eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیدن گریۀ او داد زدن هم دارد سَر که باشد بغلش حالِ سخن هم دارد زحمت شانه نکش عمه برایش دیر است گیسوی سوخته کوتاه شدن هم دارد کاش عادت به روی شانه نمی کرد سه سال بندِ زنجیر شدن دردِ بدن هم دارد @hosenih ناخُنِ پیر زنی بر رُخ او جا انداخت کاش می گفت کسی بچه زدن هم دارد؟ ساربان ضربه ی دستش چقدر سنگین است تازه انگشترِ او سنگِ یمن هم دارد زخمهای سَر و رویِ پدرش را که شمُرد گفت با عمه چرا زخمِ دهن هم دارد؟ @hosenih حرمله چشم چران است بَدَم می آید مثل زجر است ببین دست بزن هم دارد چادرِ پاره ی او را به روی دست گرفت عمه اش گفت به غَساله: کفن هم دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آهی کشید گریه ی ما را درآورید ما را کُشید و شالِ عزا را درآورید ما داد مثلِ پیرِ جوانمرده می زنیم وقتی صدایِ گریه ی ما را در آورید ما را شبیهِ جمعِ عزادارها کنید رختِ سیاه کهنه عبا را درآورید @hosenih چشم انتظارِ خرجیِ امسالِ هیئتیم از شالِ خویش رزقِ گدا را در آورید ما را عوض کنید خداتان عوض دهد از آستین دست دعا را در آورید ما را مریض کرده گناهانِ نو به نو از تربتِ حسین شفا را درآورید @hosenih این دل برای داغ شما بود و شد سیاه زنگار بسته ایم جلا را درآورید درد و بلایتان به سر ما،نفس دهید بیمار آمدیم دوا را در آورید ما را حسین کشته شما را به جدتان امشب براتِ کرببلا را در آورید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یک نیمه شبی، در طلبی، رزقِ شبم ریخت آمد طبقی بسته، دلِ مضطربم ریخت من مائده کِی خواستم ای اهل خرابه نام پدرم بود که از لعل لبم ریخت @hosenih نه، در طبق انگار سرِ قبلۀ دلهاست این مرهمِ جان است به ظرفِ طلبم ریخت ای عمه ببین خوب، که خوابم شده تعبیر بابا به سر آمد، نفَسِ نیمه شبم ریخت بگذار پدر، سفرۀ دل باز کنم من از آن شبِ دشوار که در تاب و تبم ریخت سیلی و لگد جای خودش، زجر که آمد هر فحش بلد بود به اصل و نسَبم ریخت با مشت که زد بر دهنم ناله اَم افتاد خون از دهن و لَثه و دندان و لبم ریخت یک مشت ز گیسوی بلندم به کفَش ماند هر حرفِ بدی بود به نام و لقبم ریخت لُکنَت زده شد لحنِ سخن گفتنِ طفلت تنها «اَبتا یا اَبتا» از ادبم ریخت آنقدر مرا بُرد روی خار مغیلان تا از کفِ پایم همه، حسِ عصبم ریخت @hosenih این پای پُر از آبله از کار که افتاد از دور تو را دیدم و ترس و تعبم ریخت حالا به کنار سرت آرام بگیرم بختِ سحرم باز شد و سوزِ تبم ریخت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نگرد دور و برم را که نیست درمانی دوای درددلم بوسه است میدانی؟ @hosenih ببین برای بغل کردنت چه بی تابم نمیشود که مرا روی پات بنشانی؟ چه آمده به سرت ای گل همیشه بهار چقدر نیلی و پژمرده و پریشانی در اين ديار كه جزء بلاد اسلام است نديده دختر تو غير نامسلماني برای آتش جان و دلی که میسوزد چه مرهمیست جز این چشم های بارانی؟ @hosenih بساط گریه شده کار لحظه لحظۀ من بخند تا که دوباره مرا بخندانی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ قدقامتِ الصلوة!... مکبّر رقیه بود در شام و در عراق مؤثّر رقیه بود @hosenih بر روی نیزه قاریِ قرآن اگر حسین در کاروانِ عشق مفسّر رقیه بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نگاهی کن به قدرِ یک اشاره ندارم غیر عشقت راه چاره @hosenih بلندم کن! دخیلکْ یا رقیه(س) ببین محکم زمین خوردم دوباره! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم (سال ١٣٧٠) ▶️ سه ساله دختر که کتک نداره اونکه قبالۀ فدک نداره هلال ماه نیلی شدن نداره بچه دیگه سیلی زدن نداره @hosenih جسم کوچیک لگد زدن نداره گوش کوچیک پاره شده نداره موی پریشون کشیدن نداره قدِّ سه ساله خمیدن نداره بچه زدن تازیانه نمیخواد کشیدنِ وحشیانه نمیخواد زادۀ زهرا که دیدن نداره بچه یتیم که خندیدن نداره عترت طاها تموشا نداره خورشید عصمت که حاشا نداره @hosenih نالۀ دختر که تموم نمیشه با سرِ بابا که آروم نمیشه بلبل خاموش که صدا نداره پناهگاهی غیر خدا نداره ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من اگر گریه کنم عرش خدا میلرزد نوۀ فاطمه ام @hosenih پای این سر به خدا جان بدهم می ارزد نوۀ فاطمه ام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من هم شبیه مادرم زهرا به سختی پا میشوم از جای خود اما به سختی بعد از سر تو قاتلت بال مرا چید پر میزنم از شام عاشورا به سختی @hosenih آرامشم بعد از تو دیگر رخت بربست گفتم به خود می افتم از فردا به سختی بیش از همه دنبال انگشت تو گشتم در نیمه های شب تک و تنها به سختی آب خوشی پایین نرفته از گلویم من خون دل هم میخورم حتی به سختی وَ نَحنُ مَثبورونَ مَطرودونَ...ای وای قومی نیفتاده ست مثل ما به سختی با استخوان مویه کرده مویه کردم خود را کشاندم در دل صحرا به سختی خورد و خوراکم شد لگد با تازیانه روز رقیه شب نشد الا به سختی مثل لبان تو تن من هم کبود است یک جای سالم میشود پیدا به سختی تو روی نی بودی و من با تاول پا سویت قدم برداشتم بابا به سختی دامان خود را فرش راهت کردم از شوق تا از طبق برداشتم سر را به سختی این حجم اشک و ناله و دلتنگی ام را دارد تحمل میکند دنیا به سختی پهلو به پهلو میشوم شاید بخوابم آنگونه که انسیه الحورا به سختی... کاری ندارد از لبت بوسه گرفتن من بوسه میگیرم ولی حالا به سختی @hosenih جان کندن راحت به طفل تو نیامد جان میکَنم با این جراحت ها به سختی غساله غسلم میدهد اما به اکراه غساله غسلم میدهد اما به سختی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ قبل از این بر تن تو برگ و بری بود پدر قبل از این بر تن من بال و پری بود پدر خواب بودم که تو رفتی، جگرم سوخت ولی همه ی غصه ی من بی خبری بود پدر @hosenih بعد‌ تو رفت به غارت همه ی حاصل من بعد تو قسمت من خونجگری بود پدر سایه ات بر سر نی سایه ی روی سر من سر تو بر نوک نیزه چه سری بود پدر من که از شام فقط خاطره ی بد دارم سفر شام عجب بد سفری بود پدر سر بازار، سر کوچه، سر هر گذری بعد تو قسمت ما در به دری بود پدر کوچه در کوچه، بیابان به بیابان تا شام قصه ی آبله و پای پَری بود پدر من اگر زنده ام از معجزه ی زینب توست همه جا بر تن زارم سپری بود پدر @hosenih به سر ما سرِ سرنیزه ی دشمن می خورد اگر از داغ تو چشمان تری بود پدر ماجرایی شده پیدا شدن این لب تو نیمه شب، کاش که نورِ بصری بود پدر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ همه شادند دخترت گریان همه خوابند دخترت بیدار خیلی امروز مردم این شهر دادنم با نگاهشان آزار @hosenih دخترت را ببر به همراهت خسته از دست روزگار شده یا که تشخیص تو شده مشکل یا دو چشم رقیه تار شده @hosenih گر به دور سرت نمی گردم پر و بالم ببین که بسته شده مثل سابق زبان نمی ریزم دو سه دندان من شکسته شده @hosenih وسط ازدحام و خنده ی شام بغض تنهایی ام ترک میخورد هر کجایی که گریه میکردم عمه ام جای من کتک میخورد @hosenih دختری چند کوچه بالاتر تا من و رخت پاره ام را دید بین دستش عروسکی هم داشت به من و حال و روز من خندید @hosenih میکشم دست بر سر و رویت چه قدر پلک تو ورم دارد بر لبت زخم تا بخواهم هست ولی انگار بوسه کم دارد @hosenih آن قدر روی خارها رفتم بخدا هر دو پای من زخم است لرزش دست من طبیعی نیست نوک انگشتهای من زخم است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ با این پر شکسته کبوتر نمی شود بی یاد مرگ هرشب او سر نمی شود کم سو شده ست چشم ورم کرده اش ولی با روضه ی کنیز ... برابر نمی شود @hosenih دستی کشید زیر گلو گفت با خودش این جای زخم تیزی خنجر نمی شود "گفتند دختر است از او کار می کشیم" بایدکه سرشکست به منبر...نمی شود ### بینایی اش چه سود که کور حقیقتست چشمی که درمصیبت او تر نمی شود @hosenih در روضه ی سه ساله به کرات دیده ایم چیزی شبیه غارت معجر نمی شود تنها خرابه نه همه ی شام گریه کرد حالا بگو که یک تنه لشکر نمی شود !؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih