بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_سوم_محرم
#مناجات_اول_مجلس
#محمد_جواد_شیرازی
▶️
اول شعر که یارب بشود خوب تر است
عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است
هر کسی در پی وصل است بگویید به او:
با توسل که مقرّب بشود خوب تر است
@hosenih
سجده بر تربت ارباب سراسر نور است
سجده با اشک، مرکّب بشود خوب تر است
ذکر خوب است... بگویید... ولی معتقدم
نام ارباب که بر لب بشود خوب تر است
پیر ما گفت: اگر قامت رعنای شما
در حسینیه مورّب بشود خوب تر است
سینه و صورت ما پر شده از مشق حسین
آسمان غرق ز کوکب بشود خوب تر است
@hosenih
اربعین گر که بنا نیست بخوانند مرا
اشک و تب روزی هر شب بشود خوب تر است
باده ی ناب حسین است و بدانید اگر
ساغر از باده لبالب بشود خوب تر است
سائل روضه شریف است ولی سائل اگر
سائل حضرت زینب بشود خوب تر است
@hosenih
گر بنا هست کسی خادم این خانه شود
عبد زینب که ملقّب بشود خوب تر است
****
عمه گیسوی مرا شانه بزن، موی سرم
قبل دیدار مرتّب بشود خوب تر است
دستم آرام بگیر و به روی سینه گذار
دست بر سینه مودّب بشود خوب تر است...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
عمو عباس... سرم درد میکنه
عمو جون بال و پرم درد میکنه
شبا وقت خوابیدن کلافه ام
جای سنجاق رو سرم درد میکنه
@hosenih
بچه های شام به من می خندیدن
وقتی نیستی جیگرم درد میکنه
نه درست بسته میشه نه وا میشه
پلک من کرده ورم... درد میکنه
دستمُ سمت موهام دیگه عمو
نمی تونم ببرم... درد میکنه
@hosenih
نمیتونم بالا نِی ببینمت
آخه خیلی کمرم درد می کنه
دعا کن بمیرم و راحت بشم
چند شبه خیلی سرم درد می کنه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
مبتدای زندگی من خبر از پیری است
حال موهایم پدر آشفته از درگیری است
فعل إضرب را مؤکد من چشیدم در مسیر
یک تمیزش در دهان، دندان لق شیری است
@hosenih
صورت نیلی و پهلویم عذابم می دهند
درد پهلو بیشتر، هرچند این تقدیری است
تا که می خوردم زمین گیسوی من را می کشید
واقعا این زجر یک دیوانه ی زنجیری است
خواب بودم بین صحرا بر سرم فریاد زد
حربه ی این نانجیب از پشت غافل گیری است
گوشوارم را شکست آن مرد وقت غارتم
گوشوار دخترش دیدی پدر؟! تعمیری است
@hosenih
عمه گوشم را گرفت اما شنیدم جمله ای
جمله ای که درخور یک دشمن تکفیری است
خوابِ وصل تو پریشان کرده من را نیمه شب
"سر رسیدی"... خواب من را هم عجب تعبیری است
دردهایم گفته ام حالا بگو بابا چرا
چشم هایت جای نیزه... گونه ات شمشیری است؟!
@hosenih
بعد تو نه عمه میخواهد بماند نه که من
مرگ من باسرعت اما مرگ او تاخیری است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
خسته ام از بس که بوسیدم تو را از راه دور
قامت نیزه بلند و قلب دختر سوخته
بس که دیدم جای سنگی را روی پیشانی ات
اشک ، هم حتی درون دیدهء تر سوخته
@hosenih
سوختم اما نه به اندازهء تو در تنور
حتم دارم صورت تو ده برابر سوخته
پشت عمه زینبم سنگر گرفتم بین دود
تا که من کمتر بسوزم جاش ، سنگر سوخته
آتش از بالای خیمه ریخت بر سرهای ما
چادر و پیراهن ما بعدِ معجر سوخته
گر مرتب نیست موهایم به من خرده مگیر
علتش این است موهایم روی سر سوخته
بر روی خار مغیلان بارها خوردم زمین
آبله دارد کف پایم سراسر سوخته
عمه می گوید شبیه مادرت زهرا شدم
پشت در انگار دست و پای مادر سوخته
@hosenih
تا توانستند ما را هر کجا سوزانده اند
کربلا خیمه ، مدینه خانه و در سوخته
راستی بابا نگفتم بیشتر از من رباب
زیر نور آفتاب از داغ اصغر سوخته
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#عارفه_دهقانی
▶️
زخمي شده حنجرت؟ بميرم بابا!
بي سَر شده پيكرت؟ بميرم بابا!
@hosenih
گيسوي تو را كدام وحشي آشفت؟
چه آمده بر سرَت؟ بميرم بابا!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_مناجات
#مصطفی_محمدی
▶️
السلام ای دستگیر عالمین
ای به ارباب دو عالم نورعین
@hosenih
روز محشر چشم ما بر دست توست
اشفعی لی فاطمه بنت الحسین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حسین_صیامی
▶️
ﺳﯿﻼﺏ ﺍﺷﮏ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺭﺩ ﺧﺴﻮﻑ ﺷﺐ ﻗﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
قبلا صدای ناله او سوز و آه داشت
این مشت آخرى اثرش را گرفته بود
آن زیر ﭘﺎ فتادن مابین كوچه ها
تاب و توان بال و پرش را گرفته بود
@hosenih
بازار شام عمه نشد یاریش كند
چون تازیانه ها سپرش را گرفته بود
هر جا که خورده بود نگاهش به دست زجر
بی اختیار باز سرش را گرفته بود
شیرین زبان خانه ارباب ای دریغ
تلخی این سفر شكرش را گرفته بود
@hosenih
ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺳﺮ ﭘﺪﺭ
ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺵ ﮐﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﻣﺎﺑﯿﻦ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﻋﻤﯿﻖ ﺳﺮ ﭘﺪﺭ
ﺟﺎﭘﺎﯼ ﺧﯿﺰﺭﺍﻥ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#میلاد_حسنی
▶️
ارثی ز یاس طایفه بیشک نداشتم
بر پهلویم اگر گُل میخک نداشتم
@hosenih
بعد از تو هیچ شب به مدارا سحر نشد
بعد از تو هیچ روز مبارک نداشتم
لعنت به کعب نی، تو گواهی که هیچ وقت
پیراهنی کبود و مشبک نداشتم
گفتند گوشواره ندارد چه دختریست!
بابا به عُجب باطنشان شک نداشتم
@hosenih
با دختران شام اگر حرف میزدم
دست خودم نبود، عروسک نداشتم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
▶️
ای وای بر یتیمی، قلبش شکسته باشد
در گوشۀ خرابه تنها نشسته باشد
@hosenih
یا رب ز دست صیاد این صید را رها کن
تا جان به سینه دارد از دام رسته باشد
روی پدر ندیده، دنبال سر دویده
من عاشقی ندیدم اینگونه خسته باشد
داغی به سینه دارد میل مدینه دارد
ای کاش راهِ رفتن خولی نبسته باشد
هرگز نداشت باور آن دلبر دلاور
پیمان آشنایی با او گسسته باشد
آخر غمش سر آمد، تا در طبق سر آمد
پر زد چو بلبلی که، از لانه جسته باشد
شد خیره بر عزیزش، چشمان اشکریزش
گفتا چنین زیارت، ما را خجسته باشد
بابا اگر نثار، راهت گلی ندارم
در بازوانم عکسِ، گل دسته دسته باشد
@hosenih
بابا کدام ظالم سر از تنت بریده
یا رب به حق عباس دستش شکسته باشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
آمدی با سر آمدی... چه کنم؟!
بین تشت زر آمدی چه کنم؟!
هر دو دستم شکسته اما تو
با دو چشم تر آمدی؟! چه کنم؟!
بس که دیروز خیزران خوردی
با لب پر پر آمدی، چه کنم؟!
از جراحات حنجرت پیداست
از نوک نی در آمدی... چه کنم؟!
چشم من تار و بسته شد، حالا...
... دیدن دختر آمدی؟! چه کنم؟!
گیسویم درهم است... می بخشی؟
سرزده آخر آمدی چه کنم؟!
بگذریم از خودت بگو بابا
از خودت، از غروب عاشورا
@hosenih
تیر و شمشیر از این و آن خوردی
از زمین و از آسمان خوردی
آیه خواندی برایشان اما
سنگ از قوم بد دهان خوردی
خاطرم مانده عصر عاشورا
نیزه ای را که از سنان خوردی
دم مغرب به ما جسارت شد
بر زمین لحظه ی اذان خوردی
چقدر ضربه، بی امان خوردم
چقدر ضربه، بی امان خوردی
دشمنت تا مرا بلندم کرد
زیر خنجر تکان تکان خوردی
بگذریم از خودت نمی گویی
حال من را چرا نمی جویی؟!
@hosenih
له شدم مثل یاسِ پژمرده
صورتم شد کبود و خون مرده
مثل مادربزرگ خود زهرا
بازویم را غلاف آزرده
این زبانم ز بس که می گیرد
آبروی مرا پدر برده
دختری از خرابه رد می شد
گفت با خنده: این لگد خورده
به لباسم چقدر خندیدند
به غرورم چقدر برخورده
بی خیال ای پدر کسی اصلا
دخترت را کنیز نشمرده
مثل سابق برات می ارزم؟!
بغلم کن ببین چه می لرزم
@hosenih
شب وصلم عجب خجسته شده
نافله خواندنم نشسته شده
دیدی آخر تو را بغل کردم
با همین بازوی شکسته شده
خواهشی می کنم، به همراهت
دخترت را ببر که خسته شده
بی هوا روی خاک می افتم
بند بند تنم گسسته شده
باز لاله... دوباره پهلویم...
بس که این زخم باز و بسته شده
دخترت خسته است از این مردم
بس که تحقیر و سرشکسته شده
خسته ام بس که دردسر دارم
من فقط حاجت سفر دارم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
بابا برایم روزها گرما ضرر دارد
شب هم که شد بر زخم من سرما ضرر دارد
دنیای من بعد از غروب تو برای من
یک لحظه هم ماندن در این دنیا ضرر دارد
@hosenih
دوریِ از تو دوستی ام را دو چندان کرد
این دوری اما بعد عاشورا ضرر دارد
سیلی که جای خود نسیم داغ صحرا هم
حتما برای گونه ی زیبا ضرر دارد
سیلی نه، بعد از اصغرت در غربت شبها
دیگر برای گوش من لالا... ضرر دارد
آن که ز روی ناقه ای افتاده می فهمد
یک عمر این افتادن از بالا ضرر دارد
@hosenih
فهمیده ام از ضربت سنگین سیلی ها
گاهی برایم گفتنِ بابا ضرر دارد
چون حرفِ با لب را به هم چسبانده تکرارِ
بابا برای زخمِ این لب ها ضرر دارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت ، #دودمه
#قاسم_نعمتی
▶️
باید این دشمن بداند کیستم من کیستم
ثانی زهرا منم
@hosenih
شام را ویران نسازم من رقیه نیستم
ثانی زهرا منم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih