#حاج_قاسم_سلیمانی
#محاوره
شرح خبرها چی میگن
این همه غوغا شده باز
چشم یه ملت واسه چی
این همه دریا شده باز
کاشکی دروغ باشه خبر
کاشکی من از خواب بپرم
شرح خبر ها چی می گن
من که نمیشه باورم
رفته ولی شک نکنید
جبهه پر از دلاوره
مالک اشتر علی
هنوز کنار رهبره
آی رفقا حسینیا
وقتشه از یاس بخونیم
دور هم این روز و شبا
روضه ی عباس بخونیم
میر و علمدار سپاه
پشت و پناه حرمه
رفته سلیمانی و باز
تو دلمون محرّمه
پیکر صدپاره! پاشو
حضرت ارباب اومده
پاشو که ماه علقمه
این دفه با آب اومده
پاشو با اون دست جدا
روضه ی سقا رو بخون
وقتشه ما گریه کنیم
روضه بخونی واسه مون
دست جدات روضه شد و
گرچه دلم خونه براش
وا نشد انگشترت و
مونده عقیقش سرجاش
از توو عراق این دفه هم
تیر ستم به ما زدن
باز تویِ اون خاک بلا
مهمون و بی هوا زدن
اهل و عیال شهدا
رفتی و قلبشون شکست
گرد یتیمی دوباره
رو سر بچّه شون نشست
منتقم خون حسین
منتقم خون توئیم
عزّتمون از توئه و
عمریه مدیون توایم
نوبت ما شد مث تو
پا وسط خون بزنیم
تیشه به دستامونه تا
ریشه ی ظلم و بکنیم
داده ثمر تازگیا
خون تموم شهدا
میرسه از سمت حرم
وعده ی اَلقدسُ لنا
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حاج_قاسم_سلیمانی
باز در گوش عالم و آدم
بانگ هل من معین طنین انداخت
دست تفکیر با اشارۀ کفر
شعله در خیمهگاه دین انداخت
خیمهها باز هم محصاره بود
به حریم حرم جسارت شد
شعلهها تا دم حرم آمد
باز هم صحبت از اسارت شد
در مسیر حسین جان دادن
با شهیدان کربلا عشق است
هر کجاییم کربلا برپاست
راه ما اوست، مرز ما عشق است
روز و شب دور خیمههای حسین
هر قدم گرم جانسپاری بود
اشک او پا به پای تسبیحش
هر سحر دانه دانه جاری بود
حاج قاسم که در دل میدان
غرش رعد و خشم طوفان بود
وقت رحمت نسیم بود نسیم
دست او بر سر یتیمان بود
گوشه گوشه شنیده است این صحن
خواهش و گریه و دعایش را
این حرم میدهد شهادت که
بارها دیده اشکهایش را
بارها پا به صحن این مرقد
با دلی شعلهور گذاشته بود
بارها روی شانههای ضریح
با دلی تنگ سر گذاشته بود
مهربان بود مثل باد بهار
سرو این خاک بید مجنون بود
پاسدار حریم خون خدا
جاننثار رقیه خاتون بود
تن به مردن نداد و بیسر شد
کشتۀ راه سیدالشهداست
دستش افتاد روی خاک ولی
حرم اهلبیت پابرجاست
شاعر: حجتالاسلام #سیدمحمدمهدی_شفیعی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حاج_قاسم_سلیمانی
یک روز به فکه، غرق غربت بودی
یک روز حلب، جلوتر از خط بودی
در سینۀ ما عشق تو امروزی نیست
از دیر زمان عزیز ملت بودی
شاعر: #حسن_زرنقی
•┈┈••✾••┈┈•
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
#حاج_قاسم_سلیمانی
آه ای شهید زنده! از ما بر نیامد
وصف عروجت در تغزل در نیامد
رفتی و یارانت در آغوشت کشیدند
آنها که میگفتند: همسنگر نیامد
بانگ بلند "انتقام سخت" یعنی
از خون تو کوتاه، این کشور نیامد
هر بار نامت برده شد در ذهن تاریخ
نامی به غیر از مالک اشتر نیامد
میخواستیم از پیکرت چیزی بگوییم
این بین، حرفی جز علی اکبر نیامد
تا آسمان تابوت را بردن سزا بود
ای داغ سنگین! دست، بالاتر نیامد
دستت برید، افسوس از دست من و ما
کاری به غیر از شعر گفتن بر نیامد
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حاج_قاسم_سلیمانی
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#جان_فدا
کجا در حسرت یک لقمهی نان گریه می کردیم
اگر مانند تویک عمر پنهان گریه می کردیم
اگر مانند تو بر روی خاک سرد تنهایی
به شوق گرمی دست شهیدان گریه می کردیم
به خود برگشته بودیم از دروغ زندگی کردن
به خود برگشته و در سوگ انسان گریه می کردیم
به خود برگشته بودیم عشق می چرخید سرگردان
و ما بیهوده تنها دور میدان گریه می کردیم
کدامین جاده شأنش هست هم نام شما باشد؟
خیابان در خیابان در خیابان گریه می کردیم
کدامین روضه را بر شانه های کربلا خواندی
که ما چشم انتظاران در خراسان گریه می کردیم
عجب انگشتری گم کرده ای ای عشق حق داری
که ما از شوق آن، در حسرت آن گریه می کردیم
عجب انگشتری گم کردهای ما هم اگر بودیم
برای لحظه ای جای سلیمان گریه می کردیم
کجا رفتی کجا انگشتر ملک سلیمانی
چه می شد با شما در سوگ باران گریه می کردیم
**
چه می شد فاطمیه با شما یک بار دیگر هم
برای کودکی سر در گریبان گریه می کردیم
برایت روضه می خوانم همینجا هرچه باداباد
زنی در کوچه پیش چشم فرزندش زمین افتاد
برایت با دلی خون باصدایی خسته می خوانم
برایت از علی از دست های بسته می خوانم
غمم را در دل این روضهی آخر تماشا کن
مرا در بین این جمعیت دلداده پیدا کن
به خاطر می سپاری این منِ افتاده از پا را
من مشغول فریاد و من محو تماشا را
رفیقت نیستم در حق من اما رفاقت کن
مرا در پیشگاه حضرت زهرا شفاعت کن
اگرچه در دل هر واژه از این شعر صد آه است
کسی می گفت قطعا انتقامی سخت در راه است
شاعر: #سیدابولفضل_مبارز
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حاج_قاسم_سلیمانی
#جان_فدا
رفیقت نیستم در حق من اما رفاقت کن
مرا در پیشگاه حضرت زهرا شفاعت کن
شاعر: #سیدابولفضل_مبارز
•┈┈••✾••┈┈•
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
#حاج_قاسم_سلیمانی
بعد از تو دلم خون و دو چشمم همه دریاست
در خیمهٔ قلبم همه شب سوگِ تو برپاست
آدینهٔ هر هفته، حوالی سحرگاه
در دفتر شعرم دو سه خط روضه مهیّاست
برگشت ورق بعد تو، تاریخ عوض شد
هر جمعهٔ دیماه برایم شب یلداست
لا نَعلمُ مِنکَ به جز از خدمت و اخلاص
وَ نَشهدُ اَنّ که مقامات تو والاست
یک عمر عزادار غم فاطمه بودی
چندیست عزادار تو صدیقهٔ کبراست..
آمادهٔ رزمیم که در مکتب قاسم
در راه خدا کشته شدن شهد مصفّاست
هرچند که امروز سلیمانیِ ما نیست
هر کودک این خاک، سلیمانی فرداست
شاعر: #جعفرنیا
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حاج_قاسم_سلیمانی
هرچند که امروز سلیمانیِ ما نیست
هر کودک این خاک، سلیمانی فرداست
شاعر: #جعفرنیا
@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
✅ کانال اشعار آیینی حسینیه در #روبیکا:
🍃 https://rubika.ir/hosenih
✅کانال تک بیتی، دوبیتی و رباعیهای حسینیه در #روبیکا:
🍃 https://rubika.ir/dobeity_robaey
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
ای که بر گلهای زهرا تو ارادت داشتی
بعد زهرا راه در گلزار جنّت داشتی
در مقام و منزلت آئینۀ نور و کمال
مظهر شرم و عفافی و نجابت داشتی
از نگاه رأفتت عطر ولایت میچکید
بر امیرمؤمنان ایمان و الفت داشتی
عمرتو طی شد به طوف کعبۀ ایمان و عشق
دائماً از اشک خود غسل زیارت داشتی
عطر مادر باز هم پیچید در گلزار وحی
بس که بر گلهای زهرا تو محبّت داشتی
خواندهای خود را کنیز خانۀ زهرا، ولی
محضر گلهای او قدر و شرافت داشتی
هم ادب آموز پرچمدار عاشورا شدی
هم برای بچههایت درس غیرت داشتی
درکنار علقمه عباس تو باخون نوشت
درقیام روز عاشورا شراکت داشتی
مادری میکرد زهرا جای تو در علقمه
جای آن رأفت که بر گلهای عترت داشتی
واژۀ اُمالبنین را خط زدی از دفترت
در دل از داغ بنین خود مصیبت داشتی
تاکه مردم را کنی بیدار از خوابی عمیق
با قیام گریههای خود رسالت داشتی
هیچ گه غافل مشو از حُرمت اُم البنین
ای «وفایی» ازخدا هرگاه حاجت داشتی
شاعر: #سیدهاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
آمد و یک مدینه آه آورد
چشم گریان به شوق ماه آورد
آمده با صلابت گریه
ایستاده به قامت گریه
در هوای نگاش ابر کشید
بر زمین نقش چار قبر کشید
بر مزار خیالیاش که نشست
مرثیه خواند و گریه کرد و شکست
بر روی دستهای اخلاصش
زره یادگار عباسش
نه فقط از تبار اشک است او
بلکه مادربزرگ مشک است او
فاطمه بود،فاطمه اما
پشت در جاگذاشت اسمش را
روز ، خورشیدو ماهتاب شبند
اهل تقوا همیشه با ادبند
گفت این خانه مال آل عباست
گفت که فاطمه فقط زهراست
به خودش ام بی بنین میگفت
و به زینب هم اینچنین میگفت
روزگارم شدهست پاییزی
که نبینم تو اشک میریزی
هی مرا مادرم خطاب نکن
هی مرا از خجالت آب نکن
شان من چون بتول اقدس نیست
مادری کار هرکسی پس نیست
مادر من به حکم لم یزلی
شیر داده مرا به ناد علی
آسمان نور دست من داده
ماه در دامن من افتاده
پسری داشتم که سقا بود
خادم بچه های زهرا بود
پسری داشتم مودب بود
پسرم تکیه گاه زینب بود
افتخار من و عشیرهٔ من
یل من نافذ البصیرهٔ من
علمش مرکز سپاه امام
دستهایش ستون کل خیام
آه اما بریده شد یارب
آن دوتا دست از سر زینب
اهل تکفیر پرپرش کردند
نیزه ها جنگ بر سرش کردند
تیغها پاره پاره اش کردند
ماه را پرستاره اش کردند
غیرتالله که زمین افتاد
دخلت زینبُ علیَ بْنِ زیاد
آه از دست بی بصیرت ها
خنده ها طعنه ها شماتت ها
گریه های سکینه اشک رباب
آه از خیزران و بزم شراب
شاعر: #وحید_عظیم_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
عمری برای داغ زهرا گریه کردی
هر نیمهشب همپای مولا گریه کردی
درپای تو خاک بقیع از اشک گل شد
وقتی که گفتی «واحسینا» گریه کردی
اول برای زینب و داغ حسینش
بعدش برای دست سقا گریه کردی
یکبار دیدی که رباب از حال رفته
صدبار مثل موج دریا گریه کردی
دیدی رقیه نیست جای او سکینه
هربارکه میگفت بابا گریه کردی
خوب است که شام غریبان را ندیدی
با روضههای خار صحرا گریه کردی
حرف سه شعبه آمد و ازحال رفتی
دیدی کسی میافتد از پا گریه کردی
گرم عزای بچههای خود نبودی
با گریههای زینب اما گریه کردی
تشت طلا و خیزران را که ندیدی
ابری شدی با حرف زنها گریه کردی
حرف کنیز آمد، سکینه زود تب کرد
لطمه زدی هی صورتت را گریه کردی
بی بی نبودی موی دختر بچهها سوخت
قد تمام سینهزنها گریه کردی
شاعر: #مهدی_نظری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e