده داغم به دل نشسته آهم ز سر گذشته چشمم به راه مانده اشکم به رخ چکیده از بس پیاده رفتم پایم ز راه مانده از بس گرسنه خفتم رنگم ز رخ پریده تو رفع تشنگی کن از اشک دیده‌ی من من بوسه می‌ستانم از حنجر بریده @hosenih انگشت‌های عمّه بگرفته نقش گُل‌زخم از بس نشسته و خار، از پای من کشیده جسمم رود شبانه در خاک مخفیانه یاد آورد ز زهرا دفن من شهیده خفتم خموش و دادم بر بیت بیت (میثم) صد محنت نگفته صد راز ناشنیده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گفتم به دست خویش بغل می‌کنی مرا دستِ نبوده‌ات جگرم را کباب کرد بود آرزوی من که ببوسم لب تو را زخم لب تو آرزویم را خراب کرد @hosenih آن بوسه‌ای که از روی نی داده‌ای به من بابا تمام عمر مرا زیر دِین بَرد می‌خواستم که قرض خودم را ادا کنم زخم لب تو لذت آن را ز بین برد @hosenih جای لبت به حنجر تو بوسه می‌زنم این راه را به دختر تو عمه یاد داد می‌خواستم که سیر ببینم رخ تو را این چشم تار آرزویم را به باد داد @hosenih گر صورت تو خوب ندیدم تمام آن تقصیر ِ گردن من و این چشم تر نبود بابا برای روشن و واضح‌ندیدنت خاکستر تنور تو هم بی‌اثر نبود @hosenih می‌خواستم گله کنم از دست شامیان بیهوده نیست بغض گلویم اگر شکست شرمنده‌ات شدم به خدا دیدمت که تو پیشانی‌ات ز سینه‌ی من بیشتر شکست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خشكی چشم پشیمان مرا دریابید به غباری سر مژگان مرا دریابید من اویسم ز قَرَن آمدم آقایم نیست چشم‌های تر ِ حیران مرا دریابید @hosenih كاش می‌دیدم و با گریه‌كنان می‌گفتم حال آقای پریشانِ مرا دریابید می‌زنم سینه به پایِ غم‌تان تا یك روز سینه‌ی خسته‌ی سوزان مرا دریابید كاش در روضه فقط جان بسپارم پیشت كاش در كرب و بلا جان مرا دریابید گریه‌ی مادرِ تو می‌رسد از روضه‌ی ما دست‌ها، چاك گریبان مرا دریابید @hosenih مادرت باز به سر می‌زند و می‌گوید پسر تشنه و عریان مرا دریابید عمّه‌ی كوچک ِ تو داشت به زینب می‌گفت زخم‌های لب مهمان مرا دریابید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih