eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
من نیمه جان زِ داغِ تو در این سفر شدم یک اربعین گذشته و من پیرتَر شدم من آب رفته‌ام! تو مَرا می‌شناسی‌اَم؟ من زِینبم! اگر چه کَمی مختصر شدم آن زینبم که بی تو نکردم شبی سحر چون شَمع، آب، بی تو به شام و سحر شدم سنگین‌تَرین مُصیبتم این بود، بَعدِ تو با قاتِلانِ سَنگ‌دِلَت، همسفر شدم از کوچه‌های شام چه گویم برای تو؟ آماجِ سَنگ و طَعنه‌ی هَر رهگذر شدم هَر جا که تازیانه به اَطفال می‌زدند با یادِ مادرم، تنشان را سپر شدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. من پَیام آورِ توأم برخیز مونس و یاورِ توأم برخیز میزبانی کن، ای تنِ بی سر زینبم، خواهرِ توأم برخیز یادگار از غروبِ عاشورا مانده از لشکرِ توأم برخیز همه جا بود نامِ تو به لَبم یا حُسین، مِنبرِ توأم برخیز روضه خوانِ تمامِ گُل‌های نیلی و پَرپرِ توأم برخیز گرچه از غُصّه‌ها خَمیدم من شُکر، تا کربلا رِسیدم من رفته‌ای تو اگرچه، خواهر ماند پای تو، تا به روزِ آخر ماند تو شدی کُشته، من اَسیر شدم تا به جا، مَکتَبِ پیَمبر ماند کوفه، در مجلسِ عُبِیدُالله خُطبه خواندم چُنان که، او درماند دادم عبّاس، معجرم را نه! به سَرِ تو قسم، که معجر ماند گرچه از خون و خاک رنگین شُد چادُرِ یادِگارِ مادر ماند گریه کردم ز بَس، زمین، تَر شد چَشم‌هایم، شَبیهِ مادَر شد بس که آزارِ کارِوان دادند در بیابان دو طِفل، جان دادند ما به هر منزلی که می‌رَفتیم بَدترین جایِمان مَکان دادند تا که ما بیشتر شِکنجه شَویم کارِوان را به رومیان دادند تا اَبد، این دلیلِ باران است؛ غِمِ من را به آسِمان دادند خاطِرم هَست، بینِ گودالَت لشکرِ کوفه کَرد، پامالَت گُلِ زَهرایم و گُلاب شدم بعدِ پَنجاه سال، آب شدم صبر را مَن زِ پا دَر آوَردم این چِهِل روز، بَس عَذاب شدم خیز و بنگر، خَمیده چون مادَر زیرِ این بارِ بی حِساب شدم هم نگهدارِ دُختران بودم هم اَنیسِ غَمِ رُباب شدم مَن که ناموسِ مُرتَضی بودَم واردِ مَجلسِ شَراب شدم خِیزَران که، روی لَبَت می‌خورد! کاش بر چَشمِ زِینَبَت می‌خورد! تا رِسیدم به شَهرِ شام، حُسین زندگی شُد به مَن حَرام، حُسین هرچه می‌شُد، به شَهرِشان دیدم جُز کَمی لُطف و اِحترام، حُسین آتَش و سَنگ و چوب بود، که ریخت به سَرِ مَن زِ روی بام، حُسین مَجلِسِ بَزم! یا خَرابه‌ی سَرد! بِدَهَم شَرحی از کُدام؟ حسین... شامیان، خارِجی به ما گُفتَند پیشِ چَشمِ تو، ناسِزا گُفتَند 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بارِ دِگر به کَرب و بَلا پا گذاشتم داغی دِگر بَر این دِلِ دَریا گذاشتم چِل روز پیش بود که روی هَمین زَمین خود را کنارِ پِیکَرِ تو جا گذاشتم تنهایی‌اَم، برادرِ خوبم، شُروع شُد بوسه به روی حَنجَرِ تو، تا گذاشتم می شُستَمَت به اَشک و، به این بود خوش، دِلَم بوسه به جای بوسه‌ی زَهرا گذاشتم رفتم به زیرِ سایه‌ی رأسِ تو سوی شام جِسمِ تو را به دامَنِ صَحرا گذاشتم خاکِستَرَم کِنارِ رُقَیِّه به باد رَفت روی تَنَش که سَنگِ لَحَد را گذاشتم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز آتش به دلِ زخمیِ دریا افتاد شعله‌ای سُرخ روی سینه‌ی صحرا افتاد ملکوت است عزادارِ عزیزِ حیدر بر زمین بارِ دگر قِبله‌ی دنیا افتاد چه غریبانه در این غُربتِ خود می‌میرد چه نفس گیر به خاک، این گُلِ زهرا افتاد صورتش خورد به دیوار، صدا زد: مادر! فاطمه بود کنارش؛ ولی از پا افتاد گاه می‌گفت: حَسن؛ گاه حُسین؛ گاه عبّاس یادِ اولادِ علی بود به هرجا افتاد باز هم شُکر، جَوادش به کنارش آمد روی دامانِ پسر صورتِ بابا افتاد کربلا قصّه عَوَض شد، پسری پرپر شد پدری آمد و بر نعشِ پسر تا افتاد_ گفت: بعد از تو دگر خاک بر این دَهر علی بعدِ تو بر دلِ من ماتم عُظمی افتاد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از زندگیِ بی تو بیزاریم آقا دیگر بیا، خیلی گرفتاریم آقا غیر از ظهورِ تو نخواهیم از خداوند شب تا سحرهایی که بیداریم، آقا با دلبری غیر از تو که کاری نداریم در سینه تا مهرِ تو را داریم آقا با دیده‌هایی که به‌جز تو هرچه دیده! روی تو را مُشتاقِ دیداریم آقا! پیشِ طبیبِ دیگری جُز تو نرفتیم حالا که اُفتادیم و بیماریم آقا پُر مُدِّعا هستیم، اما هیچ و پوچیم از تو تُهی، از خویش سَرشاریم آقا! ما وصله‌ی ناجورِ دربارِ تو هستیم دَر چشم‌های خیسِ تو، خاریم آقا تنها زِ چشمِ مهربانت بَر می‌آید بخشیدنِ ما که گُنهکاریم آقا :: اِمسال هم، کرب‌وبلا روزیِ ما نیست اِمسال هم، عُقده به دِل داریم آقا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کنارِ دِیر، شَبی اِزدحام را دیدم وَ جِلوه‌گر، سَرِ ماهی تَمام را دیدم میانِ بَزمِ شَرابی، در آن سیاهیِ شب به روی نیزه سَرِ یک اِمام را دیدم شَبیهِ حضرتِ عیسی اگر سخن می‌گفت ولی تفاوتِ هَر دو کلام را دیدم به پاره‌ی دِلِ پیغمبر از هَمین مَردُم نَهایتِ اَدب و اِحترام را دیدم! به دین و مَذهبِ خود هَم عمل نمی‌کردند نَتیجه‌های غذایِ حَرام را دیدم وَ دَر اِزای سَری، هَستیِ خودم دادم حَریص بودنِ این خاص و عام را دیدم به لُطف و بَرکتِ این سَر، شدم شَهیدِ حسین وَ روی "عِشقْ عَلیهِ السَّلام" را دیدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من نیمه جان زِ داغ تو در این سفر شدم یک اربعین گذشته و من پیرتر شدم من آب رفته‌ام! تو مرا می‌شناسی‌ام؟ من زینبم! اگر چه کمی مختصر شدم آن زینبم که بی تو نکردم شبی سحر چون شمع، آب، بی تو به شام و سحر شدم سنگین‌ترین مصیبتم این بود بعدِ تو با قاتلانِ سنگْ‌دلت همسفر شدم از کوچه‌های شام چه گویم برای تو؟ آماجِ سنگ و طعنه‌ی هر رهگذر شدم هر جا که تازیانه به اطفال می‌زدند با یادِ مادرم تَنِشان را سِپر شدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
◾انا لله و انا الیه راجعون درگذشت شاعر جوان اهل بیت علیهم السلام شادروان رضا رسول زاده موجب تالم و تاسف فراوان گردید. ان شاالله تعالی سروده های او که سالها توسط ذاکران در محافل و مجالس آل الله زمزمه شده است ، ذخیره و توشه ارزشمندی است که در عالم بقا او را به منزل سعادت ابدی رهنمون خواهد کرد. مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام این ضایعه را به خانواده محترم و دوستان آن مرحوم تسلیت عرض نموده و از حی سبحان برای آن فقید سعید رضوان و غفران و برای بازماندگان اجر و صبر مسئلت داریم. در ادامه غزلی از آن شاعر فقید می‌خوانید: گُذشت عُمر و نَشد جُز فِراق قِسمَتِ من خَزان رسید و به سَر شُد بَهارِ حَسرَتِ من دِلَم‌ به آتَشِ خورشید وام داده، زِ بَس که شُعله وَر شُده اَز غَم، تَنورِ عُزلَتِ من چه نَذرها که نَکردم برای دیدَنِ تو خودَت که با خَبری اَز خُلوصِ نیَّتِ من چه غُصّه ها که نَخورده دِلَت برای دِلَم چه گِریه ها که نَکَردی بَرای غِفلَتِ من صَفِ زیارتِ رویَت چِقَدر طولانی ست نمیشَوَد به گَمانَم وِصال، نوبَتِ من نِشَسته اَم بِنویسَم فِراق، یَعنی مَرگ! چِگونه زِندگیِ بی تو گَشته عادَتِ من؟ خُدا کُنَد که تو آن دَم کِنارِ مَن باشی به لَحظه ای که اَجَل میرِسَد به دَعوَتِ من سِپُرده اَم به صَبا سویَت آوَرَد خَبَرم گُذَشت اَگر سَحَری اَز کِنارِ تُربَتِ من به غِیرِ اَشک بَرای حُسِین چیزی نیست میانِ جَلوَتِ مَن، یا به کُنجِ خَلوَتِ من
غزلی از شاعر جوان، مرحوم که در روز ولادت‌ علمدار کربلا، دعوت حق را لبیک گفت... گُذشت عمر و، نشد جُز فِراق قسمتِ من خَزان رسید و، به سَر شد بهارِ حسرتِ من دلم به آتشِ خورشید وام داده، زِ بَس که شعله‌ور شُده از غم، تنورِ عُزلَتِ من چه نَذرها که نَکردم برای دیدنِ تو خودَت که با خَبری اَز خُلوصِ نیَّتِ من چه غُصّه‌ها که نَخورده دِلَت برای دِلَم چه گِریه‌ها که نکردی برای غفلتِ من صَفِ زیارت رویَت، چِقَدر طولانی‌ست نمی‌شود به گمانم وصال، نوبت‌ من نشسته‌ام بنویسم: فِراق، یَعنی مَرگ! چگونه زندگیِ بی تو گشته عادت من؟ خدا کند که تو آن دَم کنار من باشی به لحظه‌ای که اَجَل می‌رسد به دعوت من سپرده‌ام به صَبا، سویَت آوَرَد خبرم گذشت اگر سحری، از کنارِ تربت من به غیرِ اشک برای حسین چیزی نیست میانِ جَلوتِ من، یا به کُنجِ خَلوتِ من :: 🏴 ان‌شاءالله روح لطیف این شاعر ولایی با اربابش حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام محشور و هم‌نشین باشد، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد... 📝 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دستِ گدا دراز به سوی کریم هست لطفِ کریم، شاملِ ما از قدیم هست ما را گِدا نوشت و خودش سُفره پهن کرد دیدیم هَر سَحر که سویش آمدیم، هست قِسمت نشد زیارتِ کرب و بلا ولی شُکرِ خُدا زیارتِ عَبدُالعَظیم هست دل هر سحر به عَطرِ بهشتی مُعطَّر است از بوی سیبِ سُرخ که در این حریم هست آتش گرفت باز دلم یادِ مجتبی دیدم نواده‌اش به چه جایی مُقیم هست... دادم سلام و... اشک اَمانِ مرا بُرید دیدم سلامِ من سَرِ دوشِ نسیم رفت... . ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما آبرو زِ درگه سُلطان گرفته‌ایم سرمایه‌ی محبت و ایمان گرفته‌ایم ما سائِلانِ کوی امام کرامتیم روزی، زِ دستِ شاهِ خُراسان گرفته‌ایم دل را گره به پَنجره فولادِ او زَدیم حاجاتِ خود به دیده‌ی گِریان گرفته‌ایم دِل مُرده‌ها کنار حرم زِنده‌دل شَوَند با بوسه اَز ضَریحِ رِضا، جان گرفته‌ایم حُکمِ ضمانت رضوی را به التماس وقتِ سحر چو آهوی حِیران گرفته‌ایم هَر سال ما، براتِ زیارت به کربلا بعد از سفر به مشهدِ ایران گرفته‌ایم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شُهرتِ ماست، محبانِ اباعبدالله ریزه خواریم، سَرِ خوانِ اباعبدالله نظرِ فاطمه از روزِ ازل بر ما بود نامِ ما بوده به دیوانِ اباعبدالله اشک ما از کَرَم زینب او تامین است تا که هستیم پریشانِ اباعبدالله "یاعلی" گفتم و دیدم که علی گفت: "حسین" پدرش رفته به قربانِ اباعبدالله قَلمِ عَفو کشیدند به پرونده‌ی ما تا نشستیم به ایوانِ اباعبدالله دینِ ما را نَبی آوَرد و حُسین اِبقاء کرد زیر دِینیم و مسلمانِ اباعبدالله مَرگْ حَقّ است، ولی در دلِ میدان خوب است کاش باشَم زِ شهیدانِ اباعبدالله مادرم لُقمه‌ی نانی که سَرِ سُفره گذاشت همه خوردیم به احسانِ اباعبدالله جُرعه آبِ خنکی خوردم و گفتم با اشک به فَدای لَبِ عطشانِ اباعبدالله رَفته بودم سَرِ بازار لباسی بِخَرَم یادَم آمد تنِ عریانِ اباعبدالله... علت سوختنِ چوب دَر آتش این است؛ چوب‌ها خورده به دندانِ اباعبدالله آه از شامِ غریبان، که به صَحرا اُفتاد شُعله بَر دامن طفلانِ اباعبدالله ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e