#امام_سجاد_ع_مصائب
هزار حرف نگفتهست در دو چشم ترت
چه زخمها که نشاندند بر تن و جگرت
بریده بود قضا دست و پای رزم تو را
به جبر، داشت خدا از نبرد بر حذرت
@hosenih
ندید چشم تو، اما شنیدی از عمه
چگونه ذبح قفا شد به دست کین، پدرت
اگرچه بال گشودی رها شوی ز قفس
گرفت خیمهات آتش، شکست بال و پرت
برادران تو از روی نی هواخواهت
تمام راه، دوتایی شدند همسفرت
نشست زخم زبانها به عمق جانت و آه
ندید چشم کسی غیر زخم فرق سرت
@hosenih
به زیر سایه تنت، پای، لحظهای نگذاشت
تمام روز و شبانِ حیات مختصرت
ز خاطرات تو هرگز برون نرفت انگار
عمود آهن و داغ عموی چون قمرت
شاعر: #نفیسه_سادات_موسوی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
پادشاه کشور مرثیه و ماتم منم
پایتخت سرزمین اشک ها شد دامنم
آتش دل را به آب دیده خامش می کنم
آب می بینیم ولی آتش بر این دل میزنم
@hosenih
از تنم جان در نمیآید خلاص از غم شوم
بعد عاشورا دگر زندانی پیراهنم
دشتی از یاس و اقاقی و شقایق داشتم
کربلا انداخت اما آتشی بر خرمنم
گر گلی پژمرده شد بربلبلش گریه کنید
حال من آن بلبلم که داغدار گلشنم
باخبر از داغ ها در بین بستر می شدم
تا که بر می خاست ازطف خندههای دشمنم
سالها از آن چهل منزل گذشت اما هنوز
خستگی آن اسارت در نیامد از تنم
هیچکس در آن سفر یارمنشد جز یک نفر
دست می انداخت تنها ریسمان برگردنم
خواهرم از من کمک میخواست دستم بسته بود
تازیانه می زد او را خصم تا من بشکنم
محمل پرده نشینان حرم بی پرده بود
بین آن نامحرمان شد تار روز روشنم
از کجای شام گویم از سر بازار یا
دست بسته کوچه یوسف فروشی رفتنم
شعله ای روی سرم افتاد دستم بسته بود
سوختم مانند شمع و در نیامد شیونم
@hosenih
گرچه مسمومم ولیکن می کشد این غم مرا
همره ناموس ها بزم حرامی بردنم
باد شیون می شود گر بگذرد از تربتم
یک جهان مرثیه خوابیده میان مدفنم
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح
#امام_سجاد_ع_مصائب
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْمُتَهَجّـِدِینَ..
وقتش رسیده، موقع پیکار می شود
حق دیده می شود ولی انکار می شود
بعضی بهشت را به پشیزی فروختند
وقتی که حرف درهم و دینار می شود
@hosenih
مردی است در خیام که از سیل اشک او
خاک سیاه، تحتها الانهار می شود
فردای دین به دست توانمند اوست، پس
دستور عرش آمده، بیمار می شود
خاکی که او بر آن به نماز ایستاده است
مرهون فیض سجده ی بسیار می شود
@hosenih
مشغول خطبه است و تمام است کار شام
نور کلام او که پدیدار میشود
دنیا شده است عرصه ی شام و خلیفه اش
کو آنکه تحفه ای ببرد از صحیفه اش؟
شاعر: #سیده_تكتم_حسينى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح
شاعر به حیرت است تو را دید یا شنید
گفت از الست و قافیه قالو بلی شنید
صبح از مدینه خواند و شب از کربلا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید
چشم تو بود روز ازل غمزه ساز شد
نورت ظهور کرد و ابو حمزه ساز شد
@hosenih
دست تو ربنای قنوت اجابت است
سجاده ی تو قبله ی اهل عبادت است
اشکت نزول آیه ی باران رحمت است
لبهای تو صحیفه ی عرفان و حکمت است
هرکس کلاس درس تو را مستعد شده ست
پای دعای خمسه عشر مجتهد شده ست
از بس به نام مادر تو ماه و سال ماست
آغشته با دعای تو رزق حلال ماست
شد مادرت عروس علی، خوش بحال ماست
ایرانی است مادر تو، این مدال ماست
ما را علی غلام حسینش خطاب کرد
از ما عروس فاطمه را انتخاب کرد
@hosenih
در شام، غیرِ بغض تو در سینه ها نبود
مسجد محلِّ رویش آیینه ها نبود
جز بوسه ی معاویه بر پینه ها نبود
منبر که جای بازی بوزینه ها نبود
منبر برای حج تو میقات عشق بود
حق با علی ست، خطبه ات اثبات عشق بود
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
بر غربت غریب شهیدان گریستم
سرشار تر ز چشمه و باران گریستم
چل سال بر مصیبت جانسوز کربلا
از دل کشیده ناله ی سوزان گریستم
@hosenih
چون شمع نیمه سوخته در مجلس عزا
پیدا گریستم من و پنهان گریستم
با خاطرات ، زندگی من گذشت ، آه
هر لحظه ای به قصه ای از آن گریستم
تا آب خوشگوار به لبهای من رسید
بر تشنه جان سپردن مهمان گریستم
ششماهه دیدم آب شدم از غم علی
بر آن شهید کوچک عطشان گریستم
مانند خیمه ها دلم آتش گرفت ، آه
بر ماجرای شام غریبان گریستم
دیدم سر بریده ی خورشید نینوا
بر نی کند تلاوت قرآن گریستم
@hosenih
وقت مرور واقعه ی کربلا به شام
بر قحطی عدالت و ایمان گریستم
هرچند حق روضه ی داغش ادا نشد
در ماتم حسین فراوان گریستم
شاعر: #کمیل_کاشانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح
#امام_سجاد_ع_مصائب
تمام عمر با گریه عجین بود
تمام عمر هر لحظه حزین بود
سلاحش گریه بوده در نبردی
که در راه دفاع از جانِ دین بود
سبک تر از فرشته بال می زد
پر پرواز او اشک وزین بود
نشانِ مهربانی با ضعیفان
به روی شانه هایش چون نگین بود
دعاهایش برای اهل تقوی
همیشه اولین و آخرین بود
صحیفه شرح الفت با خدا و
فرار از دست ابلیس لعین بود
امیر نفس، در بالاترین وجه
سرآمد بر تمام مؤمنین بود
غلامش اذن باران داشت، وقتی
که او در عرش سجاده نشین بود
ملائک مستمندان نگاهش
امام آسمان ها و زمین بود
قنوتش وصل عرش و فرش می کرد
جهان در دست زین العابدین بود
چهل سال آه، جان نازنینش
دچار زخم های سهمگین بود
شهید زخم عاشوراست مولا
شهید روضه ی باباست مولا
@hosenih
چهل سال است آقا داغ دار است
چهل سال است چشمش بی قرار است
چهل سال است که تقویم این مرد
تمام فصل هایش بی بهار است
ستون آسمان و جان دنیا
ولی در تنگ نای روزگار است
پس از کرببلا و قتله گاهش
همیشه چشم هایش سوگوار است
هنوز از هتک حرمت در اسیری
دچار زخم های بی شمار است
عبورش از دل بازار سخت است
چه رنجی در ضمیرش یادگار است
چهل سال است خود را می کِشاند
شهید زنده ی چشم انتظار است
گذشته سال ها اما هنوزم
شبیه روز اول داغدار است
برایش آب و نان و خاک روضه ست
همانگونه، حصیر و گوشوار است
که دیده غیر این آقای زخمی
پدر جانش سرش نیزه سوار است
اسیر کوفه ای شد که برایش
علی کشتن همیشه افتخار است
ندیده تا کنون چشمان غیرت
از اینها یک زنی را در اسارت
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
باید که از زندان غم ها پر بگیرم
یکبار دیگر روضه را از سر بگیرم
وقتی که گرفتارند خواهرها چگونه..
راه فراری از دل لشگر بگیرم؟؟
@hosenih
من که نخ عمامه ام حبل المتین است
سخت است از عمامه خاکستر بگیرم
از سهل، کهنه پارچه درخواست کردم
تا مرهمی بر زخم این پیکر بگیرم
اصلا تمام سعی من در راه اینست
گهواره را از حرمله دیگر بگیرم
حالا که ناموسم معذب در گذرهاست
هرچیز دارم میدهم معجر بگیرم
شلاق هی خورده به پهلویم چه بهتر
دراین میانه روضه مادر بگیرم
@hosenih
شرمنده از بابا شدم بیمار بودم
آخر نشد از قاتلش خنجر بگیرم
بین قنوتم آرزوی مرگ کردم
شاید که مرگ خویش را آخر بگیرم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی و #حسین_قربانچه
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#اصحاب_امام_حسین_ع
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
شیرین شود به بُردن نام تو کام ما
این یاحسین ماست شراب مدام ما
تنها دو قطره اشک برای تو ریختیم...
زهرا به یاد خویش سپردهاست نام ما
@hosenih
خرد و کلان برای تو مجلس گرفته اند
روضه است اجتماع خواص و عوام ما
از بین جمع چند شهید انتخاب کن
چشم تو را بگو که گرفته کدام ما؟!
هنگام مرگ ، همچو وهب بی سر توایم
جانم فدای لحظهی حسن ختام ما
مثل حبیب عشق تو را جار می زنیم
نام ات شنیده می شود از پُشت بام ما
باید جُنادهوار پسر را فدات کرد
در پیشپات سر بِبُرَند از تمام ما
با جبر خود به بند کشیدی زهیر را
با هرچه بند ، فرق کند نوع دام ما
گفتی به جُونِ خویش که آزادی و برو
او گفت: زندگیِّ پس از تو حرام ما
باید شبیهِ عابس تو..،خَلق بشنوند
حُبُّ الحُسَین أجَنَّنِی از هر کلام ما
این حرف نافِع است به اصحاب کربلا
نفعی نبود و نیست بهجز با امام ما
بر روی تیر نام خودش را نوشتهاست...
ثبتاست بر جریدهی عالم دوام ما
ما را عقیله دور و برت جمع کرده است
دُختِ علیاست علت این انسجام ما
@hosenih
▪️
▪️
وقت غروب بود که زینب بلند گفت:
خولی قدم گذاشته بین خیام ما
چادر سیاه خواهرت افتاد دست شمر
در زیر پا لگد شده حدِّ مقام ما
شاعر: #بردیا_محمدی و #سیدامیرحسین_موسوی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
می نشیند تا زمین با آسمان دور و برت
میشود سرشارِ آهی بیکران دور و برت
بوسه برمیدارد از خاک مزارت آفتاب
میدهد از غربتت آهسته جان دور و برت
@hosenih
میرسد بر گوش، از گلدستهٔ اینجا اذان
نیست یک گلدستهٔ غرقِ اذان دور و برت
جای زائر، جای خادم، جای ایوان و رواق
داشتی ایکاش قدری سایه بان دور و برت
پاکسازی میشود از فتنهٔ وهابیت
میشود با شیعیان امن و امان دور و برت
میشود حک در محرّم «یاعلی بن الحسین(ع)»
بر ضریحی که می آید روضه خوان دور و برت
دور قبرت می نشیند میکشد با گریه آه
یادِ آن ساعت که گریان شد جهان دور و برت
بی عمو عباس(ع) جانِ کاروان آزرده شد
داشتی جای پدر، شمر(لع) و سنان(لع) دور و برت
@hosenih
یاد آن بازار شام و لحظه ای که بعدِ سنگ
از فراز بام ها می ریخت نان دور و برت
گریه میکردی و عمری قلبت از جا کنده شد
بسکه پُر بود از صدای خیزران دور و برت!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_سجاد_ع_مصائب
غمش هم مثل اشکش بی حسابه
جلو روش آب اگه باشه عذابه
چهل ساله میگه الشام الشام
هنوزم فکر اون بزم شرابه
*
شده تسبیح ، غم ؛ سجاده آهش
سر ظهر عطش خیس نگاهش
میگن قد یه دریا گریه می کرد
اگه قصاب می دید بین راهش
*
نه تنها روضه ی گودال و دیده
نه تنها پیکر پامال و دیده
چهل منزل کنار عمه زینب
زمین افتادن اطفال و دیده
شاعر: #شهریار_سنجری
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#زیارت_اربعین
تشنهٔ چای عراقم ای اجل مهلت بده
تا بیایم اربعین موکب به موکب کربلا!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
وَقتی که حَرف از دِل و آمال می زنیم
تا کَربلا به ثانیه ای بال می زنیم
@hosenih
پِیوَندِ شاخه های دِلِ خُشکِ خویش را
با آن دِرَختِ سَبزِ کُهَنسال می زنیم
ماهِ مُحرَّم آمَده، اِی جان... خوش آمَده...
اِمسال هَم به سینه، چو هَر سال می زنیم
عَطری که اَز سَفَر به خُراسان خَریده ایم
بَر پیرُهَن سیاه و بَر این شال می زنیم
ما میهمانِ سُفره ی شِشماهه می شَویم
تا که گُریزِ روضه ی مِنهال می زنیم
با فاطِمه بَرای حُسِین آه می کِشیم
وقتی که سَر به گوشه ی گودال می زنیم
@hosenih
ثابِت نِموده اند شَهیدان، زَمانِ مَرگ
بوسه به پای دوست به هَر حال می زنیم
شاعر: #رضا_رسول_زاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e