eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
398 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
می نویسم ز سوز جان، نامه محضرِ صاحب الزمان، نامه می نویسم به گریه، دلتنگم می فرستم پس از اذان، نامه می فرستم به روی بالِ نسیم به سوی یارِ مهربان، نامه کاش می شد برات بفرستم روی بالِ فرشتگان ، نامه بفرستیم نامه را به زمین یا بیاید به آسمان، نامه؟ بفرستیم کربلا به نجف یا بیاید به جمکران، نامه باید آخر به گریه بفرستم به نشانیِّ بی نشان ، نامه می شود مُهر با دو قطره ی اشک می رود سمت بی کران ، نامه به بهارِ حقیقی عالم می رسد باز از خزان، نامه می فرستد به پادشاه وجود باز هم سائلی جوان، نامه گاه گاهی گدای مضطر را می رساند به آب و نان، نامه نامه ام بد خط است تاریک است ولی این بار هم بخوان، نامه ** شرح حال فراق را بدهد در بیارد اگر زبان، نامه غصه دارم تو را نمی بینم می کند حال من بیان، نامه خاطرات بدی رقم زده است در دل و جان عاشقان، نامه گاهی اوقات آبرویی را می برد سهل و رایگان، نامه گاهی اوقات از همین کاغذ می شود کوهِ سرگران، نامه گاهی اوقات مردِ جنگی را می زند آتشی به جان، نامه گاهی اوقات جای تیر سه پَر می گذارند در کمان، نامه وای بر مردمی که بنویسند با خطِ خون به میهمان، نامه راستی میدهی اجازه به من تا بگویم کمی از آن، نامه... ...که فرستاده بود شمر لعین به علمدارِ کاروان ، نامه جوهر و صفحه شرمگین شده بود سوخت تا مغزِ استخوان، نامه نامه می کرد التماس: ای شمر! سمتِ خیمه مبر عیان، نامه خواست تا سمت خیمه ها نرود چه کند؟ هست ناتوان، نامه ** فاطمه خون گریست زد فریاد: که نرو، شرم کن،بمان، نامه!!! این خبر بین خیمه ها پیچید: که گرفته پناهمان ،نامه چه بگویم که آتشی شد و زد شعله بر جان کودکان، نامه خیلی عباس را خجالت داد کاش می برد در نهان، نامه بنویسید بر درِ حرمش کشته عباس را ، امان نامه شعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
✅ کانال اشعار آیینی حسینیه در : 🍃 https://rubika.ir/hosenih ✅کانال تک بیتی، دوبیتی و رباعی‌های حسینیه در : 🍃 https://rubika.ir/dobeity_robaey
🛑 واعظین و مادحین گرامی🛑 به مدد الهی و با تلاش گروه محققینِ پایگاه حسینیه مقتل، کتاب pdf (۱۴۰۱) با محوریت منتشر شد. ♦️موضوعات کتاب👇 🔰غُربت امیرالمؤمنین (ع) 🔰 هجوم به خانه وحی 🔰 کوچه بنی‌هاشم 🔰اذان غم‌انگیز بلال 🔰بستر شهادت مادر 🔰روز شهادت مادر 🔰شام غریبان بی‌مادری 🔰تهدید به نبش قبر ✔️ شایان ذکر است در همه روضه‌ها از اسناد صحیح + عبارات عربی کلیدی مقتل+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح+ گریز روضه + داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) + اشعار مطابق با روضه استفاده شده تا به‌راحتی واعظین و مادحین گرامی عبارات کلیدی و اشعار مربوط به آن‌ها را نمایند. 👈 آیدی جهت تهیه کتاب 👇👇👇👇👇👇 @addmin_roze با ما را تجربه کنید © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حسین ماه زمین و ستاره‌اش زینب که بوده یاور و یار هماره‌اش زینب حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف چه واژه‌ها که شده استعاره‌اش زینب جهان چشیده همیشه حضور فاطمه را چرا که بوده ظهور دوباره‌اش زینب لباس عزت شیعه قیام کرببلاست که بوده‌است تمام قواره‌اش زینب چه کاخ‌ها که بنا کرده‌اند اهل‌ستم به هم زده همه را با اشاره‌اش زینب جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد اگر هرآینه باشد سواره‌اش زینب به خطبه‌اش زده آتش به کاخ کوفه‌وشام سلاح ‌اوست دم پرشراره‌اش زینب اگر تمام زمین مسجدالحرام شود به گوش می‌رسد از هر مناره‌اش؛ زینب حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده به احترام لب پاره‌پاره‌اش زینب حسین کشتی دریای درد و داغ که شد دوباره با دل خون شد کناره‌اش زینب درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان هزار مرتبه بوده‌است چاره‌اش زینب چرا که در همه‌ی عمر غوطه‌ور در خون نکرده بوده دمی هم نظاره‌اش زینب شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟! بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود کریمه بود ولی از شما چه پنهان که پس از حسین فقط آه در بساطش بود... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گریه‌ی عشاق برای هم است سینه‌شان تنگِ صدای هم است آنچه دلِ ایل مرا می‌بَرَد گیسویِ در باد رهایِ هم است عاشق و معشوق یکی می‌شوند عشق در این بزم بجایِ همه است هرچه که دارند به هم می‌دهند هرچه که دارند به پای هم است یک شبه تا قرب تو را می‌بَرَد عشق پَرِ قرب خدای همه است عشق اگر نغمه‌ی روز و شب است هرچه که  دارد همه از زینب است بر تنِ این دشت که باران نشست نور دمید و تبِ طوفان نشست تا به ابد هیچ پشیمان نشد آنکه سر راهِ کریمان نشست دید که در پای علی عاشقیم بر سرِ ما مرغِ سلیمان نشست راه نشان داد و دلم پر گرفت رفت نجف گوشه‌ی ایوان نشست مژده‌ی جبریل چه بود از شعف حمدِ خدا بر لبِ سلطان نشست گفت که پیغمبرِ عشق آمده حضرتِ زهرای دمشق آمده اینکه شده خاک تو از احترام قامت عشق است علیه‌السلام گرچه ندیدند تو و سایه‌ات سایه‌ی تو بر سرِ ما مستدام ملتفتِ بابِ تو پیغمبران ملتمس نافله‌هایت امام مجمع انوارِ جلال و جمال جلوه‌ی ذاتیِ خدا را تمام خادمِ تو حضرت باب‌الحسین چادرِ تو زینتِ بیت الحرام مُلک و مَلک مات خروشِ تو است بیرقِ عباس به دوش تو است پیش پرت سِیرِ سماوات هیچ بین دلت جز حرم ذات هیچ پیش نمازِ شبِ خاکیِ تو هرچه که طامات و عبادات هیچ پیش تو و هدیه‌ی قربانی‌ات خیریه و خدمت و خیرات هیچ آنهمه طوفان که ندیده است نوح پیشِ قد عمه‌ی سادات هیچ هرچه که غم دیده زمین و زمان پایِ غمِ پیر خرابات هیچ آمده‌ای کوفه پشیمان کنی شام به یک صاعقه ویران کنی نامِ تو را ای دلِ دریا سرشت در وسط معرکه باید نوشت حضرت زهرایِ پس از فاطمه ای نفست بیت علی را بهشت زنده‌ی تو هفت حرم های ما خاک درت مسجد و دیر و کنشت هم حرمت هم حرم کربلا ساخته شد از دلِ ما خشت خشت من بفدای قلم شاعری آنکه از الطاف نگاهت نوشت: "خواست که غم دست تو بندد ولی غم که بُوَد در برِ دُختِ علی قامت تو قامت غم را شکست دخت علی را نتوان دست بست" تا که نیافتد به رویت آفتاب بر سر نیزه سر عباس هست بر جگرت قبل حسینت زدند آنهمه تیغی که به یکجا نشست قطره‌ی خونی که به دوشت چکید از سرِ بر نیزه ، دلت را گسست تا به ابد بر سر خود می‌زند چوبه‌ی محمل که سرت را شکست سنگ از این ، چوب از آن خورده‌ای جای همه زخم زبان خورده‌ای * دوبیت از استاد موسوی گرمارودی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🛑 واعظین و مادحین گرامی🛑 به مدد الهی و با تلاش گروه محققینِ پایگاه حسینیه مقتل، کتاب pdf (۱۴۰۱) با محوریت منتشر شد. ♦️موضوعات کتاب👇 🔰غُربت امیرالمؤمنین (ع) 🔰 هجوم به خانه وحی 🔰 کوچه بنی‌هاشم 🔰اذان غم‌انگیز بلال 🔰بستر شهادت مادر 🔰روز شهادت مادر 🔰شام غریبان بی‌مادری 🔰تهدید به نبش قبر ✔️ شایان ذکر است در همه روضه‌ها از اسناد صحیح + عبارات عربی کلیدی مقتل+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح+ گریز روضه + داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) + اشعار مطابق با روضه استفاده شده تا به‌راحتی واعظین و مادحین گرامی عبارات کلیدی و اشعار مربوط به آن‌ها را نمایند. 👈 آیدی جهت تهیه کتاب 👇👇👇👇👇👇 @addmin_roze با ما را تجربه کنید © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بند اول: ای آرزوی عشق، تمنا کنم تو را در شاه بیت عاطفه انشا کنم تورا پرسند اگر تجلی حسن تو را ز من با آفتاب و آینه معنا کنم تورا تو راز سر به مهری و در سجده از خدا خواهم به آه و ندبه که افشا کنم تو را وقتی اسیر غربت دنیایی خودم در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را شرمنده ام که در اثر روسیاهی‌ام‌ خیمه نشین خلوت صحرا کنم تورا (این دیده نیست قابل دیدار روی تو چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا) تا مست فیضتان شوم و مستفیض لطف دعوت به جشن (بزم) زینب کبری کنم تو را روشن ز نور عصمت او عالمین شد تفسیر شادی و غم زینب حسین شد حیدر که بوده زینت هستی عبادتش زینب ز عرش آمده گردیده زینتش زینب، چه زینبی؟ که شده در طفولیت آغوش پنج حجت حق مهد عصمتش زینب، چه زینبی؟ ز همان خردسالگی خواندند صابرین، جبل استقامتش جبریل خاکبوس اتاق جلالتش روح القدس ملازم روح قداستش جایی برای عالم دیگر نمانده است آنجا که هست زینب و علم و فقاهتش هرجا سخن به یاد حسین است لاجرم آید کلام زینب و عشق و محبتش چشمی به سمت سایه ی او هم نرفته است سوگند میخورم به حیا و نجابتش زیبا سروده شاعر دلداده ای که گفت: (زینب عفیفه ای است که در راه عفتش) (عباس می دهد نخ معجر نمی دهد) یک لحظه چادر شرف از سر نمی دهد جز مصطفی که نام علی بی وضو نگفت تفسیر نام او احدی مو به مو نگفت تفصیل شأن زینب کبری نگفتنی است چون عارفی که قصه رازِمگو نگفت از چهار سالگی غم زینب شروع شد دنیا به جز حدیث جدایی به او نگفت می خواست از حکایت محسن کند سوال آمد میان حنجره بغض گلو نگفت مادر! دلیل روی کبودت چه بوده است؟ هر قدر کرد دخترکش پرس و جو، نگفت مادر دلش گرفت و زبان باز کرد و گفت: (می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت) (زن را کسی مقابل شوهر نمی زند) (مادر کسی مقابل دختر نمی زند) وقتی سخن ز گرمی فردای محشر است زینب به فرق فاطمیون سایه گستر است او ابر رحمت است به دریای کربلا ماییم قطره ای که به دریا شناور است در ماجرای زندگی زینب و حسین یک روح عاشقانه ولی در دو پیکر است رحمت به روح شاعر دلخسته ای که گفت: ابیات ناب را که چنان درّ و گوهر است (احکام ارث در همه جا چون بیان شود سهمی ز خواهر است و دو سهم از برادر است این امتیاز در خور زینب بود که او میراث عشق را به برادر برابر است) جان ها فدای زینب و قلب صبور او از صبر و از غریبی او دیده ها تر است زینب چه دید روز دهم بین قتلگاه کز گفتن و شنیدن آن قلب، مضطر است آن حنجری که بوسه بر آن داد مصطفی حالا نشان بوسه شمشیر و خنجر است آن سینه ای که مخزن اسرار عشق بود دردا که زیر چکمه شمر ستمگر است ( "والشمرُ جالسُُ" نفس مادرش گرفت) (سر را برید و روبروی خواهرش گرفت) شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیا ای دل به درد شیعه درمان می‌کند زینب حسینش داده دم معجز نمایان می‌کند زینب اگر با نیت فیض آمدی طوبا به اقبالت تو را بر سفره‌ی عباس مهمان می‌کند زینب من از قطره کمم اما به دریا ناز خواهم کرد که مور بی‌بضاعت را سلیمان می‌کند زینب پیام زینبیه این بُود بعد از صد و ده قرن یزیدی مسلکان را خانه ویران می‌کند زینب معین عترت است این محیی آیات عاشورا چو زهرا مادرش تبلیغ قرآن می‌کند زینب هراس افتاده بر قلب یهود از قهر حزب‌الله که یاری بر کفن‌پوشان لبنان می‌کند زینب الا سرباز عاشورا بگو لبیک یا زینب اگر مشکل به کارت هست آسان می‌کند زینب شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هست ساحل زینب و تفسیر دریا زینب است غم ز طوفان نیست در دل‌های ما تا زینب است اولین ام‌ابیها حضرت صدیقه بود شک ندارم دومین ام‌ابیها زینب است هست ناموس علی بی‌شبهه ناموس خدا کیست ناموس علی و حقتعالی، زینب است هر قدم لحظه به لحظه در تمام زندگی ذکر زینب یا علی ذکر علی یا زینب است منعکس گردیده مادر در وجود دخترش حق و الانصاف باید گفت زهرا زینب است اوست جان حیدر و زهرا و پیغمبر لذا مومنون و کوثر و اخلاص و طاها زینب است نَقل یک روح و دو پیکر هست زینب با حسین او سراپایش حسین و این سراپا زینب است جان عالم از حسین و جان او خواهر بُود پس تو دنبال چه می‌گردی مسیحا زینب است کوفه را لرزاند با صوت رسای حیدری شیر زن‌تر از تمام شیرزن‌ها زینب است ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام لا فتی الّا علی مُنجر به الّا زینب است مرقدش هیهات آسیبی ببیند در دمشق چونکه خط قرمزِ طوفان سقا زینب است "لیس للانسان الّا ما سعی" پس سعی کن دامن او را بگیری حشرِ ما با زینب است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آیه‌ای از طرف جنت الاعلی آمد هر ملک سوی زمین بهر تماشا آمد غنچه‌ی خنده به روی لب زهرا آمد مژده، ای اهل زمین زینب کبری آمد اشک شوق علی و ذوق نبی دیدنی است شب، شبِ رحمت حق است، شبی دیدنی است میکده از سر شوق است مرتب گشته ساغر از کوثر ناب است لبالب گشته گوش کن... ذکر لب فاطمه زینب گشته ملک از عطر نفس هاش مقرب گشته فاطمه شاد که باشد همه عالم شادند باغ های دو جهان از نفسش آبادند زینب از نسل خدیجه است، شرافت دارد هیبتش فاطمی و رتبه ی عصمت دارد نزد ما خاک قدم هاش قداست دارد در دل سینه زنان، تخت حکومت دارد تا قیامت همه محتاج و حقیرش هستیم پیرو مکتب و در خط و مسیرش هستیم راهِ بی زینب کبری به خدا بی راهه است سالک خالیِ از معرفتش گمراه است بی سبب نیست که گفتند امین الله است سرّ أب بوده و از سرّ سما آگاه است حافظ و محرم اسرار امامت، زینب صاحب حکمت و دریای بصیرت، زینب خطبه‌اش مثل علی، فن بیانش غوغاست صاحب علم لدنی است شبیه زهراست نائب فاطمه در واقعه ی عاشوراست یک تنه آینه ی پنج تن اهل کساست گرچه گفتند به او عابده ی آل علی کل عمرش همه جا بود به دنبال ولی در صف اول هر معرکه حاضر بودن کوه غم، کوه بلا دیدن و شاکر بودن کم نیاوردن و جنگیدن و صابر بودن همه جا در پی تعظیم شعائر بودن این همه ذره ای از وصف کمالش هم نیست قطره ای از اقیانوس جلالش هم نیست شصت و نه آیه به دنبال دمش می آیند شصت ونه معجزه با بازدمش می آیند شصت و نه ذبح پی هر قدمش می آیند شصت و نه نور طواف حرمش می آیند زینب است و همه محتاج به نورانیتش جمع ها واله و دلداده ی وحدانیتش ما نمردیم کسی صحبت غارت بکند ما نمردیم کسی باز خباثت بکند داعشی سمت حرم قصد عزیمت بکند یا که در خواب اگر فکر جسارت بکند... ...سر آن نطفه حرام از رگ گردن بزنیم تا بدانند همه عبد سرای حسنیم همه هستیم گدای حرمت بی بی جان همه ی ما به فدای حرمت بی بی جان ما کجا... کرب و بلای حرمت بی بی جان خوش به حال شهدای حرمت بی بی جان دور ماندیم رفیقان... سرمان رفت کلاه رانده از سوی بهشتیم و پی بذر گناه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی که تو را عرش معظم آورد یک فاطمه زهرای مجسم آورد قنداق تو را که آسمان می‌بوسید جبریل به گریه‌های نم‌نم آورد تو آمدی و همه به هم می‌گفتند از صبر دل تو صبر هم کم آورد وقتی که تو آمدی حسینت می‌گفت با آمدنت خدا محرم آورد وقتی که تو آمدی حسینت پا شد در پیش تو هفتاد دو پرچم آورد آنگاه سپرد دست بالا دستت هفتاد و دو پرچم خدا را دستت خورشید گرفته نور خود را از تو دریا هیجان و شور خود را از تو حتی گل جانماز هم می‌گیرد شاداب‌ترین حضور خود را از تو لبخند به چهره داری و غم به دلت دارد غم ما سرور خود را از تو مردان خدا گرفته‌اند ای بانو برگ گذر و عبور خود را از تو ایوب‌ترین مرد بلا هم دارد ایمان دل صبور خود را از تو ای عمه‌ی دل‌شکسته‌ی عاشورا مهدی طلبد ظهور خود را از تو ای قبله‌نمای حاجت یوسف‌ها حاجت بده ای عمه حاجات خدا بانوی ستاره‌ها و زیبایی‌ها بانوی سحر خیز تماشایی‌ها در عرش همه از تو سخن می‌گویند ای بانوی با کمال بالایی‌ها از خانمی توست که هی می‌ریزد دور و بر تو این همه آقایی‌ها جز تو چه کسی به کربلا می‌سازد از این همه اتفاق زیبایی‌ها یک عده تو را فاطمه‌ات می‌خوانند یک عده تو را حیدر زهرایی‌ها یک عده گل مریمشان تو هستی ای مریم قدیسه‌ی عیسایی‌ها ای دسته گل مریم زیبای علی مجنون پر از فاطمه! لیلای علی افلاک حریم تو ، جهان اقلیمت یک عرش پر از فرشته در تعظیمت با شاخه‌ی گل هزار پیغمبر هم ایستاده در این مجالس تکریمت شرمنده از اینکه دستهایم خالی است اما همه‌ی زندگیم تقدیمت هر قدر ورق می‌زنم اوقات تو را جز نام حسین نیست در تقویمت با یک سر بر نیزه چه کرده‌ای که از کوفه الی شام شده تسلیمت تو از سر چشمه آب خوردی بانو تو بر سر نیزه دل سپردی بانو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e