eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اول شعر که یارب بشود خوب تر است عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است هر کسی در پی وصل است بگویید به او: با توسل که مقرّب بشود خوب تر است @hosenih سجده بر تربت ارباب سراسر نور است سجده با اشک، مرکّب بشود خوب تر است ذکر خوب است... بگویید... ولی معتقدم نام ارباب که بر لب بشود خوب تر است پیر ما گفت: اگر قامت رعنای شما در حسینیه مورّب بشود خوب تر است سینه و صورت ما پر شده از مشق حسین آسمان غرق ز کوکب بشود خوب تر است @hosenih اربعین گر که بنا نیست بخوانند مرا اشک و تب روزی هر شب بشود خوب تر است باده ی ناب حسین است و بدانید اگر ساغر از باده لبالب بشود خوب تر است سائل روضه شریف است ولی سائل اگر سائل حضرت زینب بشود خوب تر است @hosenih گر بنا هست کسی خادم این خانه شود عبد زینب که ملقّب بشود خوب تر است **** عمه گیسوی مرا شانه بزن، موی سرم قبل دیدار مرتّب بشود خوب تر است دستم آرام بگیر و به روی سینه گذار دست بر سینه مودّب بشود خوب تر است... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ عمو عباس... سرم درد میکنه عمو جون بال و پرم درد میکنه شبا وقت خوابیدن کلافه ام جای سنجاق رو سرم درد میکنه @hosenih بچه های شام به من می خندیدن وقتی نیستی جیگرم درد میکنه نه درست بسته میشه نه وا میشه پلک من کرده ورم... درد میکنه دستمُ سمت موهام دیگه عمو نمی تونم ببرم... درد میکنه @hosenih نمیتونم بالا نِی ببینمت آخه خیلی کمرم درد می کنه دعا کن بمیرم و راحت بشم چند شبه خیلی سرم درد می کنه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ مبتدای زندگی من خبر از پیری است حال موهایم پدر آشفته از درگیری است فعل إضرب را مؤکد من چشیدم در مسیر یک تمیزش در دهان، دندان لق شیری است @hosenih صورت نیلی و پهلویم عذابم می دهند درد پهلو بیشتر، هرچند این تقدیری است تا که می خوردم زمین گیسوی من را می کشید واقعا این زجر یک دیوانه ی زنجیری است خواب بودم بین صحرا بر سرم فریاد زد حربه ی این نانجیب از پشت غافل گیری است گوشوارم را شکست آن مرد وقت غارتم گوشوار دخترش دیدی پدر؟! تعمیری است @hosenih عمه گوشم را گرفت اما شنیدم جمله ای جمله ای که درخور یک دشمن تکفیری است خوابِ وصل تو پریشان کرده من را نیمه شب "سر رسیدی"... خواب من را هم عجب تعبیری است دردهایم گفته ام حالا بگو بابا چرا چشم هایت جای نیزه... گونه ات شمشیری است؟! @hosenih بعد تو نه عمه میخواهد بماند نه که من مرگ من باسرعت اما مرگ او تاخیری است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خسته ام از بس که بوسیدم تو را از راه دور قامت نیزه بلند و قلب دختر سوخته بس که دیدم جای سنگی را روی پیشانی ات اشک ، هم حتی درون دیدهء تر سوخته @hosenih سوختم اما نه به اندازهء تو در تنور حتم دارم صورت تو ده برابر سوخته پشت عمه زینبم سنگر گرفتم بین دود تا که من کمتر بسوزم جاش ، سنگر سوخته آتش از بالای خیمه ریخت بر سرهای ما چادر و پیراهن ما بعدِ معجر سوخته گر مرتب نیست موهایم به من خرده مگیر علتش این است موهایم روی سر سوخته بر روی خار مغیلان بارها خوردم زمین آبله دارد کف پایم سراسر سوخته عمه می گوید شبیه مادرت زهرا شدم پشت در انگار دست و پای مادر سوخته @hosenih تا توانستند ما را هر کجا سوزانده اند کربلا خیمه ، مدینه خانه و در سوخته راستی بابا نگفتم بیشتر از من رباب زیر نور آفتاب از داغ اصغر سوخته ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ زخمي شده حنجرت؟ بميرم بابا! بي سَر شده پيكرت؟ بميرم بابا! @hosenih گيسوي تو را كدام وحشي آشفت؟ چه آمده بر سرَت؟ بميرم بابا! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ السلام ای دستگیر عالمین ای به ارباب دو عالم نورعین @hosenih روز محشر چشم ما بر دست توست اشفعی لی فاطمه بنت الحسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ﺳﯿﻼﺏ ﺍﺷﮏ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺭﺩ ﺧﺴﻮﻑ ﺷﺐ ﻗﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ قبلا صدای ناله او سوز و آه داشت این مشت آخرى اثرش را گرفته بود آن زیر ﭘﺎ فتادن مابین كوچه ها تاب و توان بال و پرش را گرفته بود @hosenih بازار شام عمه نشد یاریش كند چون تازیانه ها سپرش را گرفته بود هر جا که خورده بود نگاهش به دست زجر بی اختیار باز سرش را گرفته بود شیرین زبان خانه ارباب ای دریغ تلخی این سفر شكرش را گرفته بود @hosenih ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺳﺮ ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺵ ﮐﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﻋﻤﯿﻖ ﺳﺮ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﭘﺎﯼ ﺧﯿﺰﺭﺍﻥ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ارثی ز یاس طایفه بی‌شک نداشتم بر پهلویم اگر گُل میخک نداشتم @hosenih بعد از تو هیچ شب به مدارا سحر نشد بعد از تو هیچ روز مبارک نداشتم لعنت به کعب نی، تو گواهی که هیچ وقت پیراهنی کبود و مشبک نداشتم گفتند گوشواره ندارد چه دختری‌ست! بابا به عُجب باطنشان شک نداشتم @hosenih با دختران شام اگر حرف می‌زدم دست خودم نبود، عروسک نداشتم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای وای بر یتیمی، قلبش شکسته باشد در گوشۀ خرابه تنها نشسته باشد @hosenih یا رب ز دست صیاد این صید را رها کن تا جان به سینه دارد از دام رسته باشد روی پدر ندیده، دنبال سر دویده من عاشقی ندیدم اینگونه خسته باشد داغی به سینه دارد میل مدینه دارد ای کاش راهِ رفتن خولی نبسته باشد هرگز نداشت باور آن دلبر دلاور پیمان آشنایی با او گسسته باشد آخر غمش سر آمد، تا در طبق سر آمد پر زد چو بلبلی که، از لانه جسته باشد شد خیره بر عزیزش، چشمان اشکریزش گفتا چنین زیارت، ما را خجسته باشد بابا اگر نثار، راهت گلی ندارم در بازوانم عکسِ، گل دسته دسته باشد @hosenih بابا کدام ظالم سر از تنت بریده یا رب به حق عباس دستش شکسته باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آمدی با سر آمدی... چه کنم؟! بین تشت زر آمدی چه کنم؟! هر دو دستم شکسته اما تو با دو چشم تر آمدی؟! چه کنم؟! بس که دیروز خیزران خوردی با لب پر پر آمدی، چه کنم؟! از جراحات حنجرت پیداست از نوک نی در آمدی... چه کنم؟! چشم من تار و بسته شد، حالا... ... دیدن دختر آمدی؟! چه کنم؟! گیسویم درهم است... می بخشی؟ سرزده آخر آمدی چه کنم؟! بگذریم از خودت بگو بابا از خودت، از غروب عاشورا @hosenih تیر و شمشیر از این و آن خوردی از زمین و از آسمان خوردی آیه خواندی برایشان اما سنگ از قوم بد دهان خوردی خاطرم مانده عصر عاشورا نیزه ای را که از سنان خوردی دم مغرب به ما جسارت شد بر زمین لحظه ی اذان خوردی چقدر ضربه، بی امان خوردم چقدر ضربه، بی امان خوردی دشمنت تا مرا بلندم کرد زیر خنجر تکان تکان خوردی بگذریم از خودت نمی گویی حال من را چرا نمی جویی؟! @hosenih له شدم مثل یاسِ پژمرده صورتم شد کبود و خون مرده مثل مادربزرگ خود زهرا بازویم را غلاف آزرده این زبانم ز بس که می گیرد آبروی مرا پدر برده دختری از خرابه رد می شد گفت با خنده: این لگد خورده به لباسم چقدر خندیدند به غرورم چقدر برخورده بی خیال ای پدر کسی اصلا دخترت را کنیز نشمرده مثل سابق برات می ارزم؟! بغلم کن ببین چه می لرزم @hosenih شب وصلم عجب خجسته شده نافله خواندنم نشسته شده دیدی آخر تو را بغل کردم با همین بازوی شکسته شده خواهشی می کنم، به همراهت دخترت را ببر که خسته شده بی هوا روی خاک می افتم بند بند تنم گسسته شده باز لاله... دوباره پهلویم... بس که این زخم باز و بسته شده دخترت خسته است از این مردم بس که تحقیر و سرشکسته شده خسته ام بس که دردسر دارم من فقط حاجت سفر دارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بابا برایم روزها گرما ضرر دارد شب هم که شد بر زخم من سرما ضرر دارد دنیای من بعد از غروب تو برای من یک لحظه هم ماندن در این دنیا ضرر دارد @hosenih دوریِ از تو دوستی ام را دو چندان کرد این دوری اما بعد عاشورا ضرر دارد سیلی که جای خود نسیم داغ صحرا هم حتما برای گونه ی زیبا ضرر دارد سیلی نه، بعد از اصغرت در غربت شبها دیگر برای گوش من لالا... ضرر دارد آن که ز روی ناقه ای افتاده می فهمد یک عمر این افتادن از بالا ضرر دارد @hosenih فهمیده ام از ضربت سنگین سیلی ها گاهی برایم گفتنِ بابا ضرر دارد چون حرفِ با لب را به هم چسبانده تکرارِ بابا برای زخمِ این لب ها ضرر دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ، ▶️ باید این دشمن بداند کیستم من کیستم ثانی زهرا منم @hosenih شام را ویران نسازم من رقیه نیستم ثانی زهرا منم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih